ماگستان، خرید ماگ، خرید فلاسک و خرید هدیه در همین نزدیکی!
داستانک، درس بگيريم زمان کنونی: 06-02-2024, 07:24 PM |
|||||||
|
داستانک، درس بگيريم
|
06-13-2012, 12:33 PM
ارسال: #80
|
|||
|
|||
يك داستان تكان دهنده براي آقايان
وقتی آن شب از سر کار به خانه برگشتم، همسرم داشت غذا را آماده میکرد، دست او را گرفتم و گفتم، باید چیزی را به تو بگویم. او نشست و به آرامی مشغول غذا خوردن شد. غم و ناراحتی توی چشمانش را خوب میدیدم.
یکدفعه نفهمیدم چطور دهانم را باز کردم. اما باید به او میگفتم که در ذهنم چه میگذرد. من طلاق میخواستم. به آرامی موضوع را مطرح کردم. به نظر نمیرسید که از حرفهایم ناراحت شده باشد، فقط به نرمی پرسید، چرا؟ از جواب دادن به سوالش سر باز زدم. این باعث شد عصبانی شود. ظرف غذایش را به کناری پرت کرد و سرم داد کشید، تو مرد نیستی! آن شب، دیگر اصلاً با هم حرف نزدیم. او گریه میکرد. میدانم دوست داشت بداند که چه بر سر زندگیاش آمده است. اما واقعاً نمیتوانستم جواب قانعکنندهای به او بدهم. من دیگر دوستش نداشتم، فقط دلم برایش میسوخت. با یک احساس گناه و عذاب وجدان عمیق، برگه طلاق را آماده کردم که در آن قید شده بود میتواند خانه، ماشین، و 30% از سهم کارخانهام را بردارد. نگاهی به برگهها انداخت و آن را ریز ریز پاره کرد. زنی که 10 سال زندگیش را با من گذرانده بود برایم به غریبهای تبدیل شده بود. از اینکه وقت و انرژیش را برای من به هدر داده بود متاسف بودم اما واقعاً نمیتوانستم به آن زندگی برگردم چون عاشق یک نفر دیگر شده بودم. آخر بلند بلند جلوی من گریه سر داد و این دقیقاً همان چیزی بود که انتظار داشتم ببینم. برای من گریه او نوعی رهایی بود. فکر طلاق که هفتهها بود ذهن من را به خود مشغول کرده بود، الان محکمتر و واضحتر شده بود. روز بعد خیلی دیر به خانه برگشتم و دیدم که پشت میز نشسته و چیزی مینویسد. شام نخورده بودم اما مستقیم رفتم بخوابم و خیلی زود خوابم برد چون واقعاً بعد از گذراندن یک روز لذت بخش با معشوقه جدیدم خسته بودم. وقتی بیدار شدم، هنوز پشت میز مشغول نوشتن بود. توجهی نکردم و دوباره به خواب رفتم. صبح روز بعد او شرایط طلاق خود را نوشته بود: هیچ چیزی از من نمیخواست و فقط یک ماه فرصت قبل از طلاق خواسته بود. او درخواست کرده بود که در آن یک ماه هر دوی ما تلاش کنیم یک زندگی نرمال داشته باشیم. دلایل او ساده بود: وقت امتحانات پسرمان بود و او نمیخواست که فکر او بخاطر مشکلات ما مغشوش شود. برای من قابل قبول بود. اما یک چیز دیگر هم خواسته بود. او از من خواسته بود زمانی که او را در روز عروسی وارد اتاقمان کردم به یاد آورم. از من خواسته بود که در آن یک ماه هر روز او را بغل کرده و از اتاقمان به سمت در ورودی ببرم. فکر میکردم که دیوانه شده است. اما برای اینکه روزهای آخر با هم بودنمان قابلتحملتر باشد، درخواست عجیبش را قبول کردم. درمورد شرایط طلاق همسرم با معشوقهام حرف زدم. بلند بلند خندید و گفت که خیلی عجیب است. و بعد با خنده و استهزا گفت که هر حقهای هم که سوار کند باید بالاخره این طلاق را بپذیرد. از زمانیکه طلاق را به طور علنی عنوان کرده بودم من و همسرم هیچ تماس جسمی با هم نداشتیم. وقتی روز اول او را بغل کردم تا از اتاق بیرون بیاورم هر دوی ما احساس خامی و تازهکاری داشتیم. پسرم به پشتم زد و گفت اوه بابا رو ببین مامان رو بغل کرده. اول او را از اتاق به نشیمن آورده و بعد از آنجا به سمت در ورودی بردم. حدود 10 متر او را در آغوشم داشتم. کمی ناراحت بودم. او را بیرون در خانه گذاشتم و او رفت که منتظر اتوبوس شود که به سر کار برود. من هم به تنهایی سوار ماشین شده و به سمت شرکت حرکت کردم. در روز دوم هر دوی ما برخورد راحتتری داشتیم. به سینه من تکیه داد. میتوانستم بوی عطری که به پیراهنش زده بود را حس کنم. فهمیدم که خیلی وقت است خوب به همسرم نگاه نکردهام. فهمیدم که دیگر مثل قبل جوان نیست. چروکهای ریزی روی صورتش افتاده بود و موهایش کمی سفید شده بود. یک دقیقه با خودم فکر کردم که من برای این زن چه کار کردهام. در روز چهارم وقتی او را بغل کرده و بلند کردم، احساس کردم حس صمیمیت بینمان برگشته است. این آن زنی بود که 10 سال زندگی خود را صرف من کرده بود. در روز پنجم و ششم فهمیدم که حس صمیمیت بینمان در حال رشد است. چیزی از این موضوع به معشوقهام نگفتم. هر چه روزها جلوتر میرفتند، بغل کردن او برایم راحتتر میشد. این تمرین روزانه قویترم کرده بود! یک روز داشت انتخاب میکرد چه لباسی تن کند. چند پیراهن را امتحان کرد اما لباس مناسبی پیدا نکرد. آه کشید و گفت که همه لباسهایم گشاد شدهاند. یکدفعه فهمیدم که چقدر لاغر شده است، به همین خاطر بود که میتوانستم اینقدر راحتتر بلندش کنم. یکدفعه ضربه به من وارد شد. بخاطر همه این درد و غصههاست که اینطور شده است. ناخودآگاه به سمتش رفته و سرش را لمس کردم. همان لحظه پسرم وارد اتاق شد و گفت که بابا وقتش است که مامان را بغل کنی و بیرون بیاوری. برای او دیدن اینکه پدرش مادرش را بغل کرده و بیرون ببرد بخش مهمی از زندگیش شده بود. همسرم به پسرمان اشاره کرد که نزدیکتر شود و او را محکم در آغوش گرفت. صورتم را برگرداندم تا نگاه نکنم چون میترسیدم در این لحظه آخر نظرم را تغییر دهم. بعد او را در آغوش گرفته و بلند کردم و از اتاق خواب بیرون آورده و به سمت در بردم. دستانش را خیلی طبیعی و نرم دور گردنم انداخته بود. من هم او را محکم در آغوش داشتم. درست مثل روز عروسیمان. اما وزن سبکتر او باعث ناراحتیم شد. در روز آخر، وقتی او را در آغوشم گرفتم به سختی میتوانستم یک قدم بردارم. پسرم به مدرسه رفته بود. محکم بغلش کردن و گفتم، واقعاً نفهمیده بودم که زندگیمان صمیمیت کم دارد. سریع سوار ماشین شدم و به سمت شرکت حرکت کردم. وقتی رسیدم حتی در ماشین را هم قفل نکردم. میترسیدم هر تاخیری نظرم را تغییر دهد. از پلهها بالا رفتم. معشوقهام که منشیام هم بود در را به رویم باز کرد و به او گفتم که متاسفم، دیگر نمیخواهم طلاق بگیرم. او نگاهی به من انداخت، تعجب کرده بود، دستش را روی پیشانیام گذاشت و گفت تب داری؟ دستش را از روی صورتم کشیدم. گفتم متاسفم. من نمیخواهم طلاق بگیرم. زندگی زناشویی من احتمالاً به این دلیل خستهکننده شده بود که من و زنم به جزئیات زندگیمان توجهی نداشتیم نه به این دلیل که من دیگر دوستش نداشتم. حالا میفهمم دیگر باید تا وقتی مرگ ما را از هم جدا کند هر روز او را در آغوش گرفته و از اتاق خوابمان بیرون بیاورم. معشوقهام احساس میکرد که تازه از خواب بیدار شده است. یک سیلی محکم به گوشم زد و بعد در را کوبید و زیر گریه زد. از پلهها پایین رفتم و سوار ماشین شدم. سر راه جلوی یک مغازه گلفروشی ایستادم و یک سبد گل برای همسرم سفارش دادم. فروشنده پرسید که دوست دارم روی کارت چه بنویسم. لبخند زدم و نوشتم، تا وقتی مرگ ما را از هم جدا کند هر روز صبح بغلت میکنم و از اتاق بیروم میآورمت. شب که به خانه رسیدم، با گلها دستهایم و لبخندی روی لبهایم پلهها را تند تند بالا رفتم و وقتی به خانه رسیدم دیدم همسرم روی تخت افتاده و مرده است! او ماهها بود که با سرطان میجنگید و من اینقدر مشغول معشوقهام بودم که این را نفهمیده بودم. او میدانست که خیلی زود خواهد مرد و میخواست من را از واکنشهای منفی پسرمان بخاطر طلاق حفظ کند. حالا حداقل در نظر پسرمان من شوهری مهربان بودم. جزئیات ریز زندگی مهمترین چیزها در روابط ما هستند. خانه، ماشین، داراییها و سرمایه مهم نیست. اینها فقط محیطی برای خوشبختی فراهم میآورد اما خودشان خوشبختی نمیآورند. سعی کنید دوست همسرتان باشید و هر کاری از دستتان برمیآید برای تقویت صمیمیت بین خود انجام دهید. من ازدرون تو حرف میزنم
اگربخواهی تابستان هم برف می آید اگربخواهی دست دراز میکنی ابری در آسمان میگیری اگربخواهی به درخت خشکیده ای خیره میشوی و انجیر بر شاخه اش میروید اگرتو بخواهی غیرممکن ها ممکن میشود پس بخواه دوره توانگری و جذب |
|||
|
پیام های داخل این موضوع |
داستانک های موفقیت مالی - کامیار کاظمی - 01-08-2011, 10:31 PM
ارزش واقعی انسان - مهدی گل محمدی - 05-09-2013, 11:58 PM
RE: داستانک، درس بگيريم - فرهاد قربانی - 05-13-2013, 01:09 PM
RE: داستانک، درس بگيريم - mallarme - 05-20-2013, 09:40 PM
RE: داستانک، درس بگيريم - venus2 - 05-24-2013, 01:18 PM
RE: داستانک، درس بگيريم - مهدی گل محمدی - 05-24-2013, 05:41 PM
RE: داستانک، درس بگيريم - ikasra - 05-25-2013, 02:37 PM
RE: داستانک، درس بگيريم - فرهاد قربانی - 06-07-2013, 09:11 PM
RE: داستانک، درس بگيريم - jahanagahi - 06-07-2013, 11:24 PM
RE: داستانک، درس بگيريم - فرهاد قربانی - 06-10-2013, 09:13 PM
RE: داستانک، درس بگيريم - فرهاد قربانی - 06-11-2013, 09:21 AM
RE: داستانک، درس بگيريم - فرهاد قربانی - 06-14-2013, 02:36 PM
RE: داستانک، درس بگيريم - محسن قلي زاده - 06-15-2013, 11:24 AM
RE: داستانک، درس بگيريم - فرهاد قربانی - 07-08-2013, 09:22 PM
RE: داستانک، درس بگيريم - فرهاد قربانی - 07-09-2013, 08:58 AM
RE: داستانک، درس بگيريم - فرهاد قربانی - 07-17-2013, 11:53 PM
RE: داستانک، درس بگيريم - jahanagahi - 07-18-2013, 12:14 AM
RE: داستانک، درس بگيريم - لنگر - 07-20-2013, 01:20 AM
RE: داستانک، درس بگيريم - Divar - 07-20-2013, 03:33 PM
RE: داستانک، درس بگيريم - Elixir - 07-25-2013, 06:05 PM
RE: داستانک، درس بگيريم - amirctrl - 07-25-2013, 07:36 PM
RE: داستانک، درس بگيريم - مهدی گل محمدی - 07-28-2013, 01:18 AM
RE: داستانک، درس بگيريم - Elixir - 07-31-2013, 10:13 AM
RE: داستانک، درس بگيريم - دهدار - 08-03-2013, 04:28 AM
RE: داستانک، درس بگيريم - دهدار - 08-03-2013, 05:32 AM
RE: داستانک، درس بگيريم - Elixir - 08-03-2013, 02:48 PM
RE: داستانک، درس بگيريم - toofan245 - 09-25-2013, 11:11 AM
RE: داستانک، درس بگيريم - مهدی 1 - 11-18-2013, 10:23 PM
RE: داستانک های موفقیت مالی - کامیار کاظمی - 01-08-2011, 10:33 PM
RE: داستانک های موفقیت مالی - کامیار کاظمی - 01-08-2011, 10:35 PM
RE: داستانک های موفقیت مالی - کامیار کاظمی - 01-08-2011, 10:36 PM
RE: داستانک های موفقیت مالی - کامیار کاظمی - 01-08-2011, 10:37 PM
سیل درختان بی ریشه را می برد - کامیار کاظمی - 01-24-2011, 07:57 PM
داستانهای کوتاه مرتبط به رفتار سازمانی - کامیار کاظمی - 01-29-2011, 10:43 PM
سگ باهوش - کامیار کاظمی - 04-09-2011, 11:19 AM
چگونه داماد بیل گیتس شوید؟ - کامیار کاظمی - 04-09-2011, 11:22 AM
RE: داستانک های موفقیت مالی - کامیار کاظمی - 04-09-2011, 11:40 PM
RE: چگونه داماد بیل گیتس شوید؟ - jahanagahi - 07-20-2011, 10:39 PM
داستان موفقیت و شکست کسب و کارها - کامیار کاظمی - 08-13-2011, 09:01 PM
RE: داستان موفقیت و شکست کسب و کارها - dara - 08-14-2011, 01:25 PM
RE: داستان موفقیت و شکست کسب و کارها - MARYAR - 08-14-2011, 01:59 PM
RE: داستانک های موفقیت مالی - mojtaba - 08-18-2011, 07:42 AM
RE: داستانک های موفقیت مالی - mehdi098 - 08-31-2011, 01:13 AM
RE: داستانک های موفقیت مالی - mehdi098 - 09-01-2011, 08:42 PM
RE: داستانک های موفقیت مالی - MARYAR - 09-14-2011, 08:09 PM
RE: داستانک های موفقیت مالی - مهدی گل محمدی - 09-14-2011, 08:29 PM
RE: داستانک های موفقیت مالی - jahanagahi - 09-14-2011, 08:40 PM
داستان : مسئوليت پذيري - دلشاد حسین پور - 09-14-2011, 11:49 PM
RE: داستان : مسئوليت پذيري - Elixir - 07-20-2013, 02:35 PM
RE: داستانک های موفقیت مالی - shahram......32 - 10-16-2011, 11:53 AM
RE: داستانک های موفقیت مالی - MARYAR - 10-16-2011, 11:58 AM
RE: داستانک های موفقیت مالی - کامیار کاظمی - 10-16-2011, 01:31 PM
RE: داستانک های موفقیت مالی - کامیار کاظمی - 10-19-2011, 11:15 AM
داستانک های موفقیت و شکست - mjdehghani - 11-06-2011, 08:53 PM
RE: داستانک های موفقیت و شکست - مهدی گل محمدی - 11-06-2011, 11:46 PM
RE: داستانک های موفقیت و شکست - MARYAR - 11-28-2011, 04:31 PM
RE: داستانک های موفقیت و شکست - vahid61 - 11-28-2011, 06:50 PM
RE: داستانک های موفقیت و شکست - MARYAR - 11-30-2011, 11:58 PM
RE: داستانک های موفقیت و شکست - MARYAR - 12-01-2011, 12:43 AM
RE: داستانک های موفقیت و شکست - مهدی گل محمدی - 12-01-2011, 01:06 AM
RE: داستانک های موفقیت و شکست - کامیار کاظمی - 12-01-2011, 01:50 PM
RE: داستانک های موفقیت و شکست - ناصر صادقی - 12-01-2011, 03:33 PM
داستان دختر زیرک و خواستگار پیر - koroshparsi - 12-25-2011, 03:10 PM
RE: داستان دختر زیرک و خواستگار پیر - MARYAR - 12-25-2011, 04:35 PM
RE: داستان دختر زیرک و خواستگار پیر - shahram......32 - 12-26-2011, 12:14 AM
RE: داستانک های موفقیت و شکست - koroshparsi - 12-30-2011, 09:44 AM
RE: داستانک های موفقیت و شکست - jahanagahi - 12-31-2011, 01:27 AM
RE: داستانک های موفقیت و شکست - saeed225 - 12-31-2011, 02:00 AM
RE: داستانک های موفقیت و شکست - کامیار کاظمی - 12-31-2011, 08:55 PM
RE: داستانک های موفقیت و شکست - shahram......32 - 01-01-2012, 12:18 AM
درخت افکار منفی(یک داستان ویک نتیجه مهم) - hossein_ee - 04-03-2012, 07:33 PM
RE: درخت افکار منفی(یک داستان ویک نتیجه مهم) - sherafati - 04-03-2012, 09:02 PM
داستان کسب درآمد برادران گلدشتین - mteam - 04-17-2012, 01:54 AM
به خدا توکل کن و شروع کن (یک داستان) - reza_egbali - 04-24-2012, 01:49 AM
RE: به خدا توکل کن و شروع کن (یک داستان) - امیر مرادی فر - 04-24-2012, 07:46 AM
RE: به خدا توکل کن و شروع کن (یک داستان) - sherafati - 04-24-2012, 09:05 AM
هفده داستان کوتاه کوتاه - فرهاد قربانی - 04-24-2012, 03:47 PM
RE: به خدا توکل کن و شروع کن (یک داستان) - mteam - 04-24-2012, 06:36 PM
داستان هاي فوق العاده جذاب - اقاي ايـــده - 05-12-2012, 01:52 AM
RE: داستان هاي فوق العاده جذاب - اقاي ايـــده - 05-12-2012, 02:07 AM
RE: داستان هاي فوق العاده جذاب - mteam - 05-12-2012, 08:08 AM
RE: داستان هاي فوق العاده جذاب - قناد - 05-12-2012, 08:42 AM
RE: داستان هاي فوق العاده جذاب - m_grate29 - 05-12-2012, 08:48 AM
RE: داستان هاي فوق العاده جذاب - dara - 05-12-2012, 09:33 AM
RE: داستان هاي فوق العاده جذاب - صدفی - 05-12-2012, 09:46 AM
RE: داستان هاي فوق العاده جذاب - reza_egbali - 05-12-2012, 10:07 AM
RE: داستان هاي فوق العاده جذاب - سعید.کرمی - 05-12-2012, 11:03 AM
RE: داستان هاي فوق العاده جذاب - دولتمند آنی - 05-12-2012, 12:52 PM
RE: داستان هاي فوق العاده جذاب - mjdehghani - 05-12-2012, 01:45 PM
RE: داستان هاي فوق العاده جذاب - P@RSA - 05-12-2012, 06:28 PM
داستان - mjdehghani - 05-17-2012, 10:05 PM
RE: داستان - mjdehghani - 05-17-2012, 10:21 PM
RE: داستان - صدفی - 05-17-2012, 10:52 PM
RE: داستان - Alireza_Kh - 05-17-2012, 11:21 PM
RE: داستان - صدفی - 05-18-2012, 01:08 PM
RE: داستان - mjdehghani - 05-19-2012, 09:55 AM
RE: داستان - صدفی - 05-19-2012, 03:22 PM
RE: داستان - mjdehghani - 05-20-2012, 01:11 PM
RE: داستان - صدفی - 05-20-2012, 04:19 PM
RE: داستان - mjdehghani - 05-21-2012, 06:35 PM
RE: داستان - mjdehghani - 05-22-2012, 09:58 PM
RE: داستان - صدفی - 05-26-2012, 08:57 AM
RE: داستان - mjdehghani - 05-26-2012, 09:45 AM
RE: داستان - صدفی - 05-27-2012, 12:56 AM
RE: داستانک های موفقیت و شکست - درناز - 05-29-2012, 10:02 PM
داستان قاضی القضات شدن شیخ بهایی - MARYAR - 06-08-2012, 10:19 AM
RE: داستان - صدفی - 06-12-2012, 01:30 AM
يك داستان تكان دهنده براي آقايان - MARYAR - 06-13-2012 12:33 PM
RE: يك داستان تكان دهنده براي آقايان - mohammadshamosi - 06-13-2012, 12:54 PM
RE: يك داستان تكان دهنده براي آقايان - MARYAR - 06-13-2012, 01:00 PM
RE: يك داستان تكان دهنده براي آقايان - goldmen - 06-13-2012, 01:10 PM
داستانک، درس بگيريم! - کامیار کاظمی - 08-03-2012, 06:42 PM
RE: داستانک، درس بگيريم! - mortezajafari - 08-03-2012, 08:52 PM
RE: داستانک، درس بگيريم! - MARYAR - 03-05-2013, 11:43 PM
RE: داستانک، درس بگيريم! - فرهاد قربانی - 03-06-2013, 12:04 AM
RE: داستانک، درس بگيريم! - mjdehghani - 03-07-2013, 01:44 PM
RE: داستانک، درس بگيريم! - karafarin - 03-06-2013, 09:26 AM
RE: داستانک، درس بگيريم! - karafarin - 03-06-2013, 09:38 AM
RE: داستانک، درس بگيريم! - karafarin - 03-06-2013, 09:48 AM
RE: داستانک، درس بگيريم! - karafarin - 03-06-2013, 10:02 AM
RE: داستانک، درس بگيريم! - karafarin - 03-06-2013, 10:07 AM
RE: داستانک، درس بگيريم! - فرهاد قربانی - 03-06-2013, 02:41 PM
RE: داستانک، درس بگيريم! - فرهاد قربانی - 03-07-2013, 02:08 AM
RE: داستانک، درس بگيريم! - MARYAR - 03-07-2013, 01:30 PM
RE: داستانک، درس بگيريم - karafarin - 03-18-2013, 01:59 AM
RE: داستانک، درس بگيريم - mrghafoory - 03-21-2013, 01:07 AM
RE: داستانک، درس بگيريم - MARYAR - 04-14-2013, 09:50 PM
RE: داستانک، درس بگيريم - MARYAR - 05-05-2013, 10:18 PM
RE: داستانک، درس بگيريم - MARYAR - 05-05-2013, 10:20 PM
RE: داستانک، درس بگيريم - bi gham - 05-05-2013, 11:16 PM
RE: داستانک، درس بگيريم - مهدی گل محمدی - 05-06-2013, 02:22 AM
RE: داستانک، درس بگيريم - bi gham - 05-06-2013, 05:49 PM
RE: داستانک، درس بگيريم - MARYAR - 05-08-2013, 11:31 PM
RE: داستان - مــجــیــנ - 08-06-2012, 08:16 AM
RE: داستان - ahmad rezaee - 08-08-2012, 10:06 PM
RE: داستان - مــجــیــנ - 09-15-2012, 09:05 AM
RE: داستان - jahanagahi - 09-15-2012, 09:20 PM
RE: داستان - صدفی - 10-16-2012, 09:36 PM
RE: داستان - jahanagahi - 10-22-2012, 10:28 PM
RE: داستان دوستی - jahanagahi - 10-22-2012, 11:04 PM
داستان علت رواج خشونت - jahanagahi - 10-23-2012, 12:40 AM
RE: داستان دوستی - فرهاد قربانی - 10-23-2012, 01:04 AM
RE: داستان دوستی - Delta.H - 10-23-2012, 10:27 AM
RE: داستان - بهداد - 10-23-2012, 10:49 AM
RE: داستانک های موفقیت مالی - بهداد - 10-23-2012, 10:55 AM
RE: داستان علت رواج خشونت - MohamadMJ - 10-23-2012, 12:29 PM
RE: داستان دوستی - jahanagahi - 10-23-2012, 01:20 PM
RE: داستان علت رواج خشونت - Delta.H - 10-23-2012, 02:05 PM
RE: داستان علت رواج خشونت - GreatNavid - 10-23-2012, 02:16 PM
RE: داستان علت رواج خشونت - jahanagahi - 10-23-2012, 02:57 PM
RE: داستان - مــجــیــנ - 10-30-2012, 07:18 PM
RE: داستان - سعید محمدی - 10-30-2012, 07:45 PM
RE: داستان - فرهاد قربانی - 11-02-2012, 11:28 AM
RE: داستان - jahanagahi - 11-02-2012, 11:32 AM
RE: داستان - mteam - 11-04-2012, 11:03 AM
RE: داستان - jahanagahi - 11-04-2012, 11:46 AM
داستانهای آرامشبخش - کامیار کاظمی - 11-06-2012, 02:05 AM
RE: داستان - سعید محمدی - 11-06-2012, 09:16 AM
RE: داستان - صدفی - 11-06-2012, 09:57 PM
RE: داستان - vahid61 - 11-07-2012, 07:46 PM
RE: داستان - فرهاد قربانی - 11-07-2012, 11:40 PM
RE: داستان - فرهاد قربانی - 11-09-2012, 11:10 AM
RE: داستان - jahanagahi - 11-09-2012, 04:36 PM
RE: همجور مطلب - jahanagahi - 11-13-2012, 05:31 PM
RE: همجور مطلب - حامد - 11-13-2012, 05:40 PM
RE: همجور مطلب - yu3f - 11-14-2012, 06:16 PM
RE: درخت افکار منفی(یک داستان ویک نتیجه مهم) - بيلا بالا - 11-15-2012, 01:34 AM
RE: داستان - سعید محمدی - 11-15-2012, 10:10 AM
RE: درخت افکار منفی(یک داستان ویک نتیجه مهم) - mosafer bedar - 11-15-2012, 09:14 PM
RE: همجور مطلب - حامد - 11-16-2012, 01:35 AM
داستانک - فرهاد قربانی - 11-19-2012, 11:56 PM
داستان زندگی عقاب - dara - 11-20-2012, 05:15 PM
داستانی از هنری فورد رئیس شرکت فورد موتور - jahanagahi - 11-21-2012, 10:58 PM
RE: همجور مطلب - حامد - 11-24-2012, 11:47 AM
RE: داستان - کامیار کاظمی - 11-26-2012, 01:14 PM
RE: داستان - vahid61 - 11-27-2012, 01:28 PM
RE: داستان کسب درآمد برادران گلدشتین - mpsa - 11-29-2012, 09:35 PM
RE: داستان موفقیت و شکست کسب و کارها - soltan_sal - 12-01-2012, 03:55 PM
RE: داستان - کامیار کاظمی - 12-07-2012, 03:15 PM
RE: همجور مطلب - dara - 12-10-2012, 06:13 PM
RE: همجور مطلب - dara - 12-11-2012, 05:51 PM
RE: داستان - سعید محمدی - 12-12-2012, 01:19 PM
RE: همجور مطلب - فرهاد قربانی - 12-12-2012, 11:49 PM
RE: همجور مطلب - فرهاد قربانی - 12-13-2012, 12:43 AM
RE: همجور مطلب - vahid61 - 12-13-2012, 01:02 PM
::. داستانی فلسفی درباره ی زندگی .:: - mallarme - 12-16-2012, 08:50 PM
RE: داستانهای آرامشبخش - کامیار کاظمی - 12-16-2012, 09:44 PM
RE: ::. داستانی فلسفی درباره ی زندگی .:: - بهداد - 12-16-2012, 10:01 PM
داستان جالب نامه” شگفت انگیز” - فرهاد قربانی - 12-18-2012, 12:28 AM
RE: داستان - سعید محمدی - 12-26-2012, 09:26 AM
RE: داستان - فرهاد قربانی - 12-27-2012, 12:38 AM
RE: داستان - فرهاد قربانی - 01-02-2013, 12:33 AM
RE: داستان - فرهاد قربانی - 01-04-2013, 03:47 PM
RE: داستان - بهداد - 01-11-2013, 10:23 AM
داستان های موفقیت - کوروش بزرگ - 01-25-2013, 11:59 PM
RE: داستان های موفقیت - کوروش بزرگ - 01-26-2013, 12:05 AM
RE: داستانک های موفقیت و شکست - amirswedish - 02-22-2013, 11:01 PM
RE: داستانک های موفقیت و شکست - saeed.abdollahi - 02-25-2013, 11:00 PM
RE: داستانک های موفقیت و شکست - tondar12 - 02-25-2013, 11:37 PM
داستان شگفت انگیز رز - MARYAR - 02-27-2013, 03:21 PM
RE: داستانک های موفقیت و شکست - saeed.abdollahi - 03-02-2013, 06:23 PM
RE: درخت افکار منفی(یک داستان ویک نتیجه مهم) - MARYAR - 03-05-2013, 11:48 PM
مرد فقیر (داستان بسیار آموزنده) - بهنام ذوالفقارزاده - 03-17-2013, 02:12 AM
شیطان و فرعون - mrghafoory - 03-20-2013, 03:48 PM
بهترین جنگجو - فرهاد قربانی - 03-24-2013, 08:52 PM
RE: داستانهای آرامشبخش - MARYAR - 03-24-2013, 09:37 PM
RE: داستانهای آرامشبخش - MARYAR - 03-24-2013, 09:37 PM
RE: داستانهای آرامشبخش - MARYAR - 03-24-2013, 09:38 PM
RE: داستانهای آرامشبخش - MARYAR - 03-24-2013, 09:39 PM
7 داستان کوتاه از افراد بسیار موفق و ثروتمند دنیا - فرهاد قربانی - 04-28-2013, 12:23 AM
کدام صندلی؟ - فرهاد قربانی - 04-29-2013, 12:30 AM
آخرین بهانه زندگی - mohammadshamosi - 05-05-2013, 12:47 PM
RE: آخرین بهانه زندگی - یک همراه سبز - 05-05-2013, 12:50 PM
RE: آخرین بهانه زندگی - mallarme - 05-05-2013, 12:54 PM
تفاوت دو نگاه ..... - mallarme - 05-23-2013, 09:08 PM
داستان الماس ها کجایند ... - فرهاد قربانی - 05-26-2013, 11:21 PM
RE: داستان الماس ها کجایند ... - tondar12 - 05-26-2013, 11:45 PM
داستان مرد ماهیگیر - دهدار - 07-25-2013, 04:24 PM
ببینیم که خدا چه خواهد - دهدار - 07-25-2013, 04:25 PM
داستان هیزم شکن - دهدار - 07-25-2013, 04:30 PM
|
موضوع های مرتبط با این موضوع... | |||||
موضوع: | نویسنده | پاسخ: | بازدید: | آخرین ارسال | |
10 درس از رابرت کیوساکی برای داشتن استقلال مالی | samiar afshari | 0 | 770 |
03-27-2015 12:31 AM آخرین ارسال: samiar afshari |
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 3 مهمان