لطیفه ها

[صدفی]

دوستم{نمایندگی سوسیس کالباس داره}دختره اومدتو مغازه گفت ۵۰۰گرم کالباس مرغ میخوام دوستم که میکشید دختره پرسید خیالم راحت باشه که خوبن؟ دوستم گفت آره برا خودمون تو خونه از همین میبرم بعد گفت شد ۷۰۰ گرم اشکال نداره؟ دختره گفت نه سگم چاق میشه کمش کن....
***************************************************
بچه كه بودم قارچ خور زياد بازي ميكردم؛

بد فك مي كردم قارچ بخورم بزرگ ميشم،
مدتها سرمو ميزدم زيره تاقچه ي خونمون،
كه ازش قارچ بياد بيرون بخورم :|
ديگه داشتم ضربه مغزي مي شدم كه
بابام كارگر گرفت تاقچه رو خراب كرد :| !!
***************************************************
یه دوست چینی داشتم !
مریض شد
ﺑﺮﺍﻯ ﻋﻴﺎﺩتش رفتم ﺑﻴﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ
کنار تختش واسادم …
دوست چینیم بهم ﮔﻔﺖ : ﭼﻴﻨﮓ ﭼﻮﻧﮓ ﭼَﻦ ﭼﻮﻭﻭن…
ﺟوﻥ ﺩﺍﺩ بدبخت…!!!
ﺑﺮﺍﻯ ﺗﺮﺟﻤﻪ ﺍﻳﻦ ﺟﻤﻠﻪ رفتم ﭼﻴﻦ…
اونجا از یه مرد چینی معنیش رو پرسیدم
اون مرد چینی بهم گفت :
ﭘﺎﺗﻮ ﺍﺯ ﺭﻭ ﺷﻴﻠﻨﮓ ﺍﻛﺴﻴﮋﻥ ﻭﺭﺩﺍﺭ ﻛﺼﺎﻓططﻄﻄ
****************************************************
دیشب پشه خنديد و گفت:
.
.
.
.

آخرش كه چى؟ تا صبح كه نمى تونى سرت رو زير پتو نگه دارى!

من :|
پتو
پشه
****************************************************
طرف لکنت زبان داشته، زنگ میزنه اورژانس که بیاد جنازه همسیاشونو که مرده ببره.,, میگه: اااالو اااوورجانس؟ این ههههمسایمون ممممرده یه آمبولانس بفرستین !
طرف میگه آدرستون؟! یارو تا میاد آدرسو بگه زبونش بند میاد میگه ظظظظظ....
طرف میگه خیابون ظفر منظورته؟ میگه ننننننننه، طرف فکر میکنه سرکاره قطع میکنه ! ۲هفته بعد همین اتفاق میوفته بازم طرف میگه آدرستون؟
باز زبونه یارو بند میاد میگه ظظظظ... طرفمیگه ظفر؟ میگه ننننه ...، باز مامور اورژانس فکر میکنه سرکاره قطع میکنه!
۳ ماه میگذره... باز طرف زنگ میزنه میگه اااااووووورژانس ­، این هههمسایمون ممممرده محلللمون بوی گند گگگرفته یه آمبولانسبببفرستین !
طرف میگه آدرستون؟! باز زبونه یارو بند میاد میگه ظظظظ... از اونور میگن آقا منظورت خیابون ظفره؟
طرف میگه آآآآره عوضیی، کککشوندم آوردمش ظفر ببببییا بببر
****************************************************
عکسهای بدون آرایش نانسی و آشواریا رو تو کامپیوتر به شوهرم نشون میدم میگم ببین عزیزم اینا خودشون همچین مالی نیستن آرایش خوشگلشون میکنه،بدون آرایش شبیه گوساله هم نیستن،میگه اینکه گفتن نداره،من خودم این مسئله رو تو عروسی خودمون که اونقدر خوشگل شده بودی به عینه دیدم!!!
از اون روز تا حالا فقط دارم فکر میکنم چطوری میشه مانیتورو بکنی تو حلقوم یکی!!! :|
*****************************************************
سه نفر سوارتاکسی شدن؛راننده چون دید چیزی حالیشون نیست ماشینو یه لحظه روشن خاموش کردوگفت رسیدیم!نفراول کرایه روداد؛نفردوم کرایه رو دادو تشکر کرد؛نفرسوم اومد بره پایین محکم زد پس گردن راننده وگفت:اینو زدم تادفه دیگه اینقدر تند نری؛داشتی همه روبه کشتن میدادی
****************************************************