پول سازان واقعی،کارآفرینان واقعی اند

[ali mohammady]

پول سازان واقعی،کارآفرینان واقعی اند

امروزه در جامعه ی ما هر کس را می بینیم می خواهد کارآفرین شود و برای خود کسب و کار خود را بنا کند
عده ای در این راه موفق می شوند و کسب و کار خود را بنا می کند و عده ای هم ناکام می مانند و سرانجام دست از اهداف خود می کشند اما کسانی که واقعا پایداری می کنند و به موفقیت می رسند دارای خصوصیات خاصی هستند
سریالی که در شبکه ی یک سیما پخش می شود به نام "مدینه"شخصیتی که در این سریال مد نظر ماست خانم مدینه می باشد

خانم مدینه یکی از شرکای کارخانه تولید و بسته بندی مواد غذایی است که در بالا و پایین روزگار بر سر حماقت شخصی دیگر(پسر خوانده اش) کل سهام کار خانه را از دست می دهند و از یک زندگی مرفه و سطح بالا به خانه به دوشی رسیده است
در این گیر و دار تمام دارایی خود را از دست داده است به نقطه ای می رسد که هیچ پولی ندارد و می گوید دیگر به صفر رسیده ام،صفر مطلق
در همین زمان که ماشین خود نشسته و پول ندارد بنزین بزند،جوانی را می بیند که در ایستگاه تاکسی ها با فروش ساندویچ های آماده به آنها کسب درآمد می کند، این مشاهده آغاز جرقه ای ذهنی است، مدتی در فکر فرو می رود و ایده ای به ذهنش می رسد

شب هنگام وقتی به خانه می رود مقداری غذا اماده می کند و پس از بسته بندی در ظروف یکبار مصرف غذا،آنها را به همان ایستگاه تاکسی ای می برد که در آن جا جوان ساندویچ فروش را دیده بود

سخت خانمی که خود روزی صاحب کارخانه مواد غذایی بوده است امروز دستفروشی غذا کند
چند بار با کیسه ای که ظروف آماده غذا را در آن قرار داده است به سمت راننده های ایستگاه تاکسی می رود اما جرات گفتن این که غذای برای فروش دارد را پیدا نمی کند سرانجام طاقتش تمام می شود و پیش خود می گوید کار که آر نیست، در ذهنش با خود مکالمه ای میکند که کسب رزی حلال سرافرازی و افتخار است،جرات شروع کار را پیدا می کند، پیش نزدیک ترین راننده ای که پیدا میکند می رود و می گوید شما غذای آماده میخواهید؟

راننده از مدینه خانم یک پرس غذای خانگی می خرد و فروش آغاز می شود، به این می گویند شانس تازه کار،یعنی شما وقتی قصد و جرات شروع کاری را می کنید و اقدام به انجام آن کار میکنید،کائنات با شما همسو شده و برای شما خوش شانسی می آورند

اما این خوش شانسی پایداری زیادی نداشت حالا مشکلات پدیدار می شوند و جوان ساندویچ فروش به مدینه حمله می کند و غذا های ا را پخش زمین می کند، درگیری ای بین دو نفر صورت می گیرد،جوان بسیار گستاخ و بی ادبی است،به مدینه توهین میکند که چرا در محلی که حق کسب برای من است به فروش غذا مشغول شده ای و کار و بار من را کساد کرده ای !!!!!
حالا مدینه یک دشمن و رقیب دارد، اکثر افراد پس از پیدا شدن یک رقیب قدرتمند در کسب و کارشان،نتیجه را واگذار میکنند و پا پس می کشند

اما مدینه که روح کارآفرینی در کالبد دارد تسلیم نمی شود و میرود جوان را مبارزه می طلبد،مبارزه بر اساس شایستگی،که غذای هر کس بهتر بود فروش بیشتری کنید و جوان را به رقابت می طلبد

مدینه روح کارآفرینی و پول سازی در بدن دارد و با توجه به موقعیتی که دارد دست به عمل زده و از فرصتی که با چشمان تیز بین خود دیده است استفاده کرده،مدینه با استفاده از توانایی خود به کسب درامد مشغول شده است،ه هر فرصتی که در پیش رو داشته،او بهترین فرصت را با توجه به شرایط خود انتخاب کرده است

تسلیم نشدن و پایداری مدینه در این داستان مورد توجه ماست، کسی که موقیت فعلی خود را قبول کرده و با توجه به شرایطش دست به انجام کار زد،کسی که فرصته های پول ساز رادید و از آن استفاده کرد،بهانه ی نداشتن سرمایه و.... را نیاورد
او عمل کرد و در راه خود پایداری داشت

داستان های زیادی مانند داستان مدینه خانم وجود دارد
برای مثال شخصی را می شناسم که در سن پنجاه سالگی ورشکسته شد و به گفته ی خودش به صفر مطلق رسیده بود،یه طوری که برای تامین مخارخ خانواده لوازم منزل را یک به یک می فروخت،اما نا امید نمی شد،این شخص که خود برای من تعریف می کرد با خرید دو جلد کتاب حسابداری و مطالعه آن ها در یک هفته به شغل حسابداری روی می آورد و از این طریق کسب درامد می کند، این شخص در زندگی خود بسیار امید وار بوده و هست، بر خلاف هم سن و سالان خود که ورشکستگی در سن پنجاه سالگی را شکست حتمی و غیر قابل جبران می دانند شخص مورد نظر در مدت 10 سال به تمام اهداف مالی خود رسیده است و اکنون به گفته ی خودش میلیاردر است

امیدوارم داستان برای خوانندگان و خودم مفید واقع شود و دست از بهانه گیری برداریم و بدانیم افراد کارآفرین و پول سازی که امروز برای چندین نفر اشتغال زایی کرده اند،روزی فقط برای خود دنبال شغلی برای کسب درامد بوده اند

باشد که بیاموزیم
علی محمدی