ماگستان، خرید ماگ، خرید فلاسک و خرید هدیه در همین نزدیکی!
دوستان و اساتید نظر بدهند زمان کنونی: 06-02-2024, 08:22 PM |
|||||||
|
دوستان و اساتید نظر بدهند
|
05-19-2015, 11:32 PM
ارسال: #1
|
|||
|
|||
دوستان و اساتید نظر بدهند
با سلام
خدمت دوستانی که دوره های دوبرابر کردن پول رو با 1000 یا 10000تومن شروع کرده اند و در راه رسیدن به اهدافشان هستند. در اینجا مطلبی رو میخوام بزارم که دوستانی کار و راه های زیادی را امتحان و عملی کرده اند در این مورد نظر بدهند. ***کارآفرینی با ده هزار تومان*** حرفهای زیادی وجود دارد که «شاید اگر آنها را در سنین نوجوانی شنیده بودیم و میدانستیم…» زندگی متفاوتی را تجربه میکردیم. تینا سلیگ، از نحوهی آموزش خود برای دانشجویان دانشگاه استنفورد میگوید: «من قبل از شروع تعطیلات آخر هفته، یک پاکت به بچهها میدهم که در آن یک اسکناس پنج دلاری وجود دارد. به بچهها میگویم که طی سه روز آخر هفته فرصت دارید با این سرمایهی اولیه که در اختیار شما قرار دادم، بیشترین سود ممکن را به دست بیاورید». او توضیح میدهد که بعضی بچهها بلافاصله میگویند: خوب بریم بلیط بخت آزمایی بخریم؟! یا اصلاً لابد باید بریم قمار کنیم! تینا به دانشجویان خود میگوید که سعی کنید به دنبال فرصتها باشید. ببینید چه مفروضاتی دارید که میتوانید آنها را زیر سوال ببرید. خلاق باشید. سعی کنید از منابع در دسترستان استفاده کنید. دو گزینهی اول که به ذهن بچهها میرسد: «شستشوی ماشین دیگران» و «آبمیوه فروختن» است. با یک اسکناس پنج دلاری (میتوانیم فرض کنیم که ما یک اسکناس ده هزار تومانی داریم) میشود دستمالی خرید و سطل کهنهای برداشت و به جان ماشین مردم افتاد. یا اینکه یک کیلو پرتقال بخری و با قرض گرفتن یا اجاره کردن آبمیوه گیری خانواده، کسب و کار آخر هفتهات را آغاز کنی! اما دیر یا زود، گروههایی از بچهها میفهند که راز اصلی این بازی، «فراموش کردن این پنج دلار» است. با این پول کم فقط گرفتار میشویم. اگر قرار بود که یک قطعه اسکناس کم ارزش بتواند نقطه شروع ثروتمند شدن و موفقیت ما باشد، همهی دانشجویان اطراف ما الان موفق و ثروتمند بودند. این پول کم، بیشتر از اینکه به ما کمک کند، باعث میشود ذهن ما محدود شود. حالا همهی فرصتها را از دریچهی یک عینک تنگ و محدود پنج دلاری میبینیم. بهتر است این پنج دلار را دور بیندازیم و به کار کردن و کسب درآمد فکر کنیم… پس از دور ریختن آن اسکناس بی ارزش، حالا گزینههای واقعی خودشان را نشان میدهند. یکی از نمونهها را با هم بخوانیم: گروهی از دانشجویان، متوجه شدند که آخر هفته، صف طولانی برای غذا خوردن و غذا خریدن از رستورانهای خوب شهر وجود دارد. بچهها تصمیم گرفتند در صف جا بگیرند و وقتی داشت نوبتشان میشد، آن جا را به دیگران بفروشند. حدود قیمت فروختن یک جا در صف، بیست دلار بود. بازی برنده برنده بود. بچه ها خوشحال بودند که درآمد خوبی به دست میآوردند و خانوادهها هم که حوصلهی صف ایستادن را نداشتند، با خوشحالی بیست دلار به یکی دو دانشجو میدانند که با لبخند جای خود را به آنها واگذار میکردند. دانشجویان به تدریج رستورانها و شرایط مختلف را امتحان کردند و نتیجههای جالبتری هم گرفتند. از جمله اینکه خانوادهها از دانشجوی دختر مظلوم و مهربان راحت تر جا میخرند تا پسری که شیطنت در چهرهاش موج میزند. پسرها جا میگرفتند و دخترها در صف جا را میفروختند. بعد از مدتی فهمیدند بعضی رستوران ها که یک زنگ و ویبرهی کوچک به مشتری میدهند تا زمانی که نوبتش شد آن دستگاه زنگ بزند و بلرزد، گزینههای بهتری هستند. شاید برای مردم راحت نباشد که به شما پول بدهند و بروند به جای شما در صف بایستند (واقعیت این است که شاید برای یک دانشجو هم حس خیلی خوبی نباشد)، اما شما نوبت گرفتهاید. دستگاه ویبره مخصوص صدا کردن مشتری در دستان شماست و وقتی کسی به شما پول داد، دستگاه را به او تحویل میدهید و میروید. اساساً مردم وقتی پول میدهند خوشحال میشوند یک محصول فیزیکی دریافت کنند. حتی اگر این محصول، دستگاه زنگ و ویبرهای باشد که شما را صدا میکند و باید هنگام ورود به رستوران، آن را به متصدی تحویل دهید… پیام سلیگ کاملاً مشهود است. منابع خوب هستند اما همهی منابع مفید نیستند. منابع همیشه فرصتهای بیشتر در اختیار ما قرار نمیدهند. گاهی فرصت های پیش رو را از ما میگیرند. گاهی «داشتن یک آشنای خوب در کشور اسپانیا» باعث میشود که هر زمان به رابطهی بازرگانی با غرب فکر می کنیم به اسپانیا فکر کنیم. گاهی وقتها، داشتن یک مدرک کارشناسی از یک دانشگاه، باعث میشود انبوهی از فرصتها را از دست بدهیم. آیا شما هم کسی را دیدهاید که شغل مناسبی را به او پیشنهاد میکنند اما او می گوید: با تخصص من همخوانی ندارد؟ (منظور از تخصص هم مدرک دانشگاهی است نه دانش اختصاصی!). البته همیشه مشکل جوانترها نیست. گاهی پدر و مادرها یک اسکناس ده هزار تومانی دارند و به اجبار میخواهند بچهها با همان کار را شروع کنند. پدری که به فرزندش میگوید من یک پزشک قوی و خوشنام هستم. تو اگر پزشک شوی به خاطر همین نام خانوادگی ده پله جلوتر از بقیه هستی. چرا میخواهی کار دیگری را شروع کنی؟ |
|||
|
05-20-2015, 07:25 PM
ارسال: #2
|
|||
|
|||
RE: دوستان و اساتید نظر بدهند
کسی نظری بر رد یا قبول این گفته نداره؟
آیا محدود کردن خودمون با 10000 تومن باعث محدود شدن دید ما نسبت به درآمد ویا کسب ثروت نمیشه؟ لطفا دوستانی ک قدمهایی تو این راه برداشتند جواب بدن |
|||
05-20-2015, 09:31 PM
ارسال: #3
|
|||
|
|||
RE: دوستان و اساتید نظر بدهند
میلیاردر شدن باروش دو برابری یک متد خاصه. شما میتونی از متد دیگری استفاده کنی.البته میشه هم خودتو محدود نکنی و راههای مختلفی رو تجربه کنی.من فکر میکنم هدف از بنیانگزاری این روش ایجاد انگیزه برای ادامه راهه. پیروی از یک برنامه. بدون برنامه و الگو هر اتفاقی ممکنه ادمو رو از مسیر منحرف کنه.۱۰۰۰۰۰ تومان بهانه ایست برای درگیر کردن,نرمش زهن و افزایش قوه خلاقیت.
|
|||
|
05-20-2015, 10:07 PM
ارسال: #4
|
|||
|
|||
RE: دوستان و اساتید نظر بدهند
به نظر من درسته که کسی که میخواد پول خودشو با کمترین مقدار اون،پله پله بیشتر کنه مجبور میشه از هر راه و ایده ای درآمدزایی کنه
یکی از فوایدی که داره اینه که باعث میشه ذهن همیشه خودشو درگیر کنه وازاین طریق باعث خلاقیت و منعطف شدن میشه چون همیشه باید دنبال یه فکر وایده جدید بگرده ولی به نظر من این کار موجب این هم میشه که ادم نتونه روی یک فکر یایک ایده ای خاص که بسیار مورد علاقه اون شخص هم هست کارکنه ،شاید درآمدش در آغازش کم باشه ولی با افزایش مهارت تو این راه وتخصصی کار کردن میتونه حتی باعث بشه درآمد بهتر و سریعتری داشته باشه تا این که بخواد تو چند شاخه بصورت غیرتخصصی کار کنه و هی از این شاخه به اون شاخه بپره |
|||
05-20-2015, 11:58 PM
ارسال: #5
|
|||
|
|||
RE: دوستان و اساتید نظر بدهند
نه ببینید این نوع کسب درامد با اون نوعی که شما مد نظرتونه فرق داره.کسب یه مهارت و افزایش تخصص در اون حرفه به شغل منتهی میشه .شغلی که من و شما و خییهای دیگه درگیرش هستیم.ولی دو برابری پول به تجارت منتهی میشه. روشهایی که بعضی از دوستان در موضوع دوبرابری دارند دنبال میکنند کاملا با متد منطبق نیست.اصل این روش اینه که شما یک کالایی رو میخرید .طی یک فرایندی بر اون کالا ارزش افزوده ایجاد کرده و با قیمت بالاتری اون رو میفروشید.یا در حالاتی هم ارزش افزوده ای ایجاد نکرده ولی جنس رو با قیمت بالاتر عرضه میکنید.و این اصل تجارته.با دنبال کردنه این روش شما به یک تاجر تبدیل میشید نه یک کاسب.
|
|||
05-21-2015, 12:49 AM
ارسال: #6
|
|||
|
|||
RE: دوستان و اساتید نظر بدهند
پس میشه بطور کلی اینطوری گفته بشه که بستگی به هدف شخص داره
شخصی که فقط هدفش کسب ثروت از طریق تولید محصولات(ایجاد بازار با تخصص و مقداری خلاقیت شخص) شخصی که فقط هدفش کسب ثروت از طریق خرید و عرضه محصولات(گسترش بازار با خلاقیت و مقداری تخصص شخص)) برداشت من اینه |
|||
05-21-2015, 08:42 AM
ارسال: #7
|
|||
|
|||
RE: دوستان و اساتید نظر بدهند
دوبار کردن پول یک روش آموزشی هست برای یادگیری راز های ناشناخته
مثلا همین مثالی که شما زدین درسته دانشجو ها پولی خرج نکردن ولی کلی از زمانش که صرف این کار شده؟؟ تو این روش به شما یاد داده میشه چطوری از کمترین خرج((پول،زمان، انرژی، نیرو و....) بیشترین موفقیت رو بدست بیارین تازه کلی هم ذهن رو باز میکنه وایده های جدید به ذهنت خطور میکنه |
|||
|
|
موضوع های مرتبط با این موضوع... | |||||
موضوع: | نویسنده | پاسخ: | بازدید: | آخرین ارسال | |
بررسی مشکلات خدمات پس از فروش چرخ خیاطی و لوازم تولید پوشاک درخواست برای ثبت نظر | MaHdi-Z | 0 | 534 |
12-08-2015 09:13 PM آخرین ارسال: MaHdi-Z |
|
زندگی عجیب (دوستان لطفا شرکت کنید( | mrghafoory | 1 | 867 |
12-15-2014 12:00 PM آخرین ارسال: هورداد |
|
نظر شما در مورد کارهای تولیدی چیست؟ | مــجــیــנ | 23 | 9,450 |
02-03-2013 11:41 PM آخرین ارسال: farzin54 |
|
نظر انتقادی من در مورد قانون راز و مشکلات بزرگ آن | MohamadMJ | 23 | 5,534 |
10-15-2012 01:10 PM آخرین ارسال: ناظم ارشد |
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان