ماگستان، خرید ماگ، خرید فلاسک و خرید هدیه در همین نزدیکی!
داستانک، درس بگيريم زمان کنونی: 09-24-2025, 05:19 AM |
|||||||
|
داستانک، درس بگيريم
|
11-19-2012, 11:56 PM
ارسال: #123
|
|||
|
|||
داستانک
"زاغکی قالب پنیری دید"
از همان پاستوریزه های سفید! پس به دندان گرفت و پر وا کرد روی شاخ چنار مأوا کرد اتفاقا ازان محل روباه می گذشت و شد از پنیر آگاه گفت :اینجا شده فشن تی وی! چه ویوئی !چه پرسپکتیوی! محشری در تناسب اندام کشتهء تیپ توست خاص و عوام! دارم ام پی تریّ ِ آوازت شاهکار شبیه اعجازت ولی اینها کفاف ما ندهد لطف اجرای زنده را ندهد ای به آواز شهره در دنیا یک دهن میهمان بکن ما را! زاغ ،بی وقفه قورت داد پنیر! آن همه حیله کرد بی تاثیر گفت کوتاه کن سخن لطفن! پاس کردم کلاس دوم من! مردی مقابل گل فروشی ايستاد. او می خواست دسته گلی برای مادرش که در شهر ديگری بود سفارش دهد تا برايش پست شود. وقتی از گل فروشی خارج شد٬ دختری را ديد که در کنار درب نشسته بود و گريه می کرد. مرد نزديک دختر رفت و از او پرسيد : دختر خوب چرا گريه می کنی ؟ دختر گفت: می خواستم برای مادرم يک شاخه گل بخرم ولی پولم کم است. مرد لبخندی زد و گفت :با من بيا٬ من برای تو يک دسته گل خيلی قشنگ می خرم تا آن را به مادرت بدهی. وقتی از گل فروشی خارج می شدند دختر در حالی که دسته گل را در دستش گرفته بود لبخندی حاکی از خوشحالی و رضايت بر لب داشت. مرد به دختر گفت : می خواهی تو را برسانم؟ دختر گفت نه ، تا قبر مادرم راهی نيست! مرد ديگرنمی توانست چيزی بگويد٬ بغض گلويش را گرفت و دلش شکست. طاقت نياورد٬ به گل فروشی برگشت٬ دسته گل را پس گرفت و ۲۰۰ کيلومتر رانندگی کرد تا خودش آن را به دست مادرش هديه بدهد. شکسپير می گويد: به جای تاج گل بزرگی که پس از مرگم برای تابوتم می آوری، شاخه ای از آن را همين امروز به من هديه کن! پیرزنی در خواب , خدا رو دید و به او گفت : "خدایا من خیلی تنهام . آیا مهمان خانه من می شوی ؟ " خدا قبول کرد و به او گفت که فردا به دیدنش خواهد رفت . پیرزن از خواب بیدار شد با عجله شروع به جارو کردن خانه کرد. رفت و چند نان تازه خرید و خوشمزه ترین غذایی که بلد بود پخت. سپس نشست و منتظر ماند. چند دقیقه بعد در خانه به صدا در آمد . پیر زن با عجله به طرف در رفت آن را باز کرد پیر مرد فقیری بود . پیرمرد از او خواست تا به او غذا بدهد پیر زن با عصبانیت سر فقیر داد زد و در را بست. نیم ساعت بعد باز در خانه به صدا در آمد. پیر زن دوباره در را باز کرد. این بار کودکی که از سرما می لرزید از او خواست تا از سرما پناهش دهد . پیر زن با ناراحتی در را بست و غرغر کنان به خانه بر گشت نزدیک غروب بار دیگر در خانه به صدا در آمد . این بار نیز پیرزن فقیری پشت در بود. زن از او کمی پول خواست تا برای کودکان گرسنه اش غذا بخرد . پیر زن که خیلی عصبانی شده بود با داد و فریاد پیر زن را دور کرد. شب شد ولی خدا نیامد پیرزن نا امید شد و رفت که بخوابد و در خواب بار دیگر خدا را دید . پیرزن با ناراحتی گفت: "خدایا مگر تو قول نداده بودی که امروز به دیدنم خواهی اومد ؟" خدا جواب داد : " بله من سه بار آمدم و تو هر سه بار در را به رویم بستی " همه شب نماز خواندن،همه روز روزه رفتن همه ساله از پی حج سفر حجاز کردن زمدینه تا به کعبه سر وپا برهنه رفتن دو لب از برای لبیک به گفته باز کردن شب جمعه ها نخفتن، به خدای راز گفتن ز وجود بی نیازش طلب نیاز کردن به مساجد و معابد همه اعتکاف کردن ز ملاهی و مناهی همه احتراز کردن به حضور قلب ذکر خفی و جلی گرفتن طلب گشایش کار ز کارساز کردن پی طاعت الهی به زمین جبین نهادن گه و گه به آسمان ها سر خود فراز کردن به مبانی طریقت به خلوص راه رفتن ز مبادی حقیقت گذر از مجاز کردن به خدا قسم که هرگز ثمرش چنین نباشد که دل شکسته ای را به سرور شاد کردن به خدا قسم که کس را ثمر آنقدر نبخشد که به روی نااميدي در بسته باز کردن "شیخ بهایی مردی به دربار خان زند می رود و با ناله و فریاد می خواهد تا کریمخان را ملاقات کند. سربازان مانع ورودش می شوند. خان زند در حال کشیدن قلیان ناله و فریاد مردی را می شنود و می پرسد ماجرا چیست؟ پس از گزارش سربازان به خان ؛ وی دستور می دهد که مرد را به حضورش ببرند. مرد به حضور خان زند می رسد. خان از وی می پرسد که چه شده است این چنین ناله و فریاد می کنی؟ مرد با درشتی می گوید دزد ، همه اموالم را برده و الان هیچ چیزی در بساط ندارم. خان می پرسد وقتی اموالت به سرقت میرفت تو کجا بودی؟ مرد می گوید من خوابیده بودم. خان می گوید خب چرا خوابیدی که مالت را ببرند؟ مرد در این لحظه پاسخی می دهد آن چنان که استدلالش در تاریخ ماندگار می شود و سرمشق آزادی خواهان می شود . مرد می گوید : چون فکر می کردم تو بیداری من خوابیده بودم!!! خان بزرگ زند لحظه ای سکوت می کند و سپس دستور می دهد خسارتش از خزانه جبران کنند. و در آخر می گوید این مرد راست می گوید ما باید بیدار باشیم روزی معلمی از دانش آموزانش خواست که اسامی همکلاسی هایشان را بر روی دو ورق کاغذ بنویسند و پس از نوشتن هر اسم یک خط فاصله قرار دهند . سپس از آنها خواست که درباره قشنگترین چیزی که میتوانند در مورد هرکدام از همکلاسی هایشان بگویند ، فکر کنند و در آن خط های خالی بنویسند . بقیه وقت کلاس با انجام این تکلیف درسی گذشت و هرکدام از دانش آموزان پس از اتمام ،برگه های خود را به معلم تحویل داده ، کلاس را ترک کردند . روز شنبه ، معلم نام هر کدام از دانش آموزان را در برگه ای جداگانه نوشت ، وسپس تمام نظرات بچه های دیگر در مورد هر دانش آموز را در زیر اسم آنها نوشت . روز دوشنبه ، معلم برگه مربوط به هر دانش آموز را تحویل داد . شادی خاصی کلاس را فرا گرفت . معلم این زمزمه ها را از کلاس شنید " واقعا ؟ " "من هرگز نمی دانستم که دیگران به وجود من اهمیت می دهند! " "من نمی دانستم که دیگران اینقدر مرا دوست دارند . " دیگر صحبتی ار آن برگه ها نشد . معلم نیز ندانست که آیا آنها بعد از کلاس با والدینشان در مورد موضوع کلاس به بحث وصحبت پرداختند یا نه ، به هر حال برایش مهم نبود . آن تکلیف هدف معلم را بر آورده کرده بود .دانش آموزان از خود و تک تک همکلاسی هایشان راضی بودند با گذشت سالها بچه های کلاس از یکدیگر دورافتادند . چند سال بعد ، یکی از دانش آموزان درجنگ ویتنام کشته شد . و معلمش در مراسم خاکسپاری او شرکت کرد . او تابحال ، یک سرباز ارتشی را در تابوت ندیده بود ... پسر کشته شده ، جوان خوش قیافه وبرازنده ای به نظر می رسید . کلیسا مملو از دوستان سرباز بود . دوستانش با عبور از کنار تابوت وی ، مراسم وداع را بجا آوردند . معلم آخرین نفر در این مراسم تودیع بود . به محض اینکه معلم در کنار تابوت قرار گرفت، یکی از سربازانی که مسئول حمل تابوت بود ، به سوی او آمد و پرسید : " آیا شما معلم ریاضی مارک نبودید؟ " معلم با تکان دادن سر پاسخ داد : " چرا" سرباز ادامه داد : " مارک همیشه درصحبتهایش از شما یاد می کرد . "پس از مراسم تدفین ، اکثر همکلاسی هایش برای صرف ناهار گرد هم آمدند . پدر و مادر مارک نیز که در آنجا بودند ، آشکارا معلوم بود که منتظر ملاقات با معلم مارک هستند . پدر مارک در حالیکه کیف پولش را از جیبش بیرون می کشید ، به معلم گفت :"ما می خواهیم چیزی را به شما نشان دهیم که فکر می کنیم برایتان آشنا باشد . "او با دقت دو برگه کاغذ فرسوده دفتریادداشت که از ظاهرشان پیدا بود بارها وبارها تا خورده و با نواری به هم بسته شده بودند را از کیفش در آورد . خانم معلم با یک نگاه آنها را شناخت . آن کاغذها ، همانی بودند که تمام خوبی های مارک از دیدگاه دوستانش درونشان نوشته شده بود . مادر مارک گفت : " از شما به خاطر کاری که انجام دادید متشکریم . همانطور که می بینید مارک آن را همانند گنجی نگه داشته است . " همکلاسی های سابق مارک دور هم جمع شدند .چارلی با کمرویی لبخند زد و گفت : " من هنوز لیست خودم را دارم . اون رو در کشوی بالای میزم گذاشتم . " همسر چاک گفت : " چاک از من خواست که آن را در آلبوم عروسیمان بگذارم . " مارلین گفت : " من هم برای خودم را دارم .توی دفتر خاطراتم گذاشته ام . " سپس ویکی ، کیفش را از ساک بیرون کشید ولیست فرسوده اش را به بچه ها نشان داد و گفت :" این همیشه با منه . . . . " . " من فکر نمی کنم که کسی لیستش را نگه نداشته باشد . " معلم با شنیدن حرف های شاگردانش دیگر طاقت نیاورده ، گریه اش گرفت . او برای مارک و برای همه دوستانش که دیگر او را نمی دیدند ، گریه می کرد . سرنوشت انسانها در این جامعه بقدری پیچیده است که ما فراموش می کنیم این زندگی روزی به پایان خواهد رسید ، و هیچ یک از ما نمی داند که آن روز کی اتفاق خواهد افتاد . بنابراین به کسانی که دوستشان دارید و به آنها توجه دارید بگویید که برایتان مهم و با ارزشند ، قبل از آنکه برای گفتن دیر شده باشد. اگر شما آنقدر درگیر کارهایتان هستید که نمی توانید چند دقیقه ای از وقتتان را صرف فرستادن این پیغام برای دیگران کنید ، به نظرشما این اولین باری خواهد بود که شما کوچکترین تلاشی برای ایجاد تغییر در روابط تان نکردید ؟ هر چه به افراد بیشتری این پیغام را بفرستید ، دسترسی شما به آنهایی که اهمیت بیشتری برایتان دارند ، بهتر و راحت تر خواهد بود . بیاد داشته باشید چیزی را درو خواهید کرد که پیش از این کاشته اید کوشش اولین وظیفه انسان است.(گوته) گروه برتر،برتر از همه |
|||
|
پیام های داخل این موضوع |
داستانک های موفقیت مالی - کامیار کاظمی - 01-08-2011, 10:31 PM
ارزش واقعی انسان - مهدی گل محمدی - 05-09-2013, 11:58 PM
RE: داستانک، درس بگيريم - فرهاد قربانی - 05-13-2013, 01:09 PM
RE: داستانک، درس بگيريم - mallarme - 05-20-2013, 09:40 PM
RE: داستانک، درس بگيريم - venus2 - 05-24-2013, 01:18 PM
RE: داستانک، درس بگيريم - مهدی گل محمدی - 05-24-2013, 05:41 PM
RE: داستانک، درس بگيريم - ikasra - 05-25-2013, 02:37 PM
RE: داستانک، درس بگيريم - فرهاد قربانی - 06-07-2013, 09:11 PM
RE: داستانک، درس بگيريم - jahanagahi - 06-07-2013, 11:24 PM
RE: داستانک، درس بگيريم - فرهاد قربانی - 06-10-2013, 09:13 PM
RE: داستانک، درس بگيريم - فرهاد قربانی - 06-11-2013, 09:21 AM
RE: داستانک، درس بگيريم - فرهاد قربانی - 06-14-2013, 02:36 PM
RE: داستانک، درس بگيريم - محسن قلي زاده - 06-15-2013, 11:24 AM
RE: داستانک، درس بگيريم - فرهاد قربانی - 07-08-2013, 09:22 PM
RE: داستانک، درس بگيريم - فرهاد قربانی - 07-09-2013, 08:58 AM
RE: داستانک، درس بگيريم - فرهاد قربانی - 07-17-2013, 11:53 PM
RE: داستانک، درس بگيريم - jahanagahi - 07-18-2013, 12:14 AM
RE: داستانک، درس بگيريم - لنگر - 07-20-2013, 01:20 AM
RE: داستانک، درس بگيريم - Divar - 07-20-2013, 03:33 PM
RE: داستانک، درس بگيريم - Elixir - 07-25-2013, 06:05 PM
RE: داستانک، درس بگيريم - amirctrl - 07-25-2013, 07:36 PM
RE: داستانک، درس بگيريم - مهدی گل محمدی - 07-28-2013, 01:18 AM
RE: داستانک، درس بگيريم - Elixir - 07-31-2013, 10:13 AM
RE: داستانک، درس بگيريم - دهدار - 08-03-2013, 04:28 AM
RE: داستانک، درس بگيريم - دهدار - 08-03-2013, 05:32 AM
RE: داستانک، درس بگيريم - Elixir - 08-03-2013, 02:48 PM
RE: داستانک، درس بگيريم - toofan245 - 09-25-2013, 11:11 AM
RE: داستانک، درس بگيريم - مهدی 1 - 11-18-2013, 10:23 PM
RE: داستانک های موفقیت مالی - کامیار کاظمی - 01-08-2011, 10:33 PM
RE: داستانک های موفقیت مالی - کامیار کاظمی - 01-08-2011, 10:35 PM
RE: داستانک های موفقیت مالی - کامیار کاظمی - 01-08-2011, 10:36 PM
RE: داستانک های موفقیت مالی - کامیار کاظمی - 01-08-2011, 10:37 PM
سیل درختان بی ریشه را می برد - کامیار کاظمی - 01-24-2011, 07:57 PM
داستانهای کوتاه مرتبط به رفتار سازمانی - کامیار کاظمی - 01-29-2011, 10:43 PM
سگ باهوش - کامیار کاظمی - 04-09-2011, 11:19 AM
چگونه داماد بیل گیتس شوید؟ - کامیار کاظمی - 04-09-2011, 11:22 AM
RE: داستانک های موفقیت مالی - کامیار کاظمی - 04-09-2011, 11:40 PM
RE: چگونه داماد بیل گیتس شوید؟ - jahanagahi - 07-20-2011, 10:39 PM
داستان موفقیت و شکست کسب و کارها - کامیار کاظمی - 08-13-2011, 09:01 PM
RE: داستان موفقیت و شکست کسب و کارها - dara - 08-14-2011, 01:25 PM
RE: داستان موفقیت و شکست کسب و کارها - MARYAR - 08-14-2011, 01:59 PM
RE: داستانک های موفقیت مالی - mojtaba - 08-18-2011, 07:42 AM
RE: داستانک های موفقیت مالی - mehdi098 - 08-31-2011, 01:13 AM
RE: داستانک های موفقیت مالی - mehdi098 - 09-01-2011, 08:42 PM
RE: داستانک های موفقیت مالی - MARYAR - 09-14-2011, 08:09 PM
RE: داستانک های موفقیت مالی - مهدی گل محمدی - 09-14-2011, 08:29 PM
RE: داستانک های موفقیت مالی - jahanagahi - 09-14-2011, 08:40 PM
داستان : مسئوليت پذيري - دلشاد حسین پور - 09-14-2011, 11:49 PM
RE: داستان : مسئوليت پذيري - Elixir - 07-20-2013, 02:35 PM
RE: داستانک های موفقیت مالی - shahram......32 - 10-16-2011, 11:53 AM
RE: داستانک های موفقیت مالی - MARYAR - 10-16-2011, 11:58 AM
RE: داستانک های موفقیت مالی - کامیار کاظمی - 10-16-2011, 01:31 PM
RE: داستانک های موفقیت مالی - کامیار کاظمی - 10-19-2011, 11:15 AM
داستانک های موفقیت و شکست - mjdehghani - 11-06-2011, 08:53 PM
RE: داستانک های موفقیت و شکست - مهدی گل محمدی - 11-06-2011, 11:46 PM
RE: داستانک های موفقیت و شکست - MARYAR - 11-28-2011, 04:31 PM
RE: داستانک های موفقیت و شکست - vahid61 - 11-28-2011, 06:50 PM
RE: داستانک های موفقیت و شکست - MARYAR - 11-30-2011, 11:58 PM
RE: داستانک های موفقیت و شکست - MARYAR - 12-01-2011, 12:43 AM
RE: داستانک های موفقیت و شکست - مهدی گل محمدی - 12-01-2011, 01:06 AM
RE: داستانک های موفقیت و شکست - کامیار کاظمی - 12-01-2011, 01:50 PM
RE: داستانک های موفقیت و شکست - ناصر صادقی - 12-01-2011, 03:33 PM
داستان دختر زیرک و خواستگار پیر - koroshparsi - 12-25-2011, 03:10 PM
RE: داستان دختر زیرک و خواستگار پیر - MARYAR - 12-25-2011, 04:35 PM
RE: داستان دختر زیرک و خواستگار پیر - shahram......32 - 12-26-2011, 12:14 AM
RE: داستانک های موفقیت و شکست - koroshparsi - 12-30-2011, 09:44 AM
RE: داستانک های موفقیت و شکست - jahanagahi - 12-31-2011, 01:27 AM
RE: داستانک های موفقیت و شکست - saeed225 - 12-31-2011, 02:00 AM
RE: داستانک های موفقیت و شکست - کامیار کاظمی - 12-31-2011, 08:55 PM
RE: داستانک های موفقیت و شکست - shahram......32 - 01-01-2012, 12:18 AM
درخت افکار منفی(یک داستان ویک نتیجه مهم) - hossein_ee - 04-03-2012, 07:33 PM
RE: درخت افکار منفی(یک داستان ویک نتیجه مهم) - sherafati - 04-03-2012, 09:02 PM
داستان کسب درآمد برادران گلدشتین - mteam - 04-17-2012, 01:54 AM
به خدا توکل کن و شروع کن (یک داستان) - reza_egbali - 04-24-2012, 01:49 AM
RE: به خدا توکل کن و شروع کن (یک داستان) - امیر مرادی فر - 04-24-2012, 07:46 AM
RE: به خدا توکل کن و شروع کن (یک داستان) - sherafati - 04-24-2012, 09:05 AM
هفده داستان کوتاه کوتاه - فرهاد قربانی - 04-24-2012, 03:47 PM
RE: به خدا توکل کن و شروع کن (یک داستان) - mteam - 04-24-2012, 06:36 PM
داستان هاي فوق العاده جذاب - اقاي ايـــده - 05-12-2012, 01:52 AM
RE: داستان هاي فوق العاده جذاب - اقاي ايـــده - 05-12-2012, 02:07 AM
RE: داستان هاي فوق العاده جذاب - mteam - 05-12-2012, 08:08 AM
RE: داستان هاي فوق العاده جذاب - قناد - 05-12-2012, 08:42 AM
RE: داستان هاي فوق العاده جذاب - m_grate29 - 05-12-2012, 08:48 AM
RE: داستان هاي فوق العاده جذاب - dara - 05-12-2012, 09:33 AM
RE: داستان هاي فوق العاده جذاب - صدفی - 05-12-2012, 09:46 AM
RE: داستان هاي فوق العاده جذاب - reza_egbali - 05-12-2012, 10:07 AM
RE: داستان هاي فوق العاده جذاب - سعید.کرمی - 05-12-2012, 11:03 AM
RE: داستان هاي فوق العاده جذاب - دولتمند آنی - 05-12-2012, 12:52 PM
RE: داستان هاي فوق العاده جذاب - mjdehghani - 05-12-2012, 01:45 PM
RE: داستان هاي فوق العاده جذاب - P@RSA - 05-12-2012, 06:28 PM
داستان - mjdehghani - 05-17-2012, 10:05 PM
RE: داستان - mjdehghani - 05-17-2012, 10:21 PM
RE: داستان - صدفی - 05-17-2012, 10:52 PM
RE: داستان - Alireza_Kh - 05-17-2012, 11:21 PM
RE: داستان - صدفی - 05-18-2012, 01:08 PM
RE: داستان - mjdehghani - 05-19-2012, 09:55 AM
RE: داستان - صدفی - 05-19-2012, 03:22 PM
RE: داستان - mjdehghani - 05-20-2012, 01:11 PM
RE: داستان - صدفی - 05-20-2012, 04:19 PM
RE: داستان - mjdehghani - 05-21-2012, 06:35 PM
RE: داستان - mjdehghani - 05-22-2012, 09:58 PM
RE: داستان - صدفی - 05-26-2012, 08:57 AM
RE: داستان - mjdehghani - 05-26-2012, 09:45 AM
RE: داستان - صدفی - 05-27-2012, 12:56 AM
RE: داستانک های موفقیت و شکست - درناز - 05-29-2012, 10:02 PM
داستان قاضی القضات شدن شیخ بهایی - MARYAR - 06-08-2012, 10:19 AM
RE: داستان - صدفی - 06-12-2012, 01:30 AM
يك داستان تكان دهنده براي آقايان - MARYAR - 06-13-2012, 12:33 PM
RE: يك داستان تكان دهنده براي آقايان - mohammadshamosi - 06-13-2012, 12:54 PM
RE: يك داستان تكان دهنده براي آقايان - MARYAR - 06-13-2012, 01:00 PM
RE: يك داستان تكان دهنده براي آقايان - goldmen - 06-13-2012, 01:10 PM
داستانک، درس بگيريم! - کامیار کاظمی - 08-03-2012, 06:42 PM
RE: داستانک، درس بگيريم! - mortezajafari - 08-03-2012, 08:52 PM
RE: داستانک، درس بگيريم! - MARYAR - 03-05-2013, 11:43 PM
RE: داستانک، درس بگيريم! - فرهاد قربانی - 03-06-2013, 12:04 AM
RE: داستانک، درس بگيريم! - mjdehghani - 03-07-2013, 01:44 PM
RE: داستانک، درس بگيريم! - karafarin - 03-06-2013, 09:26 AM
RE: داستانک، درس بگيريم! - karafarin - 03-06-2013, 09:38 AM
RE: داستانک، درس بگيريم! - karafarin - 03-06-2013, 09:48 AM
RE: داستانک، درس بگيريم! - karafarin - 03-06-2013, 10:02 AM
RE: داستانک، درس بگيريم! - karafarin - 03-06-2013, 10:07 AM
RE: داستانک، درس بگيريم! - فرهاد قربانی - 03-06-2013, 02:41 PM
RE: داستانک، درس بگيريم! - فرهاد قربانی - 03-07-2013, 02:08 AM
RE: داستانک، درس بگيريم! - MARYAR - 03-07-2013, 01:30 PM
RE: داستانک، درس بگيريم - karafarin - 03-18-2013, 01:59 AM
RE: داستانک، درس بگيريم - mrghafoory - 03-21-2013, 01:07 AM
RE: داستانک، درس بگيريم - MARYAR - 04-14-2013, 09:50 PM
RE: داستانک، درس بگيريم - MARYAR - 05-05-2013, 10:18 PM
RE: داستانک، درس بگيريم - MARYAR - 05-05-2013, 10:20 PM
RE: داستانک، درس بگيريم - bi gham - 05-05-2013, 11:16 PM
RE: داستانک، درس بگيريم - مهدی گل محمدی - 05-06-2013, 02:22 AM
RE: داستانک، درس بگيريم - bi gham - 05-06-2013, 05:49 PM
RE: داستانک، درس بگيريم - MARYAR - 05-08-2013, 11:31 PM
RE: داستان - مــجــیــנ - 08-06-2012, 08:16 AM
RE: داستان - ahmad rezaee - 08-08-2012, 10:06 PM
RE: داستان - مــجــیــנ - 09-15-2012, 09:05 AM
RE: داستان - jahanagahi - 09-15-2012, 09:20 PM
RE: داستان - صدفی - 10-16-2012, 09:36 PM
RE: داستان - jahanagahi - 10-22-2012, 10:28 PM
RE: داستان دوستی - jahanagahi - 10-22-2012, 11:04 PM
داستان علت رواج خشونت - jahanagahi - 10-23-2012, 12:40 AM
RE: داستان دوستی - فرهاد قربانی - 10-23-2012, 01:04 AM
RE: داستان دوستی - Delta.H - 10-23-2012, 10:27 AM
RE: داستان - بهداد - 10-23-2012, 10:49 AM
RE: داستانک های موفقیت مالی - بهداد - 10-23-2012, 10:55 AM
RE: داستان علت رواج خشونت - MohamadMJ - 10-23-2012, 12:29 PM
RE: داستان دوستی - jahanagahi - 10-23-2012, 01:20 PM
RE: داستان علت رواج خشونت - Delta.H - 10-23-2012, 02:05 PM
RE: داستان علت رواج خشونت - GreatNavid - 10-23-2012, 02:16 PM
RE: داستان علت رواج خشونت - jahanagahi - 10-23-2012, 02:57 PM
RE: داستان - مــجــیــנ - 10-30-2012, 07:18 PM
RE: داستان - سعید محمدی - 10-30-2012, 07:45 PM
RE: داستان - فرهاد قربانی - 11-02-2012, 11:28 AM
RE: داستان - jahanagahi - 11-02-2012, 11:32 AM
RE: داستان - mteam - 11-04-2012, 11:03 AM
RE: داستان - jahanagahi - 11-04-2012, 11:46 AM
داستانهای آرامشبخش - کامیار کاظمی - 11-06-2012, 02:05 AM
RE: داستان - سعید محمدی - 11-06-2012, 09:16 AM
RE: داستان - صدفی - 11-06-2012, 09:57 PM
RE: داستان - vahid61 - 11-07-2012, 07:46 PM
RE: داستان - فرهاد قربانی - 11-07-2012, 11:40 PM
RE: داستان - فرهاد قربانی - 11-09-2012, 11:10 AM
RE: داستان - jahanagahi - 11-09-2012, 04:36 PM
RE: همجور مطلب - jahanagahi - 11-13-2012, 05:31 PM
RE: همجور مطلب - حامد - 11-13-2012, 05:40 PM
RE: همجور مطلب - yu3f - 11-14-2012, 06:16 PM
RE: درخت افکار منفی(یک داستان ویک نتیجه مهم) - بيلا بالا - 11-15-2012, 01:34 AM
RE: داستان - سعید محمدی - 11-15-2012, 10:10 AM
RE: درخت افکار منفی(یک داستان ویک نتیجه مهم) - mosafer bedar - 11-15-2012, 09:14 PM
RE: همجور مطلب - حامد - 11-16-2012, 01:35 AM
داستانک - فرهاد قربانی - 11-19-2012 11:56 PM
داستان زندگی عقاب - dara - 11-20-2012, 05:15 PM
داستانی از هنری فورد رئیس شرکت فورد موتور - jahanagahi - 11-21-2012, 10:58 PM
RE: همجور مطلب - حامد - 11-24-2012, 11:47 AM
RE: داستان - کامیار کاظمی - 11-26-2012, 01:14 PM
RE: داستان - vahid61 - 11-27-2012, 01:28 PM
RE: داستان کسب درآمد برادران گلدشتین - mpsa - 11-29-2012, 09:35 PM
RE: داستان موفقیت و شکست کسب و کارها - soltan_sal - 12-01-2012, 03:55 PM
RE: داستان - کامیار کاظمی - 12-07-2012, 03:15 PM
RE: همجور مطلب - dara - 12-10-2012, 06:13 PM
RE: همجور مطلب - dara - 12-11-2012, 05:51 PM
RE: داستان - سعید محمدی - 12-12-2012, 01:19 PM
RE: همجور مطلب - فرهاد قربانی - 12-12-2012, 11:49 PM
RE: همجور مطلب - فرهاد قربانی - 12-13-2012, 12:43 AM
RE: همجور مطلب - vahid61 - 12-13-2012, 01:02 PM
::. داستانی فلسفی درباره ی زندگی .:: - mallarme - 12-16-2012, 08:50 PM
RE: داستانهای آرامشبخش - کامیار کاظمی - 12-16-2012, 09:44 PM
RE: ::. داستانی فلسفی درباره ی زندگی .:: - بهداد - 12-16-2012, 10:01 PM
داستان جالب نامه” شگفت انگیز” - فرهاد قربانی - 12-18-2012, 12:28 AM
RE: داستان - سعید محمدی - 12-26-2012, 09:26 AM
RE: داستان - فرهاد قربانی - 12-27-2012, 12:38 AM
RE: داستان - فرهاد قربانی - 01-02-2013, 12:33 AM
RE: داستان - فرهاد قربانی - 01-04-2013, 03:47 PM
RE: داستان - بهداد - 01-11-2013, 10:23 AM
داستان های موفقیت - کوروش بزرگ - 01-25-2013, 11:59 PM
RE: داستان های موفقیت - کوروش بزرگ - 01-26-2013, 12:05 AM
RE: داستانک های موفقیت و شکست - amirswedish - 02-22-2013, 11:01 PM
RE: داستانک های موفقیت و شکست - saeed.abdollahi - 02-25-2013, 11:00 PM
RE: داستانک های موفقیت و شکست - tondar12 - 02-25-2013, 11:37 PM
داستان شگفت انگیز رز - MARYAR - 02-27-2013, 03:21 PM
RE: داستانک های موفقیت و شکست - saeed.abdollahi - 03-02-2013, 06:23 PM
RE: درخت افکار منفی(یک داستان ویک نتیجه مهم) - MARYAR - 03-05-2013, 11:48 PM
مرد فقیر (داستان بسیار آموزنده) - بهنام ذوالفقارزاده - 03-17-2013, 02:12 AM
شیطان و فرعون - mrghafoory - 03-20-2013, 03:48 PM
بهترین جنگجو - فرهاد قربانی - 03-24-2013, 08:52 PM
RE: داستانهای آرامشبخش - MARYAR - 03-24-2013, 09:37 PM
RE: داستانهای آرامشبخش - MARYAR - 03-24-2013, 09:37 PM
RE: داستانهای آرامشبخش - MARYAR - 03-24-2013, 09:38 PM
RE: داستانهای آرامشبخش - MARYAR - 03-24-2013, 09:39 PM
7 داستان کوتاه از افراد بسیار موفق و ثروتمند دنیا - فرهاد قربانی - 04-28-2013, 12:23 AM
کدام صندلی؟ - فرهاد قربانی - 04-29-2013, 12:30 AM
آخرین بهانه زندگی - mohammadshamosi - 05-05-2013, 12:47 PM
RE: آخرین بهانه زندگی - یک همراه سبز - 05-05-2013, 12:50 PM
RE: آخرین بهانه زندگی - mallarme - 05-05-2013, 12:54 PM
تفاوت دو نگاه ..... - mallarme - 05-23-2013, 09:08 PM
داستان الماس ها کجایند ... - فرهاد قربانی - 05-26-2013, 11:21 PM
RE: داستان الماس ها کجایند ... - tondar12 - 05-26-2013, 11:45 PM
داستان مرد ماهیگیر - دهدار - 07-25-2013, 04:24 PM
ببینیم که خدا چه خواهد - دهدار - 07-25-2013, 04:25 PM
داستان هیزم شکن - دهدار - 07-25-2013, 04:30 PM
|
موضوع های مرتبط با این موضوع... | |||||
موضوع: | نویسنده | پاسخ: | بازدید: | آخرین ارسال | |
10 درس از رابرت کیوساکی برای داشتن استقلال مالی | samiar afshari | 0 | 863 |
03-27-2015 12:31 AM آخرین ارسال: samiar afshari |
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان