کیف راز موفقیت عرضه شد

[اقاي ايـــده]

اقا كاظمي.اين كيف ايا بسته هاي ديگه هم در اينده خواهد داشت.پكيج 2 و 3 در اينده
ايا به موارد اون كيف راز موفقيت 2 هم رسيدين؟؟(شامل چه چيزهايي خواهد بود)
چون يك ايده داشتم ميخواستم مطرح كنم.

[کامیار کاظمی]

(01-16-2012 11:26 AM)sajad1441 نوشته شده توسط:  اقا كاظمي.اين كيف ايا بسته هاي ديگه هم در اينده خواهد داشت.پكيج 2 و 3 در اينده
ايا به موارد اون كيف راز موفقيت 2 هم رسيدين؟؟(شامل چه چيزهايي خواهد بود)
چون يك ايده داشتم ميخواستم مطرح كنم.

داشتن نسخه های مختلف،پیشنهاد خوبی هست سجاد جان!
ممکن است برخی بخش ها تغییر یا کم و زیاد شود.

[اقاي ايـــده]

ميدونيد ديشب داشتم به اين فكر ميكردم. يك چيزي مهمي در جامعه ما داره كم رنگ ميشه.اونم استفاده از حرفهاي پدر مادر ها يا بزرگان هست.كه خيلي در زندگي ما اثر بخش هست.
اكثر جوان ها به علت دلايل مختلف ديگر مسائل خودشون رو با خانواده مطرح نميكند تا از نظرات اونها استفاده كنن.
مسائل مختلفي وجود دارد.
به طور مثال در امر دوست يابي.طريقه دوست يابي.طريقه برخورد با دوست وووووو
در امر ازدواج.سوالات ازدواج.سوالات خواستگاري.نامزدي.اموزش هاي اين دوره
در امر كار.هم همينطور
و همچنين در هر چيزي كه به نحويي ما در جامعه با اون سر كار داريم.
اداب فرهنگ يا روش درست اون كار ديگر استفاده نمي شود.

[اقاي ايـــده]

به طور مثال دقت كنيد در امر ازدواج.بيشتر پسرها و دخترها ديگر مثل قديم نيست كه برون پيش پدر مادر و پدر مادر مسائل مهم ازدواج رو راهنمايي كنن و بر اساس اون مسائل دختر پسر سوالات خود را مطرح كنند.از اين رو در اكثر ازدواج هاي سال هاي پيش جامعه ما به سوالات مهم توجه اي نميشود.اين امر هم بخاطر فاصله گرفتن از خانواده ها است.
براي همين من پيشنهاد يك برنامه رو ميدم.يا يك كتاب كه در مورد هر كدام از مسائل مهم زندگي ما.روش هاي درست.اموزش هاي كامل رو ياد بده.

[اقاي ايـــده]

كه اين كار رو شما ميتونيد در بسته هاي بعدي كيف راز موفقيت اگر پيشنهاد خوبي هست.در نظر بگيريد.

[اقاي ايـــده]

اقاي كاظمي در مورد پشنهادي كه دادم ايا كاري صورت داديد.يا برنامه رو در حال انجام هستيد كه پيشنهاد دادم.چون در جامعه كمبود همچين چيزي خيلي احساس ميشود.
منتظر نظرتون هستم.

[کامیار کاظمی]

(01-29-2012 12:23 AM)sajad1441 نوشته شده توسط:  اقاي كاظمي در مورد پشنهادي كه دادم ايا كاري صورت داديد.يا برنامه رو در حال انجام هستيد كه پيشنهاد دادم.چون در جامعه كمبود همچين چيزي خيلي احساس ميشود.
منتظر نظرتون هستم.

سجاد جان پیشنهادات خوبی بود اما برای اجرا نیاز به زمان دارد و نیز شناخت بازار تا توجیه اقتصادی نیز داشته باشد.
کمی بسته اصلی باید بیشتر جا بیافتد تا بر روی بسته ها با موضوعات دیگر بتوان کار کرد.
اما میتوان تحقیق برای آن ها را از هم اکنون شروع نمود.

[اقاي ايـــده]

والا اقاي كاظمي خودم رو مثال ميزنم خيلي به اين پشنهادي كه دادم نياز دارم.چون در امر ارتباطات مشكل دارم.در كلاس ها استرس دارم.خوب بلد نيستم منظورم رو بيان كنم و از اينجور چيزها.
در هر 10 نفر ادم فقط 2 نفر هستند كه خيلي مسلط هستند بر اين موضوعات و 8 نفر ديگر با مشكلات اين چنيني درگير هستند.به وضوح يكي از مكان ها كه هر نفري باهاش يك روزي سركار دارد.دانشگاه هستند.بايد مشاهده كرده باشيد.كه بعضي ها در دانشگاه قدرت حرف زدن.بيان نظر.خوب و مسلط بودن بر حرف زدن رو ندارن.و از بابت رنج زيادي ميبرن.البته مشكلات ديگر بماند.براي همين هر روز بيشتر از روز قبل اذييت ميشيم.اين يك نمونه هست كه گفتم.چون نميدونيم چه كارهاي بايد انجام بديم تا از اين وضعيت نا متعادل به وضعيت مطلوب برسيم.براي همين هر روز اين نياز بيشتر ميشود.
پس لطفا مراحل كار رو با سرعت كمي بيشتر پيش ببريد.البته كيفيت كار هم مهم هست.حرف تون رو قبول دارم

[کامیار کاظمی]

البته از شرکت جی5 (آقای مالکی-مخترع جی5) تماس گرفتند تا یک سری بسته برای آموزش کامپیوتر به روش جی 5 برایشان تهیه کنیم که اگر توافقات انجام بگیرد و کار شروع شود، حتما بر روی بسته هایی که اسمش را "کیفیت زندگی" (روش های بهبود روابط و روانشناسی موفقیت) میگذارم کار خواهیم کرد. که این کار با کمک متخصصان و روانشناسان این کار ، سعی میکنیم کار با ارزشی تولید شود.

[مهدی گل محمدی]

به سجاد جان باید یه دوره عملی برا صحبت کردن تو کلاس پیش من بگذرونی.
میدونی رازش چیه؟
ببخشیدا که اینطوری میگم.باید پررو باشی.تو کارت سماجت داشته باشی.حرفتو باید به کرسی بنشونی.شما که ماشالله خوب حرف میزنی.
ولی من اصلا تو دانشگاه خجالت نمی کشم.یه چیزو که نمیفهمم بیست بار میپرسم هیچکسم نمی تونه چیزی بگه.البته این یه رازی داره که باید از همون اول ورود به دانشگاه اینکارو بکنی.
باید از همون روز اول با عبوهت تام بری دانشگاه.من روز اول حتی جواب سلام یسری رو هم نمی دادم.همیشه سینه سپر میکردم راه می رفتم.الانم عبوهت دارم البته خیلی هم با بچه ها جور شدم.ولی نمیزارم زیاد فامیل بشن(آخه خیلی ها چای نخورده موز بر میدارن).