03-11-2013, 02:26 AM
با عرض سلام خدمت دوستان
راستش چند وقتی مطالب سایت رو مطالعه می کردم خیلی برام جالب بود ، خوب دیدم که بارذهنی بچه ها برای موارد تحقیقاتی من مناسب هست .
گفتم مواردی از تحقیقاتم رو خدمت شما دوستان عرض کنم شاید به دردتون بخوره خوب اول بگم چرا نظریه یک جادوگر! اصلا دوست دارید بدونید جادوگرها چه جوری به وجود اومدن ؟ می دونید یکی بود یکی نبود غیر از خدا میگن هیچ کس نبود، ولی من میگم بود ، آره عشم بود ، مگه نمی گن خدا عاشقه ، پس عشق و خدا باهم بودن . بذری از آسمون افتاد توی سرزمین فرشتگان ، خدا بهش بارون فرستاد بعد آفتاب داد تا بذر شروع به رشد کرد ، خیالتون راحت لوبیا سحر آمیز نبود ، بلکه مثله تموم فرشته ها دوتا چشم داشت دوتا گوش و ... ولی یک چیزی توی سینش داشت که بوم و بوم می کرد آخه فرشته ها توی سینشون همچین چیزی نداشتن ، فرشته ها با خودشون فکر کردن تا اسم این موجود رو چی بزارن ؟ به توافق رسیدن بزارن جادوگر . چادوگر قصه ما کارهای دیگری هم میکرد که فرشته ها نمی تونستد انجام بدن وقتی دل تنگ می شد اشک از کنار چشماش می اومد آخه فرشته ها دل تنگ یا دل گیر یا دلشون نمی شکست که اشکشون جاری بشه خلاصه سرتون رو درد نیارم جادوگر قصه ما تصمیم گرفت با باد رفیق بشه تا چیز های رو که می دونه با گوش بقیه برسونه . البته بگم فقط یک جادوگر وجود نداره ولی حالا چنتا هستن و کجا هستن باشه بعد .
اولین اصولی که دوست دارم دربارش بنویسم توکل هستش . می دونید هرکاری تو دنیا بکنید بدون توکل به خدا شما توش تنها هستید . یکی از بزرگترین اشکال های فیلم راز هم همین بود که اصلا از توکل حرفی زده نشد . آره خیلی ها با قانون جذب به خیلی جاها رسیدن ولی اونها موندگار شدن که توکل داشتد . مثلا هیتلر یا چنگیزم با جذب انرژِ منفی با بالا ها رسیدن ولی الان کجا هستند . از اون طرف هم گاندی یا مادر ترزا هم با جذب انرژی مثبت به کجا رسیدن . می دونید وقتی شما شروع به جذب یک خواسته می کنید حتما اون رو به دست می اورید ، ولی وقتی توکل رو هم کنارش میگذارین اگه اون به صلاحتون باشه بدست می اورید . می دونید فرق اون دو در چیست ؟ وقتی یک دختر خانوم خدا ، خدا میکنه که اون آقای خوشتیپ و خوش زبون که خواستگارشه بهش برسه و توکل رو اصلا در نظر نمی گیره ، خوب قانون جذب جواب مثبت میده و ازدواج می کنن .ولی بعد از چند وقت متوجه میشه که اون خواستگار معتاد بوده و جدایی با یک بچه . کاش توکل به خدا رو کنار خواستش قرار می داد تا اینطوری نشه . می دونید ماهی ها از طوفانی بودن دریا به خدا شکایت کردن که نمی تونن جایی برن و با هم تصمیم گرفتند و گفتن ما دیگه دریای طوفانی نمی خوام فردای روز بعد هوا آفتابی شد، سپس ماهی گیر ها اومدند و همه ماهی هارو صید کردن بردند . بگذارید یک موضوعی رو به شما بگم اون هایی که بچه دارند موضوع رو بهتر درک میکنند . بچه شما به دنیا می یاد . درسن 1سالگی،چه سودی به شما داده جز اینکه شما برای مخارج اون کلی پول خرج کردید حتی اون حرف هم نمی زنه و ناگهان خدایی نکرده اگه خاری در دست اون واردبشه شما چه حالی پیدا می کنید . میخواین دسته خودتون قطع بشه ولی خار به دسته بچه شما وارد نشه . خوبه که حالا شما فقط وسیله ای شدید برای انتقال اون بچه به این دنیا و اون رو خلق نکردید . همچین احساسی دارید . حالا فکر کنید خدایی که در قرآن می فرمایید با تمثیل من با دستان خود 40 شبانه روز گل انسان رو ور دادم و داخل گل انسان از روح خودم دمیدم و از خودم دونستم . خدایی نکرده اگه اتفاقی برای ما بی افته اون چه حالی بهش دست میده . خوب یکم دور از معرفته ما توی خواسته هامون توکل به خدا رو در نظر نگیریم. حرفای جادوگر ادامه دارد ...
راستش چند وقتی مطالب سایت رو مطالعه می کردم خیلی برام جالب بود ، خوب دیدم که بارذهنی بچه ها برای موارد تحقیقاتی من مناسب هست .
گفتم مواردی از تحقیقاتم رو خدمت شما دوستان عرض کنم شاید به دردتون بخوره خوب اول بگم چرا نظریه یک جادوگر! اصلا دوست دارید بدونید جادوگرها چه جوری به وجود اومدن ؟ می دونید یکی بود یکی نبود غیر از خدا میگن هیچ کس نبود، ولی من میگم بود ، آره عشم بود ، مگه نمی گن خدا عاشقه ، پس عشق و خدا باهم بودن . بذری از آسمون افتاد توی سرزمین فرشتگان ، خدا بهش بارون فرستاد بعد آفتاب داد تا بذر شروع به رشد کرد ، خیالتون راحت لوبیا سحر آمیز نبود ، بلکه مثله تموم فرشته ها دوتا چشم داشت دوتا گوش و ... ولی یک چیزی توی سینش داشت که بوم و بوم می کرد آخه فرشته ها توی سینشون همچین چیزی نداشتن ، فرشته ها با خودشون فکر کردن تا اسم این موجود رو چی بزارن ؟ به توافق رسیدن بزارن جادوگر . چادوگر قصه ما کارهای دیگری هم میکرد که فرشته ها نمی تونستد انجام بدن وقتی دل تنگ می شد اشک از کنار چشماش می اومد آخه فرشته ها دل تنگ یا دل گیر یا دلشون نمی شکست که اشکشون جاری بشه خلاصه سرتون رو درد نیارم جادوگر قصه ما تصمیم گرفت با باد رفیق بشه تا چیز های رو که می دونه با گوش بقیه برسونه . البته بگم فقط یک جادوگر وجود نداره ولی حالا چنتا هستن و کجا هستن باشه بعد .
اولین اصولی که دوست دارم دربارش بنویسم توکل هستش . می دونید هرکاری تو دنیا بکنید بدون توکل به خدا شما توش تنها هستید . یکی از بزرگترین اشکال های فیلم راز هم همین بود که اصلا از توکل حرفی زده نشد . آره خیلی ها با قانون جذب به خیلی جاها رسیدن ولی اونها موندگار شدن که توکل داشتد . مثلا هیتلر یا چنگیزم با جذب انرژِ منفی با بالا ها رسیدن ولی الان کجا هستند . از اون طرف هم گاندی یا مادر ترزا هم با جذب انرژی مثبت به کجا رسیدن . می دونید وقتی شما شروع به جذب یک خواسته می کنید حتما اون رو به دست می اورید ، ولی وقتی توکل رو هم کنارش میگذارین اگه اون به صلاحتون باشه بدست می اورید . می دونید فرق اون دو در چیست ؟ وقتی یک دختر خانوم خدا ، خدا میکنه که اون آقای خوشتیپ و خوش زبون که خواستگارشه بهش برسه و توکل رو اصلا در نظر نمی گیره ، خوب قانون جذب جواب مثبت میده و ازدواج می کنن .ولی بعد از چند وقت متوجه میشه که اون خواستگار معتاد بوده و جدایی با یک بچه . کاش توکل به خدا رو کنار خواستش قرار می داد تا اینطوری نشه . می دونید ماهی ها از طوفانی بودن دریا به خدا شکایت کردن که نمی تونن جایی برن و با هم تصمیم گرفتند و گفتن ما دیگه دریای طوفانی نمی خوام فردای روز بعد هوا آفتابی شد، سپس ماهی گیر ها اومدند و همه ماهی هارو صید کردن بردند . بگذارید یک موضوعی رو به شما بگم اون هایی که بچه دارند موضوع رو بهتر درک میکنند . بچه شما به دنیا می یاد . درسن 1سالگی،چه سودی به شما داده جز اینکه شما برای مخارج اون کلی پول خرج کردید حتی اون حرف هم نمی زنه و ناگهان خدایی نکرده اگه خاری در دست اون واردبشه شما چه حالی پیدا می کنید . میخواین دسته خودتون قطع بشه ولی خار به دسته بچه شما وارد نشه . خوبه که حالا شما فقط وسیله ای شدید برای انتقال اون بچه به این دنیا و اون رو خلق نکردید . همچین احساسی دارید . حالا فکر کنید خدایی که در قرآن می فرمایید با تمثیل من با دستان خود 40 شبانه روز گل انسان رو ور دادم و داخل گل انسان از روح خودم دمیدم و از خودم دونستم . خدایی نکرده اگه اتفاقی برای ما بی افته اون چه حالی بهش دست میده . خوب یکم دور از معرفته ما توی خواسته هامون توکل به خدا رو در نظر نگیریم. حرفای جادوگر ادامه دارد ...