ماگستان، خرید ماگ، خرید فلاسک و خرید هدیه در همین نزدیکی!
مطالب مختلف زمان کنونی: 09-24-2025, 01:16 AM |
|||||||
|
مطالب مختلف
|
02-23-2013, 12:34 AM
ارسال: #331
|
|||
|
|||
RE: مطالب مختلف
ناپلئون با لشکرش در راه فتح مسکو بود. در جایی برای استراحت توقف کردند و اردو زدند.
ناپلئون در کنار جاده مشغول قدم زدن بود که دید پیرمردی آرام در گوشه ای زیر آفتاب دراز کشیده است. ناپلئون فکر کرد بد نیست برای تفنن هم که شده گپی با او بزند. پرسید اینجا چه می کنی؟ - باغچه ای دارم که آن خود را سرگرم می کنم..اکنون کارم تمام شده زیر آفتاب دراز کشیده ام…تو چه می کنی و کجا می روی؟ - میروم آخرین فتح خود را انجام دهم. -بعدش چی؟ - بعدش به همه ثابت می کنم که هر کاری شدنی است. - بعد از آن چه می کنی؟ - بعدش در قصر خود قدم زده و خاطرات را مرور می کنم…و نفسی راحت می کشم. -بعد از آن چه؟ ناپلئون که کم کم داشت از سئوالات کلافه می شد…یکدفعه گفت اینکه پرسیدن ندارد..میروم و گوشه ای زیر آفتاب دراز می کشم! پیرمرد با آرامش خاصی گفت: اکنون من دارم همان کار را می کنم! من ازدرون تو حرف میزنم
اگربخواهی تابستان هم برف می آید اگربخواهی دست دراز میکنی ابری در آسمان میگیری اگربخواهی به درخت خشکیده ای خیره میشوی و انجیر بر شاخه اش میروید اگرتو بخواهی غیرممکن ها ممکن میشود پس بخواه دوره توانگری و جذب |
|||
02-23-2013, 12:38 AM
ارسال: #332
|
|||
|
|||
RE: مطالب مختلف
بچه های ناسپاس (بخونید بیشترمون - همینطوریمااااا)
مرد رفته گر آرزو داشت برای یكبار هم كه شده موقع شام با تمامی خانواده اش دور سفره كوچكشان باشد و با هم غذا بخورند . او بیشتر وقت ها دیر به خانه میرسید و فرزندانش شامشان را خورده و همگی خوابیده بودند . هر شب از راه نرسیده به حمام كوچكی كه در گوشه حیاط خانه بود میرفت و خستگی و عرق كار طاقت فرسای روزانه را از تن می شست. تنها هم سفره او همسرش بود كه در جواب چون و چرای مرد رفته گر ، خستگی و مدرسه فردای بچه ها و اینجور چیزها را بهانه می كرد و همین بود كه آرزوی او هنوز دست نیافتنی می نمود . یك شب شانس آورد و یكی از ماشین های شهرداری او را تا نزدیك خانه شان رساند او با یك جعبه شیرینی و چند تا پاكت میوه قبل از چیدن سفره شام به خانه رسید . وقتی پدر سر سفره نشست فرزندان هر یك به بهانه ای با پدر شام نخوردند . دلش بدجوری شكست وقتی نیمه شب با صدای غذا خوردن یواشكی بچه ها از خواب بیدار شد و گفتگوی آنها را از آشپزخانه شنید : "چقدر امشب گشنگی كشیدیم ! بدشانسی بابا زود اومد خونه. با اون دستاش كه از صبح تا شب توی آشغالهای مردمه . آدم حالش بهم میخوره باهاش غذا بخوره " من ازدرون تو حرف میزنم
اگربخواهی تابستان هم برف می آید اگربخواهی دست دراز میکنی ابری در آسمان میگیری اگربخواهی به درخت خشکیده ای خیره میشوی و انجیر بر شاخه اش میروید اگرتو بخواهی غیرممکن ها ممکن میشود پس بخواه دوره توانگری و جذب |
|||
02-23-2013, 12:44 AM
ارسال: #333
|
|||
|
|||
RE: مطالب مختلف
(02-22-2013 08:45 PM)m_sh نوشته شده توسط: توالت عمومی سیار در ایران!+عکس اینجوری که فایده نداره کاشِ شمارهٔ تماسی چیزی داشت وقتی لازم شد میشد تماس گرفت ![]() |
|||
02-23-2013, 01:09 AM
ارسال: #334
|
|||
|
|||
چنگيز خان مغول و شاهين پرنده
چنگیز خان مغول و شاهین پرنده
یک روز صبح، چنگیزخان مغول و درباریانش برای شکار بیرون رفتند. همراهانش تیرو کمانشان را برداشتند و چنگیزخان شاهین محبوبش را روی ساعدش نشاند. شاهین از هر پیکانی دقیق تر و بهتر بود، چرا که می توانست در آسمان بالا برود و آنچه را ببیند که انسان نمی دید. آن روز با وجود تمام شور و هیجان گروه، شکاری نکردند. چنگیزخان مایوس به اردو برگشت، اما برای آنکه ناکامی اش باعث تضعیف روحیه ی همراهانش نشود، از گروه جدا شد و تصمیم گرفت تنها قدم بزند. بیشتر از حد در جنگل مانده بودند و نزدیک بود خان از خستگی و تشنگی از پا در بیاید. گرمای تابستان تمام جویبارها را خشکانده بود و آبی پیدا نمی کرد، تا اینکه رگه ی آبی دید که از روی سنگی جاری بود. خان شاهین را از روی بازویش بر زمین گذاشت و جام نقره ی کوچکش را که همیشه همراهش بود، برداشت. پرشدن جام مدت زیادی طول کشید، اما وقتی می خواست آن را به لبش نزدیک کند، شاهین بال زد و جام را از دست او بیرون انداخت. چنگیز خان خشمگین شد، اما شاهین حیوان محبوبش بود، شاید او هم تشنه اش بود. جام را برداشت، خاک را از آن زدود و دوباره پر کرد. اما جام تا نیمه پر نشده بود که شاهین دوباره آن را پرت کرد و آبش را بیرون ریخت. چنگیزخان حیوانش را دوست داشت، اما می دانست نباید بگذارد کسی به هیچ شکلی به او بی احترامی کند، چرا که اگر کسی از دور این صحنه را می دید، بعد به سربازانش می گفت که فاتح کبیر نمی تواند یک پرنده ی ساده را مهار کند. این بار شمشیر از غلاف بیرون کشید، جام را برداشت و شروع کرد به پر کردن آن. یک چشمش را به آب دوخته بود و دیگری را به شاهین. همین که جام پر شد و می خواست آن را بنوشد، شاهین دوباره بال زد و به طرف او حمله آورد. چنگیزخان با یک ضربه ی دقیق سینه ی شاهین را شکافت. ولی دیگر جریان آب خشک شده بود ... چنگیزخان که مصمم بود به هر شکلی آب را بنوشد، از صخره بالا رفت تا سرچشمه را پیدا کند. اما در کمال تعجب متوجه شد که آن بالا برکه ی آب کوچکی است و وسط آن، یکی از سمی ترین مارهای منطقه مرده است. اگر از آب خورده بود، دیگر در میان زندگان نبود. خان شاهین مرده اش را در آغوش گرفت و به اردوگاه برگشت. دستور داد مجسمه ی زرینی از این پرنده بسازند و روی یکی از بال هایش حک کنند: یک دوست، حتی وقتی کاری می کند که دوست ندارید، هنوز دوست شماست. و بر بال دیگرش نوشتند: هر عمل از روی خشم، محکوم به شکست است. با سرمايه هاي اندكتان آينده مالي خود را تضمين كنيد . راه موفقيت همیشه راه بهتری هست [/align] |
|||
02-23-2013, 02:34 PM
ارسال: #335
|
|||
|
|||
RE: مطالب مختلف
يكى از بهترين و قابل توجهترين كشتىهاى «غلامرضا تختى» با «پتكوف سيراكف» قهرمان نامدار بلغارستانى بود.
هر دو به دور نهايى رسيده بودند. شگرد سيراكف، فن «بارانداز» سريع و بسيار فنى بود. كشتى كه شروع شد، تختى يكبار «زير» گرفت و سيراكف را «خاك» كرد و پاى او را در «سگك» خود گير انداخت. سيراكف روى سگك مقاومت كرد و كشتى «سرپا» اعلام شد... غلامرضا زير گرفت و او را خاك كرد و باز هم پاى او را در سگك خود، تحت فشار قرار داد. دقيقه سوم كشتى بود. فشار سگك موجب ناراحتى شديد پاى سيراكف شد. او با دست به پايش اشاره كرد. تختى كه متوجه ناراحتى او شده بود، سيراكف را رها كرد و از جا بلند شد. فرياد اعتراض تماشاچيان بلند شد كه چرا اين كار را كردى؟ تختى ايستاده بود و سرش پايين؛ او در برابر همه اين فريادها سكوت كرده بود. سيراكف كه اين عمل جوانمردانه را از حريف خود ديد، منتظر داور نشد و خودش دست تختى را به عنوان برنده بلند كرد. زندهباد تختى، مرام و مردانگى بىنظيرش «روحش شاد و يادش گرامى» من ازدرون تو حرف میزنم
اگربخواهی تابستان هم برف می آید اگربخواهی دست دراز میکنی ابری در آسمان میگیری اگربخواهی به درخت خشکیده ای خیره میشوی و انجیر بر شاخه اش میروید اگرتو بخواهی غیرممکن ها ممکن میشود پس بخواه دوره توانگری و جذب |
|||
02-23-2013, 02:54 PM
ارسال: #336
|
|||
|
|||
RE: مطالب مختلف
عده ای آرزو دارند که ثروتمند شوند تا ببخشند و نمی دانند که باید ببخشند تا ثروتمند شوند |
|||
02-24-2013, 02:40 AM
ارسال: #337
|
|||
|
|||
RE: مطالب مختلف
دختركى به ميز كار پدرش نزديك مىشود و كنار آن مىايستد.
پدر كه به سختى گرم كار و زير و رو كردن انبوهى كاغذ و نوشتن چيزهايى در تقويم خود بود، اصلا متوجه حضور دخترش نمىشود تا اينكه دخترك مىگويد: «پدر، چه مىكنى؟» و پدر پاسخ مىدهد: «چيزى نيست عزيزم! مشغول مرتب كردن برنامههاى كاريم هستم. اينها نام افراد مهمى هستند كه بايد در طول هفته با آنها ملاقات داشته باشم.» دخترك پس از كمى مكث و تأمل مىپرسد: «پدر! آيا نام من هم در بين آنها هست؟» من ازدرون تو حرف میزنم
اگربخواهی تابستان هم برف می آید اگربخواهی دست دراز میکنی ابری در آسمان میگیری اگربخواهی به درخت خشکیده ای خیره میشوی و انجیر بر شاخه اش میروید اگرتو بخواهی غیرممکن ها ممکن میشود پس بخواه دوره توانگری و جذب |
|||
02-24-2013, 09:27 PM
ارسال: #338
|
|||
|
|||
فوتبالیست های حرفه ای از دانشجویان باهوش ترند!
مطالعه صورت گرفته توسط پژوهشگران کانادایی نشان میدهد، ورزشکاران حرفه ای بویژه فوتبالیست ها بدلیل افزایش تمرکز در زمین مسابقه، از توانایی ذهنی و هوش بالاتری به نسبت اکثر دانشجویان برخوردار هستند .
nدر این مطالعه 120 ورزشکار حرفه ای شامل فوتبالیست های لیگ برتر انگلیس، تیم ملی هاکی آمریکا، تیم راگبی فرانسه به همراه 173 ورزشکار آماتور در کنار 33 دانشجوی غیر ورزشکار حضور داشتند. از شرکت کنندگان خواسته شد که مجموعه ای از اشیاء شبیه سازی شده متحرک را شرح دهند و محتوای این آزمایش با هیچ رشته ورزشی خاصی ارتباط نداشت. نتایج بدست آمده نشان می دهد، ورزشکاران حرفه ای در پردازش تصاویر بصری از تمرکز و دقت بالاتری در مقایسه با ورزشکاران آماتور برخوردار هستند؛ در عین حال عملکرد شناختی ورزشکاران آماتور در مقایسه با دانشجویان بسیار بیشتر است. دکتر «جاکلین فابرت» استاد روانشناسی دانشگاه مونترال تأکید میکند: نتایج بدست آمده نشان میدهد، ورزشکاران از توانایی تمرکز بالاتری برای یادگیری برخوردار هستند و این تمرکز احتمالا ناشی از افزایش ضخامت بافت کورتیکال مغز است. به گفته دکتر «فابرت»، پردازش سریع مغزی و توانایی یادگیری، کلید عملکرد عالی ورزشکاران حرفه ای بویژه فوتبالیست ها محسوب می شود. نتایج این تحقیق میتواند به توسعه روشهای درمانی نوین برای بیماریهای مرتبط با افزایش سن از جمله زوال عقل و فراموشی کمک کند. ... تمام سپاسم از آن کسی است ... که به من نیازی نداشت ... اما فراموشم نکرد ... ![]() |
|||
02-24-2013, 09:54 PM
ارسال: #339
|
|||
|
|||
شایعه !!!!!!
سه پرسش سقراط
هر زمان شایعه ای روشنیدید و یا خواستید شایعه ای را تکرار کنید این فلسفه را در ذهن خود داشته باشید! دریونان باستان سقراط به دلیل خرد و درایت فراوانش مورد ستایش بود. روزی فیلسوف بزرگی که از آشنایان سقراط بود،با هیجان نزد او آمد و گفت:سقراط میدانی راجع به یکی ازشاگردانت چه شنیده ام؟ سقراط پاسخ داد:.... لحظه ای صبر کن.قبل ازاینکه به من چیزی بگویی از تومی خواهم آزمون کوچکی را که نامش سه پرسش است پاسخ دهی."مرد پرسید:سه پرسش؟سقراط گفت:بله درست است.قبل از اینکه راجع به شاگردم با من صحبت کنی،لحظه ای آنچه را که قصدگفتنش را داری امتحان کنیم. اولین پرسش حقیقت است.کاملا مطمئنی که آنچه را که می خواهی به من بگویی حقیقت دارد؟مرد جواب داد:"نه،فقط در موردش شنیده ام."سقراط گفت:"بسیار خوب،پس واقعا نمیدانی که خبردرست است یا نادرست. حالا بیا پرسش دوم را بگویم،"پرسش خوبی"آنچه را که درموردشاگردم می خواهی به من بگویی خبرخوبی است؟"مردپاسخ داد:"نه،برعکس…"سقراط ادامه داد:"پس می خواهی خبری بد در مورد شاگردم که حتی درمورد آن مطمئن هم نیستی بگویی؟"مردکمی دستپاچه شد و شانه بالا انداخت. سقراط ادامه داد:"و اما پرسش سوم سودمند بودن است.آن چه را که می خواهی در مورد شاگردم به من بگویی برایم سودمنداست؟"مرد پاسخ داد:"نه،واقعا…" سقراط نتیجه گیری کرد:"اگرمی خواهی به من چیزی را بگویی که نه حقیقت دارد و نه خوب است و نه حتی سودمند است پس چرا اصلا آن رابه من می گویی؟ برنده هیچوقت تسلیم نمی شود و تسلیم شونده هم هیچوقت برنده نمی شود. ((راهکار) پل ارتباطی بین صندوقهای استانی |
|||
02-24-2013, 10:11 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 02-24-2013 10:12 PM، توسط سعید یوسفی.)
ارسال: #340
|
|||
|
|||
RE: فوتبالیست های حرفه ای از دانشجویان باهوش ترند!
فکر کنم درسترش این بود که فوتبالیست های لیگ برتر انگلیس، تیم ملی هاکی آمریکا، تیم راگبی فرانسه با دانشجویان هاروارد یا صنعتی شریف مقایسه می شدند نه هر دانشجویی.
همین که سلامتی، یعنی ثروتمندترین انسان روی زمینی. پس خدا را با همه وجودت شکر کن. |
|||
|
موضوع های مرتبط با این موضوع... | |||||
موضوع: | نویسنده | پاسخ: | بازدید: | آخرین ارسال | |
سلام و احوالپرسی در نقاط مختلف دنیا... | mallarme | 0 | 757 |
05-13-2013 10:12 PM آخرین ارسال: mallarme |
|
نحوه خواستگاری در دورانهای مختلف! | صدفی | 3 | 1,702 |
06-13-2012 08:35 PM آخرین ارسال: sherafati |
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 12 مهمان