Start(موتورم داره روشن میشه) sara sherafati

[sherafati]

اســــــــــــــــــتارتــــــــــــــــــ
حالا باید چکار کنم؟چند کارو میشه کرد....
گل های باغچه خونمونو خشک کنم به قیمت خیلی پایین بفروشم....
کتاب های برنامه نویسی دایتل دایتل سی++ را بفروشم.....
ماشینمون را بشورم(بر گرفته ایده دوستان)...
خلاصه کتاب هایی که خوندمو پی دی اف کنم با قیمت پایین بفروشم....
.......
بازم به ذهنم میرسه ها ولی نامفهومه ...... نمیبینمشون.....
استعدادهام تو هنره.....قدرت بالایی در نوشتن دارم
جدیدا هم رفتم تو کار طراحی....توی وبم نمونه هاش هست
رشته ام آی تیه ....با سرعت نور یاد میگیرم.....
ولـــــــــــــــــی کارو تا آخرش نمیرم
موقع کنکور بچه ها میگفتن تو، 100درصد صنعتی شریف قبولی و فلان وبی سان ولی ولش کردم
همش یه پله مونده به هدف کارو ول میکنم عین داستان لاک پشت و خرگوش....
من نقش خرگوشو ایفا میکنم...

[jahanagahi]

مهندس جان ضمن آرزوی موفقیت هر چه بیشتر برای شما.
کاری را شروع کن که عاشقش هستی.

[یک همراه سبز]

درود

شما هنوز تو مرحله اول موندی!

مرحله اول تقویت نقاط قوت و ازبین بردن نقاط ضعف

مرحله خودشناسی را به خوبی انجام دادی ولی تو مرحله تصمیم گیری و آرام کردن ذهنت هنوز موفق نبودی

وقتی ذهنت درگیره که نمکیدونی چیکار کنی خب نمیتونی تمرکز لازم رو داشته باشی

پس بهتره اول مشخص کنی میخوای چیکار کنی

بعد تمام تمرکزت رو رو اون کار بگذار تمام راهها بسویت سرازیر میشود(چند روز پیش تجربه کردم

چون اگه تمرکز نداشته باشی نمیتونی برنامه ریزی درستی برای رسیدن به هدفت هرچند کوتاه مدت باشه انجام بدی

براتون بهترین ها رو آرزو میکنم

و مطمئنم که شما میتونی!

[یک همراه سبز]

در ضمن هر سوالی داشتی اینجا بپرس

نگذار ذهنت درگیر باشه

[sherafati]

مادر گرامی میگن نمیخواد کتابهارو بفروشی بده کتابخونه یه کار خیر هم کرده باشی....بدم؟؟؟

نمیتونم تمرکز کنم.....دیشب فهمیدم که کیستی دارم که با دارو آب نمیشه
همین دو ماه پیش عمل کردم!!!هنوز سرم بخاطرش خوب نشده
این چه شانسیه که من دارم؟

چطور میتونم تمرکز کنم ؟!!!!!!!!!!!!

[یک همراه سبز]

نظر مادرتون بسیار محترمه!
نظر من اینه که کتاب یه گنج با ارزشه من بودم نگهشون میداشتم چون مطمئنم یه روزی بازم به دردم میخورن

ضمن آرزوی بهبودی برای شما!

شما فکر میکنید فقط خودتون درگیر مشکل هستین خیلیها من جمله خودم دچار مشکل هستم(و خیلی فرصت ها رو بخاطر این مشکلم از دست دادم

منم اولش به زمین و زمان گیر میدادم هم خودم بیشتر از همه اذیت شدم هم خانواده ام

ولی وقتی فهمیدم با واقعیت باید کنار بیام و این بهترین راه حل ممکنه

تمام تلاشم رو کردم تا از وضع موجود راهی بسوی موفقیت پیدا کنم

پس با توکل به خدا و درخواست کمک از او شروع کردم

ادعـــــــــــــــــــونی استجب لکــــــــــــــــــــــــــــــم

پ.ن:یادت باشه اونی که درد رو داده درمونش رو هم میده اینا فقط یه امتحان برای ایمان بندگان خداست

[sherafati]

پی دی اف این کتاب هارو دارم

[m-jalalvand]

سرکار خانم شرافتی با سلام
در نوشته هایی که بالا نوشته بودین یه حس عجیب ندونستن و البته ناامیدی همراه با ترس بود.ترس از اینکه احتمال میدین که باز هم کار رو ناتمام بگذارین.بسیاری از ما ها خیلی از کارهایی که شروع کردیم ناتمام ول کردیم و باز هم اینکارو خواهیم کرد.همه بلااستثناء.اما نکته ای اینجا باید بهتون بگم اینه که ببینید از زندگی چه انتظاری دارین.بهتر بگم از زندگی خودتون دنبال چی هستید.خیلی از ما تمام کارهامونو با یه جرقه شروع میکنیم اما اجازه نمیدیم تبدیل به آتش بشه.جرقه ای که شاید روشن بشه اما به زودی خاموش میشه.کارها هم همینطور هستند.باید استارت زد ولی با هدفی پیش رو و با علم به اینکه شما سرشار از انرژی برای پایان دادن و اعتبار بخشی به اون کار هستید.
من از تایپیکتون اینجور برداشت کردم که دنبال یه کاری هستید که پول در بیاورید.کمی به اطراف و البته به خودتان بیشتر نگاه کنید.اعتماد به نفس خودتان را زیاد کنید.تمام کارهایتان را با برنامه ریزی انجام دهید تا موفق باشید.در این انجمن کاری برای پولدار شدن من ندیدم.راههایی را دیدم که بوسیله آن میشود به موفقیت و در عین حال پول رسید.
زیاد گفته و باز هم میگویم به خودتان تکیه کنید.به خدا هیچکس فقیر و کم توان زاده نشده است.این احساس شعف و شور را در خود پرورش دهید.ناامیدی معنایی ندارد وقتی من از یکساعت دیگر خودم خبری ندارم.وقتی نمیدانم ساعتی بعد هستم یا خیر.وقتی برای خودتان بگذارید.کمی با خودتان خلوت کنید.با خودتان حرف بزنید.
همیشه به فکر موفقیت باشید البته با کمی چاشنی یاد خدا

[کامیار کاظمی]

(04-29-2013 09:49 AM)sherafati نوشته شده توسط:  اســــــــــــــــــتارتــــــــــــــــــ
حالا باید چکار کنم؟چند کارو میشه کرد....
گل های باغچه خونمونو خشک کنم به قیمت خیلی پایین بفروشم....
کتاب های برنامه نویسی دایتل دایتل سی++ را بفروشم.....
ماشینمون را بشورم(بر گرفته ایده دوستان)...
خلاصه کتاب هایی که خوندمو پی دی اف کنم با قیمت پایین بفروشم....
.......
بازم به ذهنم میرسه ها ولی نامفهومه ...... نمیبینمشون.....
استعدادهام تو هنره.....قدرت بالایی در نوشتن دارم
جدیدا هم رفتم تو کار طراحی....توی وبم نمونه هاش هست
رشته ام آی تیه ....با سرعت نور یاد میگیرم.....
ولـــــــــــــــــی کارو تا آخرش نمیرم
موقع کنکور بچه ها میگفتن تو، 100درصد صنعتی شریف قبولی و فلان وبی سان ولی ولش کردم
همش یه پله مونده به هدف کارو ول میکنم عین داستان لاک پشت و خرگوش....
من نقش خرگوشو ایفا میکنم...

سلام به خانم شرافتی، خواهر عزیزم
آفرین به شما
ما منتظر یک استارت پرقدرت از یکی از بانوان خوش فکر و پر انرژی انجمن بودیم
خداوند یاورتان

[sherafati]

اولین قدم برداشته شد.....کتابمو که 10000تومن خریده بوودم 6000تومن فروختم...
حالا مرحله بعدی ....خدایا منو یادت نره.....
دیشب مهمون داشتیم طرف شاعر بود....شاید بشه با قیمت کم شعرهاشو تایپ کنم که چاپ کنه....