افغانستان

[سعید یوسفی]

متن چت من با دوست افغانیم، در مورد صادرات به افغانستان، همین چند لحظه پیش
من: ‫سلام چطوری؟‬
من: ‫؟؟؟‬

hamid‏: سلام اقای یوسفی
تشکر من خوبم
شما چطوری؟
من: ‫مرسی در چه حالی؟ کار و باز چطوره؟‬

hamid‏: فعلا در یک بانک مشغول هستم
کاروبار معمولی است

بعضی وقتا که نرم افزار کوچیک کار داشته باشن درست میکنم
ولی اصل کار نگهداری سیستمهای بانکی هست
خارج از کار بانک هم اگر کدام پروژه دیتابیس بود انجام میدم
من: ‫یه ایمیلی برات فرستادم، در مورد صادرات به افغانستان، نخوندیش؟‬
hamid‏: امروز فرستادی؟
من: ‫نه دیشب‬
hamid‏: به کدام ایمیل؟
من: ‫به همین ایمیل‬
hamid‏: امروز صبح چک کردم ندیدم
من: ‫مهم نیست الان توضیح می دم‬
hamid‏: خوبه
من: ‫من اسباب کشی کردم همدان، اینجا دارم کارت بازرگانی می گیرم‬
‫قصد دارم وارد کار صادرات بشم‬
‫دیشب تو یادم افتادی گفتم اگه بتونی اونجا بازاریابی کنی من از اینجا جنس بفرستم. می تونیم هر دو سود خوبی ببریم‬
‫سرمایه از من بازاریابی از تو‬
‫نظرت چیه؟‬
hamid‏: راستش تو بازار یابی هیچ تجربه ندارم. اینجا بازاریابی قوی میخواد چون از هر طرف واردات میشه. از چین ، پاکستان، دبی،
البته از ایران هم هست. ولی برای ایران سخت گیری هست
بیشتر کسایی که واردات میکنن ترجیح میدن از ایران نیارن، مگر اینکه واقعا به صرفه باشه
من: ‫چرا؟ مگه ایران با افغانستان مشکلی داره؟‬
ارسال شده در ۱۱:۲۴ روز شنبه
hamid‏: تا الان، تقریبا همه پروژه های بزرگ که انجام میشه، از سمت امریکایی ها یا سازمان ملل هست. که یکی وقتی امریکایی ها پروژه ای رو دست شرکت داخلی میدن تا انجام بده، یکی از شرایط قرار داد این هست که مواد مصرفی در پروژه ایرانی نباشه
بیشتر اجناسی که از ایران وارد میشن، مصرف خوراکی و بهداشتی دارن

من: ‫منظور من هم همون مواد خوراکی هست هستنید اینجا کسایی که صادرات انجام میدن. من خودم لیست محصولات رو دارم.‬
ارسال شده در ۱۱:۲۷ روز شنبه
hamid‏: خوب مواد خوراکی و بهداشتی و چیزایی که مصرف عمومی دارن، از ایران میاد
من: ‫چیزی که تو باید انجام بدی اینه که ببینی چی راحتر به فروش می ره، یه تعداد هم مشتری پیدا کنی، اگه قیمت خوب باشه ، بازاریابی اسونه، چیزهایی مثل پسته، گردو قالی ویا هر چیزی که ایران تو اون معروفه‬
ارسال شده در ۱۱:۲۸ روز شنبه
hamid‏: و کار صادرات این نوع مواد به افغانستان هم میتانه که خیلی سود اور باشه. ولی مشکل اینجاست که من توی این چیزا استعداد ندارم. ولی یکی از دوستان هست که توی یک شرکت تجاری کار میکنه. ادم صادقی هم هست. توی دانشگاه با هم بودیم. احتمال زیاد میتانی که با همکاری با اون بیشتر به نتیجه برسی
اگه خواستی میتانم که باهاش صحبت کنم و ادرس ایمیل رو برای چت برات بفرستم
من: ‫اگه بتونی این کارو انجام بدی، پیشرفت خوبی خواهی داشت. خوبیش اینه که افغانستان با ما همزبون هست، وگرنه کشورهایی مثل عراق هم هستند که از نظر اقتصادی وضع بهتری دارند، ولی مشکل زبان داریم.‬
hamid‏: درسته. من روش فکر میکنم
من: ‫اگه خودت نمی خوای ممنون می شم اون آقا رو مغرفی کنی‬
hamid‏: خوبه
من باهاش صحبت میکنم

میخبشی من نیم ساعت دیگه باز میام
الان باید برم
من: ‫باشه فعلا بای‬