چند تجربه کوچک

[HadiMahmoodi]

(09-18-2013 11:00 PM)odise نوشته شده توسط:  

(09-18-2013 02:49 PM)سیدمهدی هاشمی نوشته شده توسط:  اگر این پست من اسپم هست پاک کنید ولی خودم که اسپم نمیدونم.
چرا بعضی از دوستان و بزرگان انجمن به پست ها و تاپیکهای کپی پیست و یا شوخی و گپ گونه سپاس میدهند ولی به پستهای ارزشمند اینگونه هیچ وقعی نمیدهند و توجهی ندارند حتی در حد یک سپاس.

والله من حرفی نزنم بهتره.
احتمالا کارهای مهم تری دارن .
من به شخصه احترام میزارم به اعمالشون.

!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
دوستان، جدا دوستانه میگم اگه یه بار بزرگان انجمن رو که ازشون نام میبرید از نزدیک ملاقات میکردید اصلا اینطوری قضاوت نمیکردید!
خیلی خاکی هستند، خیلی افتاده و متین و بزرگوار هستند.
مطمئن باشید تا حالا ندیدن، اگه دیده بودن، حتی اگه کسی چرت و پرت هم نوشته باشه، اول دکمه سپاس رو میزنن، بعد حسب مورد پاسخ میدن!
شما نباید انتظار داشته باشید که همه تاپیک ها رو ببینن (هر چند واقعا وقت میذارن و تقریبا تمام تاپیکها رو میبینن، حالا دیر یا زود). اونا که موظف نیستن همه رو ببینن و سپاس بزنن!
این فضا فراهم شده، اینقدر داره براش زحمت کشیده میشه و مدیریت میشه، خدا رو خوش نمیاد حالا قدردانی نمیکنیم بیایم ناسپاسی کنیم و کنایه بزنیم و ...

[jahanagahi]

(09-18-2013 01:07 PM)odise نوشته شده توسط:  گرفتار روزمرگی شدن:
یک مساله که به خصوص جوان تر ها رو آزار میده و توی تکامل ایده ها مانع جدی براشون میشه اینه که شما دچار روزمرگی میشید.
دقت کنید شما یک کار رو راه اندازی می کنید چقدر انگیزه و شور و شوق دارید.
بعد یک مدت متوجه میشید که حوصله تون سر رفته یا تمایل چندانی برای رفن به دفترتون ندارید.
به عبارت دیگر اون کار شما رو از نظر روحی ارضا نمی کنه.
---------------
فلش بک به زندگی شخصی:
با شور و شوق زیادی یادگیری چند مهارت رو برای خودم تعیین کرده بودم و در عرض دو ماه با سرعت خوبی هم پیش می رفتم اتفاقا یکی از این مهارت ها یک ورزش بود و دیگری مطالعه یک زبان خارجی
بعد دو ماه تصمیم گرفتم به خودم دو روز استراحت بدم.
توی دو روز دچار روزمرگی و در نهایت این شد که یک ماه از مطالعه زبان مذکور و یک هفته زا برنامه ورزشی عقب بیفتم.
از این حیث است که به نظر من انسان باید نسبت به خودش سخت گیر باشد. بهترین راه کار اینه که یک نفر رو بخواهید کنترلتون کنه . برنامه تون رو در اختیارش قرار بدهید و اجازه انتقاد بی حد و حصر بهش بدید ! بلکه لااقل برای فرار از انتقاد هم که شده پایبند باشید به برنامه هاتون.
آسمان طلایی رنگ است

دوست عزیز و دیگر عزیزان انجمن یکبار دیگر جمله زیر را بخوانید:
من شروع کننده خوبی هستم و ادامه دهنده بسیار توانا
من هر کاری را که شروع کنم تا نهایت رسیدن به موفقیت انجام خواهم داد.
تکرار مکرر این جمله باعث می شود که هیچوقت کاری را نیمه تمام رها نکنید.

---

(08-16-2013 12:31 AM)odise نوشته شده توسط:  تجربه پنجم:

فقط و فقط روی خودتان برنامه ریزی کنید
شاید بگید یعنی چی ؟!
جریان از این قرار بود که برای شرکت رد یکسری دوره های بخصوص تصمیم گرفته بودم که برم تهران و یه برنامه مختصری هم ریخته بودم تا این که یک ماه مونده به موعد اجرای برنامه دو تن از دوستان گرامی همنشینی اشان با ما بیشتر شد و ما برنامه ریزی کردیم که این تابستان را با هم کار کنیم.....
خلاصه اش چی شد ؟
هر کدام از آن دو نفر راه خودشون رو دارن می رن و من هم سه ماه از برنامه هام عقب موندم.
در کل در طول این دو سال فهمیدم که برای موفق شدن نباید چشم انتظار دیگران بود و اگر بایستی اشتباه کرده ای و عمر خود را تباه کرده ای .....
به قمیت یکسال از زندگیم تمام شد این تجربه .
هر گاه خودم بودم و خودم موفق شدم بالای 90 درصد ولی وقتی خواستیم گروهی یا همکار باشیم زیر 10 درصد مووفق شدیم...........

لطفا این آخری رو جدی بگیرید از برادر کوچک ترتون.(به خصوص اون هایی که سنشون زیر 20 سال هست طرف صحبت من هستند)

برای اینکه در جریان شراکت گروهی بنحو احسن قرار بگیرید حتما تایپیک بسم الله الرحمان الرحیم را مطالعه فرمائید.

[jahanagahi]

(09-18-2013 02:49 PM)سیدمهدی هاشمی نوشته شده توسط:  اگر این پست من اسپم هست پاک کنید ولی خودم که اسپم نمیدونم.
چرا بعضی از دوستان و بزرگان انجمن به پست ها و تاپیکهای کپی پیست و یا شوخی و گپ گونه سپاس میدهند ولی به پستهای ارزشمند اینگونه هیچ وقعی نمیدهند و توجهی ندارند حتی در حد یک سپاس.

سید جان همه عزیزان در این انجمن از بزرگان و سروران هستند.

[سیدمهدی هاشمی]

به احترام پدر عزیزم جناب قربانیان سکوت میکنم.
ولی منظور من جناب قربانیان نبودند.

[mjdehghani]

(09-18-2013 09:11 PM)poldar نوشته شده توسط:  سه سوال چجوری اول مشتری پیدا کنیم بعد کارو راه بیاندازم؟
همه کار ها اینجوری نیست گاهی باید کار راه اندازی شده باشه بعد با بازاریابی مشتری جذب بشه
میشه یکم توضیح بدی؟
ممنون از تجربیاتت

منظور اصلی شناسایی بازار هدفه . شما احتیاج یک طیف خاص از مردم رو دسته بندی می کنی و روی اون برنامه ریزی می کنی . این جمع بندی به مولفه های مختلف بستگی داره . فصلی ، در آمدی ، سنی و ... . مثلاً الان فصل لوازم تحریره و بالطبع مشتریها پدر و مادرهایی هستند که بچه مدرسه ای دارند و اجبار در خرید هم بالاست . پس بازار خوبیه

[poldar]

(09-19-2013 01:08 PM)mjdehghani نوشته شده توسط:  

(09-18-2013 09:11 PM)poldar نوشته شده توسط:  سه سوال چجوری اول مشتری پیدا کنیم بعد کارو راه بیاندازم؟
همه کار ها اینجوری نیست گاهی باید کار راه اندازی شده باشه بعد با بازاریابی مشتری جذب بشه
میشه یکم توضیح بدی؟
ممنون از تجربیاتت

منظور اصلی شناسایی بازار هدفه . شما احتیاج یک طیف خاص از مردم رو دسته بندی می کنی و روی اون برنامه ریزی می کنی . این جمع بندی به مولفه های مختلف بستگی داره . فصلی ، در آمدی ، سنی و ... . مثلاً الان فصل لوازم تحریره و بالطبع مشتریها پدر و مادرهایی هستند که بچه مدرسه ای دارند و اجبار در خرید هم بالاست . پس بازار خوبیه

خیلی ممنون بابت راهنمایی

[odise]

تجربه بعدی :
به کسانی که صادقانه کار می کنند صادقانه پاداش بدهید
چندین بار شده که کارتون یه اداره یا واحد خاصی گیر بیفته و کارتون جلو نره و یک نفر مثل منجی ظاهر بشه و گره از کارتون باز کنه؟
فرض کنید پولی از کسی طلب دارید که این بدهکار شما انقدر بدحسابه که کلا نا امید شدید از وصول طلب.
یه نفر از دوستانتون تماس می گیره و میگه که این کار رو بدون چشمداشتی انجام میده. وقتی که پول وصول شد عکس العمل شما چه خواهد بود؟
اگه یک مقدار فکر کنید متوجه میشید که باید دست توی جیبتون کنید و بدون هیچ حرفی یا منتی مبلغ قابل توجهی به وی هدیه بدهید.
علت ؟
درسته که اون آقا بدون چشمداشتی واسه شما کاری انجام داده ولی شما با این کار نشون می دید که ارزش خدمت و اهمیت قائل شدن را می فهمید.
متقابلا هم عده ای براتون همین کارها رو انجام می دهند وقتی که شما خدمتی براشون بکنید.
وقتی که دست توی جیب مبارک نکنید چیزی رو از دست ندادید ولی فرصت ارتقای شان اجتماعی یا بالا بردن ارزش خودتون بین همکارها و کسب اعتبار رو از دست دادید.
به قول دوستانی مثل آقا سبحان اعتبار در بازار مهم تر از سرمایه است و واقعا هم راست گفته اند.
سعی کنید یه جا توی ذهنتون در نظر گرفته باشید که کسانی که خدمت می کنند بهتون رو براشون پاداش در نظر بگیرید و از لطفی که در حقتون کردن جلوی چشم دیگران تشکر کنید.
براساس تجربه شخصی
شاد باشید و پاینده

[odise]

تجربه ی جدید:
بی خیال ضوابط!
ضوابط برای کسانی که پارتی ندارند معنا پیدا میکند.
سعی کنید در هر اداره ای که کارتان می افتد با یک نفر صمیمی بشید و با انجام خدمات متقابل ذی نفع بشید!
بدین سان شما راه هزار شبه را در صد شب طی خواهید کرد!

[odise]

تجربه جدید:
به خودتان رحم کنید!
بله درست نوشته ام ، به خودتان رحم کنید.
مدت دو ماه به شدت به وضعیت مزاجی خودم بی توجه بودم و علائم مختلف هشدارهای بدنم رو نادیده میگرفتم تا این که با یک سرماخوردگی ساده دچار سه الی 4 نوع بیماری شدم که دو هفته طلایی از زندگیم رو به هدر داد و از نظر مالی هم بار سنگینی رو دوشم گذاشت در حالی که فقط با خوردن یکسری مواد خوراکی و کنار گذاشتن برخی عادات غذایی به راحتی قابل پیشگیری بودند.
توصیه میکنم در خوردن صرفه جویی نکنید و حتما به آن چه میخورید دوباره نگاه کنید.
دوست عزیزی که داری هر روز فست فود میخوری از همین الان برو با متخصص داخلی صحبت کن چون بیمارستانی شدنت حتمیه!
بابت بی توجهی خودم به خودم و نادیده گرفتن بدنم متاسفم.
بدن عزیزم بببخشید که بدرفتاری کردم! قول میدهم که توجه بیشتری داشته باشم که دیگر هیچ گاه دچار این نوع از بیماری های قابل پیشگیری نشوم!
لطفا جمله بالا رو هر دو روز یه بار به خودتون بگید تا ملکه ذهنتون بشه.
باور کنید تا کارتون به بیمارستان و مصیبت های مربوط به اون نرسه متوجه نمیشید چقدر این جمله خالصانه و صادقانه بیان شده است!!!!!
لطف جنابان مستدام

[delkhaste]

ممنونم. آویزه گوشم کردم داداش...