ماگستان، خرید ماگ، خرید فلاسک و خرید هدیه در همین نزدیکی!

خرید هدیه، خرید ماگ

تابلو اعلانات سایت
میلیاردرها مرامنامه (قوانین سایت) میلیاردر هدف این سایت چیست؟ میلیاردر دانلود ماهنامه سایت
میلیاردرها اتمام حجت (حتما بخوانید.) میلیاردر راه اندازی کسب و کار توسط اعضا میلیاردر مسابقه دوبرابر کردن پول
میلیاردرها عضویت در بخش ویژه VIP میلیاردر موفقیت های دوستان بعد از عضویت در سایت میلیاردر تبلیغات و معرفی کار و شغل شما


راهنمای خرید هدیه، ماگ و فلاسک

ماگستان, اولین و تنهاترین

ماگستان, اولین و تنهاترین


روزانــــــــــه !!
زمان کنونی: 09-24-2025, 07:33 PM
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 4 مهمان
نویسنده: مهدی 1
آخرین ارسال: ArefehB
پاسخ: 237
بازدید: 35774

ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 43 رأی - میانگین امیتازات : 2.84
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
روزانــــــــــه !!
12-26-2012, 04:28 PM
ارسال: #71
RE: روزانــــــــــه !!
امروز با استعفانامه ام مخالفت شد =))

تحقیق + تصمیم = اجرا بدون وقفه!
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
12-26-2012, 07:33 PM
ارسال: #72
RE: روزانــــــــــه !!
بالاخره کامی جان از بستر تعویض ویندور و نصب کارت گرافیک بیرون آمد و الان سرحال روبرویم نشسته و کی بردش را تقدیم من کرده که با زدن حروفها جملاتم را بنویسم.
چندنفر از عزیزان با پ . خ حالش را پرسیده بودند.ممنونم.

خدایا با همه بزرگیت در قلب کوچک من جای داری
اینستاگرام من :
hoshangghorbanian
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
12-26-2012, 11:37 PM
ارسال: #73
RE: روزانــــــــــه !!
- بالاخره صاحب یک وانت پیکان شدم. کارت شناساییش امروز اومد در خونه. پدرم داره بهم تمرین رانندگی می ده. تا چند روز دیگه تنهایی می برمش. و کارمو باهاش شروع می کنم. شاید پشتش نوشتم عاقبت دانشگاه رفتن. یا عاقبت تو اینترنت گشتن.
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
12-26-2012, 11:59 PM
ارسال: #74
RE: روزانــــــــــه !!
امروز ماشینمو بردم تعمیرگاه گفتن باید بمونه 2 روز بعد از 10-12 سال سوار مترو و اتوبوس شده بودم خیلی حس خوبی داشتم احساس میکردم از جنس مردمم احساس میکردم زندم حس سرزندگی داشتم
تصمیم گرفتم گه گاه ماشینمو بیرون نیارم و با وسایل نقلیه عمومی رفت و آمد کنم

کلام تو عصای معجزه گر توست سرشار از سحر و اقتدار هرچه به زبان جاری کنی متجلی میشه خواه مثبت خواه منفی
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
12-27-2012, 12:05 AM
ارسال: #75
RE: روزانــــــــــه !!
توی این چند سال اخیر سابقه نداشته که بارش برف به صورت شبانه روزی ادامه داشته باشه

تا همین یک ساعت پیش برف می بارید

والبته نیروهای پرتلاش شهرداری هم زحمت برف روبی و پاشیدن نمک رو نکشیدن و خیابون ها رو به حال خودشون رها کردن

البته ماشینهاشون رو توی سطح شهر دیدم ، منتهی یک گوشه پارک کرده بودن !

مردان بزرگ اراده می کنند و مردان کوچک آرزو


http://s4.picofile.com/file/7806722254/emza01.png
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
12-27-2012, 12:36 AM
ارسال: #76
RE: روزانــــــــــه !!
با دیدن کلمه برف و یا دیدن برف همیشه یاد خاطره ای می افتم که متاثرم میکند.
کلاس سوم دبیرستان بودم. داشتم منزل می رفتم. غروب بود. منزل ما در کنار شهر قرار داشت. کودکی را دیدم 10 ساله گریه میکرد. خیلی سردش بود. جلو رفتم و از خانواده اش پرسیدم .گفت کسی را ندارد.با خودم منزل بردم. مادرم او را کنار بخاری گذاشت و برایش چائی ریخت. در مورد خانواده اش پدر و مادرم پرسیدند همان جواب من را داد. پرسیدیم قبلا کجا بودی ؟ بجای جواب شروع به گریه کردن کرد.
پس از خوردن شام جایش را انداختند و خوابید. پدرم صبح کلانتری رفت و موضوع را گفت. گفتند کسی سراغی از بچه گمشده نداشته اند.پدرم آدرس منزل را داد و قرار شد اگر کسی سراغش را گرفت بتوانند پیدایش کنند .(آنزمان تلفنی نبود و جائی هم برای اسکان اینگونه افراد نداشتند.) چند ماهی منزل ما بود و قرار شد برنامه ریزی مدرسه را برایش داشته باشند. لباسهای نو برایش خریدند و چون فرزند خانواده بود.یک روز برگشتم گفتند یوسف منزل نیامده .بقول معروف فرار کرده بود. سه چهار سالی از این موضوع گذشت. یک روز با پدرم بازار رفتیم و یک نفر داشت می گفت: حمال بلد.(یعنی حمالی که همه جا را می شناسد. - آنزمان افرادی بودند که سبدی بر دوش داشتند و افرادی که خرید میکردند اجناس را در سبد این افراد گذاشته و آنها در ازای دریافت مبلغی آنرا به منزل فرد می رساندند.) شناختمش .یوسف بود. به او نزدیک شدیم. ما را دید شناخت. رفت کنار دیوار نشست و شروع به گریه کردن کرد. وقتی صحبت کرد فهمیدم تا قبل از منزل ما در چند جای دیگر هم به او جا داده بودند و مراقبت میکردند و او عادت به فرار از منزل داشت. خیلی افسوس خوردم. چون می توانست در منزل ما بهترین امکانات رفاهی و تحصیلی را داشته باشد.
برف یوسف را برایم تداعی میکند.

خدایا با همه بزرگیت در قلب کوچک من جای داری
اینستاگرام من :
hoshangghorbanian
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
12-29-2012, 12:40 AM
ارسال: #77
RE: همجور مطلب
(12-28-2012 02:08 PM)jahanagahi نوشته شده توسط:  وقتی شمال میرم به عشق پلو کباب میرم.
مخصوصا اگر در رستوران خاور خاله باشد.
لطفا یک کوبیده اضافه هم بگذارید وسط پلو.زرده تخم مرغ فراموش نشود لطفا.
شوخی کردم اصلا نمی دانم پلو کباب چیه. حامد جان یکبار فرمود بیا شمال بهت پلو کباب بدم بخوری. از آنروز همه اش میگم : آخ جان پلو کباب.با باقلی خام و گردو و مخلفات.

عمو هوشنگ عزیز ما شمالیها مهمانوازیمون زبانزده قربان.
من که سره قولم هستم.هروقت تشریف اوردید قدمتون روی چشم.
البته پلو کباب را با دست باید بخوریم.

همیشه قدرت را در حرف زدن راه رفتن و نگاهتان داشته باشید.
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
12-29-2012, 12:44 AM
ارسال: #78
RE: همجور مطلب
(12-29-2012 12:40 AM)حامد نوشته شده توسط:  
(12-28-2012 02:08 PM)jahanagahi نوشته شده توسط:  وقتی شمال میرم به عشق پلو کباب میرم.
مخصوصا اگر در رستوران خاور خاله باشد.
لطفا یک کوبیده اضافه هم بگذارید وسط پلو.زرده تخم مرغ فراموش نشود لطفا.
شوخی کردم اصلا نمی دانم پلو کباب چیه. حامد جان یکبار فرمود بیا شمال بهت پلو کباب بدم بخوری. از آنروز همه اش میگم : آخ جان پلو کباب.با باقلی خام و گردو و مخلفات.

عمو هوشنگ عزیز ما شمالیها مهمانوازیمون زبانزده قربان.
من که سره قولم هستم.هروقت تشریف اوردید قدمتون روی چشم.
البته پلو کباب را با دست باید بخوریم.
انشالله اگر سفر مشهد با ما باشی حتما برای پلوکباب رشت خدمت خواهم رسید.

خدایا با همه بزرگیت در قلب کوچک من جای داری
اینستاگرام من :
hoshangghorbanian
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
12-29-2012, 01:01 AM
ارسال: #79
RE: همجور مطلب
من چند وقته رفتن به مشهد برایم ارزو شده.از اخرین باری که رفتم یه 2 سالی میگزره.
اگه توانستم که بسیار بسیار خوشحال میشم در کنار شما باشم.

همیشه قدرت را در حرف زدن راه رفتن و نگاهتان داشته باشید.
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
12-29-2012, 01:50 AM
ارسال: #80
RE: همجور مطلب
ببخشید. تا استادم من را مشروط نکرده برم بخوابم. الان دیگه نه چشمم خوب می بیند و نه فکرم خوب کار میکند. شب بر همگی خوش.

خدایا با همه بزرگیت در قلب کوچک من جای داری
اینستاگرام من :
hoshangghorbanian
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال پاسخ 


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 4 مهمان
تماس با ما | سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران | بازگشت به بالا | بازگشت به محتوا | آرشیو | پیوند سایتی RSS