ماگستان، خرید ماگ، خرید فلاسک و خرید هدیه در همین نزدیکی!

خرید هدیه، خرید ماگ

تابلو اعلانات سایت
میلیاردرها مرامنامه (قوانین سایت) میلیاردر هدف این سایت چیست؟ میلیاردر دانلود ماهنامه سایت
میلیاردرها اتمام حجت (حتما بخوانید.) میلیاردر راه اندازی کسب و کار توسط اعضا میلیاردر مسابقه دوبرابر کردن پول
میلیاردرها عضویت در بخش ویژه VIP میلیاردر موفقیت های دوستان بعد از عضویت در سایت میلیاردر تبلیغات و معرفی کار و شغل شما


راهنمای خرید هدیه، ماگ و فلاسک

ماگستان, اولین و تنهاترین

ماگستان, اولین و تنهاترین


دوره توانگری و جذب
زمان کنونی: 06-16-2024, 02:30 AM
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان
نویسنده: MARYAR
آخرین ارسال: sokeinia
پاسخ:
بازدید: 58433

ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 19 رأی - میانگین امیتازات : 3.21
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
دوره توانگری و جذب
06-29-2014, 02:46 PM (آخرین ویرایش در این ارسال: 06-29-2014 03:14 PM، توسط MARYAR.)
ارسال: #23
RE: دوره توانگری و جذب
کلاس جادوگری یک جادوگر(جلسه 15 _ نیمه تاریک)

قسمت دوم
تمريناتي براي تملك يك ويژگي:


1 _ از بين بردن بار احساسيمان به آن ويژگي: تملك يك ويژگي يعني ابتدا بار احساسي اي رو كه به اون كلمه داريم از دست بديم.ادا كردن يك واژه با صداي بلند و به دفعات باعث مي شه كه مقاومت ما در برابر اون از بين بره و اگه كسي ما رو به اون ويژگي بخونه ، ناراحت نشيم و در نتيجه بتونيم اون ويژگي رو بپذيريم. مثلا" اگه يكي از واژه هاي ناراحت كننده براي من " ناموفق " باشه؛ بايد بارها با صداي بلند تكرار كنم: " من ناموفق هستم." بهتره اين تمرين دو نفره انجام بشه. يعني از يك دوست بخوايم كه روبروي ما بنشينه به چشمهامون نگاه كنه وبعد از ما تكرار كنه: تو نا موفق هستي! و بار ها و بارها اين تمرين تكرار بشه تا احساس كنيم بار احساسيمون به اون كلمه كم شده.
مي دونم كه براي ما پذيرش اين مفهوم دشواره چون به ما ياد دادند كه هيچ گاه مطالب منفي درباره ي خودمون به زبون نياريم.مثلا" اگه احساس بي ارزشي كنيم، تظاهر مي كنيم كه چنين احساسي نداريم.در محل كار وانمود مي كنيم بي ارزش نيستيم.مدام پشت نقاب باارزش بودن پنهان مي شيم و سعي مي كنيم كسي نفهمه كه چقدر احساس بي ارزشي مي كنيم.ما اين جنبه ي خودمون رو نمي پذيريم و مدام درباره ي بي ارزشي ديگران پيش داوري مي كنيم.
جمله اي از خود دبي فورد مي گم كه خيلي مشمئز كننده است اما واقعيت اين موضوع رو به ما نشون مي ده. دبي فورد مي گه : " به ما گفته اند تائيد، حال ما را خوب مي كند. اما اگر روي مدفوع را با بستني بپوشانيم، پس از دو سه قاشق بستني ، دوباره مزه ي مدفوع را احساس مي كنيم! وقتي ويژگي هاي منفيمان را بپذيريم، ديگر نيازي به تائيد دروغين نداريم، چون مي دانيم كه هم ارزشمند هستيم هم بي ارزش، هم زشت و هم زيبا، هم تنبل و هم وظيفه شناس.آنگاه نزاع در درون ما به پايان مي رسد و مي توانيم از خشمي كه نسبت به خود داريم ، دست بكشيم و خودمان و ديگران را ببخشيم و آسوده شويم ."

2 _فرياد زدن با صداي بلند: اينكار براي رها كردن احساسات سركوب شده خيلي مهمه.اگه جايي رو دارين مثل مقابل دريا و ... كه بدون آزار ديگران مي تونين فرياد بزنيد و صفاتتون و حتي دلخوري هاتون از زندگي رو فرياد بزنيد، كه عاليه. در غير اين صورت، براي اين كه مزاحم كسي نشيد، سرتون رو در بالش فرو ببريد و صفاتتون رو فرياد بزنيد.فراموش نكنيد كه مشكلات جسماني ما هم ناشي از احساسات سركوب شده است. دبي فورد مي گه اگه به شما ياد دادند كه " اصولا" فرياد زدن كار بديه "من به شما ياد آوري مي كنم كه " آنچه كه نمي توانيد باشيد، نمي گذارد كه باشيد!"

3 _چماق زدن:وقتي صفتي رو كه به ديگران فرافكني مي كنين ،نمي تونين به عنوان ويژگي خودتون بپذيرين و در مورد اون دچار يه خشم پنهان هستين، يه چوب يا يه راكت پلاستيكي بردارين. چند تا بالش جلوي روتون بگذارين و مجسم كنين كه اون بالش ها همون جنبه ايست كه نمي پذيرين. اون وقت تا مي تونين خشمتون رو با اون چوب يا راكت، سر بالش ها خالي كنين! و بعدش مقابل آينه بنشينيد و بگيد " من ،.... هستم! " ( .... يعني همون صفتي كه به ديگران فرافكني ميكنين.)

نكته: بعضي ها ، فكر مي كنند ،اين تمرين با تمرين هاي مثبت انديشي و مثبت حرف زدن متناقضه. اما اين طور نيست. اگه بارها كلمه ي مثبتي رو به زبون مي آرين يا بارها تصوير سازي ذهني مي كنين، اما هيچ اتفاق مثبتي نمي افته، براي اينه كه چيز هايي در نيمه ي تاريك دارين كه نپذيرفتين. پس با اطمينان بهتون مي گم كه به تملك در آوردن صفات نيمه ي تاريك يكي از مثبت ترين تمرينات ذهنيه و توليد ماند نمي كنه.


تمرين:هر ويژگي در درون ما يك شخصيت فرعي رو به وجود مي آره كه ما مي تونيم اون رو به شكل يك موجود زنده با خصوصياتي منحصر به خودش تجسم كنيم.
اين تمرين رو وقتي خيلي آسوده هستين، صبح زمان بيدار شدن يا قبل از خواب، بعد از يك پياده روي مطبوع يا بعد از حمام انجام بدين. مي تونين يه موسيقي ملايم بگذارين يا شمع روشن كنين. آخه اين يه آشنايي با شكوهه! همه ي قسمت هاي وجودتون كه به وسيله ي شما ، طرد شدن، دور هم جمع شدن تا از شما بخوان كه اون ها رو هم بپذيرين و ببخشين و دوست داشته باشين!
چند دقيقه نفس هاي مرتب و آروم بكشين تا آروم بشين. بعد مجسم كنين كه وارد يك اتوبوس بزرگ شدين.توي اين اتوبوس همه ي صفت هاي شما به شكل آدم هاي زنده وجود دارند. مي تونين، اون ها رو، زن، مرد، سالم، مريض، پير، جوان، زيبا، زشت، با خصوصيات بدني و فيزيكي و رفتاري مختلف ببينين. حتي مي تونين ويژگي هاتون رو به شكل حيوانات ببينين. هر چيزي كه به ذهنتون اومد همون درسته. سعي نكنين تجسماتتون رو خوشگل كنين!
هر بار كه اين تمرين رو انجام مي دين به سراغ يكي از مسافر هاي اين اتوبوس برين. راننده نگه مي داره تا شما با يكي از اون ها به هواخوري برين.مجسم كنين اون مسافر، كدوم يكي از ويژگي هاي شماست.براش اسم بگذارين. ببينين به نظرتون چه طوري لباس پوشيده. حتي باهاش صحبت كنيد. ازش بپرسين كي براي اولين بار به وجود اومده و چه موهبتي رو براتون به ارمغان آورده؟ و ازش بپرسين كه براي يكپارچه شدن با شما به چي نياز داره؟و دلش مي خوادچي بهتون بگه؟ خيلي به خودتون وقت بدين كه در مورد هر چيزي كه دلتون مي خواد از خاطرات اون ويژگيتون در گذشته ي زندگيتون ، بدونين، با اون ويژگيتون صحبت كنين. در پايان بهش بگين كه شما اون رو به عنوان قسمتي از وجودتون مي پذيرين و دوستش دارين. مجسم كنين كه اون رو به هر شكل و قيافه اي كه هست ، گرم و مهربون، در آغوش مي كشيد!
بعد دوباره با اون سوار اتوبوس بشين. از ويژگيهاتون تشكر كنين و بهشون بگين كه دفعه ي بعد باز هم براي پذيرش اون ها به اون اتوبوس مي رين. بعد از اين تمرين لااقل ده دقيقه در باره ي چيز هايي كه بهشون فكر كردين بنويسين و اگه وقت كردين شكل اون ويژگي رو نقاشي كنين. مهم نيست كه چقدر نقاشي بلدين. در ضمن اگه زود به نتيجه نرسيدين ، نااميد نشين. بعد از چند بار انجام اين تمرين، كم كم ضمير نا خود آگاه شما به يادتون مي آره كه اون ها از چه زماني شكل گرفتن.( ما هم وقتي به تمرين هاي " كودك درون " رسيديم، باز سراغ اين ويژگي ها مي ريم.حتما" روي اين ويژگي ها كار كنين.)

مثال: دوست من ويژگي ترسو بودنش رو به صورت يه دختر زشت آبله رو با بيني بزرگ مي ديد كه جوراب هاش پاره بودن و اسمش كتي مسخره بود. اون ويژگي حساس بودنش رو به شكل يه دختر گريه ئومي ديد كه يك بند گريه مي كرد و بينيش رو بالا مي كشيد.
يا مثلا" خود من يه شخصيت لجباز توي وجودم دارم كه اون رو به شكل يه پسر بچه ي بي ادب مي بينم كه هر چي مي خواد پاهاش رو مي كوبه زمين و جيغ مي كشه! وقتي من ازش پرسيدم تو چه موهبتي براي من داشتي؟ مي دونين چي گفت؟ به من گفت: اگه من نبودم تو براي به دست آوردن هيچ چيزي تلاش نمي كردي!
يا مثلا" اون ويژگي دوست داشتن حيوانات رو كه در من هست، به شكل يك دختر بچه كه توي بغلش يه گربه ي مامانيه و چند تا توله سگ كوچولو هم دارن از رو كله اش بالا مي رن مي بينم. اما اون يه جوجه ي مرده رو هم توي كيفش قايم كرده! وقتي از اون جوجه ازش پرسيدم به من گفت:من اون رو كشتم! نمي دونستم مي ميره! و وقتي ازش پرسيدم چه موهبتي براي من داشته ، به من گفت: از وقتي اين جوجه مرد، با همه ي وجود سعي كردم حيوانات رو دوست داشته باشم و بهشون كمك كنم! تو اين حست رو مديون مردن اين جوجه هستي! پس خودت رو به خاطر كشتن اون جوجه ببخش!
(اين مثال رو زدم تا اگه داستان من و جوجه رو توي پست هاي قبل خوندين، متوجه بشين كه چه جوري بايد موهبت هر ويژگي رو پيدا كنين.)


يادآوري :يك بار ديگه لازم مي بينم بگم كه نپذيرفتن همه ي ويژگيهامون باعث چي مي شه و چرا بايد نيمه ي تاريكمون رو پيدا كنيم؟

اين رو با يك مثال، از قول خود دبي فورد كه در حال حاظر بزرگترين استاد آموزش نيمه ي تاريكه و در خيلي از كشور هاي دنيا مراكز درماني داره ، و حتي بيماران لاعلاج جسمي و يا سرطاني رو از اين طريق شفا داده، مي نويسم. شما اون رو در باره ي هر صفتي از نيمه ي تاريك مي تونين بررسي كنين.
اون در باره ي خودش ميگه:" من با مردهاي زيادي آشنا مي شدم اما انگار هيچ كدوم از كساني كه من دوستشون مي داشتم، من رو نمي خواستن و سريع من رو ترك مي كردن.من خودم رو دوست نداشتم. اين دوست نداشتن رو در نيمه ي تاريكم پنهان مي كردم. اما همين باعث مي شد همه چيز و همه كس، فقدان عشقي را كه به خودم داشتم،به من باز مي تاباندند.( يعني هر كس كه با من آشنا مي شد صفت دوست نداشتن من رو ، كه در درونم پنهانش كرده بودم، دريافت مي كرد و اون هم بعد از مدتي احساس مي كرد من رو دوست نداره و اين درسي بوده كه تكرار ميشده).
دبي فورد ميگه وقتي صفاتي كه در من بود و به خاطر اون ها خودم رو دوست نداشتم، پذيرفتم و ياد گرفتم با پذيرش نيمه ي تاريكم، خودم رو دوست داشته باشم،آن وقت، مرداني را يافتم كه من را مي پذيرفتند و دوست مي داشتند.
مادامي كه جنبه اي را در خودمان نمي پذيريم، افرادي را به زندگيمان جذب مي كنيم، كه آن جنبه را از خود نشان مي دهند يا يادمان مي آورند.هستي پيوسته در تلاش است تا به ما نشان بدهد كه واقعا" چه كسي هستيم تا ياريمان كند كه يكپارچه بشويم.ما نمي توانيم بدون نفرت، عشق را و بدون بدي، خوبي را بشناسيم. كامل بودن بهتر از تظاهر كردن به خوبيست.اگه همه ي صفات نيمه ي تاريكمان را بپذيريم ، نياز نداريم آن ها را به ديگران فرافكني كنيم. وقتي عاشقانه به همه ي ويژگيهايمان نگاه كنيم،وجود ما يكپارچه مي شود .در اين حالت مي توانيم همه ي نقاب هايمان را برداريم و جهان درونمان را در آغوش بكشيم. هنگامي كه سعي مي كنيم وانمود كنيم كه شخص به خصوصي نيستيم،اغلب نقطه ي مقابل آن شخصيت مي شويم! به عبارت ديگر، اين حق را از خودمان دريغ مي كنيم كه انتخاب كنيم، حقيقتا" مي خواهيم كه در زندگي چه چيزي باشيم!"

خوب! من اين جا مي خوام مبحث نيمه ي تاريك رو به پايان ببرم.اما هنوز هزاران تمرين ديگه در مورد كشف سايه وجود داره . انجام تمرين هاي نيمه ي تاريك خيلي سخته! قبول دارم! اما نااميد نشين! به صورت طبيعي " منيت ما" با شناخت سايه مقابله مي كنه چون همه ي ما ترجيح مي ديم باور كنيم كه بهترين هستيم و اين ديگران هستند كه خطاكارند!
اما خواهش مي كنم اگه من هنوز نتونستم قانعتون كنم كه اين تمرينات رو انجام بدين، به كتاب نيمه ي تاريك نوشته ي دبي فورد مراجعه كنين . چون اون جا اين مطالب خيلي كامل تر نوشته شده و مثال هاي زيادي داره كه مي تونه كمكتون كنه.
اين مبحث رو با جمله ي زيبايي از گاندي به پايان مي برم: " تنها شيطان هايي كه در جهان وجود دارند، آنهايي هستند كه در قلبمان به جست و خيز مشغولند! فقط در آنجاست كه بايد جنگيد! "

خدايا! كمكمان كن تا خود را از نو، تعبير كنيم! آمين!
10_00410_004

من ازدرون تو حرف میزنم
اگربخواهی تابستان هم برف می آید
اگربخواهی دست دراز میکنی ابری در آسمان میگیری
اگربخواهی به درخت خشکیده ای خیره میشوی و انجیر بر شاخه اش میروید
اگرتو بخواهی غیرممکن ها ممکن میشود
پس بخواه


دوره توانگری و جذب
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: مهدی 1 , م.ع , Barran , jahanagahi , koruosh
ارسال پاسخ 


پیام های داخل این موضوع
RE: دوره توانگری و جذب - MARYAR - 06-29-2014 02:46 PM

موضوع های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  10 نقل قول از کهن مرد دوره رنسانس، لئوناردو داوینچی.... mallarme 0 1,771 05-04-2013 02:30 PM
آخرین ارسال: mallarme
  SUCCESS آهنرباي جذب موفقيت در درون شماست اقاي ايـــده 0 906 02-29-2012 04:43 PM
آخرین ارسال: اقاي ايـــده

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان
تماس با ما | سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران | بازگشت به بالا | بازگشت به محتوا | آرشیو | پیوند سایتی RSS