ماگستان، خرید ماگ، خرید فلاسک و خرید هدیه در همین نزدیکی!
دفترچه اهداف زمان کنونی: 09-24-2025, 01:42 PM |
|||||||
|
دفترچه اهداف
|
09-05-2011, 12:06 AM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 09-05-2011 12:09 AM، توسط jahanagahi.)
ارسال: #11
|
|||
|
|||
RE: دفترچه اهداف
حامد جان برنامه هایت عالی است ولی :
- هدفها را برای خودت ریزترش کن. - کاملا عدم اعتماد بنفس از نوشته هایت پیدا ست. اعتماد بنفست را زیاد کن. - از اینکه همسرو یا فرد دیگری اهدافت را ببینند ابا داری. تقاضا میکنم با اعتماد بنفس بالا و ایمان و باور زیاد بنویسی.ایکاش همسر گرامیت را هم در جریان این اهداف قرار می دادی. مطمئن باش بزرگترین انرژی مثبت را به شما برای رسیدن به خواسته ها را ایشان بشما میدهد. یک هنرمند چقدر زحمت میکشد تا به مرحله ای برسد که همه او را بشناسند. ماهم باید همان زحمات را متحمل شویم تا به خواسته هایمان برسیم. جسارت من را ببخش. موفقتر باشی. خدایا با همه بزرگیت در قلب کوچک من جای داری اینستاگرام من : hoshangghorbanian |
|||
09-05-2011, 12:30 AM
ارسال: #12
|
|||
|
|||
RE: دفترچه اهداف
سلام بنده رو پذیرا باشید جناب قربانیان
ممنونم که وقت خودتون رو واسه خوندن مطلب بنده خرج کردید. راستش این که نمای کلی از اهداف من بود راستش خیلی اهداف ریزتر شده هست.مثلا مساحت منزل-نحوه چیدمان-یا حتی ماه یا نوع رفتن به زیارت و... در مورد ابا داشتن از اینکه اهدافم رو کسی ببینه یا بفهمه.نه اصلا اینطوری نیست من زمین خورده محض بودم بعد از اون اتفاقاتی که افتاد و من کل سرمایم رو از دست دادم(خوب مبلغ کمی هم نبود)اما فقط و فقط بعد از خدا با همراهی و امیدی که همسر عزیزم به من داد تونستم خودم رو دوباره پیدا کنم.(اون جمله ای هم که بالا گفتم یه شوخی کوچولو بود) اما در مورد اعتماد بنفس حق با شماست.نمیدونم چرا نسبت به چند سال پیش (قبل از اینکه دوبار شکست بخورم)اعتماد بنفسم کم شده حتی تا مرز صفر رسیده.شاید الان چند ایده دارم برای انجام کار اما جسارت شروع کردنشون رو ندارم و حدود یک ماهه که بیکارم(البته صبحها از خونه میام بیرون اما...) بازم ممنونم از لطف و راهنمایی های شما بزرگوار بدون ریسک مانند مردابی پر از آب هستی نه رودی کوچک ولی جاری پس نترس و قدم بردار |
|||
09-05-2011, 12:45 AM
ارسال: #13
|
|||
|
|||
RE: دفترچه اهداف
شکستی وجود ندارد . راه را اشتباه رفتی. اگر به بن بست یک کوچه برسی چه عکس العملی پیدا میکنی؟ اگر از بن بست بودن کوچه ناراحت شوی راه درست را پیدا نمیکنی ولی اگر با اقرار به اینکه خودت راه را اشتباه رفتی بنگری مطمئن باش راه درست را پیدا میکنی.
کتاب راز شاد زیستن و تجسم خلاق را داشته باش. اگر از منزل خارج می شوی با خواندن آن کتابها و تاکید رو سطر به سطر کتاب ها به زندگی نگاه کنی اعتماد بنفست بیشتر می شود. اگر حرکتی نمیکردی اشتباهی راهم مرتکب نمی شدی و بقول معروف دیکته ننوشته علط ندارد. پس ریسک کردی. بلندشو خودت را به تکان و شروع کن. مطمئن باش دور بر شما و من و دیگران صدها نفر به این مشکلات برخورد کرده اند و فقط کسی سربلند شده که خود را تکانده و دوباره شروع کرده. من در 45 سالگی این راه را اشتباه رفتم ولی بلند شدم. آسایش و آرامش را پیدا کردم. با یا علی شروع کن. می توانی . می شود دوباره حرکت کرد. اشتباهات قبلی خود را حتما بنویس. کجا اشتباه داشتی؟ پیدا کن. قبول کن که فکر میکردی راه درست بوده ولی محاسبات اشتباه جواب داده. خودت را به هیچ وجه سرزنش نکن . خیلی ها این مشکلات را دارند ولی به این انجمن نیامده اند. دلیل ثبت نام شما در این انجمن اینست که راه درست را انتخاب کنی.لطفا در مورد شغل و کارهائی که باعث بروز این مشکل شده برای خودت بنویس و اشتباهات را خارج کن. قسم می خورم همینکه در این انجمن عضو شدی نشاندهنده تغییر در روش کارهای گذشته ات است. موفق می شوی. خدایا با همه بزرگیت در قلب کوچک من جای داری اینستاگرام من : hoshangghorbanian |
|||
09-05-2011, 01:35 AM
ارسال: #14
|
|||
|
|||
RE: دفترچه اهداف
این تاپیک فوق العاده است.
اول از مریم خانوم کمال تشکر را دارم،که این تاپیک فوق العاده را شروع کردند. و سپس از جناب قربانیان فوق العاده پر انرژی تشکر می کنم که مثل یک پدر امثال من را راهنمایی می کنند. خوب بریم سر اصل مطلب.... 1) رسیدن به درآمد ماهی 15 ملیون تومان تا 3 ماه آینده 2) خرید اولین جایگاه سوخت گیری تا 2 سال آینده 3)گرفتن مدرک دکترای مدیریت پولی تا 9 سال دیگر 4)خرید مسکن مورد علاقه تا 1 سال آینده لطفا من را بیشتر راهنمایی کنید تا زودتر به این هدف ها برسم. در پایان بازم میگم که همه شما را صادقانه دوست دارم. ![]() |
|||
09-05-2011, 08:36 AM
ارسال: #15
|
|||
|
|||
RE: دفترچه اهداف
سلام بر دوست عزیز آقا حامد:
من هم تجربه شبیه شما داشتم و تا حالا که به سن 33 سالگی رسیدم شاید 3 یا 4 بار زمین خوردم مخصوصا دفعه آخر تقریبا تمامی سرمایه زندگیم از دستم رفت ولی خدا را شکر هنوز سالمم و افکار و ایدهای جدیدی برای انجام در سر دارم. پس در این مورد با شما هم دردم. از اینکه گفتید اعتماد به نفسم پایین اومده باید عرض کنم این یک امر طبیعیه ولی باید حواسمون جمع باشه که خیلی ادامه پیدا نکنه و به محض اینکه متوجه شدی سریع اقدام کنی و بری سراغ کتابهای موفقیت که خودتم خوب اونها رو میشناسی. بالاخره خدا نعمت فراموشی را به انسان میده که بتونه گذشته بد و تلخشو فراموش کنه در کنارش خوب طبیعیه که این فراموشی ممکنه رو بقیه قسمتهای زندگیمون هم تاثیر بذاره. در ضمن خیلی خیلی از آقای قربانی عزیز هم تشکر میکنم که به این سادگی و راحتی تجربیات خوب زندگیشونو در اختیار ما قرار میدن. ![]() موفق، شاد و پیروز بمانید[size=medium][color=#0000CD] (09-05-2011 12:30 AM)hamed65 نوشته شده توسط: سلام بنده رو پذیرا باشید جناب قربانیان ![]() |
|||
09-05-2011, 08:47 AM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 09-05-2011 08:49 AM، توسط jahanagahi.)
ارسال: #16
|
|||
|
|||
RE: دفترچه اهداف
(09-05-2011 01:35 AM)mostafa ghobadi نوشته شده توسط: این تاپیک فوق العاده است.با نهایت تشکر از خانم MARYAR گل برای راه اندازی این تایپیک زیبا و با ارزش. هدفها فوق العاده است.فقط امکانات رسیدن به هدف را هم بنویسید بهتر خواهد شد.تا بر اساس امکانات زمان در نظر گرفته شود و باعث دلسردی نگردد. با امکانات مالی صفر هم می توان به این اهداف رسید ولی توانائیها مهم است. درجه اعتماد بنفس مهم است. انگیزه مهم است.تجسم مهم است . تکرار جملات مثبت مهم است .موفقتر باشی. خدایا با همه بزرگیت در قلب کوچک من جای داری اینستاگرام من : hoshangghorbanian |
|||
09-06-2011, 01:00 AM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 09-06-2011 01:57 AM، توسط MARYAR.)
ارسال: #17
|
|||
|
|||
RE: دفترچه اهداف
حالا با اجازه دوستان من داستان واقعي از سال بعد در همين روز را برايتان نقل كنم (داستاني از يكي از اهداف ما)
سال 1391 خيابان انقلاب روبروي تالار شهر: "كافي شاپ ميلياردرهاي ايران": آقاي قربانيان چه خبر از سفر برزيل؟ وضع قهوه در برزيل چطور بود؟ از اين سفر چي واسه ميلياردرها آورديد؟ سوالات فوق بين آقاي قربانيان و مدير سايت رد وبدل مي شه. آقا مهدي از در وارد مي شه در حاليكه يك هنزفري در گوششه و داره كتابهاي صوتي ميلياردرهاي ايران (كه بعد از كشور آمريكا در ايران به حمايت اين انجمن اين نوع كتاب در ايران رواج يافت و درصد مطالعه ايران را بالا برد) را گوش مي ده، خيلي خوشحاله از خوشحالي فرياد مي زنه آقا هوشنگ امروز يه كاپوچينو مهمون من هستيد آخه دانشگاه تهران با رتبه 3 رقمي قبول شدم. آقاي قربانيان از طبقه بالاي كافي شاپ (كه جاي دنجي براي دردودلهاي ميلياردرها با مدير سايت و آقاي قربانيان است) به مهدي نگاهي از سر خوشحالي مي اندازد و ميگه "مهدي جان اينكه مشخص بود موفق هستي موفق تر باشي" در باز مي شه آقاي قبادي با خانومش مياد بچه ها همه با تعجب نگاهش مي كنن مي گن مصطفي كي از شيراز اومدي؟ آقا مصطفي مي گه دلم براي برادرهاي ميلياردرم تنگ شده بود با هواپيما اومديم صبحانه را اينجا بخوريم. ================== زمستان 1391 ميدان ونك ضلع جنوب شرقي "فست فود ميلياردرهاي ايران" . . . . =============== اين هدف را امروز در تجسم خلاقم در حال كه روي صندلي در پارك دانشجو نشسته بودم ديدم.... آقاي قربانيان اينجوري هدف تيمي نوشتن از نظر شما مناسبه؟ (09-05-2011 08:47 AM)jahanagahi نوشته شده توسط:(09-05-2011 01:35 AM)mostafa ghobadi نوشته شده توسط: این تاپیک فوق العاده است.با نهایت تشکر از خانم MARYAR گل برای راه اندازی این تایپیک زیبا و با ارزش. من هم شما و هم از آقاي قبادي متشكرم كه هميشه به انجمن انرژي مثبت تزريق مي كنيد. شما هر كدام يك پله از نبردبان موفقيت انجمن ميلياردرها هستيد كه اعضا را به قله مورد نظرشان راهنمايي مي كنيد. |
|||
09-06-2011, 09:43 AM
ارسال: #18
|
|||
|
|||
RE: دفترچه اهداف
ممنونم از این همه محبت شما و عزیزان دیگر انجمن. صبحها وقتی به سر کار می روم با خواندن مطالب شما عزیزان انرژی مضاعف میگیرم و در این سن احساس جوانی میکنم.یک جوان 20 ساله. به گذشته های خود فکر میکنم . لبخند می زنم . لبخند می زنم به روزهائی که پرت می شدم و دور وبرم را نگاه میکردم و پس از تکاندن خودم دوباره به رفتن در مسیر ادامه می دادم. با خودم میگفتم : هوشنگ تو از رو نمی ری. باز لبخند می زنم. من زندگی کردم و فکر میکردم درست دارم حرکت میکنم ولی بعضی وقتها به بن بست می رسیدم. من کسی نبودم که از رسیدن به بن بست مایوس شوم. باید برمیگشتم و مسیر را ادامه می دادم. مسیر زندگی بود . مسیر در آغوش گرفتم موفقیت بود. مسیر رسیدن به اهداف بود.در 45 سالگی مسیر درست را پیدا کردم. باز لبخند زدم. من زیاد لبخند می زنم . من زیاد می خندم . من زیاد شوخی میکنم. این زندگی است .
زنگ تفریح: خانمم : هوشنگ پاشو کارت دیر شد بعدا هم می توانی درد دل کنی. چشم خانم همین الان. با اجازه. خدایا با همه بزرگیت در قلب کوچک من جای داری اینستاگرام من : hoshangghorbanian |
|||
09-14-2011, 07:52 PM
ارسال: #19
|
|||
|
|||
RE: دفترچه اهداف
اهمیت هدف گذاری :
آیا شما هدف خاصی را در زندگی دنبال می کنید؟ این سؤالی است که همه ما باید به آن جواب بدهیم آیا واقعاً هدف مشخصی در زندگی داریم ؟ شاید در وهله اول بگوئیم بله ، من می خواهم در زندگی خوشبخت ، پولدار یا سعادتمند باشم اما نکته ظریف اینجاست که این طور کلی گویی نمی تواند ویژگی یک هدفی باشد که به ما جهت و انگیزه حرکت را بدهد در واقع این یک امید ، خیال یا آرزویی است که به صورت مبهم در ذهن همه ماست و اصلاً به عنوان یک هدف محرک به ما کمکی نخواهد کرد . لازم است بدانیم که هدف گذاری خود یک قدم برای خوشبختی در زندگی است که باید شیوه صحیح آن را بدانیم و با عمل به آن زندگی خود را پرمعنا کنیم . با این تفاسیر اکثر ما هدفی را در زندگی دنبال نمی کنیم و متأسفانه زندگی بدون هدف مانند ماشین بدون فرمان و یا کِشتی بدون سکان در دریای زندگی محسوب می شود و باعث می شود ما دچار روزمرگی ، کسالت ، افسردگی ، بی انگیزگی و ناخشنودی شویم و بدون داشتن هدف دچار تحیر ، سرگشتگی و احساس پوچی در زندگی خواهیم شد . اما خبر خوش اینکه هدف گذاری صحیح و تلاش برای رسیدن به آن به قدری، قدرتمند است که صرف فکر کردن به هدف هایتان حتی در شرایطی که هنوز قدم اول را برنداشته اید شما را شاد و خشنود می کند و پس از آن نیز شما هر روز شادمانتر و با انرژی بیشتر زندگی خود را معنا می کنید . موفقیت یعنی هدف داشتن و هر چیزی جز این فرع بر قضیه است . تمام مردمان موفق به شدت هدف گرا هستند . می دانند که چه می خواهند و با تمام وجود و در هر روز زندگی برای دستیابی به خواسته شان تلاش می کنند . توانایی شما در هدف گذاری مهارتی اصلی و تعیین کننده برای موفق شدن است . با داشتن هدف ، ذهن مثبت شما به کار می افتد و نقطه نظرها و انرژی برای دستیابی به این اهداف آزاد می شوند . بدون هدف تحت تأثیر جذر و مد زندگی به بالا و پایین می روید . اما با داشتن هدف چون تیری از کمان در رفته به سوی هدفتان به حرکت درمی آیید تا به آن اصابت کنید . زندگی کردن بدون هدف شبیه رانندگی در مه غلیظ است . موتور اتومبیلتان هر قدر قوی و قدرتمند باشد ، شما به آرامی رانندگی می کنید ، مردد هستید و حتی روی جاده صاف حرکت به جلوی اندکی دارید . با تصمیم گیری درباره هدفهایتان ، مه بلافاصله از بین می رود و شما در موقعیتی قرار می گیرید که از توانمندی های خود استفاده کنید . داشتن هدفهای روشن و شفاف به شما امکان می دهد پا بر پدال گاز زندگی خود بفشارید و شتابان در راستای تحقق بخشیدن به خواسته هایتان به حرکت درآیید . وقتی دقیقاً بدانید که چه می خواهید ، نیازی به این ندارید که بدانید این هدف در کجاست و چگونه باید به آن دسترسی پیدا کنید . با صرفاً تصمیم گیری در این مورد که چه می خواهید ، به سمت هدف خود به حرکت در می آیید و هدف هم به شما نزدیک می شود . درست در زمان مناسب و مکان مناسب شما و هدفتان به هم می رسید . به دلیل این مکانیسم سیبرنتیک شگفت انگیز که در ذهن شما قرار دارد ، شما تقریباً همیشه به هدفهای خود دست پیدا می کنید . اگر هدف شما این است که شب به خانه بروید و تلویزیون تماشا کنید ، تقریباً با اطمینان به این خواسته خود می رسید . اگر هدف شما این است که زندگی عالی ، سرشار از سلامتی ، خوشبختی و موفقیت داشته باشید به این خواسته هم می رسید . مانند یک کامپیوتر ، مکانیسم هدف جوی شما داوری کننده نیست ، بلکه خود به خود و پیوسته کار می کند تا خواسته شما را برآورده سازد . طبیعت به بزرگی و کوچکی هدفهای شما کاری ندارد . اگر برای خود هدفهای کوچک در نظر بگیرید ، مکانیسم هدف جوی شما شرایطی را فراهم می آورد که به هدفهای کوچک برسید ، اگر برای خود هدفهای بزرگ در نظر بگیرید ، این توانمندی طبیعی کاری می کند که به هدفهای بزرگ دست پیدا کنید . اینکه در زندگی چه هدفهایی ، با چه بزرگی برای خود در نظر بگیرید تنها به شما مربوط می شود. چرا اشخاص هدف گذاری نمی کنند ؟ سؤال خوبی است : اگر هدف جویی حالت خود به خود و اتوماتیک داشته باشد ، چرا تنها شمار اندکی از مردم هدفهای روشن ، مکتوب و قابل اندازه گیری دارند؟ این یکی از بزرگ ترین اسرار زندگی است . به اعتقاد من ، مردم به چهار دلیل هدف گذاری نمی کنند. 1- فکر می کنند هدف گذاری مهم نیست نخست ، اغلب اشخاص به اهمیت هدف گذاری واقف نیستند . اگر شما در خانه ای بزرگ شوید که کسی هدفی را دنبال نمی کند و یا به کسانی معاشرت کنید که درباره هدف هرگز بحث نمی شود و یا کسی برای آن بها و ارزشی قائل نیست ، شما در شرایطی بزرگ می شوید و به بلوغ می رسید که نمی دانید هدف گذاری بیش از از هر عامل دیگری در موفقیت زندگی شما سهم دارد . به اطراف خود نگاه کنید . چند نفر از افراد خانواده و یا دوستان شما به هدفهایشان معتقدند ؟ 2- راه آن را نمی دانند علت دوم نداشتن هدف این است که اشخاص اصولاً نمی دانند چگونه باید هدف گذاری کنند . از آن بدتر ، خیلیها فکر می کنند که دارای هدف هستند و حال آنکه آنها در نهایت چند میل و رؤیا دارند . مثلاً می خواهند خوشبخت شوند ، پول زیادی درآورند و یا زندگی خانوداگی خوبی داشته باشند . اما اینها ابداً هدف نیستند . اینها صرفاً خیال و رؤیا هستند که همه آنها را دارند . اما هدف با آرزو و میل تفاوت دارد . هدف روشن ، مکتوب و خاص است .می توان آن را به سادگی و سهولت به کسی توضیح داد . می توانید آن را اندازه بگیرید و می توانید بفهمید که آیا به این هدف رسیده یا نرسیده اید . کاملاً امکان پذیر است که از یک دانشگاه برجسته مدرک تحصیلی بگیرید و با این حال حتی یک ساعت کسی درباره هدف برایتان حرف نزده باشد . انگار کسانی که محتوای درس مدارس و دانشگاهها را می نویسند به کلی از اهمیت هدف گذاری بی اطلاعند و نمی دانند برای دسترسی به موفقیتهای آتی تا چه اندازه به آن احتیاج است . و البته اگر قرار باشد قبل از رسیدن به بلوغ هیچ اطلاعی از نقش مهم هدف گذاری نداشته باشید ، نمی دانید در هر کاری که می کنید این هدف گذاری چه سهم عمده ای ایفا می کند . 3- ترس از شکست خوردن دارند علت سومی که مردم هدف گذاری نمی کنند ترس از شکست است . شکست انسان را رنج می دهد . هم به لحاظ احساسی و هم مالی دردناک است . همه گهگاه شکست را تجربه کرده اند . هر بار که شکست می خوریم با خود عهد می کنیم که دقیق تر باشیم و از شکستهای آتی اجتناب کنیم . با این حال ، اغلب مردم دچار اشتباه می شوند ، هدفی در زندگی برای خود در نظر نمی گیرند و در نتیجه موفقیتی نصیب آنها نمی شود. 4- ترس از رد شدن دارند چهارمین دلیلی که مردم هدف گذاری نمی کنند ترس از رد شدن است . اشخاص می ترسند اگر هدفی را تعیین کنند و موفق نشوند ، دیگران از آنها انتقاد می کنند و به باد تمسخر می گیرند . به همین دلیل است که باید به هنگام هدف گذاری آن را محرمانه تلقی کنید . با هیچ کسی درباره آن حرف نزنید . بگذارید دیگران موفقیتهای شما را ببینند ، اما پیشاپیش به آنها حرفی نزنید . آنچه را که آنها از آن اطلاع ندارند ، نمی تواند به شما آسیبی برساند . به 3 رده با لا بپیوندید مارک مک کورماک در کتاب آنچه در دانشکده بازرگانی هاروارد به شما نمی آموزند به یک بررسی درباره مطالعه ای که در سالهای 1979 و 1989 روی هاروارد صورت گرفته اشاره دارد . در سال 1979 ، از فارغ التحصیلان فوق لیسانس دانشکده مدیریت بازرگانی هاروارد سؤال شد : «آیا برای آینده خود هدفهای مشخص و مکتوب دارید ؟» معلوم شد که تنها 3 درصد آنها هدفهای مشخص و مکتوب داشتند . سیزده درصد هدف داشتند اما مکتوب نبود . به عبارت دیگر ، 84 درصد آنها هیچ هدفی نداشتند ؛ به جز آنکه از دانشگاه بیرون بیایند و تعطیلات تابستانی را به خوبی و خوشی بگذرانند . ده سال بعد ، در سال 1989 ، پژوهشگران بار دیگر با اعضای آن کلاس مصاحبه کردند . معلوم شد که آن 13 درصد که هدف غیر مکتوب داشتند ، دو برابر آن 84 درصد بی هدف کسب درآمد می کردند . اما جالب تر از همه ، مشخص شد که آن 3 درصدی که هدفهای مکتوب داشتند ، ده برابر 97 درصد دیگر درآمد کسب می کردند . تنها تفاوت این اشخاص این بود که به هنگام ترک دانشگاه هدف مشخص و مکتوب داشتند . هدف تابلوی راهنمای جاده زندگی است تصور کنید به اطراف و دامنه های یک شهر بزرگ می رسید . به شما می گویند که باید به خانه یا دفتر شخصی در شهر بروید . اما اشکال اینجاست که در خیابان هیچ تابلوی راهنمایی وجود ندارند . تنها نمای ظاهری خانه یا دفتر را با شما در میان می گذراند. سؤال اینجاست که چه مدتی طول می کشد تا بدون داشتن نقشه این محل را پیدا کنید ؟ جواب این است که احتمالاً یک عمر . اگر خانه را هم پیدا کردید ، بدانید که شانس آورده اید. و متأسفانه ، اغلب مردم در این شرایط زندگی می کنند . اغلب مردم بی هدف به سفر زندگی می روند و نقشه راهنمایی در اختیار ندارند . حرکت می کنند تا ببینند که چه پیش می آید . اغلب ده یا بیست سال از عمرشان را پشت سر می گذارند و آنها هنوز در کارشان ناخشنود و ناموفق اند ، از ازدواجشان راضی نیستند و پیشرفت بسیار اندکی دارند . با این حال ، همه شب به خانه می روند ، به تماشای تلویزیون می نشینند و امیدوارند که اوضاع بهتر شود . اما به ندرت این اتفاق می افتد . به خودی خود اتفاقی نمی افتد . خوشبختی مستلزم داشتن هدف است ارل نایتینگل معتقد است : « خوشبختی مستلزم داشتن یک ایده ال یا یک هدف است . » شما وقتی احساس رضایت دارید که پیشرفت کنید و قدم به قدم به چیزی که برایتان مهم است نزدیک شوید . ویکتور فرانکل ، بانی لوگوتراپی ، می نویسد که بشترین نیاز انسانها داشتن احساس معنا و هدف و مقصود در زندگی است . هدفها به شما احساس معنا و منظور و مقصود می دهند . هدفها به شما مسیری را نشان می دهند . وقتی به جانب هدفهایتان حرکت می کنید ، شادمان تر و قدرتمندتر هستید . احساس می کنید انرژی بیشتری دارید ، مؤثرتر هستید .احساس می کنید صلاحیت بیشتری دارید و در زندگی مطمئن تر قدم برمی دارید . با هر قدمی که به سوی هدفتان برمی دارید ، بیشتر به این باور می رسید که می توانید هدفهای بزرگ تری برای زندگی خود در نظر بگیرید و به آن برسید . امروز ، در مقایسه با همه تاریخ گذشته مردم بیشتر از تغییر می ترسند و درباره آینده نامطمئن هستند . یکی از بزرگ ترین امتیازات هدف گذاری این است که هدف سبب می شود تا شما جهت تغییر در زندگی خود را کنترل کنید . داشتن هدف به شما امکان می دهد تا مطمئن گردید که تغییرات زندگی شما در جهت خواسته و علاقه شما شکل می گیرند و به وجود می آیند . ارسطو معتقد بود که هر اقدام انسان به شکلی هدفمند است . شما تنها زمانی شادمان هستید که به سمت خواسته خود به حرکت درمی آیید . بنابراین سؤال مهم این است که هدفهای شما کدامند؟ امید دارید به کجا برسید ؟ اقدام به هدف گذاری منظم و حساب شده ما را از فقر به ثروت و توانگری ، از شکست به موفقیت و شادکامی می رساند و در فاصله ای کوتاه می توانید به مراتب از حد دوستان و بستگان خویش فراتر روید و قله های موفقیت را یکی پس از دیگری طی کنید و در زندگی احساس ارزش و رضایت خاطر و خوشبختی کنید و دیگر زندگی برای شما حالت یکنواخت و کسالت کننده نخواهد داشت . تجربه ثابت کرده افراد باهوش متوسط که هدف دارند از نوابغی که نمی دانند در زندگی دنبال چه می گردند پیشی می گیرند . شما با هدف گذاری ، رسالت خویش را در این جهان هستی بهتر خواهید شناخت و با کسب موفقیت های پی در پی احساس نزدیکی به آفریدگار مهربان را پیدا خواهید کرد و در نتیجه به آرامش درونی خواهید رسید . اکنون که اهمیت هدف گذاری در زندگی برایمان مشخص شد سؤال مهم این است که چگونه هدف گذاری کنیم ؟ اصلاً مشخصات یک هدف هدایت کننده و جهت دهنده چیست ؟ من ازدرون تو حرف میزنم
اگربخواهی تابستان هم برف می آید اگربخواهی دست دراز میکنی ابری در آسمان میگیری اگربخواهی به درخت خشکیده ای خیره میشوی و انجیر بر شاخه اش میروید اگرتو بخواهی غیرممکن ها ممکن میشود پس بخواه دوره توانگری و جذب |
|||
09-15-2011, 12:38 AM
ارسال: #20
|
|||
|
|||
RE: دفترچه اهداف
ادامه تجسم خلاق مریم خانم.
سال 1391 خيابان انقلاب روبروي تالار شهر:سلام مریم خانوم خوبی؟مرسی آقا مهدی شما خوبی؟بله. راسی کامیار خان کجاست؟بهش زنگ زدن گفتن که ماشینشو بالاخره امروز براش آوردن.اااااا به سلامتی همون لامبورگینیش دیگه درسته؟آره آقا مهدی. مریم خانم با شاگردات چجوری تا می کنی؟وای نگو.انقدر شاگردای خوبی دارم.یکی از یکی ماهتر. آخ اصلا حواسم نیست .من تازه از اصفهان اومدم بزار برم از تو ماشین(جنسیس کوپه آلبالویی)سوغاتتونو بیارم.آخه امروز مراسم افتتاحیه کارخونه دوممون تو اصفهان بود.اااا چه جالب آقا مهدی چرا مارو خبر نکردی؟ببخشید مریم خانم واقعا عذر خواهی می کنم.آخه خانمم پیشم بود بعد به سبحانم زنگ زدم اونم گفت من با خانم میام دیگه دیدم جا نیست روم نشد تماس بگیرم.ان شاءالله تو افتتاحیه مشهدمون دعوتتون می کنم.چون شنیدم ماشینتون مث اینکه مشکل فنی پیدا کرده دادید رانندتون ببره درستش کنه. آره آقا مهدی این بی ان و جدیده که خریدم یکم اذیتم میکنه.البته اذیت که نه دادم یه آپشن جدید روش نصب کنن. راسی آقا هوشنگ کجاس؟رفته سر پروژه نگین شهر .مث اینکه قرار بود امروز یه شرکت بیاد شیشه دوجداره های برجو نصب کنه.رفته نظارت. وای امروز چه روز خوبیه....من یه زنگ به مصطفی بزنم یه 100 میلیون بریزم تو حسابش تا وارد بازار جهانی کنه. مریم خانم من باید برم دفتر.فقط یه چیز تا یادم نرفته.امشب خونه ما دعوتید خانمم نمی دونه ها!!!یه سورپرایزه چون امشب شب تولدشه میخوم غافلگیرش کنم. منتظرتون هستم.خداحافظ خداحافظتون آقا مهدی. راسی به همه ی بچه ها بگو به سبحانو خانمشم بگو. آنچه ویرانمان میکند روزگار نیست حوصله های کوچک و آرزوهای بزرگ است!
مغز ما یک دینام هزار ولتی است که شوربختانه اکثر ما به اندازه یک چراغ موشی از آن استفاده نمی کنیم
|
|||
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: