سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران

نسخه کامل: چگونه در مدت كوتاهي ميليونر شويد
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه ها: 1 2 3
با سلام من ماهان هستم 33 سالمه.سوپرماركت دارم ووضعيت ماليم هم عاليه داراي انرژي زياد وفكري قوي هستم از همه مشاوره ميگيرم وبهترين گزينه ها رو پيگير ميشم .
من از اول زندگي تا سن20 سالگي دست به هيچ كار خاصي نزدمولي بعد از اون انواع كارها رو انجام دادمكه به ترتيب ميگم
1.تو شركت حفاري چاههاي عميق كار كردم تا كمك حفاري پيش رفتم ديدم حال نميده رهاش كردم
2.تو ظروف يكبار مصرف كار كردم
3.تو كارخونه كيك وكلوچه كار كردم ومسئول سالن پخت شدم چندتا فرمول جديد كيك وكلوچه سنتي ارائه دادم وحقوقم دوبرابر شد ولي ديدم اين كار هم حال نمي ده رهاش كردم
4.بعد تو عكاسي مشغول به كار شدم ومدت 3 سال كار كردم باآنكه هنوزم پاره وقت كار مي كنم ولي به خاطر مشكلاتي كه راي پدر خدابيامرزم افتاد مجبور شدم كارم رو رها كنم وبه نگهداري پدرم كه سكته كرده بود بپردازم.
5.يه مدت كه از پدرم پرستاري كردم تموم پولي كه داشتم صرف دوا ودرمن كردم تازه فهميدم فقير شدم دست به دامن همهشدم نامه براي نماينده وريس جمهور وقت نوشتم به بهزيستي مراجعه كردم تا بابا تحت پوشش ببرن ولي فايده نداشت
6.پس با خودم گفتم يه كار پاره وقت انجام بدم شبها نگهباني يه كارگاه رو قبول كردم وروزا ازساعت 12تا 6 تويه موبايل فروشي كار مي كردم وصبحها هم به پدرم رسيدگي ميكردمديگه آخره مشكلاتم بود مسير كارم تا خونه 20كيلومتر بود براي اينكه 1000تومان كرايه ندم مسير رفت وبرگشت رو با پاي پياده ميرفتم بعد از يه سال كه كار كردم تازه فهميدم راه رو اشتباه ميرم چون حقوقم100000تومان بيشتر نيست واون روصاحب كارم 5000تومتن 5000تومان ميداد مشكلات زيادي داشتم وبدتر از همه كه بابام فوت كردتازه فهميدم بدبخت تر از هميشه شدم مراسم بابام كه تموم شد خونه نشين شدم تا سه ماه كارم گريه وتنهايي شدتا اينكه يكي از دوستام به من حرفي زد كه باعث حركت شد گفت تو يه قهرماني كه مرده اي .دوست دارم دوباره متولد بشي.من در تاريخ 91.2.1 دوباره متولد شدم در وهله اول 2000000ميليون از دوستم قرض كردم ويه مغازه كه بافت قديمي داشت رو دوباره تعمير كردم شب وروز كاركردم تا مغازه شكل باحال ومرتبي به خود گرفت اندازه مغازه3.4 هستش .ولي پول نداشتم تا شروع به كار كنم يارونه رو كه گرفتم رفتم هندوانه گرفتم كيلوي 150تومان 300كيلو 45000تومان شد ظرف 2 روز فروختم شد 80000هزارتومان وبعد خربزه رو هم به مغازه اضافه كردم بعد گوجه وسيب زميني و....بعد ازيه ماه 40000هزار تومان تبديل به يه ميليون شد رفتم يه ترازوي ديجيتال 400000هزار توماني خريدم وكم كم در كنار ميوه نوشابه وكيك وكلوچه آوردم
بعد پسر خالم 2000000ميليون بهم دادكه قفسه وجواز و وسايل براي مغازه گرفتم تخچال خونه رو هم واسه مغازه آوردم شب وروز كار كردم ولي الان كه با شما صحبت مي كنم سرمايه 100000000ميلوني دارم كه روز به روز بر اين سرمايه اضافه ميشه الان ياد اون پياده روي هام مي افتم تازه ميدونم چه مشكلاتي رو سپري كردم فكر باز دارم
ماهان جان شما واقعا قابل افتخار هستی:

1- نگهداری از پدر بیمار.
2- ایمان و اعتقاد بر اینکه می توانی و می شود.

ایمان دارم در مدت کوتاهی چنان موفق خواهی شد که همه اطرافیانت متعجب خواهند شد.
سلام استاد خوب وعزيزم از حسن اعتماد شما نسبت به بنده كمال تشكر را دارم شما دوسا داشتني هستيد
يه روز كاريم اينطور آغاز مي شه
1.ساعت 6 مغازه رو باز مي كنم
2.ساعت كار مغازه از ساعت6صبح تا 11.5 شب يكسره ويك نفس.
3.جمعه ازساعت 12ظهر تا 7 عصر ماهيگيري با دوستام ميرم
4.در روز در حين كار 2 ساعت كتاب در مورد موفقيت مي خونم وتمام روز رو فيلم و سايت ها موفقيت رو مي بينم
5.تو مغازه سرعت عمل دارم در روز بين 150 تا 250 هزار تومان سود عايدم ميشه
6.دليل موفقيتم اين بوده كه سودم روبراي مغازم خرج كردم واين پولها يك دفع جمع شد وديدم يه عالمه پول دارم
7.با خوش رويي با مشتريم برخورد مي كنم ومحصولي كه عرضه مي كنم رو براي مشتري خوب توضيح مي دهم آدم پر حرفي نيستم
8.با شركتهاي كه كار مي كنم خوش قول هستم وبه خاطر اين اعتبار مي تونم محصولاتشان رو مدت دار بگيرم ودر قبال آون چك دو ماهه بدم
9.خستگي ناپذيرم به قله مي نگرم وبه موفقيت در آينده ولي به گذشتم هم سري مي زنم كه بدونم اين آسايش نتيجه دعاي پدري هست كه اكنون در كنارم نيست من يك درصد از سودم رو براي شادي روح پدرم خرج مي كنم چون مغازهاي كه در اون كار مي كنم از پدرم به من رسيده.
10.با خودم عهد كردم هر روز يه ايده وفكر جديد ارائه بدم روز 20دقيقه براي خودم جلسه ميذارم وتمام فكرامو توي دفتر يادداشت مي كنم
11.به خودم قول دادم 100آرزو كه به اون مي خوام برسم رو تو دفتر بنويسم ولي باور كنيد 22 تا بيشتر نشد كه به9 تاش رسيدم آرزو هاتون رو تو دفتر بنويسيد
ادامه داره......................................................
ماهان جان بشما تبریک میگم.بعدا از ظهر تماس گرفتم که عرض کنم تا موفقیت نهائی فاصله چندانی نداری. متاسفانه گوشی را بر نداشتید.
موفق هستی , موفقتر باشی.
ماهان جان استان گلستان هستند. تماس گرفتند. فکر کردم حبیب طوسی عزیز است. بسیار پر انرژی و دوست داشتنی. گفتیم و خندیدیم.
ماهان جان : موفقتر باشی.
منم به نوبه ی خودم تبریک می گم ماهان جان
تجربه به دست اومده و تجربه شما رو انسانی موفقتر می کنه
و روی سخنم با دوستانیه که می خوان در زمان کوتاه به همه چیز برسن:
تمام انسانهای موفق مسیری دشوار رو طی می کنن تا به موفقیت برسن این مسیر پر از شکست و پر از بیراهه هاست سعی کنیم با استفاده از تجربیات دوستان خوبمون کمتر شکست بخوریم
همه ی افراد موفق سختی ها داشتن
شب بیداری ها داشتن
کم خوابی ها داشتن
بخاطر رسیدن به هدفشون
شوق رسیدن اونا رو وادار می کنه که سخت کوش باشن
این افراد و امثالشون رو سر لوحه ی رفتار خودمون قرار بدیم
مسیر موفقیت آسون نیست دوستان
اونی موفق میشه که با شکست نا امید نشه و دوباره پاشه و بگه قوی تر شدم سختیا آماده ی جنگم ! بیا که این بار پشتتو به خاک می زنم
تبریک میگم
داستان زندگی شما برای هر کدام از ما درس زندگیست .
امیدوارم موفقتر باشید با اون قلب مهربون و پشتکارت.
موفقیت از ان شماست.
احسنت برش ما دوست گل و پر تلاش.....موفق باشید
احسنت برشما دوست گل و پر تلاش.....موفق باشید
عالی بود موفقتر باشی
صفحه ها: 1 2 3
لینک مرجع