چند تجربه کوچک

[koruosh]

(12-23-2013 09:38 PM)odise نوشته شده توسط:  تجربه جدید:
به خودتان رحم کنید!
بله درست نوشته ام ، به خودتان رحم کنید.
مدت دو ماه به شدت به وضعیت مزاجی خودم بی توجه بودم و علائم مختلف هشدارهای بدنم رو نادیده میگرفتم تا این که با یک سرماخوردگی ساده دچار سه الی 4 نوع بیماری شدم که دو هفته طلایی از زندگیم رو به هدر داد و از نظر مالی هم بار سنگینی رو دوشم گذاشت در حالی که فقط با خوردن یکسری مواد خوراکی و کنار گذاشتن برخی عادات غذایی به راحتی قابل پیشگیری بودند.
توصیه میکنم در خوردن صرفه جویی نکنید و حتما به آن چه میخورید دوباره نگاه کنید.
دوست عزیزی که داری هر روز فست فود میخوری از همین الان برو با متخصص داخلی صحبت کن چون بیمارستانی شدنت حتمیه!
بابت بی توجهی خودم به خودم و نادیده گرفتن بدنم متاسفم.
بدن عزیزم بببخشید که بدرفتاری کردم! قول میدهم که توجه بیشتری داشته باشم که دیگر هیچ گاه دچار این نوع از بیماری های قابل پیشگیری نشوم!
لطفا جمله بالا رو هر دو روز یه بار به خودتون بگید تا ملکه ذهنتون بشه.
باور کنید تا کارتون به بیمارستان و مصیبت های مربوط به اون نرسه متوجه نمیشید چقدر این جمله خالصانه و صادقانه بیان شده است!!!!!
لطف جنابان مستدام

با سلام به دوست عزیز
ممنون بابت تجربیاتت چون همین تجربیاتت رو که گفتی باعث پیشگیری خیلی چیزا میشه تو کار و زندگی
موفق باشی

[odise]

بزرگترین سرمایه یک جوان :
تفکرش
بزرگترین داراییش :
اراده اش
بزرگترین پشتیبانش:
ترسش
بزرگترین مانعش :
کوته بینی
بزرگترین توهمش:
این که فکر می کنه خانواده اش درکش نمی کنن


-----------------------------------------------
ما ایرانی ها عادت به فکر کردن نداریم ، من جوان هم از این قضیه مستثنی نبودم . مدام می دیدم افراد موفق را و حسرت میخوردم ، یک روز میومدم بیل گیتس بشم سایت راه مینداختم . یک روز به فکر کد نویسی می افتادم. یک روز فروشندگی یک روز ......... این وسط هیچ وقت به صورت جدی با خودم فکر نمی کردم که چه کسی هستم و چی میخام از زندگی خودم .
بعد از چند سال به این نتیجه رسیدم که جواب همون سوال ساده کلا جهت زندگی آدم رو تغییر میده.
به نظر دوستان جوان اول بیان ببین دوست دارن سی سال بعد چه آدمی باشن.
دوست دارن سیاستمدار باشن ؟ تاجر ؟ پزشک؟ معلم ؟ مدیر؟
جواب این سوال مشخص کننده میشه که باید در چه جهتی حرکت کرد.

تلاش برای این که در این دوره زمان " خود " واقعی باشیم واقعا تلاشی عظیم و ارزشمند است که البته نتایجش در آینده مشخص شد . اگر کریستین رونالدو رونالدو شد به خاطر این بود که نخواسته بود کس دیگه ای بشود.

فراموش نکنیم که برای کریستین رونالدو شدن گاهی باید 21 سال صبر کرد!
برای موفقیت اسانسوری وجود ندارد. لطف کنید پله ها رو ازمایش کنید.
شاد باشید و شاد زی

[habib tousi]

بسیار زیبا.دوستان دیگه هم اگه تجربیاتی در این زمینه دارند بفرمایند تا درس عبرتی بشه برا ما جوووناترهااااااااااا

[odise]

اگر کاری را امروز انجام دادی دادی ، اگر ندادی به کل انجام نخواهی داد!
بسیار ساده است.
اگر واقعا از کرده اتان پشیمانید و می خواهید تغییر کنید باید از همین امروز شروع کنید نه از فردا و هفته بعد و سال بعد!
مثال میزنم.
باید مطلبی را آماده می کردم برای دانشگاه ، مدام امروز و فردا می کردم! 2 ماه گذشت و قرار است فردا بنویسم!
به شیوه کاملا ارتشی وار باید تصمیم گرفت و هدف گزاری کرد ، اگر هدف گزاری انجام شد باید فقط و فقط آن را اجرا کرد چون عدم اجرا مساوی است با بهانه تراشی های ذهنی و القائات ذهنی و نهایا نابود شدن اراده!
من الله توفیق

[شاهرخی49]

یک تجربه بزرگ زندگی من
با سلام من دفتر باز کردم و شخصی را شریک گرفتم که شخصی فنی و با تجربه و لی کلاش و حقه باز بود
اطمینان بی جا موجب شد امضای من و مشتری را جعل و از این هم بابت حیثیت و اعتبارم لکه دار شد و هم چندین ده میلیون تومان خسارت مالی متحمل شدم
هر چند جعل وی در دادسرا اثبات و محکوم شدولی جبران خسارات وارده ایشان به بنده سخت و در بعضی موارد غیر ممکن است(از زندگی حداقل سه الی پنج سال عقب افتادم)
این جمله صحیح نیست که اگر شریک خوب بود خدا شریک می گرفت
چرا که تعاون و همکاری در سخنان بزرگان بخصوص در فرمایشات خداوند متعال در قرآن کریم و پیامبر اکرم توصیه شده و ممالک مترقی هم از قبل کاری تیمی ولی کنترل شده موفق هستند
توصیه:
شریک بگیریدولی
1-اسرار کاریو شخصی را بدون لزوم به وی نگویید.
2-بسیار مراقب وی بوده و محدوده مانور وقلمرو فعالیت وی تعریف شده باشد.
3-خوش بین باشید ولی کلاهتان را محکم بگیرید تا مردم را دزد نکنید.
موفق و پیروز باشید

[مرتضی-تهران]

سلام...خیلی تاپیک خوب و مفیدی بود. استفاده بردم..... ممنون از کل برو بچه ها و اساتید و مدیران........
با‌آرزوی موفقیت سرشار واسه کسایی که دنبال لقمه حلال هستند.
سپاس

[odise]

نکته در مورد کار تیمی :
کار تیمی برای پیشرفت بسیار لازم و مورد ضعف ما ایرانی ها هم هست.
در طول مدت چند ماه فعالیت در تشکل های دانشجویی به نکاتی رسیدم که خدمتتون عرض می کنم.

هیچ گاه! تاکید می کنم هیچگاه در تیم های کوچکی که در گروه خود ایجاد میکنید اعضای آن تیم را از افراد یک طیف و غیرمطمئن انتخاب نکنید چون مطمئنا برای خودتان باند و دسته ایجاد کرده اید.
مثال :
شما مسئولیت نظارت بر رفاه دانشجویان را بر عهده دارید و کارگروه تربیت بدنی را تشکیل می دهید تا مسابقاتی برگزار کنند و لیستی جهت دریافت جوایز معرفی کنند.
آن ها با هم تبانی کرده و با لیست سازی و معرفی افراد ناشناس و پرداخت حق السکوت در چند رشته مسابقه ای برگزار نمی کنند و برای مسابقه ای که برگزار نشده جایزه دریافت می کنند و از قبل مسابقه ای که برگزار نشده حق الزحمه داوری و نظارت هم می گیرند!!!!

پس:
در هر تیمی یک نفر هم که شده مخالف بگذارید تا خیالتان راحت باشد!!

[abdolhossein]

جوان تر ها حتما هدفشان این باشد که کسب و کار خود را داشته باشند و قناعت به کارمندی یا شاگردی نکنند. اما بالاخره برای شروع چاره ای غیر از کارمندی یا شاگردی نیست تا بتوان ریزه کاری ها را یاد گرفت و در کسب و کار خود موفق بود. اما رعایت چند نکته لازم است که به عنوان تجربه در پست های بعدی ذکر خواهد شد.

---

در صورتی که وارد کاری شدید و از آن خوشتان نیامد حداکثر ظرف یکی دو ماه از آن کار بیرون بیایید. می توانید این مطلب را هنگام شروع به کار شرط کنید. نباید در رودربایستی قرار بگیرید یا بگویید اگر این کار را از دست دهم دیگر کاری نخواهم داشت. در صورتی که کار را نپسندید به هیچ وجه به توجیهات رییس یا ما فوقتان توجه نکنید. زیرا ممکن است شما نیروی خوبی برای او باشید و او که می داند درصورتی که شما را از دست دهد دیگر نخواهد توانست مانندتان را پیدا کند با وعده وعیدهای سرخرمن شما را سرکار می گذارد تا وقت بگذرد.در نتیجه بعد از یکی دو سال که زمین گیر شدید دیگر چاره ای غیر از ادامه کار نخواهید داشت

---

حتما طرز برخورد رییس یا مافوقتان را در یکی دو ماه اول کار زیر نظر داشته باشید. متاسفانه برخی روسا هدفشان فقط پیشرفت خودشان است و سازمان و اعضای آن را فدای منافع خود می کنند. روسای دیگری هم هستند که هدفشان ارتقای سازمان هست. اما رییس مطلوب کسی است که علاوه بر خود و سازمان به ارتقای کارکنان نیز اهمیت ویژه بدهد. اگر رییس شما این خصوصیت مهم را نداشت یعنی شما را برای خودش یا نهایتا برای سازمان می خواست فورا کار را ترک کنید. دنبال رییسی باشید که شما را دوست داشته باشد و پیشرفت شما برایش مهم باشد.

[abdolhossein]

3- در صورتی که وظیفه ای به شما محول شد تا زمانی که کاملا توجیه نشده اید دست به اقدام نزنید. سوالات متعددی از مافوقتان بپرسید. من روش شخصیت عروسکی "عزیزم ببخشید" در مجموعه کلاه قرمزی را در این خصوص پیشنهاد می کنم! این قدر سوال بپرسید تا طرف کلافه شود! سعی کنید حتی الامکان این کار به صورت مکتوب انجام شود (به خصوص در مشاغل دولتی). در صورتی که نهایتا به این نتیجه رسیدید که نمی توانید کاری را انجام دهید بدون تعارف اعلام کنید. از این که بگویند کار را بلد نیست واهمه نداشته باشید. زیرا اگر کاری را که نمی توانید انجام دهید برعهده بگیرید، یا نمی توانید انجامش دهید یا در صورت انجام نصفه نیمه و ناقص تحویل می دهید و انگ کار نابلدی را بالاخره می خورید. در صورتی که تجربه نشان داده اظهار ناتوانی قبل از شروع کار نه تنها باعث ایجاد مشکل نمی شود بلکه دید رییس را نسبت به شما خیلی بهتر می کند. رییس می داند باید از شما چه انتظاری داشته باشد و می داند که شما در صورتی که کاری قبول کردید حتما آن را انجام می دهید و اگر نمی توانید همان اول پوزش می خواهید. در نتیجه اعتمادش به شما خیلی بیشتر از زمانی است که کاری را بر عهده می گیرید اما نمی توانید انجامش دهید. این را بدانید که سازمان قبل از ورود شما داشته کارهایش را پیش می برده و رییس حتما غیر از شما نیروهای دیگری را دارد تا در صورت عدم انجام کار توسط شما به آنان محولش کند. در نتیجه از این که ممکن است کار روی زمین بماند نگران نباشید.

[abdolhossein]

همیشه دنبال راه های میان بر باشید.
برای انجام وظایف محوله بهترین و کوتاه ترین راه با بیابید. در محل کار من دو نفر وظیفه انجام کاری را برعهده گرفته اند نفر اولی در ظاهر کار خاصی انجام نمی دهد و غالبا بیکار است اما همیشه پیشرو است و مورد تحسین قرار می گیرد. در حالی که نفر دوم با وجودی که بعضی اوقات تا ساعت 12 شب هم در محل کار حضور دارد همیشه عقب است و مورد شماتت قرار می گیرد. به این دلیل که نفر اول می داند باید چگونه را کارها با حداکثر کیفیت و حداقل وقت و امکانات انجام دهد!