سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران

نسخه کامل: اتصال به روح های بزرگ
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7
می توانم جهان را دراعصارگذشته درذهن مجسم کنم.مایلم بدانم افرا
دی که پیش از ما زندگی می کردند درقلبشان چه می گذشت،تصوراینکه فیثاغورث،بودا،عیسی،مسیح،داوینچی،میکل انژ وسایراستادان وپیشوایان مذهبی ما بر روی زمینی که من اکنون بر روی ان هستم راه رفتند،ازهمین آب نوشیدند،همین ماه را نظاره کردند وازهمین خورشید گرما گرفتند مرا دربحر تامل وتعمق فرو می برد.تمایل برای این که بدانم این مغزهای متفکر قصد داشتند چه پیام هایی را به ما منتقل کنند اندیشه مرا بیشتر به جولان وا می دارد.
گرچه ما ازتکنولوژی جدید وامکانات رفاهی بیشتری استفاده می کنیم.با این وصف درقلمرو ذهن وقلب با انان سهیم وشریک هستیم ونیرویی که زمانی درپیکرانان درجریان بود اکنون درجسم ما جاری است.درواقع این کتاب دستاورد این نیروی مشترک است.
این کتاب حاوی سخنان تعدادی ازاستادان اجدادی ماست که همواره مورد تحسین واحترام ما بوده اند.مرد،زن،سفید،سیاه،امریکایی،بومی،ازخاوردور،خاورمیانه،دانشمند،فیلسوف،شاعر،سیاستمدار​ اکنون درکنارتان هستند تا باقدرت هوش ودانایی شان راهنمای شما در زندگی باشند.
امیدوارم صرفاً به تحسین این سخنان بسنده نکنید وبا کهنه ومنسوخ شمردن انها بی تفاوت ازکنارشان نگدرید،بلکه اگاهی خود را ازطیف خرد وحکمت این بزرگان لبریز کرده وانان را چون چراغی فراراه خودقرار دهید.
شاید عجیب باشد اما من به واقع درحال نگارش هریک ازبخش های این کتاب حضور این اندیشمندان را درکنار خود حس کردم.
بخش عمده مطالب به شعراختصاص یافته؛شعر ابزاری برای تغیر وتحول است.
ضرورت داردکه این کتاب را ابزاری برای اتصال به روح های بزرگی تلقی کنیدکه به رغم ترک جهان مادی هنوزبه مفهوم معنوی درکنارشماهستند. ببینید برای تقویت روحیه خود به اندرزهای کدامیک از این دانشمندان نیاز دارید.
تحرک وجنب وجوش اصل مهم حیات وهستی را تشکیل می دهند وهمه ما نسبت به افرادی که تپش زندگی را به ضربان های نیرومندتر مبدل کرده اند شاکروسپاس گزاریم.این استادان چنین تپشی را برای ما پدیداوردند ترغیبتان می کنم که طیف وسیع عقل وحکمت قرون واعصارگذشته را به زندگی خویش راه دهید. برای شما برکت وامرزش می طلبم.
-بخشی ازمقدمه کتاب اندیشه های ماندگار از "وین دایر"


سلام دوستان.
کتاب اندیشه های ماندگار اثر وین دایر است که به نظرمن شخص صادق وبه واقع خیرخواهی است وانرژی مثبت او درهنگام خواندن کتاب به من منتقل میشد.این کتاب رو نه من خریدم نه کسی برای من خرید بلکه مثل یک هدیه الهی به دستم رسید وروحیه ام رو تغییر داد ومن رو دوباره به زندگی وسرزندگی دعوت کرد تا به فکرتحول بیافتم.تصمیم گرفتم این فرصت رو با شما شریک بشم.حتی اگر حال یک نفر هم باخوندن این مطالب خوب بشه برای من کافیه. خودکتاب400صفحه هست اما من مطالب رو خلاصه میکنم وانشاا..یک روز درمیان اینجا میذارم.
ازتون میخوام مدتی به مطالب فکرکنید وبی درنگ عمل کنید.
استقلال..رابرت فراست
دوجاده جنگلی ازهم جدا می شدند.
ومتاسفانه گذرازهردو ممکن بود.
درمقام رهگذر مدتها ایستادم.
تادرحد ممکن ببینم این دو درکجا منشعب می شوند.
آنگاه به راهی دیگر به همان زیبایی نگاه کردم.
وشایدبتوان گفت که این راه بهتربود.
زیرا علف با پوشش سبزش منظره دلنشینی را بوجود اورده بود.
درآن صبح برگها بطور یکنواخت برروی هردو مسیرآرام گرفته بود که نشان می داد هنوزکسی برروی آنها قدم نگذاشته است.
آه،من اولی را برای روزی دیگرنگه داشتم.
گرچه می دانستم که چگونه یک راه به راهی دیگر منتهی می شود.
وتردید داشتم که می توانم ازآن بازگردم.
من با آه وحسرت از این مطلب یاد خواهم کرد.
درجایی که قرن ها وفرسنگ ها بااینجا فاصله دارد:
دوجاده جنگلی ازهم جدا می شدند،ومن...
من جاده ای را که کم گذر بود برگزیدم.
وتمام تفاوت ها ناشی از این انتخاب بود. رابرت فراست

وقتی رابرت فراست درباره "راه کم گذر"می نویسد مقصودش بسیار فراتر ازانتخاب راه معمولی است که کمترازآن گذرمیشود.
اوبه ما توصیه میکند که برای متحقق ساختن همه توانایی ها واستعدادهای بالقوه خویش ضرورت دارد که دیوارهمنوایی ودنباله روی را فروپاشیم وصرفاً به دلیل انجام یک کار بوسیله غالب مردم آن عمل را درپیش نگیریم.
من(وین دایر)به فرزندانم خاطرنشان میکنم هنگامی که برسر دوراهی های زندگی دچار تردید و دودلی می شوند و نمی دانند کدام راه را برگزینند،با پیروی از اندرز فراست راه کم گذر را درپیش گیرند وازاین طریق جهت گیری تازه ای را درزندگی شخصی وحرفه ای خود پدیدآورند.اگر راه زندگی خودرا همانند دیگران برگزینید متاعی برای عرضه کردن ندارید.

_ حتی اگرغالب مردم به راهی اعتقاد دارند که شما ازنظر سطح فکروذهنیت خودرا هماهنگ باآن حس نمی کنید،باپیروی از ندای برخاسته ازقلبتان در درستی راهی که برگزیده اید شک نکنید.

_بکوشید درروابط خویش از داوری دست بشویید.توقع ازفردمقابل برای اینکه خودرا با معیارهای دیگران تطبیق دهد،عزت نفس یا ارزش فردی را تقویت نمی کند.

_در رابطه با پیش رفتن درمسیر ایده آل خویش صرفاً به ندای باطن تان گوش دهید. حتی اگرآنچه درتمام طول عمرآموخته اید با احساس کنونی تان مغایرت دارد با کندوکاو راه کم گذر را انتخاب کنید. ثمره ونتیجه استقلال رای نسبت به همرنگی باجماعت قابل مقایسه نیست.

_همانگونه که رابرت فراست درشعرش به خود گوشزد می کند،پیوسته به خود خاطرنشان کنید که به احتمال زیاد نمی توانید راهی راکه طی کرده ایدعقب گردکنید ودرفرصتی دیگر مسیری راکه واقعاً عاشقش بودید وصرفاً بخاطر کم گذربودنش ازآن صرف نظر کردید،درپیش گیرید.
کتاب عالی هست من چند سال پیش خوندم
و الان خوشحالم که میتونم خلاصش رو دوباره مرور کنم
ممنون
-بخش دوم تقدیم به دوستان وممنون از دوست گرامیtan-graphicمن هم خوشحالم که کتاب رو درکنارشماعزیزان مرور میکنم-

تعادل...لئوناردو داوینچی

هرازچندگاهی ازکار دست بکشید،
واندکی بیاسایید،
چراکه وقتی به سرکارخود باز می گردید،ارزیابی تان مطمئن تر خواهد بود،
کار مداوم و پی درپی سبب می شودکه نیروی سنجش وارزیابی را ازدست بدهید.
گاهی از کسب وکارتان فاصله بگیرید،
تاسنگینی کار کمتر نمودکند،
وبانیم نگاهی حجم بیشتری ازآن به منصه عمل درآید،
وکمبود هماهنگی وتناسب آسان تر دیده شود. لئوناردو داوینچی

داوینچی نقاش،مجسمه ساز،معمار،موسیقی دان،مهندس،ریاضیدانودانشمند ایتالیایی،یکی از بزرگترین نوابغ بشریت بشمار می رود.
وقتی فردی مانند داوینچی به ما پندواندرز می دهد ضرورت دارد که ازهرچه کاراست دست بکشیم ودقت خود را به سخنان اومعطوف سازیم،بسیاری از مورخین وی را کنجکاوترین مغزهمه دوران نامیده اند.
این چهره شاخص به ما اندرز می دهد که گاه چرخ های پرشتاب افکارمان را از حرکت پرجوش وخروش بازداریم وبا ایجاد همنواختی وهماهنگی و توازن بین کارواستراحت کارآمدتر وسازنده تر شویم. به اعتقادمن افرادی که ازاثربخشی بالایی برخوردارند درایجادهماهنگی لازم بین جنبه های مختلف زندگی شان نیزمهارت دارند.این کسان بطوردقیق می دانند که تاکجا پیش بروند وچه وقت دست ازکاربکشندوجریان وسیلا ن فعالیت مغزی را کاهش دهند.دراین مبحث"تعادل"یک کلمه کلیدی است.
من درده سال گذشته پیش ازایرادسخنرانی ویانگارش دست کم به مدت یک ساعت درآرامش ومراقبه فرو می روم وپس از بازگرداندن آرامش وخونسردی به تن،ذهن وامورم ،درنهایت آسودگی خیال به صحنه قدم می گذارم ویاقلم بدست می گیرم.
شگفتا که هرچه برای انجام ویاتکمیل یک کارکمتر دچاراسترس وتنش شویم نیروی بیشتری برای تحقق آن دراختیارمان قرارمی گیرد. به خوردن یک موزبیاندیشید.آیاهنگام خوردن موز آغازوانجام آن را مدنظر دارید ویا با هربارگاز زدن لذت می برید؟ به حکم عقل ضرورت دارد که ازکار بخاطر آنچه که هست لذت ببریم وبرای حفظ آرامش به نتایج نهایی بی اعتنا باشیم.
_ به عنوان تمرین، بی توجهی به نتایج نهایی کارها را دربرنامه روزانه تان بگنجانید وبدون نگرانی ازبابت اینکه هرکار چگونه ازآب درخواهدآمد،ازلحظه به لحظه آن لذت ببرید.

_ هرازچندگاهی ازکارتان دست بکشید وهیچ کاری نکنید درطول این مدت به برنامه ریزی زمانبندی شده،ضرب العجل ها وگذشت زمان بی توجه باشید.چنانچه این اوقات تنها به استراحت وفراغت محدود شود،چندی نمی گذرد که تب وتاب وجودتان به آرامی می گراید وازآن همه تنش وانقباض عضلانی اثری به جا نمی ماند.دورشدن ازکار بدون هیچ محدودیت ویا قیدوبند سبب می شود که بانیروی تازه وارزیابی دقیق تر به سرکارخود بازگردید.

_ هنگامی که درانجام کاری خود را ناتوان ودرمانده می یابید،مانندمن این عبارت را دردل زمزمه وهمه چیز را به خدا واگذارکنید:"خدایا دراین لحظه نمی دانم چه کنم در یافتن راه چاره ناتوان هستم،ازتوتقاضا می کنم که طرح الهی زندگی ام را گام به گام برمن آشکار کنی وراه خروج ازاین تنگنا را به من بنمایی." این دستورالعمل به رغم اینکه ممکن است ساده لوحانه به نظرآید همیشه کارساز واثربخش است.وقتی من خدارا به کمک می طلبم پاسخ ها از راه می رسند وروشنی وشفافیت برفضا حاکم می شود.

_ فراموش نکنید که یکی ازموفق ترین افرادهمه دوران به شما توصیه می کندکه:"هرازچندگاهی ازکارفاصله بگیرید واوقاتی را به استراحت وفراغت اختصاص دهید." اگرقرارباشد من ازنصیحت کسی پیروی کنم،بدون تردید او پایه گذار نهضت رنسانس خواهدبود.
زندگی جاودانه....امیلی دیکنسون

این غبارنرم وبی صدا مردان وزنان بودند ودختران وپسران
خنده بود و استعدادو آه وحسرت،رداها و موهای مجعد
این مکان منفعل ،عمارت اعیانی تابستانی بود،
جایی که شکوفه ها و زنبورها
بخش روبه شرق آن را دربرگرفته بود
سپس پایانی بدین شکل یافت. امیلی دیکنسون

امیلی دیکنسون،شاعرآمریکایی زندگیش رادر امهرست،ایالت ماساچوست سپری کرد.او درطول زندگی منزوی خویش،تحت سلطه پدری مستبد وپیرو مذهب کالون بودومانند رابرت فراست ،رالف والدوامرسون ووالت ویتمن درباره روح وباطن طبیعت وانسان نوشت.
هنگامیکه ازطریق این شعر به جسم ودنیای خود می نگرید ناگذیرهستیدبپذیرید که آنچه می بینید وتجربه می کنید،روزی به گردوغبار تبدیل خواهدشد.باوجود این پاره ای از وجودتان که به همه چیز واقف است هرگز روی گردوغبار به خود نمی بیند.
وزن جسم شما پس ازمرگ وترک کالبد خاکی تان با وزن جسمی که چندلحظه پیش درآن حضور داشتید به طوردقیق یکسان است.بااین منطق زندگی پدیده ای بی وزن است.
به اعتقاد دانشمندان،دنیای مادی با مقدار محدودی ازموادکانی ساخته شده است.(برای مثال) بدن شما دارای میزان معینی ازآهن جهان است.پرسش مهم این است:"آهنی که اکنون دروجودتان جاری است،پیش از آنکه شما به این سیاره پابگذارید کجابود وچه وضعیتی داشت وپس از عزیمت شما چه مسیری را طی خواهدکرد؟"امیلی دیکنسون به اختصاراین رمز وراز را درشعرفوق توصیف کرده.
مشتی ازخاک را دردست بگیرید وازخودبپرسید که این گردوغبار دیروز ویک سال پیش چه وضعیتی داشت؟آیا خرطوم یک فیل بود ویا نوعی جانور دوران ژوراسیک ویا تخم چشم میکل آنژ؟
بنابراین موادموجوددرجسم ما مدام درحال چرخش و واچرخش اند ودراشکال مختلف ظاهرمی شوند.درحالی که ذات وجوهره ی راستین ما ثابت وپا برجاست.

چون نتوانستم برای مرگ توقف کنم
اوازسرلطف دربرابرم ایستاد
کالسکه نگه داشت؛مابودیم وجاودانگی.
این هشیاری که منبع عظیم آزادی و جواز ورود ما به قلمرو ابدیت است،ترس ازمرگ را ازوجودمان می کاهد.

دیکنسون درشعر ساده وزیبایش ازما تقاضا میکندکه بازایستیم وبراین واقعیت چشم بگشاییم که بدن هایی که درآن ها اقامت داریم،اتومبیل هایی راکه می رانیم ولباس هایی که برتن داریم وسایرچیزهایی که ازگردوغباروموادشیمیایی ساخته شده اند مقدرهستند برطبق خواست ومشیت الهی ،مدارمشخصی را طی کنند وسپس ازحرکت بازایستند.این توق"مرگ"لقب گرفته است. اما آنچیزی که فراسوی موادشیمیایی است،می تواند آزادانه وبرای همیشه درکالسکه ابدیت همراه وهمگام شما باشد.آری شما وجاودانگی تنها مسافران این کالسکه هستید.

_ مرگ خودرا استادی تلقی کنید که همیشه همراه وملازم شماست.ازمنظرپذیرش وعشق ونه ترس تصورکنیدکه باجسم فانی خود سرگرم گفتگوهستید.فراموش نکنیدکه مرگ تنها یک بار تجربه می شود اماترس ازمرگ درهرلحظه شمارا می کشد.مرگ خود راعاملی هشداردهنده تلقی کنیدکه هرروز شمارا به زندگی متعالی فرا می خواند.

_ تمرین آرامش مراقبه را که درخلال آن زمین را بدون خود مشاهده می کنید انجام دهید.این تمرین کمک میکند تاازحمایت ووفاداری به وجودمرئی وفانی خود دست بشویید وبافرماندهی که فراسوی کالبد فیزیکی تان ناظرشماست پیمان دوستی وهمکاری ببندید.(تمرین:درعالم خیال ازجسم خود جداشوید ونهایتاً شهر،کشور،نیمکره وهمه سیاره خاک را ترک کنید وتصویری ازکل جهان بدون وجودخود را درآن مجسم کنید.)

_به خود یادآورشوید که عامل زمان پیش ازحضور شما درسیاره زمین موجبات ترس واضطراب شمارا فراهم نکرد وپس ازترک جسم خاکی تان نیز این عامل به شما صدمه ای واردنمی کند.

_ آخرین کلام رابرت لوئیزاستونسن را به یاد آورید که گفت:"اگرمرگ این است اززندگی آسان تر است."این کلام توماس ادیسون نیز ارزش یادآوری را داردکه گفت:"آنجا بسیار زیباست" درواقع از زمان پیدایش سیاره خاک،گردوغبار به گردوغباری دیگرتبدیل شده وآنچه به جامانده جاودانگی است ودیگرهیچ. این هشیاری عظیم مجوزی است برای ورود به قلمرو ابدیت.


پیشاپیش از وقفه ای که براثریک مسافرت ناگهانی پیش خواهدآمد عذرخواهی می کنم.
_باسلام.خوشحالم که دوباره میتونم درکنارتون باشم_

رابیندرانات تاگور.....وجود متعالی

من باعشق به تو،تنها به به میعادگاهم می آیم؛اما این من،درظلمت کیست
کنار می آیم تا از او دوری کنم؛اما نمی توانم از او بگریزم؛ او سوار براسب منیت جولان می دهد؛باغرور وتکبر می تازد وگردوغبار خودپسندی را از زمین می روبد وهرکلام را که بر زبانم جاری می شود،با صدایی بلند،خشن وطعنه آمیز پاسخ می گوید.
او وجودکوچک خود من است،آقا و سرور من.حیا و شرمندگی نمی شناسد؛وشرمنده ام که همرام با او به درگاه تو آمده ام. رابیندرانات تاگور

تاگور یکی ازشخصیت های پیشرو هند وصوفی ونقاش وبرنده جایزه نوبل است.آثارش کلاسیک وبه خاطر غزل های زیبا و پراحساس روحی اش شهرت یافته است.

در درون هریک ازما دونفر زندگی میکنند.من اولین نفر را منیت خطاب میکنم.منیت همواره خود را ذیحق می داند.اعتقاد دارد که تافته جدابافته و همواره با دیگران دررقابت است.اگر بتوان شخصیت را درجه بندی کرد،اوپیوسته مایل است شخصیت شماره یک باشد.او هیچگاه ارضا وقانع نمی شود وپیوسته به پیش می تازد اما هرگز به سرمنزل مقصود نمی رسد.
روح دومین فردی است که در درون هریک ازما زندگی میکند.او به هیچیک از چیزهایی که منیت درصددآن است علاقه ندارد.ابداً به برتری نسبت به دیگران نمی اندیشد چه رسد به اینکه به فکر شکست آن ها باشد.هیچگاه خودش را با کسی مقایسه نمی کند.وقتی سخن از رقابت به میان می آید،به رقابت می پردازد.اما هیچگاه محتاج برتری نسبت به کسی نیست.وقتی چیزی را تصاحب می کند به راستی ازآن لذت می برد اما هرگز درغل وزنجیر زندان تملک گرایی اسیر نمی شود آنچه دارد درطبق اخلاص می گذارد ودر راه ایثار بخشش می کند.روح طالب آرامش وسکون است.

_ پیش ازهرگونه واکنش نسبت به دیگران به ندای وجود راستین خویش گوش فرادهید.ببینید که آیا می توانید روزی یکبار منیت خودسر و لگام گسیخته را رام کنید. پیش از آغاز سخن ازخود بپرسید:"آیا قصد دارم با پاسخی دندان شکن خطای طرف مقابل را اثبات کنم وبرتری خود را نشان دهم؟آیا برخورد من به آشفتگی بیشتر منجر می شود و یا آرامش بیشتر را درپی دارد؟"آنگاه تصمیم بگیریدرفتار وگفتاری برانگیخته از مهر وعشق وعطوفت درپیش بگیرید. در این حال به واکنش امیال نفسانی خود توجه کنید وبکوشید دست کم روزی یکی دوبار از تسلط او بکاهید تا این که این عمل رفته رفته به عادت تبدیل شود.

_ گوش به زنگ باشید وببینید که چندبار در روز ازکلمه"من"استفاده می کنید وبکوشید که هربار کلمه"شما"را بجای آن بنشانید،احساس نیاز به تکبر وفخرفروشی را در وجودتان سرکوب کنید ودرعوض دستاوردهای دیگران را تحسین نمایید.

_ تلاش کنید و ببینید که تا چه اندازد می توانید رشته های وابستگی های مادی تان را شناخته وآن ها را ازهم بگسلید و به بخشش و ایثار روی آورید.
خلوت تنهایی......گاندی

انسان بزدل با قدرت متکی بر(تعداد)مسرورمی شود،وانسان شجاع تنها با قدرت متکی به(خود راستین وشکوهمندش) برانگیخته می گردد. مهندس کارامچاند گاندی

گاندی مشهوربه مهاتما به معنای روح بزرگ،درجنگ برای کسب استقلال وحقوق مدنی مردم هند ازخط مشی عدم خشونت طرفداری کرد.

ترسوها هرگز خواسته های خود را متجلی نمی کنند،صرفاً به خیل افراد دلزده وناکام می پیوندند.درحالیکه وقتی برای دستیابی به آنچه سرنوشت خود می پندارید به توانایی های باطنی خود متوسل می شوید،بدون توجه به نقطه نظرهای دیگران خواسته های خودرا به فعلیت وعینیت درمی آورید.
من در دوران جوانی به استقلال مالی ام فکر می کردم وطرح وبرنامه ام را برای دستیابی به این خواسته ها با دوستان و اعضای خانواده ام درمیان می گذاشتم.هربارکه قصدم را دربارهء ذخیره کردن یک پنجم از عایداتم مطرح می کردم،با اعتراض های خردوکلان درباره برنامه های مالی ام روبرو می شدم.من هم درمقام دفاع از طرح وبرنامه ام برمیامدم.اما از آنجایی که پند واندرز این کارشناسان فقر وفلاکت دلسردم کرده بود،سرانجام تصمیم گرفتم که لب از سخن فروبندم وآنچه که در چنته دارم رونکنم. به تجربه دریافته ام که هرچه درباره دیدگاه ها وبرنامه هایم کمتر بادیگران سخن بگویم،خواسته هایم سریع تر محقق می شود.(مگرمشورت با افراد مثبت اندیش وهم فکر)
برای اینکه به تعبیرگاندی باقدرت متکی به خود راستین وشکوهمندتان پیش بتازید ضرورت دارد که دربرابر نقطه نظرهای دیگران درباره رویاهایتان فشارهای اجتماعی را تاب بیاورید وآرمان ها و بینش هایتان را نزد دیگران برملا نکنید.
"دنباله روی جزگام برداشتن بر روی آنچه دیگران ازخود به جا می گذارند فرجامی دیگر ندارد."

_ وقتی قصد دارید نقطه نظرهای دیگران را درباره رویاهای خود جویا شوید وتایید آنان را طلب کنید،باکمی درنگ به یاد آورید که وقتی پای منیت به میان می آید وخلق وخوی نفسانی نمود پیدا می کند،ابزارهای علمی و روحی برای آفرینش خواسته ها محو وناپدید می شوند.

_ برای اینکه نیاز خود را برای اعلام برنامه هایتان مهار کنید،آرمان ها،بینش ها وخواسته های خویش را دریک دفترچه خاطرات بنویسید. با این کار،دست کم از شر دلایل دلسردکننده دیگران درباره امکان عدم دستیابی به رویاها وآرزوهایتان خلاص می شوید.

_ دربالاترین نقطه ذهنتان ثبت کنید که فرآیند آفرینش از نامرئی به مرئی وازروح به ماده جریان دارد. برای تماس هشیارانه با جهان نامریی به استعدادها و توانایی های مکتوم خود اعتمادکنید. تماس برانگیخته ازآگاهی تفاوت بین دانستن درباره خدا وشناخت خداست.
امید.......میکل آنژ

بزرگترین خطری که بیشتر ما را تهدید می کند پایین وقابل دسترس بودن اهداف مان است و نه بلند بودن وغیرقابل حصول بودن آن ها. میکل آنژ

میکل آنژ بوناروتی،نقاش،مجسمه ساز،معمار وشاعر دوره رنسانس ایتالیا وشخصیت برجسته ای درتاریخ هنرهای تجسمی به شمار می آید.

میکل آنژ تاآخر عمرهشتادونه ساله اش به مجسمه سازی،نقاشی،نویسندگی وطراحی اشتغال داشت،در دورانی می زیست که نودسالگی،شصت سال بیشتر ازحد انتظار عمر بود.او در کلام مشهورش درباره امیدها واهداف بسیار بالا،به ما خاطرنشان می کند که یاس،ناامیدی و دودلی خطرآفرین است و نه امید فراوان.وهنگام ناامیدی هدف های ما که مایه ومحرک اصلی زندگی ماهستند،پیش ازآنکه برروی آن ها کارشود وبتوانند به فعلیت وعینیت درآیند ازمیان می روند و نابود می شوند.
این دیدگاه نه تنها برای غلبه بربیماری های جسمی موثراست بلکه تمام شئونات زندگی اجتماعی مارا نیز دربرمی گیرد. دنیا مملو ازمردمی است که دچارکوته فکری و اهداف کوچک وحقیرند .تسلیم شدن به معیارهای خردوحقیر وانتظارات کوچک،نیرومندترین خطری است که موقعیت مارا تهدید می کند.به سخنان نغز و ارزنده میکل آنژ که بسیاری او را بزرگترین هنرمند همه دوران خطاب می کنند گوش فرادهید.
اوقاتی راکه درفلورانس به مجسمه داود مات ومبهوت نگاه می کردم هیچگاه فراموش نمی کنم.با نگاهی به این مرمر باعظمت وپرشکوه چنین به نظر می رسید که روح بزرگ میکل آنژ ازمیان آن فریاد می کشید وخطاب به همه جهانیان می گفت که:"بلندنظر باشید و هدف های بزرگ تعیین کنید" هنگامی که از وی پرسیدند چگونه به خلق چنین شاهکاری همت گماشته است. پاسخ داد که داود پیشاپیش دراین مرمر حضور داشته و او تنها با تراشیدن حشو و زائد شرایط را برای خروج او فراهم کرده است.
_ از گوش فرادادن وتوجه ب اندرزهای عالمانه افرادی که به محدودیت های شما اشاره می کنند اجتناب کنید.این عبارت داهیانه را فراموش نکنیدکه:"وقتی درباره محدودیت مباحثه می کنید،تنها چیزی که عایدتان می شود محدودیت است و دیگرهیچ."

_ هرگز اهداف کوچک انتخاب نکنید ویا حقیر وکوچک نیندیشید.شما تجلی الهی خدا هستید واز این جهت به نیرویی که معجزه ها را می آفریند مرتبط ومتصل اید.

_ با یادآوری جمله معروف آلبرت انشتین که گفت:"روح های بزرگ همواره با مخالفت های خشونت آمیز ذهن های میانه حال روبه رو هستند."امید را درخود زنده نگه دارید.
_ هنگام عدم آمادگی درتحقق بخشیدن اهداف دلخواهتان در زندگی،میکل آنژ هشتادونه ساله را که پانصد سال پیش با شور واشتیاق به نقاشی،مجسمه سازی ونویسندگی اشتغال داشت به یاد آورید.درعالم خیال او را مشاهده کنید که به شما توصیه می کند می توانید هرآنچه را که خواستارش هستید بیافرینید وخطربزرگ در داشتن اهداف حقیر است و نه امیدهای فراوان.
غم موهبت است نه مصیبت........جلال الدین رومی

غم را دیدم که پیاله ای پرازغصه سرمی کشید،صدایش کردم وگفتم:"شیرین است،این طور نیست" با ترشرویی پاسخ داد:"تو با این دخالت کسب و کارم را از رونق انداختی؛چگونه می توانم از این پس اندوه را به تو بفروشم،درحالی که می دانی غم موهبت است نه مصیبت." جلال الدین رومی

جلال الدین رومی شاعر عارف پاک نهاد پارسی درباره عشق ناب قلم فرسایی می کند.عشقی که فراسوی منیت و خودپرستی و تنها در پرتو روحیه الهی که آرزومند اتحاد و اتفاق با خداست قابل حصول است.

جلال الدین رومی با پیامی از قرون وسطی افق تازه ای را به روی دیدگاه ما می گشاید.به اعتقاد او غم بلای اجتناب ناپذیری نیست که برای تجدید تعادل و توازن زندگی ناچار به تحمل آن باشیم،موهبتی است که جامه ی مجهول و مبدل به تن کرده است؛به عبارت دیگر اندوه ابداً تلخ و گزنده نیست،فرصتی است برای نوشیدن شربت شیرینی که در لحظه های تاریک زندگی در دسترس ما قرار می گیرد. من یکی از درس های بزرگ زندگی ام را پس از کشف آیین قبالا آموختم.دراین کتاب آمده است:"شکست های زندگی روح مارا صیقل می بخشد،استعدادهای نهفته مان را برملا می سازد و سبب می شود که به سطوح بالاتر زندگی ارتقا یابیم."

ضرورت ندارد که وانمود کنید ماجراهای غم انگیز را دوست دارید،تنها متعهد شوید که برای ارتقا به مقام و موقعیت برتر در زندگی از غم به عنوان نیروی محرکه سود ببرید.

به هرحال اندوه ناشی ازغصه و خودخوری شما را در گرداب بحران و یا وضعیت ناهنجار غرقه می کند و باتحمیل احساس گناه و نگرانی رکود شدیدی را بر زندگی تان حاکم می سازد.اما اگربه این حقیقت چشم بگشایید که مصیبت تلخ،موهبت شیرینی است درجامه ی مجهول ومبدل،زنجیره غم وغصه را ازهم گسسته،مسایل زندگی را به هیچ گرفته و دربرابر دشواری ها خم به ابرو نخواهید آورد. در اوج غم اندکی درنگ کنید و با کمال متانت از خود بپرسید:"آیا اکنون ناچارهستم به خاطر این وضعیت ناهنجار که یقین دارم عاقبت آن را یک نعمت خواهم یافت در درون وبیرون رنج وعذاب بکشم؟" مهم نیست که برای پاسخ به این پرسش چقدر مهارت دارید بلکه گوش کردن به پاسخی که از ژرفای وجودتان برمی خیزد وپیروی ازآن ازاهمیت عمده واساسی برخوردار است.

_ با تمرین و ممارست توان خود را برای بیان صادقانه ضرر و زبانی که متحمل شده اید تقویت کنید.درطول این مدت این باور راکه باید دربحران ها اندوهگین شوید از ذهن بیرون برانید.می توانید ضمن اظهار وضعیت نامطلوب،نعمت نهفته درپس مصیبت ها را نیز کانون توجه قراردهید.انتظار نداشته باشید که بی درنگ همه چیز تغییر کند.دراوقاتی که راه برای انجام رفتاری دیگر صاف وهموار می کنید،اوضاع وشرایط حاضر را بپذیرید.

_ ممکن است پذیرفته باشید که غم وغصه پدیده ای لاینفک وگریزناپذیر است.شما نیز به احتمال زیاد آموخته اید که خونسردی و انبساط خاطر درهنگام مصیبت وبحران رفتاری سرد وغیرانسانی به شمارمی آید. پس از وقوف به این نکته که تمام ناکامی ها نعمت و تمام مصیبت ها تابع نظم الهی است،به تدریج غم وغصه راشیرین یافته،جوهره ی ذات را جلا وشخصیت و ساختار باطنی تان را استحکام می بخشید ونیروی لازم را برای جهش از بلندترین موانع به دست می آورید.
تجسم.........ویلیام جیمز

اصلی در روانشناسی می گوید که اگر تصویری ازخواسته خود را در ذهن ترسیم کنید وآن تصویر را به اندازه کافی درآنجا نگه دارید،دیری نمی پاید که خواسته شما به طوردقیق متجلی می شود. ویلیام جیمز
ویلیام جیمز فیلسوف،روانشناس ومعلم آمریکایی در زمینه های خداشناسی،روانشناسی،اخلاق ومتافیزیک نویسنده توانایی بود.

بسیاری ویلیام جیمز را پدر روانشناسی نوین می نامند.او دریکی ازبیانیه هایش ابزارنیرومندی را دراختیار ما می گذارد تا ازآن سودببریم.این نقطه نظر درعین سادگی بسیار بزرگ وشکوهمند است.می تواند بطوردقیق راه را برای دستیابی به اوضاع وشرایط دلخواهتان صاف وهموارکند. افرادی که ناکامی خود را به عواملی نظیر بخت واقبال نامساعد،شرایط محیطی واقتصادی،ژنتیک،موقعیت اجداد ونیاکان وبهانه ها ودستاویزهای بی پایان دیگر نسبت می دهند،سادگی این نظریه موجب غفلتشان می شود.

فرایند تصویرسازی ذهنی که اغلب تجسم نامیده می شود ازاعتقاد:"تو همانی که می اندیشی"درکتاب مقدس نشئت گرفته و از ایده تفکر مثبت بسیار فراتر است.تفکر ما همانند رویاهایمان براساس تصاویرشکل می گیرد.دراینجا ازکلمات وعبارات کاری ساخته نیست وتنها تصاویرذهنی موثروتعیین کننده است.کلمه ها علائمی هستندکه به ما امکان می دهند باتصاویر ارتباط برقرار کرده وتوصیفشان کنیم.این همان فرایند تصویرسازی است که ویلیام جیمز ترغیبتان می کند باتوسل به آزادی اراده کنترلش کنید.

فرمول موردنظرمن(وین دایر)عبارت است از:"آنچه شما واقعاً،واقعاً،واقعاً،واقعاً بخواهید،آن را به دست خواهیدآورد."

اولین "واقعاً" برخواسته واقعی شما تاکید دارد.دراین مرحله شما تصویرآرزوی خودرا درذهن ترسیم می کنید که ممکن است تصاحب یک اتومبیل،ارتقاء مقام،کاهش وزن،ترک اعتیاد ویا هرچیز دیگر باشد.یقین بدانید هرچیزی که به صورت عینی و ملموس در زندگی تان پدیدارشده،با خواسته ای براساس تجسمات ذهنی تان آغازشده است.
دومین "واقعاً"برآرزوی واقعی شما اصرارمی ورزد.تردیدی نیست که بین داشتن تصویری درذهن براساس یک خواسته وتصویری برمبنای یک میل وآرزو فرق است.آنچه درعالم خیال خواستارش هستید،درتنهایی باصدای بلند بطلبید.
سومین"واقعاً" برعزم وجزم واقعی پافشاری می کند.اکنون وقت آن است تصویری که ازخواسته وآرزویتان شکل گرفته درعبارتی که نشانگرعزم وارادهء راستین شماست تثبیت شود.می توانید بگویید:"قصددارم این تصویر را باهمکاری...دردنیای خویش تحقق بخشم. "این عنوان"..." می تواندخدا،نورباطن،هوش کیهانی،خردبیکران وغیره باشد.این مرحله ابداً باشک وتردید سازگارنیست.نمی توانید بگویید:"اگرامور بروفق مرادبود"،"اگرشانس به من روآورد"
چهارمین"واقعاً" برشور واشتیاقی واقعی تاکید دارد. دراین مرحله نباید به کسی اجازه دهید دلسردتان کند.
دربرابرنقطه نظرهای منفی دیگران مقاومت کنید وتاحد ممگن ازبرنامه های خود وتفاوت هایی که قصد دارید در زندگی تان پدید آورید سخن نگویید وبه اصطلاح هرچه درچنته داید رو نکنید. افرادی که واقعاً واقعاً درجذب خواسته ها وآرزوهایشان موفق و کامیابند ،به بخت واقبال خود متکی نیستند وکاسه وکوزه بی تحرکی خودرا برسر دنیای فانی نمی شکنند.

همه چیز در زندگی من ازجمله کتاب ها ونوارهایم ناشی از بکارگیری این"اصل روانشناسی"است.همه خواسته هایم با میل وآرزو آغازشده است.این کتاب نیز ازاین قائده مستثنی نیست.به بیانی دیگر نگارش کتابی که عقل وخرد حکیمان و فرزانگان را تفسیرکرده وچون چراغی فراراه ما قرارگرفته،نخست به صورت میل وآرزو درذهنم شکل گرفت.من تصویری از عبارت ها واشعار این بزرگان را که درابتدای هربخش آمده همراه با تعبیروتفسیرخودم،درقلمرو ذهن خویش منعکس کردم.
آنگاه این آرزو را باهمسر و ویراستارم درمیان گذاشتم ودرتمام این مدت همکاری جهان هستی را برای آفرینش این توانایی دروجودم خواستارشدم.آنگاه عزم و اراده ام ازآرزوی من برای آفرینش این کتاب پشتیبانی کرد.به همین دلیل به افرادو موسسه های مختلفی که می توانستند درچاپ کتاب نقش داشته باشند مراجعه کردم وطرح وهدف خود را بآنان درمیان گذاشتم،بعضی آن را دوست داشتند وشماری هم باشک و دودلی گفتندکه تجزیه وتحلیل شعر ،عامه پسند نیست وتعدادی هم نگارش این کتاب را ابداً به مصلحت من ندانستند.اما من تصویر این کتاب را همچنان درذهن خویش پروراندم ومشتاق بودم که هرچه زودتر نقطه نظرهای این متفکران بزرگ را دراختیار خوانندگانم قراردهم.امروز ثمره ونتیجه اش دردست شماست.

_ خواسته خود را به میل وآرزو تبدیل کنید.شما تجلی همه برکت های بی کرانه اید و استحقاق دارید که در وفور نعمت عالم هستی سهیم باشید.پس برای آمال و آرزوهای خود محدودیت قایل نشوید وبرای دستیابی به هرچیز خود را بی ارزش تلقی نکنید.شما یکی از مخلوقات الهی هستید و به اندازه تمامی افرادی که تاکنون به سیاره خاک گام نهانده اند برای بهره مندی از تندرستی،عشق،نیکبختیوموهبت های دیگر شایستگی دارید.

_ آرزوی خود را به شکل یک درخواست باذکر نامتان برای هوش بیکران که اغلب خدا نامیده می شود بیان کنید.کائنات آن چیزی را می تواند به شما ببخشد که درهشیاری شماست.پس برای درخواست کمک آمادگی داشته باشید وازنوشتن و ابراز خواسته های خود هراسی به دل راه ندهید.عبارت:"بطلبید و دریافت خواهید کرد"را وعده ای میان تهی تلقی نکنید.

_ اجازه ندهید که شک و دودلی ازخلال جریانات روحی شما بلغزد وبر تقاضای شما مسلط شود.به جای استفاده از واژه های پیچیده و نامانوس دربیان خواسته های خویش،از زبانی ساده و کلامی روشن استفاده کنید.

_ تاحدممکن تصاویر ذهنی وعزم واراده خود را برای تحقق آن ها،نزدخود پنهان ومکتوم نگه دارید.چنانچه با مقاومت روبرو شدید،به جای دلسردی بازخوردهای منفی را به نیروی شور واشتیاق تبدیل کنید وازآن برای عینی و ملموس کردن تصاویر دهنی تان بهره ببرید.به اطرافیانتان تفهیم کنید اعتقادکامل دارید که به انجام خواسته های خود قادرید وکاملاً مشتاق تصاحب آن ها هستید.
صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7
لینک مرجع