نظر سنجی-تا پایان سال ...

[Alireza_Kh]

- سال خوبی برای من نبود, اواخر سال گذشته دوازده میلیون از دست رفت, شاید یک هفته تا ده روز مانده به سال جدید, یعنی سال گذشته سال بسیار عذاب آوری بود برای من, در نتیجه شروع سال جدید برای من بسیار سنگین و ناراحت کننده بود, ایام عید با تلخ کامی گذشت حتی روز سیزده با اصرار خانواده همراهشان رفتم در دل طبیعت, با اینکه چند خانواده با هم بودیم اما من تمام روز رو در تنهایی سپری کردم, اون روز هنوز به خوبی یادمه, تمام روز رو به گذشته, حال و آینده فکر می کردم, با این حال که خانواده دلداریم می دادند اما اعتماد به نفسم پایین اومده بود و از پیشامد روی داده تاسف می خوردم, شاید به دلایل بسیاری که من رعایت نکرده بودم, از جمله مواردی که اذیتم میکرد این بود که تمام پول از خودم نبود, به هر روی شش ماه گذشت و من کار مفیدی انجام نداده بودم, اواخر شهریور ماه بالاخره دست به کار شدم و زندگی را بار دیگر برای خودم معنی کردم, و همچنین شروعی دوباره, اما اینطور نبود که بتواند جبران گذشته را بکند, ولی با این حال همیشه به راه حل ها می اندیشیدم, راه های بسیاری را آزمودم اما یا شروع نمی شد یا در میانه راه ناتمام می ماند.
- همیشه با توجه به موقعیتم بسیار برنامه ها داشتم و دارم- هیچ وقت هم ناامید نمی شوم یعنی راه دیگری جز این نیست, نومیدی یعنی توقف زندگی یعنی پایان زندگی, برای سال آینده تصمیم به شروع یک کار جدید گرفته ام- همچنین ادامه تحصیل- شروعی برای آغازی دوباره, تصمیم گرفتم سال آینده سالی متفاوت تر از یکی دو سال اخیر که برایم بسیار ملالت آور بوده, پر از هیجان, تحرک و پویایی و انرژی برای رفتن به سمت جلو باشه. معتقدم آینده از آن من است و من باید بجنگم, برای پیروزی میبایست جنگید.
... زندگی ادامه دارد ...