بیان خاطرات ضرر و زیانهایی که در فعالیتهامون داشتیم (برای عبرت دیگران )

[faridfarhood]

اولین جایی که به عنوان صندوقدار کار میکردم . 3 تا شریک با یه نوچه بودن . همه اشون بر علیه عم حسابسازی میکردن . سه تا دستگاه کارتخوان بود که هر کدوم مال یکیشون بود . سر ماهم هم همیشه دعوا داشتن . کم کم کار به جایی رسیده بود که به من میگفتن که حسابت دقیق نیست و فلان . ولی خدارو شکر قبل از این که کار به جاهای باریک برسه عطاشونو به لقا شون بخشیدم و در رفتم. شراکتشونم یه سا بعد به دادگاه کشید .

بعد تو یه شرکتی مشغول به بازاریابی شدم که هر کاری رو که بهش معرفی میکردم ، میرفت صاحب کار به اسم خودش و بدون ذکر اسم من . اون کاررو میگرفت و هیچ حقی به من پرداخت نمی کرد .( تو دوره ی آزمایشی بودم و بدون عقد قرارداد اونجارو ترک کردم )

وارد کار بازاریابی شبکه ای شدم . بدون تحقیق درست و حسابی در مورد جنس هایی که ارائه می دادن . بعد از خرید جنس متوجه شدم که با قیمت خیلی پایین تری تو بازار موجود هستن و کل رشته هام پنبه شد . بعد تو جذب افراد به این سیستم آدم رو مجبور به گفتن دروغ میکنن.

با یه ادمی وارد شراکتی شدم و با هم شراکت نامه امضا کردیم . بعد ایشون از دفتری که برای امور شرکتی استفاده میکردیم برای (خیلی معذرت میخوام) کارهای غیر شرعی ( خانم بازی و ...) استفاده کرد . که مارو از اونجا پرتمون کردن بیرون. فقط خوب شد از تجربه های قبلیم درس گرفته بودم و شراکت نامه ام سفت و سخت بود . از دایره ی کاری پرتش کردم بیرون . ضرر مالیم یه کوچولو بهم رسید.

ولی با درس گرفتن از تمام اشتباهاتم : الان یه وکیل قضایی و مالی دارم . مشاور مالی دارم و خودمم حسابداری ، بازاریابی و برنامه نویسی بلدم . البته اینم بگم به وکیلم و مشاورم یه هزار تومنیم پرداخت نمیکنم . چون با رویکردهایی که تو حسابداری بلدم هر دوشونو از شر پرداخت مالیات خلاص کردم. با کمک خدا هم دارم سیستم کاری خودمو میسازم . تمام پول از دست دادن هام و از بین رفتن اعتمادها برام درسی شد که بتونم بین آدم ها تمیز قایل بشم .