سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران

نسخه کامل: قدردانی از فرشتگان
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7 8
به ماهي گفتند مايع حياتي وجود داد كه زندگي تو بدان وابسطه است

اين ماهي تمام عمر خود را در كشف اين مايع حيات بود.

تا موجي آمد و ماهي را به ساحل برد

و ماهي از دور نظارگر آب بود و فهميد تمام عمر خود را در اين مايع حيات غوطه ور بوده و قدرش را ندانسته

و اي كاش ما آدم ها يك بار قبل از اينكه چيزي را از دست بدهيم قدرش را بدانيم.
سعی در جلب رضایتشان دارم. :-)
باید بگم که یکی از اصلی ترین دلایل درس خواندنم تا این مرحله و تدریسم در دانشگاه رسیدن این دو عزیز به آرزوهاشون در مورد من بود
از بس این فرشتگان عزیز هستند که دوست دارم بیشتر در موردشان صحبت کنم.
ممنون از انتقال بجای مطلب تایپیک پدر و مادر به این ایپیک با ارزش.
وقتی از شغل کارمندیم اومدم بیرون حسابی مادرمو ناراحت کردم.حالا تموم تلاشمو میکنم که موفق بشم و دوباره شادش کنم
سلام

امروز یه فرصت پیش اومد و برای اولین بار تونستم پاهای سرد پدرم رو با آب داغ بشورم

بنده خدا رفته بودن ، داخل حیاط و جا رو برای اجاق دیگچه (چهارشنبه) آماده می کردن و پاهاشون در اثر تمیز کردن برف و یخ ها کاملا سرد شده بود ( من بیرون منزل بودم )

برگشتم گفتن پارچ آب داغ ببرم براشون ،شلوارشون رو بالا گرفتن تا پاهاشون رو بشورن که منم از فرصت استفاده کردم و ....

پ.ن : پدرم خیلی آقاست هیچ وقت نه به ما حتی به مادرم هم اجازه نمی ده که اینکار رو انجام بدن
هر فرزند با موفقیتش در هر زمینه ای میتونه دل پدر و مادرش را شاد کند ،ما هم با براورده کردن ارزوهای پدر و مادر که از ما انتظارش را داشتند میتوانیم برای انها فرزند خلفی باشیم و دل انها را از خودمان شاد کنیم.
قدردانشان هستيم.......
بفكر انجام كار خاصي برايشان نباشيم همينكه با آنها با احترام رفتار و صحبت كنيم .....
یادمان باشد که یه دعای پدر و مادر کلی از مشکلاتمون حل میکنه.خدایا به احترام موی سفید پدر و مادرامون ابروی ما رو حفظ کن
ﺑﭽﻪ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ ، ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺮﯾﺾ ﻣﯽ ﺷﺪﯾﻢ
ﻭﻓﺘﯽ ﺁﻗﺎ ﺩﮐﺘﺮﻩ ، ﻣﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪ ...
ﺑﮕﻮ ﮐﺠﺎﺕ ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺭﯼ؟ ﭼﺘﻪ
ﺯﻝ ﻣﯽ ﺯﺩﯾﻢ ﺑﻪ ﻣﺎﻣﺎﻧﻤﻮﻥ؟ !!
ﯾﺎﺩﺗﻮﻧﻪ ...
ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻣﯽ ﺷﺪﯾﻢ ﺗﺎ ﺍﻭﻥ ﺑﮕﻪ ﻣﺮﯾﻀﯽ ﻣﻮﻥ ﭼﯿﻪ؟؟ ...
ﻭ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩﻥ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﯽ ﺳﭙﺮﺩﯾﻢ؟ ...
ﭼﻮﻥ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺩﻭﻧﺴﺘﯿﻢ ﻣﺎﺩﺭﻣﻮﻥ، ﻫﻤﻮﻥ ﺍﺣﺴﺎﺳﯽ ﺭﻭ ﺩﺍﺭﻩ
ﮐﻪ ﻣﺎ ﺩﺍﺭﯾﻢ ...
ﺣﺘﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮ ، ﺩﺭﺩﻣﻮﻥ ﺭﻭ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ ...
ﺣﺎﻻ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻡ ﺑﮕﻢ ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺭﻭ ﯾﺎﺩﺕ ﻣﯿﺎﺩ؟
ﺧﺐ ، ﺗﻮ ﺟﻮوﻥ ﺷﺪﯼ ، ﺍﻭﻥ ﭘﯿﺮ ﺷﺪﻩ !!!

ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﺎﺷﻪ ﺑﻬﺶ ...

ﺣﺎﻻ ﻭﻗﺘﺸﻪ ، ﺗﻮﺍﻡ ﻣﺜﻞ ﺑﭽﮕﯽ ﻫﺎﺕ ﺍﮔﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﺮﯾﺾ ﺷﺪ ...
ﺣﺴﺶ ﮐﻨﯽ!!!
ﺣﺎﻻ ﺍﻭﻥ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﻩ ، ﺣﺘﯽ ﺍﮔﻪ ﺣﺮﻓﯽ ﻧﺰﻧﻪ ...
ﻣﺜﻞ ﻫﻤﯿﺸﻪ !!!
ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﻬﺶ ﺑﺎﺷﻪ ...
صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7 8
لینک مرجع