ماگستان، خرید ماگ، خرید فلاسک و خرید هدیه در همین نزدیکی!

خرید هدیه، خرید ماگ

تابلو اعلانات سایت
میلیاردرها مرامنامه (قوانین سایت) میلیاردر هدف این سایت چیست؟ میلیاردر دانلود ماهنامه سایت
میلیاردرها اتمام حجت (حتما بخوانید.) میلیاردر راه اندازی کسب و کار توسط اعضا میلیاردر مسابقه دوبرابر کردن پول
میلیاردرها عضویت در بخش ویژه VIP میلیاردر موفقیت های دوستان بعد از عضویت در سایت میلیاردر تبلیغات و معرفی کار و شغل شما


راهنمای خرید هدیه، ماگ و فلاسک

ماگستان, اولین و تنهاترین

ماگستان, اولین و تنهاترین


خدا پشت پنجره ایستاده
زمان کنونی: 09-25-2025, 10:53 AM
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان
نویسنده: shahrasebi
آخرین ارسال: jahanagahi
پاسخ: 2
بازدید: 704

ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 11 رأی - میانگین امیتازات : 2.64
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
خدا پشت پنجره ایستاده
12-26-2011, 04:16 PM
ارسال: #1
خدا پشت پنجره ایستاده
جانی کوچولو با پدر و مادر و خواهرش سالی برای دیدن پدربزرگ و مادربزرگ رفته بودن به مزرعه .مادربزرگ یه تیرکمان به جانی داد تا باهاش بازی کنه.موقع بازی جانی به اشتباه یه تیر سمت اردک خانگی مادریزرگش پرت کرد که به سرش خورد و اونو کشت.
جانی وحشت زده شد ...لاشه رو برداشت و برد پشت هیزم ها قایم کرد.وقتی سرشو بلند کرد دید که خواهرش همه چیزو ...دیده ... ولی حرفی نزد.
مادربزرگش به سالی گفت ((توی شستن ظرفها کمکم کن)) ولی سالی گفت: ((مامان بزرگ جانی بهم گفته که می خواد تو کارای آشپزخونه کمک کنه)) و زیر لبی به جانی گفت: (( اردکه رو یادت میاد؟)) ... جانی ظرفا رو شست.بعداز ظهر اون روز پدربزرگ گفت که می خواد بچه ها رو ببره ماهیگیری ولی مادر بزرگ گفت : (( متاسفانه من برای درست کردن شام به کمک سالی احتیاج دارم))سالی لبخندی زد و گفت : ((نگران نباشید چونکه جانی به من گفته می خواد کمک کنه )) و زیر لبی به جانی گفت : (( اردکه رو یادت میاد؟))...
اون روز سالی رفت ماهیگیری و جانی تو درست کردن شام کمک کرد.
چند روزی به همین منوال گذشت و جانی مجبور بود علاوه بر کارای خودش کارای سالی رو هم انجام بده.تا اینکه نتونست تحمل کنه و رفت پیش مادربزرگش و همه چیز رو بهش اعتراف کرد.
مادربزرگ لبخندی زد و اونو در آغوش گرفت و گفت : (( عزیز دلم میدونم چی شده. من اون موقع کنار پنجره بودم و همه چیز و دیدم اما چون خیلی دوستت دارم بخشیدمت .من فقط می خواستم ببینم تا کی می خوای به سالی اجازه بدی به خاطر یه اشتباه تو رو در خدمت خودش بگیره!))
******
گذشته شما هرچی که باشه، هرکاری که کرده باشید .. هرکاری که شیطان دائم اون رو به رختون می کشه(دروغ،تقلب،ترس،عادت های بد،نفرت،عصبانیت،تلخی و ...) هرچی که هست ...باید بدونید که خدا کنار پنجره ایستاده بوده و همه چیزو دیده.همه زندگیتون،همه کاراتون رو دیده .اون میخواد که شما بدونید تا کی به شیطان اجازه می دید به خاطر این کارا شما رو در خدمت بگیره !
بهترین چیز درباره خدا اینه که هروقت ازش طلب بخشایش میکنید نه تنها می بخشه بلکه فراموش هم میکنه .
همیشه به خاطر داشته باشید:
(( خدا پشت پنجره ایستاده است))

09121349276
Angelتلاش+صبر=موفقیتAngel
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
12-26-2011, 06:27 PM
ارسال: #2
RE: خدا پشت پنجره ایستاده
فقط می خواستم ببینم تا کی می خوای به سالی اجازه بدی به خاطر یه اشتباه تو رو در خدمت خودش بگیره؟

خدایا با همه بزرگیت در قلب کوچک من جای داری
اینستاگرام من :
hoshangghorbanian
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال پاسخ 


موضوع های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  راهکارهای پشت پا زدن به غول دلشوره صدفی 0 711 02-14-2013 11:18 PM
آخرین ارسال: صدفی
Information درجه شفافيت پنجره ديدتان را افزايش دهيد MARYAR 4 1,105 01-13-2012 12:04 AM
آخرین ارسال: shahram......32

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان
تماس با ما | سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران | بازگشت به بالا | بازگشت به محتوا | آرشیو | پیوند سایتی RSS