چرا؟؟؟؟

[jahanagahi]

چرا عده زیادی از افراد با توجه به خواندن دهها جلد کتاب موفقیت باز در جا می زنند و هیچ نتیجه ای نمی گیرند.


عزیزان لطفا در این بحث مشارکت فرمائید.

[مهدی گل محمدی]

به این دلیل که همش دنبال مطالب جدیدا و هیچ موقع از مطالبی که قبلا خوندن استفاده نمیکنند
همش دنبال یه چیز بهترند و این رو نمیدونن که خودشون بهترینند

[soltan_sal]

با خواندن کتاب اول انرژى فروانی می گیریم تا یه مدتی ولی دوباره این ذهن انسان است که زود فراموش می کند ولی با تکرار مداوم و عمل کردن می توان به موفقیت دست پیدا کرد.

[goldmen]

خودتون گفتين استاد گرامي
با خودن هزاران كتاب هيچ نتيجه اي نميگرن
مهم خواندن كتاب نيست
مهم درك يا ادارك ازاون كتاب هست
نه كتاب هاي موفقيت
حتي كتاب هاي داستان رو كه بخوايي بخوني
كتاب شعر
كتاب علمي
ويا هر كتاب ديگر تا درك نكني اون كتاب رو هيچ چيزي ازش نميفهمي

كتاب هاي موفقيت به غير از خواندن وبعد درك كردنش واز اخر هم عمل كردن

[yu3f]

کتاب خوندن با کتاب خوندن فرق می کنه! خوندنی ک مثل روزنامه و رمان باشه کجا و خوندن با فیش برداری کجا!
مساله دوم عدم شروع فعالیت های عملی است. قدیمیا می گفتند: " عالم بی عمل ب چ ماند؟ ب زنبور بی عسل ". معلومه زنبور عسل باشی اما فعالیت نکنی عسل در کار نیست

پ.ن: بنده حتی از کتاب های دیگر هم فیش برداری می کنم! بخصوص کتاب های پائلو ام

[بهداد]

به ایده ی من هم چون 4 سال فقط بیهوده کتاب خودنم و نتیجه ای نمی گرفتم باید بگویم درک مطالب کتاب از خواندن کتاب بسیار مهمتره . وقتی تعدادی کتاب را میخوانیم ذهن درگیر برخی موارد اضافی میشود . بطور مثال :
وقتی جذب رو پیگیری میکردم کتابهای زیادی در علوم مختلف هم مطالعه میکردم مانند هاله شناسی / انرژی درمانی / هیپنوتیزم / علم نجوم / موفقیت / NLP / LCC و .....................
اما چه فایده ای داشت ؟ هیچ . فقط 4 سال وقتم رو برای این مسائل گذاشتم و هیچ به موفقیت نزدیک نمی شدم و چیزی مشاهده نمیکردم .
تصمیم جدی گرفتم تا فقط تخصصی جذب را دنبال کنم و مابقی کتابها را در کارتن گذاشتم و به دنبال یک علم رفتم و در طی دو سال همه چیز ترکید بعد متوجه شدم که دنبال کردن چندین علم انرژی و تمرکزم را پخش میکرد و اصلا تمرکزی بوجود نمی آمد . این همان معزلیه که برخی عزیزان که با هم صحبت میکنیم در همین انجمن دارند .
در اطلاعات نباید اشباع شویم بلکه فقط باید تمرکز را بالا ببریم تا نتیجه حاصل شود
با سپاس

[mir abbas]

به نظرم از کسایی که هنوز شغل مشخصی ندارند نمیشود انتظار این را داشت که قوانین و اصولی که کتابها به ما اموزش میدهند را بکار ببندند.بلکه حتما باید اول یک شغل مشخص که قابل گسترش و پیشرفت باشد را انخاب کرد و با بالا بردن اطلاعات و کسب علم و اموزشهای لازم ان شغل را متحول کرد .
باید قبول کرد کسانی که هنوز شغل مشخصی ندارند در انتخاب شغل وسواس بخرج دهند چون شغل است که زندگی اینده انسان را متحول میکند.

[jahanagahi]

بیشتر کتابهای روانشناسی موفقیت یک مطلب را عنوان میکنند با روشها و انشاهای متفاوت .یادم میاد آقائی مطالب چند کتاب را با هم ادغام کرده بود و در حدود100صفحه به کتابی تبدیل کرده و چاپ شده بود و برای خریداران نیم کیلو طلا به قید قرعه جایزه در نظر گرفته بود. کتاب فروش خوبی داشت. بعد نه از نویسنده خبری شد و نه از نیم کیلو طلا.
به هر حال برای موفق شدن نیاز نیست در یک جلسه چندین کتاب خریداری شود و روی هم تلمبار شود.
- وقتی کتاب زیاد گرفته شود فرد دوست دارد چند برگ از این کتاب چند صفحه از آن کتاب و... ودر نهایت دیگر حوصله ندارد نگاه کند وهر وقت یکی از آنان را بر می دارد که مطالعه کند چون چند برگش را خوانده حس میکند کل کتاب را خوانده است. خیلی از افراد هستن که به جرئت عرض کنم از 10جلد کتاب یک جلدش را کامل نخوانده اند.
روش درست اینست که یک جلد خریداری شود و درست مطالعه کنند و فیش برداری و حاشیه نویسی داشته باشند .زیر جملات تاثیرگذار خط بکشند.

[ahmad rezaee]

در صورتی آنچه در کتابها می خوانیم و نصایحی که می شنویم به موفقیت ما منجر خواهد شد که به آنها ایمان بیاوریم .

اگر مطلبی حالات احساسی ما را مشتعل کند و برانگیخته شویم با تکرار ان کلمات به یقین و باور خواهیم رسید .

شما اگر حتی حرف دروغی را باور کنید و به ایمان برسید در انتها به نتیجه و عینیت خواهید رسید .

باید نوشته های کتاب در جان ما حک شوند تا به ظهور برسند .

خود من وقتی به دنبال راههای موفقیت بودم ، سر در گم از انبوه مطالب یکروز نشستم و برنامه ای بدین صورت برای خودم ریختم .

جستجو یافتن مطالب جدید بس است ، فقط روی هدفم تمرکز می کنم و در زمینه پیشرفت 2 کتاب ( در جوانی ثروتمند بازنشسته شوید ) و کتاب (کاربرد قوانین جذب ) را تا حصول نتیجه دنبال خواهم کرد . چنان در بطن نوشته ها و نویسنده متمرکز شده ام که هم اکنون تمامی رفتار نویسندگان آنرا و گفته های آنها را به عنوان الگو زیر نظر دارم .

[بهداد]

تمام راز در نوع تمرکز احساسی هر شخص نهفته است مابقی همه شاخه های فرعی محسوب می شوند که به ما کمک میکنند راحت تر به خواسته مان برسیم .
تفکر >>>> احساس >>>> تمرکز >>>> تجسم >>>> دیدن و به عینیت تبدیل شدن خواسته