جایزه بگیرید!

[مهدی گل محمدی]

خب امیدوارم این جایزه برای من باشد.

من در ابتدا دیوار ذهنی را با کلمه آغاز می کنم.

جمله ای از آقای دون میگویل رویز:
کلمه فقط یک علامت سمبلیک نوشته شده یا یک صدا نیست-کلمه یک نیرو،یک قدرت است.شما باید بیان کنید و ارتباط کنید و همین طور فکر کنید و بدین صورت حوادث زندگی تان را خلق کنید.

خب حالا دقت کنید این کلمات چقدر قدرتمند هستند و می توانند به ما روحیه و امید بدهند.و اگر منفی باشند تا چقدر می توانند ما را رو به نابودی ببرند.پس دیوار ذهنی تشکیل می شود از یک سری کلمات که در پی افکار انسان میاید که نتیجه اش خوب یا بد بستگی به خودمان دارد.

خب اینجا یک سوال را مطرح می کنم.شما از غروب خورشید چه کلماتی به ذهنتان میاید؟آیا اصلا کلماتی هست که به ذهنتان بیاید؟شاید جوابتان بلی باشد ولی من میگویم خیر.چرا؟
چون برای درک غروب خورشید کلمه از حالت سمبلیک (نمادین)خود خارج می شود و به یک چیزی بنام احساس تبدیل می شود.این احساس یا حس غم گرفتگی می تواند باشد و یا حس آرامش.

کلمات می توانند یا برای ما موفقیت بیاورند یا برای ما موفقیت را مسدود کنند.که این به نحوه استفاده ما از کلماتی که در ذهنمان هست دارد.دیوار ذهنی همان کلماتی هستند که باعث می شوند راه موفقیت برای ما مسدود شوند.

حال منظور من از این همه نوشته چیست؟

فکر،احساس و عمل خود را تغییر بده.

برای مثال ترس یک فکر است که یک احساس فیزیکی را آغاز می کند
«کلمات شما میتوانند زیباترین رویاها را ایجاد کنند و حتی کلمات شما میتوانند تمام چیزهای پیرامون شما را نابود کنند»

کلمات منفی«دیوار های ذهنی»مسیر حرکت ما را مسدود می کنند.

وقتی می گویم من نمی توانم پس نمی توانم آنوقت احساس بی کفایتی خواهم کرد.
وقتی می گویم هیچ وقت قادر نخواهم بود پس هرگز قادر به انجام آن نخواهم بود و آنوقت احساس بی کفایتی خواهم کرد.وقتی می گویم زمان کافی ندارم پس من وقت کافی نخواهم داشت آنگاه احساس شتاب خواهم کرد و سرشار از اضطراب خواهم شد.

پس تنها کلمات اند که در ذهن ما می توانند دیوار باشند یا پلی به سوی موفقیت.بیاید کلمات ذهنمان را تغییر بدهیم.


زنگ تفریح:

آقا لطفا جایزه ما رو بدید که شدیدا نیاز داریم.

واقعا چه ذهنی دارم ها.به خاطر جایزه ببین چه کردم.