لطیفه ها

[HadiMahmoodi]

یادش بخیر هروقت تو کلاس هر اتفاقی میفتاد،

مینداختیم گردن شیفت مخالفی ها

---

یادش بخیر چه هیجانی داشت،

روزی که قرار بود زنگ آخر به خاطر جلسه معلما زود تعطیل بشیم :oops:

---

یه لشگر از فامیلامون حمله کردن خونمون ،

هرچند دقیقه یه بار هم یه چیزیو بچه ها میزنن میشکونن …

پسرخالم برگشته بهشون میگه بچه ها چیزایی که نمیشکنه رو الکی زمین نندازید !

---

عاقا من موندم کدوم یکی درسته ؟ اگه میشه راهنمایی کنید :

هفده

هوده

هیفده

هیوده

---

یه بار با خانواده داییم رفته بودیم بیرون داییم پاش گرفت لبه جوب افتاد توی جوب

دختر داییم اومده میگه بابا بابا صدای قوطی در بیار ضایع نشی !

ما :o

داییم :?:

قوطی :|

دختر داییم

[HadiMahmoodi]

بچه:چرا عروس تو روز عروسیش لباس سفید می پوشه؟

مادر:چون بهترین خاطره ی زندگیشه.

بچه‌:پس چرا داماد لباس مشکی می پوشه؟

مادر: ساکت شو برو تو اتاقت!

[HadiMahmoodi]

پلیسه تو سریال هوش سیاه می ره ایمیل قاتل رو هک می کنه، بعد بابای ما هم پلیس بوده هر دفعه یک کاغذ می ده دستم می گه این شماره ها رو تو گوشیم سیو کن! …

[MARYAR]

ﺁﻳﺎ ﻣﻴﺪﺍﻧﺴﺘﻴﺪ " ﺟﻦ ﻫﺎ " ﻋﻼﻗﻪ ﺯﻳﺎﺩﻱ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻛﻪ ﺷﺒﻬﺎ ﻭﻗﺘﯽ
ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪ ﺭﻭ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﻫﺎ ﯾﺎ ﻣﺒﻠﻬﺎﯼ ﺩﻭﺭ ﻭﺭﺗﻮﻥ ﺑﺸﯿﻨﻦ ﻭ ﺗﺎ
ﺻﺒﺢ ﻧﮕﺎﺗﻮﻥ ﮐﻨﻦ؟

ﺁﻳﺎ ﻣﻴﺪﺍﻧﺴﺘﻴﺪ " ﺟﻦ ﻫﺎ " ﻋﻼﻗﻪ ﺯﻳﺎﺩﻱ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻛﻪ ﺷﺒﻬﺎﺍﺯ ﺯﯾﺮ
ﺗﺨﺖ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﯾﺪ ﺑﺮﯾﺪ ﺁﺏ ﺑﺨﻮﺭﯾﺪ ﯾﺎ ﺩﺳﺘﺸﻮﯾﯽ ﭘﺎﺗﻮﻥ ﻭ
ﺑﮕﯿﺮﻥ؟

ﺁﻳﺎ ﻣﻴﺪﺍﻧﺴﺘﻴﺪ " ﺟﻦ ﻫﺎ " ﻋﻼﻗﻪ ﺯﻳﺎﺩﻱ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻛﻪ ﺷﺒﻬﺎﺍﺯ
ﺗﻮﯼ ﮐﻤﺪ ﺩﯾﻮﺍﺭﯼ ﮐﻪ ﺩﺭﺵ ﻧﯿﻤﻪ ﺑﺎﺯ ﻫﺴﺘﺶ ﺑﺎ ﯾﻪ ﭼﺸﻢ
ﺑﻬﺘﻮﻥ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﻨﺪ؟

ﺁﻳﺎ ﻣﻴﺪﺍﻧﺴﺘﻴﺪ " ﺟﻦ ﻫﺎ " ﻋﻼﻗﻪ ﺯﻳﺎﺩﻱ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻛﻪ ﺍﺯ
ﮔﻮﺷﻪ ﺑﺎﻻﻱ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺳﺮﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﻮﺭﺏ ﺟﻠﻮ
ﺑﻴﺎﻭﺭﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻧﮕﺎﻩ ﻛﻨﻨﺪ؟

ﺁﻳﺎ ﻣﻴﺪﺍﻧﺴﺘﻴﺪ " ﺟﻦ ﻫﺎ " ﻋﻼﻗﻪ ﺯﻳﺎﺩﻱ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮ ﺣﻤﻮﻡ
ﺩﺍﺭﯾﺪ ﺷﺎﻣﭙﻮ ﻣﯿﺰﻧﯿﺪ ﻭ ﭼﺸﻤﺘﻮﻥ ﺑﺴﺘﺲ ﺭﻭﺑﺮﻭﺗﻮﻥ ﻫﺴﺘﻦ ﻭ
ﺑﻬﺘﻮﻥ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﻦ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺩﺭ ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﻣﻮﺍﻗﻊ ﻫﻢ ﭘﺸﺘﺘﻮﻧﻦ ﻭ
ﻣﯿﺰﻧﻦ ﭘﺸﺘﺘﻮﻥ؟

*ﺁﯾﺎ ﻣﯿﺪﺍﻧﯿﺪ ﻣﻦ ﺣﺘﯽ ﺏه ﺭﻭﺡ ﻫﻢ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩ
ﻧﺪﺍﺭﻡ؟!

[MARYAR]

ﭘﺴﺮﻩ ۱۴ ﺳﺎﻟﺸﻪ ﺍﺯ ﺳﺎﻋﺖ ۱۲ ﺷﺐ ﺗﺎ ۷ ﺻﺐ ﺑﺎ
ﺩﻭﺱ ﺩﺧﺪﺭﺵ ﺗﻠﻔﻨﯽ ﺣﺮﻓ ﻣﯿﺰﻧﻪ ...
ﻣﺎ ﻫﻢ ﭘﺮﻭﮊﻩ ۴ ﻣﺎﻩ ﻣﯿﺬﺍﺷﺘﯿﻢ ﺗﺎ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺗﻠﻔﻦ ﺧﻮﻧﻪ
ﻃﺮﻓﻮ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﯿﻢ
ﭘﺮﻭﮊﻩ ﯼ ۲ ﻣﺎﻫﻪ ﺗﺎ ﯾﻪ ﺗﻠﻔﻦ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﯿﻢ ﮐﻪ
ﺗﻮ ﺩﯾﺪ ﺁﺷﻨﺎ ﻧﺒﺎﺷﻪ ...
ﭘﺮﻭﮊﻩ ﺑﻌﺪﯼ ۳ ﻣﺎﻫﻪ ﺑﻮﺩ ﻭﺍﺳﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﻭﺭﯼ ﻭ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ
ﺑﻪ ﻧﻔﺲ ﮐﺎﺫﺏ |:
۴ﻣﺎﻩ ﻃﻮﻝ ﻣﯿﮑﺸﯿﺪ ﺗﺎ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﺧﻮﺩﺵ ﮔﻮﺷﯿﻮ ﺑﺮﺩﺍﺭﻩ
ﺁﺧﺮﺷﻢ ﮐﻪ ﺑﺮ ﻣﯿﺪﺍﺷﺖ ﺗﺎ ﻣﯿﮕﻔﺖ " ﺍﻟﻮ،ﺑﻠﻪ
ﺑﻔﺮﻣﺎﯾﯿﺪ؟ "! ﺯﺍﺍﺍﺍﺭﺕ ﮔﻮﺷﯿﻮ ﻣﯿﺬﺍﺷﺘﯿﻢ ۶۷ ﺭﻧﮓ
ﻋﻮﺽ ﻣﯿﮑﺮﺩﯾﻢ |:

[Elixir]

کتری مثل مادر شوهره مدام در حال جوشیدن !
عروس مثل قوریه که با جوشیدن کتری اونم کم کم داغ میشه !
پسر مثل استکانه نصفشو کتری و نصفشو قوری پر میکنه !
خواهر شوهرم مثل قاشق چای خوریه میاد به هم میزنه و میره

[Elixir]

با داداشم دعوام شده بود بابام اومد بهم گفت بیخیال برو باهاش آشتی کن
منم بهش گفتم لازم نکرده گور باباش!
هیچی دیگه الان با یه دست و یه پای شکسته دارم براتون مینویسم..

آیا میخواهید همیشه و همه جا بدرخشید؟
به خودتان مقداری اکلیل بزنید
من امتحان کردم خوب جواب داد..

ارتباطات توی ایران اینجوریه که به طرف ایمیل میزنی
بعد باید اس ام اس بفرستی “ایمیلتو چک کن”
بعد باید زنگ بزنی بگی “اس ام اساتو چک کن” !

چند وقت پیش تو سعادت آباد آئودى آر هشت دیدم !
داشتم به این فکر میکردم که من تو نیدفوراسپید هم پولم نمیرسه اینو بخرم..

[صدفی]

رفتم بانک به کارمنده ميگم
.
.
.
.
... .
.
.
.

.
.
.
.
ببخشيد شما صندوقدار هستين؟
گفت پ نه پ؛هاچ بکم
اصن اشک تو چشام جمع شد..

---

قابل توجه دخترها :
.
.
.
.
.
.
.
.
.
میدونستید بر طبق اصل 124 ماده قانون مجازات اسلامی اگه 1 مرد با 1 زن مجرد تصادف کنه و منجر به نقص عضو او بشه باید با او ازدواج کنه ..؟
فقط هول نشید .. خیابون پر ماشینه .. این ماشین نشد .. ماشین بعدی ...!

[صدفی]

قاضی:شما متهم شدین که مادر زنتون رو با چکش به قتل رسوندین!
یکی از حضار:نامرده کثافط!
قاضی:و متهم شدین که زنتونم با همون چکش به قتل رسوندین!
یکی از حضار:نامرده (...) کثافطط!
قاضی:شما کی هستی که اینقد فحش میدی؟!
یکی از حضار:من همسایشم،دو ساله ازش چکش میخوام میگه ندارم!

[دکتر شکراله پور]

تمرین کنید فردا میپرسم ازتون :
ﭼﯿﭙﺲ ﭼﺴﺐ ﺳﺲ
ﻟﻮﻟﻪ ﺭﻭ ﻟﻮﻟﻪ
ﯾﻪ ﯾﻮﯾﻮﯼِ ﯾﻪ ﯾﻮﺭﻭﯾﯽ
ﺁﺏ ﻟﻴﻤﻮ ﺁﺏ ﺁﺑﻠﻴﻤﻮ ﺁﺏ ﺁﻟﺒﺎﻟﻮ
ﺳﻪ ﺷﯿﺸﻪ ﺷﯿﺮ ﺳﻪ ﺳﯿﺮ ﺳﺮﺷﯿﺮ
ﭼﻪ ﮊﺳﺖ ﺯﺷﺘﯽ
ﺷﻴﺦ ﺷﻤﺲ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﺷﺨﺺ ﺷﺎخصی ﺑﻮﺩ
ﺳﭙﺮ ﺟﻠﻮ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻋﻘﺒﯽ ﺧﻮﺭﺩ ﺑﻪ ﺳﭙﺮ ﻋﻘﺐ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺟﻠﻮﯾﯽ
ﮐﺎﻧﺎﻝ ﮐﻮﻟﺮ ﺗﺎﻻﺭ ﺗﻮﻧﻞ