هدفها و برنامه های یه شخص تازه شروع به کار...

[Fela.Want]

سلامي تازه و زيبا به تمام شما و زيبايي هاي دنيا
اميدوارم لحظه هاتون مث تلاشتون براي رسيدن به آرمانهاتون زيبا باشه
منم و موسيقي و دنيايي از زيبايي ، سختي و عشق
از بيخوابي ، سروصدا اعصاب خراب و ناراحتي ها و دل نازک من
دلم از اين خونه ي بي روح واقعا خستست
ولي چاره اي نيست بايد تحمل کرد نفهميده شدن تلاشها ، و درک تلاشها براي ديگران
جاي اينکه مراعات بي خوابيها بشه بايد زخم زبون هاي ... رو هم تحمل کنم
تنهايي ها ، تاريکي ها و شبهاي پر از موسيقيو ترانه
گاهي نوشتن باعث سبک شدن دل ميشه
گاهي انگيزه ي بيشتري به آدم داده ميشه
ولي ميجنگم و اين مسير رو با سختيهاش قبول مي کنم
اين که خوابم و بالاي سرم سروصدا ميشه و کسي متوجه چشماي قرمزم نيست ولي در مقابل اگه کس ديگه اينچنين بود با جمله ي "طفلک خوابه" روبرو بود تحمل مي کنم
اين که هر سر و صدايي باعث آزار روحيه ي من ميشه رو تحمل مي کنم
کاش جايي ديگر داشتم اين جا نمي موندم
يک کلام متنفرم از اينجا ، از فردي بنام پدر و از خيلي افراد ديگر
از اتاقي که مانند سلول انفرادي من هست و تنها و کز کرده در گوشه ي آن جيره ي صبحانه ناهار و شامم را ميخورم در عين حالي که بيزارم ولي عاشقش هم هستم چون اين اتاق و اين ساز مث دو بال براي پرواز من هست
متنفرم از پيشنهاد کار يک ميليون و دويست تومان حقوق در ماه و زخم زبونا
ولي خيلي خوبيها تووي اين سختيها هست اين سختيها بهم انگيزه اي چند برابر ميده که ساعت ها متمرکز روي موسيقي و نوازندگي باشم انگيزه ميده که گاهي ورق سفيدي رو با کلمات غمگين و گاها شاد پر کنم

اين من رو بيشتر دوست دارم با موها و ريش بلند و ژوليده
اون من مرتب و هميشه اتو خورده رو دوست نداشتم چون گيج بود مردد بود نمي دونست چيکار داره مي کنه ولي اين يکي خيلي بهتره
از سر عشق امشب باز هم ميخوابم و در افکارم غرق ميشم و براي ترانه هايم ملودي ميسازم
از سر عشق بعد از مدتها تونستم توي دفترچه ي اهداف يه فرد تازه کار يادداشتي کردم
بازم مث روزاي سخت خدمت مي گم چون مي گذرد غمي نيست...
يادم اومد که به طرز وحشتناکي ازخواب پا شدم خيلي عصباني بودم گوشيمو زدم به کمد آهنگ بلند کردم ديوونه شدم ديوونه
روي کمدم نوشتم بي خوابي براي همه باشه!
گفتم من که بيدارم آهنگ ميذارم شعر ميخونم بيدار مي کنم همه رو تا بفهمن بي خوابي يعني چه
تا بفهمن کسي که عشق موزيک داره شب براش دنيايي هست تا بفهمن...
هنوز لحظه اي نگذشته پشيمون شدم
با آب و پارچه نوشته رو پاک کردم البته هنوز ردش هست
جاي نوشتم
زندگي يک هنرمند بايد (باشرافت) باشد...

مث هميشه بازم مي گم چون ميگذرد غمي نيست
چهار صبحتون بخير...
بازم خدانگهدار براي مدتي...