ماگستان، خرید ماگ، خرید فلاسک و خرید هدیه در همین نزدیکی!
صادرکننده بودم اما میگفتند تنها به خارج نرو! زمان کنونی: 09-24-2025, 05:54 PM |
|||||||
|
صادرکننده بودم اما میگفتند تنها به خارج نرو!
|
07-18-2012, 09:02 AM
ارسال: #1
|
|||
|
|||
صادرکننده بودم اما میگفتند تنها به خارج نرو!
یک فنجان چای با فریده بستانبان
![]() فریده بستانبان که در سال 1324 در خانوادهای نسبتا مرفه در تهران متولد شد، یک زن کارآفرین است که در استان گلستان فعالیت میکند. از افتخارات او میتوان به انتخاب او به عنوان زن صنعتگر نمونه استان در سال ۱۳۸۶ و نیز ریاست شورای بانوان بازرگان اتاق بازرگانی استان گلستان تا سال ۱۳۹۰ اشاره کرد؛ او در حال حاضر به عنوان نایب رئیس کانون زنان بازرگان اتاق ایران فعالیت میکند. بستانبان یکی از صادرکنندگان میوه به کشورهای خارجی است، او همچنین در زمینه فرآوری و بستهبندی میوه و سبزیجات و ساخت سبدهای پلاستیکی برای بستهبندی فعالیت دارد، اما پیش از این کارها او یک دوزندگی فعال داشت و تولیدیاش لباسهای مجلسی و کودکانه برای کل فروشگاههای زنجیرهای استان مازندران تولید ميکرد. او با تمام فعالیتهایی که دارد همچنان معتقد است کارهای انجام نشده زیادی را باید انجام دهد. بستانبان زنی بسیار امیدوار است و معتقد است که با تلاش و کوشش ميتوان هر سدی را شکست و به هر خواستهای دسترسی پیدا کرد. او همچنین به همه زنان هم پیشنهاد ميکند که که اگر بخواهند، میتوانند به هر خواستهای برسند. از گذشته خودتان بگویید؟ چون زود ازدواج کردم از ورود به دانشگاه باز ماندم و به گرفتن مدرک دیپلم طبیعی بسنده کردم، ولی یادگیری هدف اصلی من بود، چنانچه معتقدم آموختن نقش اصلی را در موفقیت و پیشرفت هر کسی ایفا میکند. من یک زن خانهدار با سه فرزند بودم با پسزمینهای مرفه در خانواده. پس از پیروزی انقلاب بود که شرایط زندگی و کسبوکار رنگ دیگری به خود گرفت و من نیز مانند سایر آحاد جامعه احساس کردم که باید در این نظام علاوه بر به دوش کشیدن مسئولیت مادری و حفظ امنیت و آرامش خانواده در سازندگی جامعه و پیشبرد اهداف آن هم نقش داشته باشم. آستینها را بالا زدم و با یک کار کوچک شروع کردم. دوزندگی در منزل با درآمدی اندک و نیازمند به دقتی فراوان. حفظ کیفیت و نوآوری به زودی رونق به کار من داد چند نفر دوزنده به عنوان همکار استخدام کردم کار گستردهتر شد و منزل گنجایش این حجم کار را نمیداد و کارگاه کوچک منزل به یک واحد تولیدی لباس در خارج از خانه منتقل شد. به زودی محصولات تولیدی به غرفههای سازمان اتکا و فروشگاههای شهر و روستا راه پیدا کرد و از سطح یکی، دو استان عبور کرد. چی شد که وارد بازار میوه شدید؟ عده زیادی از راه دوزندگی به کسب و کار مشغول شده بودند و این شغل دیگر مرا راضی و قانع نمیکرد. جنگ شرایط را بار دیگر تغییر داده بود و نیاز کشور به ارز خارجی و شرط واردات در قبال صادرات از انگیزههايی بود که مرا تشویق به ورود به کار تجارت خارجی کرد. کالاهای تولیدی ما مناسب برای صادرات نبود و آنچه میتوانست خیلی زود مورد قبول واقع شود صدور محصولات کشاورزی و میوه بود. کشورهای انگلستان و آلمان مبادی خوبی برای این تجارت بودند ولی پس از چندی گرانی کرایههای هواپیما و از طرفی باز شدن راههای کشورهای شمالی با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، بازار بکر و مناسبی در برابر ما هویدا شد که هیچ محدودیتی برای بازاریابی و صدور کالا دیده نمیشد. من هم تمام توان و تلاش خود را به کار گرفتم. همسر و دخترم نیز در این زمینه با من همکاری میکردند و هر روز حجم کار گستردهتر میشد. تهیه و بستهبندی میوه و سبزیجات در انبارها و سردخانههای مختلف مناسب کار من نبود. احداث یک کارخانه مدرن سورت و بستهبندی میوه و در کنار آن ساخت سبدهای پلاستیکی مخصوص میوه برای صادرات در دستور کار من قرار گرفت. این فکر به سرعت در ذهنم قوت گرفت و تا قبل از آنکه بتوانم بیشتر به آن فکر کنم پروانه تاسیس آن را به دیوار کارخانه نصب کردم. به زودی واحد من واحد نمونه استانی شد. پاداش چند میلیونی شرکت شهرکهای صنعتی تحت عنوان بخشودگی اقساط بهای زمین در برابر سرعت و دقت عمل یکی از مواردی بود که مورد مباهات شرکت من واقع شد. سازمان صنایع و معادن طی ابلاغی من را به عنوان بانوی صنعتگر نمونه انتخاب و معرفی کرد. جهاد و بانک کشاورزی این واحد را الگوی فعالیت و ساخت و ساز و اشتغالزايی سایر واحدها قرار داده و بازدید همیشگی مسئولان ردههای بالای کشور از این مجتمع در برنامههای سازمانهای ذیربط قرار داشت اما کمکم ثبات نرخ ارز همراه با تورم داخلی کار را بر همه صادرکنندگان سخت کرد و هر روز مشکلات مالی جدیدی گریبانگیر این واحد میشد ولی ما به این امید که بالاخره راهی برای این معضل پیدا خواهد شد کجدار و مریز به کار ادامه میدادیم. تا اینکه طلایه میوههای خارجی پیدا شد؛ میوههايی که اگر چه از نظر مزه وکیفیت نمیتوانست با میوههای ایرانی مقابله کند ولی شکل ظاهر و نوع بستهبندی نمایانگر داشتن امکانات کافی در کشور مبدا بود و متاسفانه هوس خرید میوه خارجی دیگر گوی رقابت را از میوههای ایرانی ربود و کار کارخانه ما به تعطیلی و سرانجام به واگذاری برای کاری دیگر کشید که ما هم از این کار دست کشیده و عطای صادرات میوه ایرانی را به لغایش بخشیده و به صادرات کالاهای دیگر مشغول شدیم. پس از کار صادرات میوه ایرانی صرفنظر کردید؟ بله اما کار تولید و ساختوساز که حاصل آن کار آفرینی و اشتغالزايی است مطلبی نبوده و نیست که از تفکر من خارج شود پس راهی دیگر و کاری دیگر! اینبار تاسیس گلخانه صنعتی با تکنولوژی پیشرفته برای پژوهش و تولید گیاهان دارويی. هر چند شروع کار به نظر آسان میرسید ولی گرفتن مجوزهای مورد نیاز به تلاشی جانفرسا نیاز داشت. به هرحال این چیزی نبود که من را مایوس یا ناامید کند. امروز بیش از دو سال و نیم است که مشغول گرفتن مجوزهای مورد نیاز هستم. زمین و بخش عمدهای از مقدمات کار را آماده کردهام، مطالعاتم تکمیل شده و به موفقیتم کاملا معتقد هستم و میدانم که بهزودی آن را هم راهاندازی خواهم کرد . چه کارهایی برای کمک به زنان استان گلستان در زمینه اشتغال زایی و کارآفرینی کردهاید؟ در مدت سه سالی که عهدهدار ریاست شورای بانوان استان گلستان بودم سعی وافر در تشویق و مشارکت بانوان بازرگان و ایجاد راهکار برای ورود نسل جوان به عرصه فعالیتهای اقتصادی داشتهام و حالا هم که به عنوان نایب رئیس کانون زنان بازرگان اتاق ایران انتخاب شدهام تلاش میکنم بتوانم رهنمونهای خوب و سازندهای برای بانوان بازرگان و فعال ایرانی داشته باشم. نهادینه کردن فرهنگ کار و کار آفرینی و تلاش در مراحل پرورش تفکرات اقتصادی زنان جامعه؛ تقویت خودباوری و برنامهریزی واقعبینانه با شناسايی امکانات موجود و جمعآوری اطلاعات واقعی و صحیح از منابع که در دستور کار ما قرار دارد میتواند جایگاه اصلی بانوان را در جامعه تبيین بخشيده و عامل موفقیت زنان و دختران جوان شود. برای چند نفر کارآفرینی کردید؟ زماني كه كارم را شروع كردم فقط فكر ميكردم بايد حركتي انجام دهم و فكر نميكردم روزي عنوان كارآفرين را براي خود كسب كنم من به تنهايي شروع كردم ولي در مدت بسيار كوتاهي در كارگاه من پنج نفر مشغول به كار شدند بعد از مدتي وقتي توليدي راهاندازي شد حدود ۲۰ نفر كارگر به طور مستقيم در كارگاه مشغول به كار بودند و فروشندهها و ساير افرادي كه كار حملونقل كالا و ديگر خدمات را انجام ميدادند به طور غيرمستقيم فعاليت داشتند. زنان در شرايط سخت، سختكوشترند يكي از دلخوشيهاي من در حال حاضر ديدن آنها در رفاه است. بیشتر زنانی که با من در آن سالها کار میکردند بعد از يادگيري خیاطی كارگاه كوچكي راهاندازي كردند و خودکفا شدند. اما زمانيكه بستهبندي ميوه انجام ميدادم بیشتر مواقع تعداد کارگران روزمزد گاه تا یکصد كارگر ميرسید؛ زماني هم كه كارخانه «باري نو» راهاندازي شد ۲۵ پرسنل ثابت داشت و روزانه به نسبت فعاليت، حدود ۵۰ نفر كارگر روزمزد مشغول فعاليت بودند كه اكثر آنها زن و نيازمند بودند. اكنون نيز همانطور كه گفتم كار توليد كه حاصل آن كار آفريني واشتغالزايي است از ذهن من خارج نشده و اميدوارم بتوانم با فعاليت خدمتگزار جامعهام باشم. خاطرهای هم از آن دوران دارید؟ خاطرهاي از زني دوزنده ميخواهم بگويم که شنیدنی است. او حدود ۳۵ سال داشت و شوهرش او و يك بچه را از خانه بيرون کرده بود. یکی از آشنایان او را معرفي كرد و به من گفت که این زن بر اثر فشار زندگي قصد خودكشي دارد اما آن زن وقتي استخدام شد تمام سعي خود را براي يادگيري به كار برد و جزو بهترين كارگران بود و بعد از چند سال كارگاهي راهاندازي كرد و توانست مشتريان زيادي داشته باشد، خانه خريد و دخترش را به دانشگاه فرستاد و شوهرش با خواهش برگشت. در حال حاضر با دو نوه زندگي خوبی و خوشی دارند. آیا تاکنون به خاطر جنیست دچار مشکل شدهاید؟ هيچوقت احساس نميكردم چون زن هستم موانعي سر راه من قرار ميگيرد نقش اصلي را خود ما بازي ميكنيم. ممكن است در ابتدا ذهنيت مردسالاري در بعضي افراد مشكل ايجاد كند به طور مثال هنگام بستن قرارداد با رقم سنگين با يك زن! ولي در انتها اين كار ماست كه موفقيت را تضمين ميكند البته بعضي قوانين تبعيض برانگيز نيز مشكلاتي ايجاد ميكند كه برای آنها هم، باید مصر بود و پشتکار داشت. مثلا زمانيكه كشورهاي اتحاد جماهير شوروي مستقل شدند كشور تركمنستان بازار بكري بود كه هر بازرگاني را وسوسه ميكرد من نيز مستثني نبوده و عازم سفر به آن كشور شدم رئيس سازمان بازرگاني وقت(در آن زمان گرگان جزو مازندران بود و ما براي گرفتن مجوزها به ساري ميرفتيم) اجازه سفر به يك زن تنها را نميداد. من نيز عزمم را جزم کرده بودم که بعد از چندين رفت و آمد و ثابت كردن تواناييهایم مجوز سفر را بگیرم. در آن زمان رئیس سازمان بازرگانی وقت جملهاي گفت که هنوز در خاطرم مانده و آن اين است كه گفت من با تو چه کار كنم و من نيز بلافاصله گفتم هيچی فقط به من اجازه سفر بدهيد، که در نهایت مجوزم را گرفتم و كار با موفقيت انجام شد. به زنان و دختران جوان چه پیشنهادی دارید؟ پيشنهاد من به زنان و دختران جوان همانطور كه گفتم این است که با حفظ قبول مسئوليت خانواده، سعي در نهادينه كردن فرهنگ كار و كارآفريني در زنان جامعه، تلاش در پرورش تفكرات اقتصادي، تقويت خودباوري، برنامهريزي واقعبينانه با شناسايي امكانات موجود، جمعآوري اطلاعات واقعي و صحيح ميتوانند جايگاه خود را در جامعه تبيين بخشند و عامل موفقيت براي خود باشند. منبع: ایمیل ارسالی ![]() |
|||
|
موضوع های مرتبط با این موضوع... | |||||
موضوع: | نویسنده | پاسخ: | بازدید: | آخرین ارسال | |
کارآفرینی به شیوه عباس برزگر +بحث و گفتگو در مورد چند ایده | odise | 10 | 2,771 |
09-09-2015 11:09 AM آخرین ارسال: yaser1 |
|
تنها زن ایرانی مالک کشتی | کامیار کاظمی | 4 | 1,996 |
01-30-2014 11:07 PM آخرین ارسال: mjdehghani |
|
فرهاد محیط و توصیه های وی به کارآفرینان جوان.... | mallarme | 2 | 1,261 |
06-19-2013 09:52 AM آخرین ارسال: نرگس فیاض |
|
اولین محموله کامپیوتر را چه کسی به ایران وارد کرد؟ | mallarme | 0 | 1,020 |
06-06-2013 12:54 PM آخرین ارسال: mallarme |
|
نگاهی به زندگی و کار شاهرخ ظهیری پدر صنایع غذایی ایران | مصطفي | 2 | 1,629 |
07-18-2012 06:27 AM آخرین ارسال: 1omin.com |
|
آیا می دانید احسان یار شاطر کیست؟ | صدفی | 2 | 977 |
06-12-2012 09:11 AM آخرین ارسال: کامیار کاظمی |
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: