ماگستان، خرید ماگ، خرید فلاسک و خرید هدیه در همین نزدیکی!
روزانــــــــــه !! زمان کنونی: 09-24-2025, 04:09 AM |
|||||||
|
روزانــــــــــه !!
|
01-14-2013, 03:29 PM
ارسال: #151
|
|||
|
|||
RE: روزانــــــــــه !!
(01-14-2013 03:11 PM)Delta.H نوشته شده توسط: آقا ما هم کارامون داره پشت سر هم ردیف میشه! آقا حمزه عزیز خواهشی دارم: این 3 روزه در جائی خلوت نشسته و دقیقا ملاقات خودتان را با ایشان تجسم کنید . با لبخند و اعتماد بنفس بسیار بالا . در ملاقات خود را پیروز میدان در نظر بگیر. موفقیت بیشتر حتمی است. خدایا با همه بزرگیت در قلب کوچک من جای داری اینستاگرام من : hoshangghorbanian |
|||
01-14-2013, 06:44 PM
ارسال: #152
|
|||
|
|||
RE: روزانــــــــــه !!
این داستان را امروز خوندم و اشک به چشمانم نشست پیشنهاد می کنم شما هم حتما مطالعه کنید::
این داستان کوتاه را در وبلاگی ایتالیایی چاپ شده است. در ضمن این داستان نمره ۸۲ از ۱۰۰ را گرفته . لوئیجی دلاپانته تفنگ شکاری همسایشان را قرض گرفت تا به شکار برود تا شاید با شکاری خانواده ۸ نفره گرسنه خود را سیر کند. از این جمع پسر ۱۰ ساله او آندره آ گفته بود که حاضر است گرسنه بماند و بمیرد ولی از گوشت حیوان شکار شده نخورد و این عقیده خود را دیشب به پدرش گفته بود . ولی لوئیجی چاره ای دیگر نداشت. از میان انبوه درختان جنگل ، رنگ خوشرنگ قهوه ای گوزنی را دید و گوشه ای کوچک از شاخ سفید او را . پس بیدرنگ نشانه گرفت و شلیک کرد و مطمئن از اینکه شکار را زده سگ پشمالو و تنبل خودش به اسم کاتی را باز کرد تا محل شکار را پیدا کند . بدنبال سگش راه افتاد نزدیک محل که شد، قطرات خون را دید و نزدیک و نزدیکتر … اما سگش دیگر جلوتر نمی رفت و لوئیجی از ترس اینکه مبادا اشتباها گراز یا خرسی را زخمی کرده و این دو حیوان اگر زخمی شوند بسیار خطرناکند همانجا ماند تا اینکه صدای ناله ای شنید صدای انسانی زخمی . با شتاب جلوتر رفت و پسرش آندره آ را نیمه جان یافت با کت بلندش به همان رنگ قهوه ای رنگ و کاغذی خون آلود در دستش . پدر و پسر فرصت رد وبدل کردن حرفی را پیدا نکردند و آندره آ در دم جان سپرد . پسر انگار فقط می خواست فقط یکبار دیگر چهره پدر را ببیند . پس از لحظاتی حزن آلود و معلوم لوئیجی کاغذ را از دست پسرش گرفت . کاغذی رسمی از روزنامه کوریره دلا سرا بدین مضمون جناب آقای لوئیجی دلاپانته نظر به اینکه داستان گوزن سرزمین من پسر شما آندره آ در جشنواره داستان نویسی ناحیه میلان حائز رتبه اول شده و جایزه ۲۰۰۰۰ یورویی این مسابقه را از آن خود کرده خواهشمند است جهت دریافت جایزه به همراه آندره آ در سوم ژوئن در سالن روزنامه در میلان حضور بهم رسانید در ضمن بلیطهای رفت و برگشت برای شما فرستاده شده است . در ضمن در کنار داستان زیبای پسرتان نامه ای هم بود از وضع بسیار بد مادی خانواده شما که این روزنامه افتخار دارد تا شما را برای دفتر پذیرش آگهی این روزنامه در جنوا استخدام نماید با شرط اینکه تمامی داستانهای آندره آ تا سن بیست سالگی در انحصار روزنامه برای چاپ باشد . من ازدرون تو حرف میزنم
اگربخواهی تابستان هم برف می آید اگربخواهی دست دراز میکنی ابری در آسمان میگیری اگربخواهی به درخت خشکیده ای خیره میشوی و انجیر بر شاخه اش میروید اگرتو بخواهی غیرممکن ها ممکن میشود پس بخواه دوره توانگری و جذب |
|||
01-14-2013, 06:51 PM
ارسال: #153
|
|||
|
|||
RE: روزانــــــــــه !!
از امروز این گونه بنگریم::
اينگونه نگاه کنيم: 1. مرد را به عقلش نه به ثروتش 2. زن را به وفايش نه به جمالش 3. دوست را به محبتش نه به کلامش 4. عاشق را به صبرش نه به ادعايش 5. مال را به برکتش نه به مقدارش 6. خانه را به آرامشش نه به اندازه اش 7. اتومبيل را به کاراييش نه به مدلش 8. غذا را به کيفيتش نه به کميتش 9. درس را به استادش نه به سختيش 10. دانشمند را به علمش نه به مدرکش 11. مدير را به عمل کردش نه به جايگاهش 12. نويسنده را به باورهايش نه به تعداد کتابهايش 13. شخص را به انسانيتش نه به ظاهرش 14. دل را به پاکيش نه به صاحبش 15. جسم را به سلامتش نه به لاغريش 16. سخنان را به عمق معنايش نه به گوينده اش من ازدرون تو حرف میزنم
اگربخواهی تابستان هم برف می آید اگربخواهی دست دراز میکنی ابری در آسمان میگیری اگربخواهی به درخت خشکیده ای خیره میشوی و انجیر بر شاخه اش میروید اگرتو بخواهی غیرممکن ها ممکن میشود پس بخواه دوره توانگری و جذب |
|||
01-14-2013, 09:09 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 01-14-2013 09:10 PM، توسط mir abbas.)
ارسال: #154
|
|||
|
|||
RE: روزانــــــــــه !!
سرمایه گذاری در کاری که هیچ سرمایه ای نداری ریسک بزرگیه و من این جرات را دارم که این ریسک را بکنم چون میدانم نباید نبودن سرمایه را بهانه کنم و شروع به انجام کار نکنم.
خدایا با ما باش منتظر نشوید هیچ زمانی مانند اکنون نخواهد بود.
|
|||
01-19-2013, 12:03 AM
ارسال: #155
|
|||
|
|||
RE: روزانــــــــــه !!
اگه نیمه گمشده تو پیدا نکردی زیاد مهم نیست... درد واقعی از اونجایی شروع میشه که نیمه پیداشدتو گم کنی... کوشش اولین وظیفه انسان است.(گوته) گروه برتر،برتر از همه |
|||
01-19-2013, 01:19 AM
ارسال: #156
|
|||
|
|||
RE: روزانــــــــــه !!
بنده اي به خدا گفت:تو که سرنوشت مرا نوشته اي،پس چرا آرزو کنم؟
خدا گفت:شايد در تقدير تو نوشته باشم"هرچه آرزو کني!" کوشش اولین وظیفه انسان است.(گوته) گروه برتر،برتر از همه |
|||
01-19-2013, 09:32 AM
ارسال: #157
|
|||
|
|||
RE: روزانــــــــــه !!
امروز هر چقدر خدارو صدا كني ، خدا خسته نميشه، پس صدايش كن... او منتظر توست... او منتظر آرزو هايت ،خنده هايت ، گريه هايت ، عاشق بودن هايت است.
وامروز بهترين روز دنياست ! |
|||
01-19-2013, 11:47 AM
ارسال: #158
|
|||
|
|||
RE: روزانــــــــــه !!
ملاقات حضوری با استاد عزیزم جناب قربانیان خیلی مفید و خوب بود. خیلی چیز ها در همون زمان کوتاه چند ساعته از ایشون یاد گرفتم. لذا امروز یک روزانه خواهم داشت:
از امــــــــروز تصمیـــــــــم گرفتــــــم هروقت تحقیق کردم و تصمیم ب انجام کاری گرفتم بلافاصله اقدام کنم! ب سبک استاد قربانیان ![]() پ.ن: امضاء رو هم آپدیت کردم ک همیشه یادم بمونه ![]() تحقیق + تصمیم = اجرا بدون وقفه!
|
|||
01-19-2013, 01:30 PM
ارسال: #159
|
|||
|
|||
RE: روزانــــــــــه !!
از چند هفته پيش تصميم گرفتم ديگه نوشابه نخورم
از الان هم تصميم ميگريم حتي اگر از گرسنگي هم داشتم ميمردم ساندويچ نخورم ديگه خوشم نمياد ازاين مدل غذا |
|||
01-19-2013, 02:02 PM
ارسال: #160
|
|||
|
|||
RE: روزانــــــــــه !!
(01-19-2013 11:47 AM)yu3f نوشته شده توسط: ملاقات حضوری با استاد عزیزم جناب قربانیان خیلی مفید و خوب بود. خیلی چیز ها در همون زمان کوتاه چند ساعته از ایشون یاد گرفتم. لذا امروز یک روزانه خواهم داشت: اگر من اینطور عمل کرده بودم در ماه گذشته پولم دوبرابر شده بود ![]() از این به بعد سعی میکنم اینطور باشم ![]() |
|||
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 8 مهمان