سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران

نسخه کامل: راه اندازی یک فروشگاه لباس زنانه
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه ها: 1 2 3 4 5
بچه ها به هم فکریتون احتیاج دارم:
واس راه اندازی پوشاک زنانه رفته بودم پیش دوستم اون قبل از من اینکار و شروع کرده بود و حتی مغازه هم اجاره کره بود ولی تو این راه شکست خورده و الانم جنس هاش رو دستش باد کرده حتی فک و فامیل هم نمیان قیمت خرید ازش بخرن که حداقل سرمایه اولیه اش برگرده!
من نمیخوام اشتباه اون و تکرار کنم
البته اون چندتا اشتباه داشت:
اولیش این بود که خیلی تند رفت اول خونگی فروخت بعد که فروشش رفت بالا رفت مغازه زد ولی کسی ازش نخرید فک کنم نباید اینقده تند میرفت اما خواهشا اگه کسی پیچ و خم های این کار و بلده کمکم کنه نمیخوام همچین اشتباه بزرگی تو این کار داشته باشم
درود
ببنيد
هركاري در عمل مشكلات خاص خودش رو داره
فروش محصول در خانه با فروش محصول در مغازه ها فرق ميكنه
در خانه ها شما ميتوني قصدي به دوست همسايه بفروشي و هزينه رو بگيري براي همين محصولات بيشتري ميفروشي اما در فروشگاه امكان پذير نيست

در منزل شما چندتا جنس مياري نهايت 100 عدد اينا فروش ميره يا نميره نگراني نيست
اما در فروشگاه شما بايد تعداد بالا بياري كه فروشگاه پر بشه
جنس كم بياريد مشتري كمي خواهيد داشت
از ان طرف وقتي اجناس زياد بياريدم روي دست تان خواهد ماند و ضرر ميكنيد

مشكل ديگر جنس لباس نوع و مد هست
امروز لباس گل گلي مده فرضا با رنگ زرد. دو روز ديگه لباس ساده مد ميشه
خانوم ها هم كه در اين زمينه استاد مد هستند (خيلي ها)بر همين اساس بايد به روز باشيد.

گول اين حرفا رو نبايد بخوريد كه:
توكه فروشت خوبه توي خونه برو مغازه بزن بيشتر بفروش و امثال اين

راهكار
شما اول برو يك الي دو ماه توي يك لباس فروشي درست و درمون و در يك منطقه مناسب كار كن
ببنيد چجور جنس هاي فروش ميره. خريد به چه صورت هست. سود و ضرر چگونه هست سپس بررسي كن اگر مناسب بود اقدام كن


در راه اندازي فروشگاه مكان در درجه اول قرار داره
بعدش قيمت جنس و كيفيت اون هست

وقتي شما در پايين شهر فروشگاه بزنيد انتظار فروش زياد نبايد داشته باشيد
نكته ديگر جنس شما در اين فروشگاه بايد متناسب با نقطه مكان باشد. به فرض مثال نبايد لباس گران قيمت در پايين شهر بفروشيد.

همه اينها و كلي مطلب ديگه در موفق شدن يا شكست خوردن يك فعاليت موثر هست
آقای ایده ممنون از جوابتون من هنوز تازه میخوام وارد این کاربشم چند هفته اس دارم تحقیق میکنم تا نبض فروش توی شهرمون دستم بیاد
از شروعش میترسم یه کم که شرایطم و میبینم ته دلم میلرزه مگم نکنم بهتره اما یه چیز که میاد تو کله ام تا انجامش ندم آروم نمیشینم مگراینکه به طور کامل قانع بشم که این کار سود نداره
مثلا من تقریبا تو اکثر رشته های هنری و غیر هنری سر رشته دارم توی یکی از تایپیک های بانوان نوشته شده بود بهترین شغل واس خانوما آرایشگریه تنها کاری که انجام نداده بودم همین بود انجام هم نمیدم چون مادرم بچه که بودم یکی از معروف ترین و بهترین آرایشگاه های شهر یزد بود ولی الان نزدیک به13ساله که آرایشگاهشو جمع کرده چرا؟چون درد دست شده دردکمرشد تا چند وقت کمربندبسته بود گردنش ساییدگی پیدا کرد و کلی مشکل دیگه واس همین آرایشگاهشو جمع کرد یعنی به قدری مشتری داشت که از8صبح میومدن تا10شب نمیذاشتن بیرون بیاد من چون از بچگی با این شغل آشنا بودم سمتش هم نرفتم
الان دوستم اینجور گفت کلا خودم گذاشتم جاش کاری که من میخواستم بکنم اون کرده بود
من میخواستم طلام و بفروشم بذارم تو این کار اونم طلاهاش و فروخته بود گذاشته بود تو این کار کلی هم الان ضرر کرده البته اشتباهاتی هم داشته مثلا زود مغازه زد هنوز جنسش فروش نرفته جنس میاورد من الان کلا ازین کار دلسرد شدم
به قول معروف گفتنی ما ایرانی ها آرزوی یه شبه پولدارشدن و داریم نمیخوایم سختی های کار و بکشیم بعدا
الانم کلا موندم باز چه کاری رو شروع کنم؟!
ببينيد خانوم وحيدي
يكي از مشكلات اساسي ما ايراني ها اينكه همه چيزو برا خودمون ميخوام(قصد توهين نيستا- يك چيز واقعي هست)

الان شما مادر خودتان رو فرموديد از مطالب شما اينطور برداشت كه ايشان تنهايي كار ميكردند
خوب چرا؟؟؟؟؟
وقتي ايشان ميتونستند چند نفر شاگرد برا خودشان بگيرند چرا بايد خودشان تنهايي كار كنند

همين الان يك ارايشگر رو ميشناسم كه هم ارايشگاه شخصي داره با چندتا كارمند و هم اموزشگاه ارايشگري داره

خودش فقط روي كارهاي خاص كار ميكنه و بيشتر فعاليت هارو شاگردهاش و كارمندهاش انجام ميدن

با اين روش نه بيماري مياد سراغ افراد نه خستگي بلكه رشد كاري هم ميشه
اما كجا بود كه كسي به فكر كمك ساير افراد باشه
بر فرض نمونه خودم يكي رو بگم
يكي از اقوام توي كار دوخت شلوار بود. از صبح زود مشغول ميشد تا نصف شب. تنهايي خودش كار ميكرد.اما حاظر نبود يك قسمتي از كار رو به افراد ديگه بده.

حالا در كل بحث ما اين نيست
اما اگر در اينده انشالا فعاليتي راه اندازي كرديد به سبك سياق اين مدلي فعاليت نكنيد.سعي كنيد با ديد بهتري فعاليت كنيد.

اما در مورد فعاليت. اول اينكه براي انجام فعاليت سعي كنيد يك سرمايه ديگه جور كنيد.معمولا خانوم ها بايد از نظر ذهني قوي باشند
همه ميدونيم كه خانوم ها طلا و جواهرات رو دوست دارند
اينكه شما طلا رو بفروشيد و با غم و اندوه باشه اين خودش در قدم اول اشتباهه
چون فكر اينكه نكنه موفق نشم انوقت نه به پولي رسيدم طلاهام هم رفت.
مورد ديگه هم پا بودن خانواده توي فعاليت مهمه
اينكه همسر شما بگه اختيار با خودت هست هركاري دوست داري بكنيد(اگر متاهل باشيد) لحنش مهم هست
يكي ميگه ضرر كردي خودت كردي
يكي ميگه نه فداي سرت باز مي خريم

اينا همه در قدم اول مهمه كه از نظر ذهني مشكلي نباشه

مثلا يكي از اقوام ما در اول زندگي همه طلاهاش رو فروخت و يك خونه اجاره كردند.الان بعد از چند سال بيش از 1 كيلو طلا داره
در اون زمانم هيچ خجالتي و ناراحتي وووووو هم جلوي ديگران نداشت.افتخارم ميكرد

در نتيجه سعي كنيد از يك سرمايه ديگه استفاده كنيد.اگرم از طلا استفاده ميكنيد. فكرهاي منفي رو دور كنيد. و اميدوارم و مطمئن باشيد با قدم درست مجدد بدست مياريد نه همه اونهارو بلكه بيشتر.

يك نكته. توي اقوام ببنيد اگر كسي ميخواهد به اونها بفروشيد.شما كه ميخواهيد بفروشيد پس چرا با قيمت كمتر به طلا فروشي بدهيد. بدهيد به افراد فاميل و اينم بگيد كه اگر در اينده راضي بودند ازشون مجدد ميخريد با قيمت نرخ طلاي همون روز(بدون اجرت باقي ماجرا- كه در زمان خريد طلا كم ميشه)
مورد بعدي
در مورد كار
ببنيد در مورد فعاليت خود منم ادمي هستم كه روزانه كلي فكر مختلف براي كار به ذهنم مياد
حساب كتاب هاي مختلفي ميكنم اما در اخر اقدامي نميكنم
حال به دلايل مختلف
ان دلايل چي هستند كه مهم هستند
يكي كمبود سرمايه در فعاليت هاي كه سرمايه زياد ميخواد.
دوم اشنا نبودن كامل به اون فعاليت
سوم مهيا نبودن بازار اون كار

شما در مورد كار بايد اول روي داشته هاي خودتان حساب كنيد. سپس اگر به نتيجه نرسيديد به سمت فعاليت ديگه اي بريد.
داشته هاتون همون هنرهاي شما هست
بررسي كنيد از فعاليت هاي كه مهارت داريد كدوم يكي ميتونه كسب درامد پذير تر باشه
با يك برنامه دقيق و حساب شده به سمت همون بريد
البته خيلي از فعاليت هاي هنري نيازمند مدرنيته شدن هست يعني با مد روز همراه بشيد.

در مورد فعاليت هاي ديگه اين نكته رو اويزيه گوش خودتان كنيد
هميشه بايد از 0 شروع كرد.(استثنا هم وجود دارد)بخصوص در فعاليت هاي كه اشنايت كمي داريد.
نكته مهم ديگه اي وجود داره اينكه خيلي از اطلاعات رو خودتان توي كسب و كار درك ميكنيد و متوجه خواهيد شيد. معمولا يكي ديگه از خصلت هاي بد ما ايراني ها اينكه كمك چنداني نميكنيم به همديگه
بطور مثال الان شما بريد پيش يك فروشنده بپرسيد براي جواز كجا برم. خيلي ها جواب درستي نميدند. كم پيدا ميشه فردي كه با جان و دل دقيق توضيح بده.

همون طور كه قبلا گفتم اول از كم شروع كنيد. بطور مثال اگر ميخواهيد جنس بفروشيد اينكارو انجام بديد
اول بايد دست فروشي كنيد حال چه در منزل و چه در خيابان
وقتي دست فروشي كنيد. نحوه فروش رو ياد ميگيريد.

انجام فعاليت يك دايره گسترده هست كه هر كلمه اش يك كتاب حرف داره
الان شما جنس خوب بخر- قيمت خوبم بذار اما بلد نباشيد حرف بزنيد فروش خوبي نخواهيد داشت.
حرف زدن خودش يكي از عوامل مهم فروش هست.
اينكه يك جنس رو چه قيمتي بديد. چه مباحثي رو در هنگام خريد مطرح كنيد.

مثلا اگر يك خريدار بياد. يك جنس رو بپرسه شما فقط قيمت بگيد.مشتري ميذاره ميره
اما اگر مثلا بگيد جنسش پنبه هست- رنگش ماندگاري داره-ضد چروكه- اين محصول ديگه مون هم بهش مياد و باهم قشنگ تر نشون تون ميده.ووووووو
مشتري جذب ميشه
وقتي مشتري جذب شد شما سرمايه گذاري كرديد روي اين مشتري

خوب بگيد ببينم شما از فروش چه چيزي ميدونيد؟؟
تا حالا جنسي رو فروختيد؟؟
در كجاها؟؟
طلام و میدم پسرخاله ام زرگره
همسرم یک ماهی نیست به خاطرکارش رفته مامورریت دوست دارم تو این یک ماه کارخاصی رو انجام بدم
مادرم مال13سال پیش بوده اون موقع اصولا آرایشگرها زیاد کار و دست شاگرد نمیدادن بعدم نمیدونم واقعا هیچوقت ازش نپرسیدم چرا شاگرنگرفته اما مامان من مشتری هاش میومدن به خاطر کارخودش واقعا کاراش بی نظیر بود با وجودب که بچه بودم ولی یادمه چقدمردم میریختن سرش
الان نمیدونم واقعا چی کار کنم؟
من یه عادت بد دارم پدرم وضع مالیش خیلی خوبه هیچ وقت بهمون عادت نداده از کسی پول بگیریم همیشه جیبمون پرپول بود الان نمیخوام از شوهرم پول بگیرم متنفرم ازین کار وقتی هم میده دوست ندارم خرجش کنم این اخلاق و دارم واس همین می خوام دستم تو جیب خودم باشه
نه قبلا چیزی نفروختم ولی چند تا کتاب بازاریابی گرفتم تا اطلاعاتم و ببرم بالا
ببنيد اين نشد
ادمي كه بخواد راه بره فقط- وقت و زمان و انرژيش بعد از مدتي تموم ميشه در نهايت به هيچ مقصدي هم نميرسه- ميرسه به يك مكان نامعلوم وقتي سرش رو بالا بياره ببينه كجاست.

اين سوالات رو از خودتان بپرسيد.
ميخوام واقعا كار كنم؟؟؟
چكاري ميخوام انجام بدم؟؟

در مورد سوال اول
مسئوليت پذيري مهم هست.اينكه شما كار بخواهيد بكنيد براي چه چيزي؟
ايا پول در اوردن؟
ايا اثبات به ديگران كه من ميتونم و ناتوان نيستم؟؟
عشق و علاقه به كار؟؟
براي پر كردن وقتم؟؟

در مورد سوال دوم
چه چيزي بلدم؟
چقدر سرمايه دارم؟
چقدر اگهي دارم نسبت به اون كار؟
در توانم هست يا نه؟
تنهام يا افرادي براي كار و حمايت مالي در كنارم هستند؟


اينا همه رو از خودتان بپرسيد و جواب بديد به خودتان واقعا ببنيد چي ميخواهيد از اين زندگي
بعدش اگر سوالي داشتيد مطرح كنيد در خدمت شما هستيم
توی هنرهایی که دارم رشته دبیرستانم طراحی لباس بود عاشق طراحی لباسم ولی از خیاطی متنفرم این دوتا هم جدا از هم نمیشه واس همین دانگاه تغییر رشته دادم itقبول شدم الانم لیسانس itدارم ولی شرایطم جوریه که نمیتونم برم سرکار همون طور که قبلا گفتم به خاطر کار همسرم سه روز خونه ام س هروز خونه مادرم جاهامونم متفاوته واس همین نمیتونم شغل ثابت داشته باشم
(12-23-2014 12:37 AM)پارمیدا وحیدی نوشته شده توسط: [ -> ]نه قبلا چیزی نفروختم ولی چند تا کتاب بازاریابی گرفتم تا اطلاعاتم و ببرم بالا

همينم خوبه
اما ميدونيد كه بازاريابي با فروش تفاوت هاي دارند
در بازاريابي شما جنس رو نميخريد در نتيجه نگراني از بابت فروش رفتن نداريد
گرچه در فروشم ميتونيد جنس اماني بگريد يا در صورت فروش

مورد بعدي نوع مشتريان هستند.
و موارد ديگه
صفحه ها: 1 2 3 4 5
لینک مرجع