هدفها و برنامه های یه شخص تازه شروع به کار...

[Fela.Want]

خدایا شکرت
مث اینکه زندگی بعد از این همه سختی و این همه تلاش روی خوششو داره به روم نشون میده
یه مدت بود خیلی بهونه می گرفتم
بهونه از هر چیز و هر کسی که فکرشو می کردم
اتفاقات عجیبی توی زندگی من افتاد اتفاقایی غیر قابل باور برای من و از این رو فکرش رو می کردم آخر چرا من !؟ مگه من چه کرده بودم؟
یه مدت در کمای شخصی خودم بسر می بردم موهای سر خودم رو کامل تراشیدم "با تیغ به جونشون افتادم و صد البته چندین خراش هم روی سر نازنینم به وجود آوردم " از اون آدم سابق فاصله گرفتم به مدت یک هفته با هیچ کس صحبت نکردم یک کلمه از دهانم خارج نشد
خودم رو با کتابهای گوناگون مشغول کرده بودم از رمان گرفته تا کتابهای فلسفه و تاریخی
توی همین مدت به آینده ی خودم فکر می کردم
چی باید بشم
یه کارخونه دار؟
یه تاجر؟
یه فیلسوف؟
و ...
بارها نوشتم بارها نوشتم چی میخوام چی میخوام بشم و چطور میخوام پیش برم
گفتم در آمد فلان قدر در یک ماه!
گفتم ...
پشیمون نیستم از این افکار و این خط فکری که داشتم
تجربه شد برام که زود تصمیم نگیرم
تجربه شد که نباید فکرم رو تا زمان اجرا کسی بدونه
دوستان عزیزم
من با این انجمن و خوندن خاطرات و تجربیات همه ی شماها خیلی چیزا رو یاد گرفتم و هنوزم که هنوزه باید خیلی چیزا رو یاد بگیرم
نمیخوام نامی از فرد خاصی ببرم چون همه ی شما دنیایی هستید پر از انرژی و پر از عشق

تمام افکار قدیمی خودم رو پاک می کنم و به موسیقی و دنیای عظیمش می اندیشم درد را در انگشتان خودم احساس می کنم ولی این درد بسیار شیرین و دلنشین هست
بارها به خودم نهیب می زنم چرا این حس خوب رو در 17 سالگی یعنی 7 سال قبل رها کردم و چرا پیگیرش نبودم بارها تمرین خوانندگی کردم
یاد اون روزا رو باز باید زنده کنم و از این دنیا با کوله باری از موفقیت ها خداحافظی کنم
هنوزم راه زیاد دارم
باید فکر کسب و کاری برای امرار معاشم باشم
باید فکر ادامه ی تحصیل به یقین در رشته موسیقی باشم

ببخشید سرتونو درد آوردم
آخه همیشه یکی هست که حرفای آدم رو بشنوه

با آرزوی بهترین اتفاقات برای هممون
با تشکر