در جوانی ثروتمند بازنشسته شوید

[ahmad rezaee]

روز پنجم 1391/9/23
مدت زیادی است که به خاطر درگیری کاری موفق نشدم در خدمت دوستان باشم .به جهت دنبال کردن ترتیب وار مطالب سعی می کنم از ابتدای کتاب قسمت به قسمت جلو بروم . ذکر این نکته مهم است که مطالب این تایپک را چندین باره مرور کنید تا در ذهنمان شرطی شود .

اهرم ذهن شما

قدرتمندترين اهرمي كه داريم ،‌در قدرت مغزهايمان است . مشكل اهرم اين است كه مي تواند به نفع و يا به ضرر شما كار كند .اگر مي خواهيد جوان و ثروتمند بازنشسته شويد ، اولين كاري كه بايد انجام دهيد استفاده از قدرت مغزتان براي ثروتمند شدن است . وقتي صحبت از پول به ميان مي آيد ، بسياري از مردم از قدرت مغز خود براي فقير شدن استفاده مي كنند .
همانطور كه پدر پولدار مي گفت :
" يك تفاوت عظيم بين ثروتمندان و فقرا اين است كه فقرا خيلي بيشتر اين جمله را بر زبان مي آورند : " از عهده اين كار بر نمي آيم " او ادامه داد و گفت " انسانهاي فقير از كلام فقيرانه استفاده مي كنند و كلام فقيرانه انسان هاي فقير را پديد مي آورد . كلمات شما در وجودتان حك مي شوند . اگر بتوانيد گفته هاي خود و افكار خود را با افكار ثروتمندانه عوض كنيد ، بازنشسته شدن و ثروتمند شدن آسان خواهد بود .

فصل اول
چگونه ثروتمند و در جواني بازنشسته شويم

در ادامه داستان زندگي من و كيم و بهترين دوستم لاري را مي خوانيد و اينكه چطور سفر خود را از ورشكستگي تا ثروتمند شدن و سپس بازنشسته شدن در عرض كمتر از ده سال آغاز كرديم . اين داستان را مي گويم تا هر يك از شما كه احتمالاً براي آغاز سفر به بازنشستگي زود هنگام ترديد داريد يا نياز به اعتماد بنفس بيشتري دارد ، به اين سفر ترغيب شويد .وقتي من و كيم آغاز كرديم ، تقريباً هيچ پولي نداشتيم ، اعتماد بنفسمان پايين و آكنده از ترديد بوديم .[i] همه ما ترديد هايي داريم . تفاوت در اينجاست كه با اين ترديد ها چه مي كنيم .[/i]

سفر آغاز مي شود

در زمستان 1984 در كوهستان پر از برف ، در آغاز سال نو ميلادي مي خواستيم اهدافمان را براي سال آينده تعيين كنيم . اما امسال جلسه هدف گذاري ما با هميشه تفاوت داشت . لاري مي خواست كاري بيش از صرفا هدف گذاري براي سال آينده انجام دهد . به جاي اينكه فقط در خصوص اهداف سال جديدمان صحبت كنيم او از ما مي خواست اهدافي را تعيين كنيم كه با تغيير واقعيت هايمان ، زندگي مان را تغيير مي داد . او مي گفت : " چرا در اين مورد كه چطور همگي ما مي توانيم استقلال مالي داشته باشيم ، برنامه اي ننويسيم ؟"

"استقلال مالي! " من با خودم گفتم . من و كيم كه تقريباً هيچ پولي نداشتيم به هم نگاه كرديم .« اين ايده خوبي است اما فكر كنم بهتر است براي بقاي خود در سال آينده فكر كنيم »

من تازه كار كيف هاي نايلوني را رها كرده بودم .پس از سقوط بازار در سال 1979، پنج سال بعدي را صرف بازسازي آن نموده و سپس از آن دست كشيدم . من خيلي سريع آن كار را رها كردم زيرا وضعيت به طرز و حشتناكي تغيير كرده بود .

لاري گفت :" دست بردار ،‌داري مثل آدم هاي بي عرضه رفتار مي كني ،‌به جاي اينكه به برنامه ريزي روي اهداف يك ساله بپردازي ، بيا به يك هدف چند ساله بپردازيم .بيا به سمت استقلال مالي برويم ."

در حالي كه به كيم نگاه مي كردم و بازتاب نگراني هايم را در چهره اش مي ديدم گفتم " اما ما پول زيادي نداريم ، مي داني كه ما مي خواهيم از نو شروع كنيم . تنها كاري كه مي خواهيم انجام دهيم اينست كه در شش ماه يا شايد يكسال آتي خود را حفظ كنيم . چطور مي توانيم به استقلال مالي فكر كنيم ، در حالي كه اكنون فقط مي توانم به بقاي خود فكر كنم ."
لاري همچنان ادامه داد " چه بهتر . به اين موضوع به عنوان يك شروع تازه فكر كن "
او دست بردار نبود . با اعتراض گفتم " اما چطور مي توانيم در جواني بازنشسته شويم وقتي هيچ پولي نداريم ؟" آن جنبه ضعيف وجودم را كه خود را بروز مي داد بيشتر و بيشتر مي شنيدم . از درون احساس ضعف مي كردم و نمي خواستم در آن زمان دست به اقدامي بزنم .

لاري كه از پاسخهاي من آزرده شده بود ،‌گفت " من نگفتم مي خواهيم در طول يكسال بازنشسته شويم . تنها چيزي كه مي گويم اينست كه بيا اكنون روي باز نشستگي برنامه ريزي كنيم . بيا هدفمان را روي كاغذ بياوريم ، يك برنامه خلق كنيم و بعد روي آن ايده تمركز كنيم . اغلب مردم تا قبل از اينكه خيلي دير شود ، به بازنشستگي فكر نمي كنند ... يا زماني روي بازنشستگي برنامه ريزي مي كنند كه به سن شصت و پنج سالگي رسيده باشند . من نمي خواهم اينطور عمل كنم . مي خواهم برنامه بهتري داشته باشم . نمي خواهم تمام عمرم را صرف كار كردن كنم تا فقط بتوانم صورتحساب ها را بپردازم . مي خواهم زندگي كنم . مي خواهم ثروتمند باشم . مي خواهم در جواني به دنيا سفر كنم ،‌زماني كه هنوز قادر به لذت بردن باشم ."

[ahmad rezaee]

ادامه روز پنجم 1391/9/23

ناگهان در سكوت خود، شروع كردم به گوش دادن به حرف پدر پولدارم كه مي گفت : « بزرگترين چالش شما در زندگي ، مبارزه با ترديد و تنبلي خودتان است . اين ترديد و تنبلي خودتان است كه موجوديت شما را تعيين و محدود مي كند . اگر مي خواهيد آنچه كه هستيد را تغيير دهيد ، بايد بر اين ترديد و تنبلي خود غلبه كنيد »
مي توانستم بشنوم كه پدر پولدارم مقصود خود را اينگونه بيان مي كند « تنها مانعي كه بر سر راه شماست ، خودتان و ترديد هايتان نسبت به خود است . يكجا ماندن آسان است . تغيير نكردن آسان است .اغلب مردم تصميم مي گيرند در تمام مدت زندگي مثل هميشه باقي بمانند . اگر بر ترديد و تنبلي خود غلبه كنيد ، دري كه به سمت آزادي تان باز مي شود را خواهيد يافت »

بالاخره گفتــم " باشد بيا شروع كنيم ، بيا استقلال مالي را هدف خود قرار دهيم "
روز سال نو 1985 بود . در سال 1994 من و كيم استقلال مالي داشتيم .

هر بار كه اين داستان را بازگو مي كنم ، با اين پرسش مواجه مي شوم " چگونه اين كا ر را انجام داديد ؟"
آن گاه مي گويم " موضوع بر سر نحوه انجام آن نيست . موضوع بر سر اينست كه چرا اين كار را انجام داديم . بدون چرا، چگونه غير ممكن است "
تنها چيزي كه خواهم گفت اينست كه من و كيم ( همسرم) و لاري (بهترين دوستم ) روي سه اصل پدر پولدار تمركز كرديم :

1. افزايش مهارتهاي كسب و كار
2. افزايش مهارتهاي مديريت پولي
3. افزايش مهارتهاي سرمايه گذاري

پدر پولدار مي گفت « دليل اينكه اغلب مردم كاري را كه مي توانند انجام دهند ، انجام نمي دهند اين است كه آنها فاقد يك چراي قوي هستند . وقتي چرا را يافتيد ، به راحتي مي توانيد چگونگي رسيدن به ثروت را به روش خودتان بيابيد . اغلب افراد به جاي اينكه در درون خود به دنبال يافتن اين باشند كه چرا مي خواهند ثروتمند شوند ، به دنبال جاده اي آسان براي رسيدن به ثروت هستند . مشكلي كه در اين خصوص وجود دارد اينست كه اغلب راه آسان به بن بست ختم مي شود »

يك پيشنهاد : سال ها پيش ياد گرفتم كه اشتياق ، تركيبي از عشق و نفرت است . اگر كسي نسبت به چيزي اشتياق نداشته باشد ، رسيدن به هر چيز كار سختي خواهد بود .
پدر پولدارم مي گفت :« اگر چيزي را مي خواهي ، مشتاق آن باش . اشتياق به زندگي ات انرژي مي دهد . اگر چيزي را مي خواهي كه آن را نداري ، ببين چرا عاشق چيزي هستي كه آن را مي خواهي و چرا متنفري از اينكه آنچه را مي خواهي نداري . وقتي اين دو فكر را باهم تركيب كني ، انرژي لازم را براي حركت و به دست آوردن آنچه خواهانش هستي را خواهي يافت »
بنابر اين شايد بخواهيد در ابتدا فهرستي از آنچه دوست داريد و آنچه كه نفرت داريد را با هم مقايسه كنيد . به عنوان مثال :

آنچه كه دوست دارم
پولدار بودن
آزاد بودن
خريدن هر آنچه مي خواهم
داشتن چيزهاي گرانقيمت
سپردن اموري كه مايل به انجامشان نيستم به ديگران

آنچه كه از آن نفرت دارم :
فقير بودن
نيازمند كار بودن
نداشتن آنچه كه مي خواهم
انجام اموري كه مايل به انجامشان نيستم

شما هم فهرست خودتان را بنويسيد و سپس ساكت بنشينيد و ببينيد چه چيز هايي را دوست داريد و از چه جيزهايي متنفريد . رويا ها، هدف ها و طرح هاي خود را براي رهايي مالي ، بازنشستگي زودهنگام و بازنشستگي در سنين هرچه كمتر بنويسيد . به دوستاني كه شما را در رسيدن به آرزو هايتان كمك مي كنند نشان دهيد و از آنها كمك بخواهيد ، خواستار ياد گيري مداوم باشد . قبل از اينكه متوجه شويد ، همه اينها اتفاق خواهند افتاد .

دوستان دقت نظر داشته باشند که خواندن این مطالب با مقایسه نوشته های استادان دیگر انجمن مخصوصاً جناب قربانیان و آقا بهداد در تایپک های اگر به من اعتماد داری و همچنین تایپک جذب و تجسم خلاق می تواند دنیایی بی نظیر از خلق ثروت را به روی شما باز کند.


اگر نوع بیان مطالب کتاب را پسندیده اید با زدن دکمه سپاس اینجانب را بر ادامه گفتار یاری دهید . موفق باشید

[بيلا بالا]

من همه ي كتابهاي كيوساكي را دارم جز اين
ممنون اطلاع دادين

[ahmad rezaee]

روز ششم : 1391/923/24 (جمعه)

شاید دوستانی که تا اینجای کتاب را همراه من طی می کنند به تشابه بعضی از جملات کتاب با کتابهای قبلی پدر پولدار ایراد بگیرند که تکراری است ، اما در ادامه شما به جمع بندی هایی خواهید رسید که به یقین عملی بودن و راهبردی بودن این نکات را نشان خواهد داد . پس باهم روز ششم را آغاز می کنیم .

درس هاي پدر بي پول
پدر فقيرم اغلب توصيه مي كرد :

« به مدرسه برو ، نمرات خوب بگير ، يك شغل مطمئن و ثابت پيدا كن ، سخت كار كن و پول هايت را پس انداز كن .»

او همچنين از قول افراد مشهور نيز جملاتي نقل مي كرد مثل : " هرگز يك وام گيرنده و يا وام دهنده نباش " و " يك پني صرفه جويي مثل يك پني درآمد است " يا " اگر نمي تواني پول چيزي را بدهي ، آن را نخر . هميشه نقدي خريد كن ."

اگر پدر فقيرم به توصيه هاي خودش عمل مي كرد ، زندگي خيلي خوبي داشت

اما او هم مثل اغلب مردم چيزي را مي گفت كه فكر مي كرد درست است ، اما درست عمل نمي كرد .در عوض پول قرض مي كرد تا خانه و اتو مبيل هايش را بخرد . او هرگز سرمايه گذاري نمي كرد ،

زيرا هميشه مي گفت :" سرمايه گذاري ريسك پذير است " در عوض سعي مي كرد پول پس انداز كند ...اما هر بار يك موقعيت اضطراري پيش مي آمد و او مجبور مي شد از حسابش پول بر دارد .

او براي چيز هايي قرض مي گرفت كه فقير ترش مي كرد و از پول قرض گرفتن براي چيز هايي كه ممكن بود او را ثروتمند كند امتناع مي كرد .
به دليل همين نحوه تفكر مادام العمر و مديريت پول بود كه نتوانست در شصت و پنج سالگي بازنشست شود .
به همين دليل بود كه همچنان كار كرد تا زماني كه بيماري سرطانش رو به وخامت گذاشت و ديگر نتوانست كار كند .
او مرد خوب و سختكوشي بود كه تمام زندگي اش را با سخت كار كردن سپري كرد و سعي كرد از بدهي پرهيز كند و پول پس انداز كند .

اينها درس هايي درباره زندگي و پول بود كه او سعي مي كرد به من بياموزد .

[ahmad rezaee]

روز هفتم :

درس هاي پدر پولدار

پدر پولدارم ، مردي كه پدر بهترين دوستم بود ، توصيه اي ديگر و نحوه تفكر ديگري از پول را به من ارائه داد.مطالبي كه او مي گفت و پرسش هايي كه او مطرح مي كرد ، از این قبيل بود :

1.« چقدر طول مي كشد تا بتواني 100ميليون تومان پس انداز كني ؟» آنگاه مي پرسيد :« چقدر طول مي كشد تا 100 ميليون تومان وام بگيري؟ »

2.« چه كسي مي خواهد در يك فر آيند طولاني پولدار شود ؟ كسي كه تمام زندگي اش كار مي كند و سعي مي كند يك ميليون تومان پس انداز كند ؟ يا كسي كه مي داند چگونه مي توان 100 ميليون تومان را با بهره 2 تا 4 درصد وام بگيرد و آنرا سرمايه گذاري كند و ساليانه 25 درصد سود از محل آن 100 ميليون تومان كه وام گرفته است ، دريافت كند »

3. « يك بانكدار ترجيح مي دهد به چه كسي وام دهد ؟ »

4. « چه كسي بايد از لحاظ مالي باهوش تر باشد ؟ كسي كه 100 ميليون تومان پس انداز دارد يا كسي كه 100 ميليون بدهكار است »

5. چرا كساني كه سخت كار مي كنند و پول پس انداز مي كنند ، ماليات بيشتري مي دهند تا كساني كه كمتر كار مي كنند و بيشتر وام مي گيرند »

پدر پولدارم مي گفت : افراد فقير و متوسط براي پولدار شدن دوران سختي را مي كذرانند ، زيرا سعي مي كنند براي پولدار شدن از پول خود استفاده كنند . اگر مي خواهي ثروتمند شوي بايد بداني چگونه از پول سايرين براي ثروتمند شدن استفاده كني ... نه از پول خودت »

{ اين كتاب درباره پول قرض گرفتن و بدهكار شدن نيست .... بدهي مثل يك تفنگ پر است كه مي تواند به شما كمك كند و همين طور شما را بكشد .... توصيه من اينست كه دانش سرمايه گذاري را ياد بگيرد كه چگونه پولي كه قرض مي گيريد با عقلانيت استفاده كنيد . }

در مقدمه گفتم : « مهمترين واژه در دنياي پول گردش نقدينگي است و دومين واژه بسيار مهم اهـــرم است »

اهرم مالي مزيت ثروتمندان نسبت به فقرا و طبقه متوسط است .يكي از دلايلي كه طبقه متوسط و فقير سخت تر و ساليان بيشتري كار مي كنند ، براي پرداخت بدهي تلاش مي كند و ماليات بيشتري مي پردازند اين است كه آنها فاقد نوع خيلي مهمي از اهرم هستند ...و آن دانش مالي است .

لذا قبل از اينكه دست به كار شويد و پول قرض بگيريد تا با آن براي خريد دارايي ها و سرمايه گذاري كنيد ، لطفاً بدانيد كه وام يكي از اشكال اهرم است و اينكه تمام اشكال اهرم لبه تيزي در هر دو سمت دارند .

يك پيشنهاد : پدر پولدار مي گفت : « اگر مي خواهيد پولدار شويد بايد تفاوت هاي بين وام خوب و وام بد را بدانيد ، هزينه هاي خوب و بد ، درآمد خوب و درآمد بد و بدهي خوب و بدهي بد »

وام خوب وامي است كه هر ماه پول در جيبتان مي گذارد و وام بد وامي است كه پول از جيبتان بر مي دارد به عنوان مثال : وامي كه براي خانه هاي آپارتماني گرفته ام پول در جيبم مي گذارد و وامي كه براي محل سكونتم (رهن )گرفته ام پول از جيبم بر مي دارد .
شما هم فهرستي از بدهي و وام خوب و بد زندگي تان را ليست كنيد و درباره آنها بيانديشيد و اصلاح كنيد.

بدهي خوب بدهي بد
----------------------- --------------------------
------------------------ ---------------------------
----------------------- ---------------------------

[ahmad rezaee]

روز هشتــــم


فصل چهارم
چطور مي توانيدزود بازنشسته شويد

داشتن دو پدر به من اين امكان را داد تا دو دنياي متفاوت اهرم را ببينم.پدر واقعي من مردي با تحصيلات بالا و سخت كوش بود .
پدر پولدارم كسي بود كه اهرم زيادي در اختيار داشت .

معناي واضح اين كلمه يعني اهرم ، صرفاً توانايي انجام بيشتر با امكان كمتر است .
وقتي صحبت از كار ، پول و اهرم به ميان مي آمد ، پدر پولدارم مي گفت :
« اگر مي خواهيد ثروتمند شويد ، بايد كمتر كار كنيد و بيشتر پول دربياوريد . بدين منظور بايد انواعي از اهرم را بكار ببريد »

همچنين مي گفت «‌كساني كه فقط سخت كار مي كنند ، اهرم محدودي دارند . اگر شما تلاش فيزيكي شديدي داريد ، اما به لحاظ مالي پيشرفت نمي كنيد ، پس احتمالاً اهرم فرد ديگري هستيد .»

اگر در بانك پولي به صورت حساب پس انداز و يا باز نشستگي داريد ، پس اين ديگران هستند كه از پول شما به عنوان اهرم استفاده مي كنند ..

چرا مردم از ابزارهاي اهرم مالي استفاده نمي كنند ؟

طبقات ضعيف و متوسط بجاي بكار گيري اهرم مالي كه ثروتمندان بكار مي برند ، برای تلاش و پيشرفت تمايل به استفاده از ابزار فيزيكي دارند كه همان كار سخت است .

بدهي مي توانمد اهرم برنده و يا بازنده باشد

پدر پولدار مي گفت « ثروتمندان از بدهي استفاده مي كنند تا به لحاظ مالي سود ببرند و فقرا و طبقه متوسط از بدهي استفاده مي كنند تا ضرر كنند »

خنده دار است كه فقرا و طبقه متوسط فكر مي كنند كه پول قرض گرفتن براي خريد دارايي خطر ناك است ، با اين حال مشتاقانه براي خريد بدهي پول قرض مي گيرند .

يك فرد متوسط از بدهي برداشت بدي دارد يا از آن به گونه نادرستي استفاده مي كند . به همين دليل است كه اغلب مردم سعي مي كنند از بدهي پرهيز كنند و براي زمان باز نشستگي ،‌پول پس انداز كنند .

[ahmad rezaee]

روز نهـــــــــــم :

از دوستانی که تا این قسمت ، این مطالب را مطالعه کرده اند ،تشکر می کنم .
نوشتن این مطالب گرچه برای بسیاری از استادان تکرار مکررات است اما اعضا و دوستانی که در جستجوی اندیشه های ناب هستند توصیه این برادر کوچک خود را قبول کنند و این مطالب زنجیر وار را تا انتها مطالعه کنند ، قول می دهم این اندیشه ها تاثیر بزرگی در فرایند ثروتمند شدن شما بر جای خواهند گذاشت .

ادامه فصل چهارم

ساير اشكال اهرم
سلامتي
زمان
دانش
روابط
ابزار
اوقات فراغت

و شما بايد اهرمي را بيابيد كه بهترين كارايي را برايتان داشته باشد .
اهرم يعني توان كسب درآمد بيشتر و بيشتر با دارايي هر چه كمتر »
كلمه و بين بيشتر و بيشتر تفاوت بين ثروتمندان و فقراست .
ثروتمندان هميشه در پي پيشرفت بيشتر و بيشتر هستند اما فقرا در اولين پيشرفت بيشتر متوقف مي شوند .

كساني كه امروزه عقب مي افتند كساني هستند كه نوعي از اهرم را در اختيار دارند و نمي توانند اهرم بيشتري بدست بياورند.پدر پولدار مي گفت :« يك مدرك دانشگاهي اين حق را به شما نمي دهد كه از آموختن يا افزدون به اهرم هاي خود دست بكشيد »


در فصول آتي به برخي از مبالغ ريالي اشاره خواهم كرد كه ممكن است به نظر شما واقعي نيايد . به هر حال، فكر كردن به يك درآمد1 ميليارد توماني در سال ، آنهم بدون نياز به كار كردن اغلب سخت است .
آن هم در وضعيت كنوني كه ممكن است خيلي سخت كار كنيد تا بتوانيد سالي 50 ميليون تومان درآمد داشته باشيد . من روي اهرم بيشتر و بيشتر تاكيد دارم . زيرا صرف نظر از اينكه شما امروز چه در آمدي داريد ، يك ميليارد در سال بدون كار كردن امري كاملاً امكان پذير است .

يك پيشنهاد : يك ورق كاغذ برداريد و پاسخ هاي خود به اين پرسش را بنويسيد:
چگونه مي توانم با كار كمتر و قيمت بهتر به تعداد ببيشتري از مردم خدمت كنم ؟
اين همان پرسش ميلياردي شماست كه با يافتن جواب ثروتمند خواهيد شد .

[ahmad rezaee]

مدتهاست كه در محضر استادان بزرگي مخصوصاً رابرت كيوساكي درس هاي زندگي و موفقيت را مي آموزم .به جرات مي توانم بگويم كه انتقال مفاهيم هوش مالي و سرمايه گذاري اين استاد از دريچه و نگاهي نو ، هر شخص مشتاقي را علاقه مند به دنبال كردن مباحث مي كند . در اين قسمت خواستم مطالب كلي راجع به تفكرات موجود در سايت rich dad coauching را بازگو كنم . در ادامه به بخش هاي كتاب خواهيم رسيد .

مانند ثروتمندان فکر کنید، از ثروتمند ان ياد بگيريد ، مانند ثروتمندان عمل كنيد



هربارکه من روی سن هستم یا مستقیم با دانشجوهایم در گروه‌های مختلف فکری درحال کارهستم به آن‌ها می‌گویم: «هیچ‌وقت حرف من را جدی نگیرید» و این را جدی می‌گویم. همیشه هرچیزی درست یا غلط نیست و تجربه همواره بهترین معلم است. هرچیزی که ما می‌آموزیم باید برای خود ما در معرض آزمون قرار گیرد. با این وجود من می‌گویم که آن‌چه من آموخته‌ام برای من مفید بوده و برای هزاران‌هزار نفر دیگر هم مفید بوده است.


من مطمئن هستم که به خصوص درجریان این بحران اقتصادی، شما غول‌های اقتصادی زیادی را دیده‌اید که به شما اسراری در مورد این‌که چطور شرایط مالی و اقتصادی ناگهان تغییر می‌کند، وعده‌هایی داده‌اند. چه چیزی مرا از دیگران متفاوت می‌کند؟ چرا دیگران باید به من گوش کنند؟ مثل خیلی چیزهای دیگر در زندگیم، نقطه چرخش در سرنوشت مالی و اقتصادی من زمانی‌که کاملا همه چیز خارج از کنترل من بود، رخ داد. ببینید، بعد ازشکست دریک تجارت دیگر، مجبورشدم که نزد والدینم بازگردم.


یکی از دوستان پدرم که خیلی ثروتمند بود، به من توصیه‌ای کرد که زندگی من را تغییر داد. او گفت: «اگر تو مثل ثروتمندها فکر کنی و آن‌چه را انجام می‌دهند، انجام دهی، فکر می‌کنی تو هم می‌توانی ثروتمند شوی؟» فکرکنم جواب من این بود: «تقریبا این طورفکرمی کنم» او گفت: «پس همه کاری که باید انجام دهی تقلیدکردن از آن‌چه ثروتمندها فکر می‌کنند است» نقطه خالی در ذهن من برای موفقیت در عرصه مالی دو برابر شد. نه فقط می‌بایست درمورد چیزهایی که ثروتمندان می‌دانستند، بدانم بلکه باید در مورد آن‌چه درذهن خودم می‌گذشت هم می‌دانستم.





بدون تجزیه وتحلیل‌کردن باورهای واقعی‌مان، بعضی مواقع ممکن است جلوی موفقیت‌های‌مان را بگیریم و حتی موفق به تحقق‌بخشیدن به آن‌ها نشویم. درمورد خود من، اگرچه می‌گفتم که می‌خواستم ثروتمند شوم، اما همیشه نگرانی‌هایی دراین رابطه داشتم. می‌ترسیدم که شکست بخورم یا بدتر از آن موفق شوم و سپس همه چیز را از دست بدهم و مثل یک ... به نظر برسم.


احتمالا من متوجه شدم که چطور افکارم داشتند مرا از ثروتمندشدن بازمی داشتند و مهم‌تر این‌که راه‌های قوی‌تری برای از بین‌بردن آنچه همه ما درمورد مسایل مربوط به پول به صورت مشروط درذهن داریم، آموختم و بنابراین مثل ثروتمندان فکرکردم. چند بار شما با افکار و باورهای‌تان درمورد پول درگیرشده‌اید؟ آیا واقعا درمورد خودتان احساسی دارید؟ آیا فکر می‌کنید لیاقت ثروتمندشدن دارید؟ برنامه شخصی ما با تعیین برنامه مالی ما به پایان می‌رسد و ما نیاز داریم این تغییرات را قبل از این‌که بتوانیم آن‌ها را به یک ذهن ثروتمند تغییردهیم، بفهمیم.


من اعتقاد دارم زندگی‌های ما از طریق توصیف لحظات و تصمیماتی که از این زندگی می‌گیریم، شکل می‌گیرند. از یک برخورد تقریبا معذب‌کننده، من تصمیم گرفتم تا هرچیزی که می‌توانستم را درمورد روانشناسی پول و موفقیت یاد بگیرم. نتیجه‌ای که من از این تصمیم گرفتم، در مورد همه چیز به تنهایی حرف می‌زند.


این درست است که ثروتمندها واقعا نسبت به دیگران متفاوت فکر می‌کنند. برای این‌که این اتفاق برای شما هم بیفتد، باید از راه‌های قدیمی خود و طرز فکرهای قبلی در مورد پول و خودتان فاصله بگیرد و الگوهای فکری جدیدی برای خود بگیرید. به عبارت دیگر، باید در مورد ای‌که چگونه مثل ثروتمندها فکر کنید، بیاموزید. این واقعا ساده است. اگرشما مثل ثروتمندها فکرکنید ومثل آن‌چه آن‌ها انجام می‌دهند، عمل کنید شانس ثروتمندشدن خود را بیشتر می‌کنید.



پول جواب نیست

پول می‌تواند استرس زندگی را کاهش دهد ولی می‌تواند درعین حال اضطراب بیشتری به آن ببخشد. من دوره‌هایی داشته‌ام که در آن‌ها پول از دست داده‌ام و جمع کردم و بیشتر پول به‌دست آورده‌ام و باز ازدست داده‌ام. این پول نبود که در جیب من سوراخ ایجاد می‌کرد. من سوراخ بزرگی در جیب داشتم و زحمت دوخت آن را به خود نمی‌دادم.



آن سوراخ، چیزی در برنامه فکری و ذهنی من بود که مرا از رسیدن به ثبات با پول وامی‌داشت. هیچ مشکلی درمورد پول وجود نداشت. از سوی دیگر، مردم به پول اغلب اوقات فکر می‌کنند که اگر پول کافی داشتند تا این کار یا آن کار را می‌کردند آن‌گاه شرایط آن‌ها بهتر می‌شد.



اگر چنین چیزی درست باشد، اگر ذهن شما مرتب جمله «اگرفقط...» را مرور کند، چه اتفاقی می‌افتد؟ این دقیقا همان چیزی است که شما را به گفتن «اگر فقط...» می‌رساند. ناگهان هیچ اتفاقی نمی‌افتد و شما حتی به یاد نمی‌آورید که این قانون را خودتان ساخته‌اید. در تجارت، این طرز فکر اغلب به صورت «پول برای پول‌درآوردن کافی است» ترجمه می‌شود.



نه! اگرشما پول دارید این موضوع قطعا پول شما را بیشتر می‌کند ولی این پول نیست که پول می‌آورد بلکه برای پول درآوردن خلاقیت لازم است. اینکه برای هرمشکلی بحث پول را بیاورید اشتباه است. در تجارت، هیچ چیزی مثل مشکل پول وجود ندارد. این مشکل از جای دیگری شکل گرفته است. شما می‌خواهید ریشه مشکل را درست کنید. اگرشما بحث پول را دریک مشکل تجاری مطرح کنید، همان مشکل تجاری را درهمه زندگی خواهید داشت و بدون پول می‌مانید.



خلاقیت و دانش پاسخ اصلی هستند نه پول. سرزنش‌کردن پول یا دنیا هم از سوی افراد کم‌درآمد منطقی نیست. مسلما مردمی هستند که ثروتمند وحریص هستند ولی فقرایی هم هستند که حریص هستند و درمیان طبقه متوسط جامعه هم چنین افرادی وجود دارند. افراد ثروتمند، فقیر یا از طبقه متوسط هم هستند که سخاوتمند هستند.



افرادی هم هستند که بسته به استرسی که در زندگی خود داشته‌اند، سخاوتمند وحریص هستند. گفتن این‌که ثروتمندها حریص هستند به حدی ناعادلانه است که بگوییم فقرا تنبل هستند. من فقرای سخت‌کوشی را ملاقات کرده‌ام که فقط به جای سخت کارکردن تلاش نکرده‌اند هوشمندانه‌تر کار کنند. پول، ریشه همه مشکلات نیست. حسادت و حریص‌بودن همه برپایه ترس از نداشتن یا به‌دست‌نیاوردن کافی چیزی که می‌خواهیم، هستند.



این بخشی از چیزی است که برای ما به عنوان انسان، مهم است. اگر پول ریشه همه اشتباهات نیست، پس نباید برای درمان آن‌ها هم مورد استفاده قرار گیرد. پول جواب نیست. پول ثمره تاثیری که ما روی دنیا داریم، است. این‌که ما چه کاری می‌خواهیم با پول بکنیم نتیجه این که می‌خواهیم، بدون درنظرگرفتن پول چه کسی باشیم، است.

[successman]

جناب آقاي رضايي بسيار متشكرم از بابت زحمتي كه نسبت به تايپ و قراردادن اين مطالب ارزشمند در انجمن مي نماييد.

موفقيت روز افزون شما بزرگوار آرزوي ماست .

[Ariamehr]

سلام ميشه لطف كنيد اين مطالب خوب رو به صورت يه فايل ورد براي دانلود قرار بديد ممنون ميشيم