آیا میدانید یکی از بهترین مناطق دنیا برای پولدار شدن ایران است؟!.....

[mallarme]

سه نکته بسیار مهم و پایانی این فصل


نکته اول:

کارهای پردرآمد را شناسایی کنید و با همین قواعد که بیان شد، شروع کنید.

فقط یک خواهش:
دنبال کارهایی بگردید که سرمایه نخواد! یا سرمایه فوق العاده کمی بخواد.

من عده زیادی را میبینم که در بهترین حالت به فکر خرید پراید هستند برای کار در آموزشگاه های رانندگی و یا آژانس .......و جالب اینکه بعد مدتی پشیمون میشن و متوجه میشن با این سرمایه چندین میلیونی که صرف کار کردند و انرژی که میگذارند، فقط وقتشان تلف شده است.


نکته دوم

همین الان، با شنیدن همین حرفها خیلی ها می گن، خیلی هم خوش بین نباش!
خیال کردی نصاب نیست، ویزیتور نیست، فروشنده نیست ..... الان بری میگن بفرما! و انواع و اقسام حرفهای نا امید کننده دیگر.......

میدونید چرا؟

چون اونها خودشون جزو تنبل ترین افراد زمین هستندد و چون خودشون به کارهای بالا علاقه ندارن یا بهتره بگیم هنرشو ندارند، فکر می کنند حق دارند و می تونن شما را هم پشیمون کنند.

اگر می خواهید با کسی مشورت کنید با بهترین فرد همان حرفه مشورت کنید.

بهترین کیه؟

فرد موفقی که در اون کار مشغوله.....

توجه کنید فرد موفق همان کار نه ناموفق

من همه چیزی که نیاز داشتی بهت گفتم، تو ازاصول و قواعد پیروی کن و بعد در کارت به موفقیت برس، دیگه چی میخوای؟


نکته سوم:

هیچوقت مثل یک کارگر فکر نکن....مثل یک کارفرما یا مدیر پولدار رفتار کن.

یعنی چی؟

یعنی این که فردی رو سراغ دارم که از نصابی شروع کرد.
نصابی لوازم الکتریکی.
خودش و کارش رو با رعایت 4 قاعده ذکر شده جا انداخت.

بعد کم کم دو وردست برای خودش گرفت....اون ها رو میفرستاد سرکار خودش میرفت سراغ پروژه های ساختمانی و بازاریابی می کرد.

به این ترتیب حداقل تا آخر ماه، 15 پروژه مسکونی ده واحدی رو قرار داد بست و حالا همین اقای دیپلمه. یک پرادوی 4 در داره، خونه خودش رو داره می سازه و حدود درآمدش در ماه بالای سه و نیم میلیون ت است.

در هر کاری که شروع می کنید سعی کنید از خودتان توقع داشته باشید. که فکر و جاه طلبی یک مدیر موفق و پولدار رو داشته باشید نه یک کارمند ساده و یا یک کارگر ساده.

دوستی به من گفت:

من این کتاب رو گرفتم که پولدار بشم نه لوله کش!
گفتم این همون اشتباهیه که خیلی ها می کنن....از اول هیچ چیز رو به شما درست و اماده نمیدن و دنبال لقمه آماده نگرد.
چون باید براش جون بکنی.

شاگرد کوچیک احمدآقا از کجا شروع کرد؟
به دو علت از کار معمولی شروع کردند:

1- به پول کارشون به شدت نیاز داشتند
2- درسهایی تو کارهای کوچیک است که تا انجامشون ندی یاد نمیگیری چه طور سراغ کارهای بزرگتر بری و انها را انجام دهی.


همیشه مادر دو تا از دوستان دانشگام به من می گفتند:
علی ما در عجبیم تو دانشگاه درس نخوندی معدلتم که همیشه زیر 13 بود...سر نصف کلاساتم نرفتی ولی چرا 5 برابر بچه های ما پول درمیاری؟
گفتم:
یادتونه تلاش میکردید خرج شازده ها رو بیارید تا تحصیل کنن...

شما همیشه فکر کردید بچه شما باید درس خون و زرنگ باشه اما فکر نکردید بچه شما باید چگونه کار کنه.بازاریابی کنه....با مردم صحبت کنه... حق و مزدش رو چگونه دریافت کنه و....