سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران

نسخه کامل: اگه یه روز گنج پیدا کنید چی کارش می کنید؟
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7
من اگه یه گنج پیدا کنم .....!...
قبل از هر کاری آخرین مدل آیفون، آیپد، ایر بوک ، مک بوک ، آیپاد ، آیپود ... میخریدم
ميلاد خان اين تاپيك رو ايجاد كردي و كجا در رفتي بيا تكليف اين بنده خداها رو معلوم كن حرف حسابت چيه؟Smile
اگر درست نگاه كنيم همه نعمتهاي خداوند هر كدوم يه گنجه مثل سلامتي،خانواده و ... خوب البته اگر به زيرخاكي هم برسي كه ديگه عشق است شنيدم سركرده باند بزرگ اين كار بر عهده پسر آقاي بوووووووووق هستش شما نشنيديد؟
من واقعاً گنج پیدا کرده ام و آن هم این است که خودم و توانایی هایم را شناخته ام و حامیان واقعی زندگیم را پیدا کرده ام و گنج زندگی من این است تا خدا هست و همه چیز به دست او تحقق پیدا می کند دیگر چه خواهم.
هرچند گنج دردسر داره!!!! اما اگه بشه پولش کرد بعد از به روز کردن زندگیم یه چاه عمیق که مجوزشو دارم حفر میکنم وچند هکتار درختایی مثل انار زرشک پسته و... میکارم و با مکانیزه کردنش یه دهکده تعاونی کشاورزی راه میندازم و اونو در اختیار جوونای علاقه مند و با تخصص قرار میدم تا با همکاری همدیگه کسب و کاری راه بندازن البته به شرطی که علمی کار کنن. سرپرستی چندتا بچه بی سرپرستو هم به عهده میگیرم و تلاش میکنم ازشون پرفسور بسازم.
اول تبدیلش میکنم به پول بعد خونه بعدم ماشین مورد علاقم رو میخرم و بعد با خانواده میریم دور دنیا یه چرخی میزنیم با باقیشم کارم گسترش میدم
میــــ ــــ ـــذارمــــ ـــ ــــ تو بانکـــ ـــ ــــ
(05-06-2012 09:32 AM)میلاد نوشته شده توسط: [ -> ]اگه یه روز گنج پیدا کنید چی کارش می کنید؟

گنج خودتان هستید در بیرون از خود دنبالش نگردید هر وقت پیداش کردید قدرت خدایی خواهید داشت
نابرده رنج گنج میسر نمیشود---مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
(10-03-2012 09:00 PM)iranboy نوشته شده توسط: [ -> ]نابرده رنج گنج میسر نمیشود---مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد

آقا اجازه؟
ما مخالفیم.
مزد آن گرفت جان برادر که فکر کرد
در کتاب "کیمیاگر" اثر پائولو کوئیلو داستان جوانی به نام سانتیاگو بود که دنبال گنج میگشت.
او چوپان بود و شهر به شهر و کشور به کشور با راهنمایی افرادی که سر راهش می یافت نشانه ها را دنبال میکرد.
ذر خلال این سفر که مملو از حوادث و نکات ظریف و عبرت آموز بوده درسهای بزرگی فرا میگیرد و در نهایت سر از کشور مصر و اهرام ثلاثه در می آورد؛ طبق نشانه ها او در آنجا روی تپه ای باید گنج را می یافت اما گنج آنجا هم نبود! او آنجا مورد هجوم عده ای قرار میگیرد یکی از آنها به وی میگوید "من مانند تو ... نیستم که وطنم را برای بک خواب ترک کنم و اینجا بیایم" این هم برای سانتیاگو یک نشانه بود.
او به سرزمینش یعنی اندلس بـاز می‌گردد در همان کلیسای متروکـه ای که با گوسفندانش می‌خوابیده در زیر یک درخت انجیر مصری، گنج را می‌کاود و می‌یابد.

نتیجه اینکه آنچه ما بعنوان گنج بدنبالش هستیم ممکن است زیر پایمان باشد!
یا بهتر بگویم در وجود خودمان

اما علی (ع) می فرماید:

اتزعم انک جرمً صغیرً وفیک انطوی عالم الاکبر

" آیا فکر می کنی ذره کوچکی هستی در حالیکه جهان بزرگ در تو نهفته است"

و حافظ چه زیبا می سراید:

سالها دل طلب جام جم از ما می کرد *** و آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد *** گوهری کز صدف کون و مکان بیرون بود *** طلب از گمشدگان لب دریا می کرد
صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7
لینک مرجع