جلسۀ سوم هستی شناسی

[pourmousa]

جلسۀ سوم هستی شناسی ...

با سلام به دوستان عزیز ...
همانطورکه اکثر دوستان بخاطر دارند مطلب این جلسه منوط به پاسخ دادن دوستان بود و اینک قصد دارم که به آنها بپردازم :
(( الف ) آشنایی با مکالمات درونی و انواع آن و آگاهی از نوع عملکرد آن.
ب ) محدودیت های ذهنی ما و انواع شرطی شدن و ارتباط آنها با مکالمات درونی.
ج ) هویت کاذب False Identity .
چقدر با مکالمات درونی آشنا هستید؟ آیا انواع آن را می شناسید؟ ازنوع عملکردش باخبر هستید؟ ))

در مورد سئوالات فوق اکثر دوستان اطلاعی نداشتند و به طبع وقتی با " مکالمات درونی " آشنا نباشند از انواع آن و نوع عملکردشان هم آگاهی نخواهند داشت.

(( شرطی شدن چیست؟
آیا هویت کاذب را می شناسید؟ ))
دوستان به این دو سئوال هم ظاهراً علاقه ای نداشتند و پاسخی نیز با این سئوالات ندادند.

اما تمامی دوستان در مورد دو voice قرار داده شده نظر دادند و داستان سرایی های زیادی را خواندیم.
(( لطفاً دو voice زیر را گوش کنید و پاسخ دهید که چه چیزی شنیدید؟

http://s2.picofile.com/file/7341178274/seda_1_.mp3.html
http://s1.picofile.com/file/7341179244/seda.mp3.html ))

(( محدودیت ذهنی چیست؟ ))
تقریباً تمامی دوستان به جز چند نفر به این سئوال هم پاسخ ندادند .

بسیار خوب ، از همین جا شروع جلسۀ سوم هستی شناسی را به همراه دوستان اعلام می کنیم.
بگذارید ابتدا از voiceها شروع کنیم :
در واقع دوستان عزیز داستان سرایی ها و اتفاق سازی های بسیاری انجام داده بودند مثل :
{ فايا اول: ابتدا انگار كسي تو برفها راه مي رود و مي دود سپس صداي گربه اي مي آيد و در انتها صداي يراندازي و افتادن
فايل دوم: صداي آمبولانس و ماشين آتش نشاني و پليس انگار جايي آتيش گرفته و بعد صداي گريه كودك و بزرگ}
{ در مورد فایل صوتی یک نفره که تمرین تغییر صدا می کند(فایل یک-صدای سگ،صدای گربه ، صدای تیز اندازی فایل دو - صدای آمبولانس ،بچه ای خوشحال بعد گریان }
{ در مورد سوال اول :
پلان و نمای نخست فیلم قیصر
و دوم نیز صدای موشکباران و جنگ و ایران و عراق به ذهنم رسید. }
{
اولي: بازي يك كودك با دهنش...... گريه
دومي:پارس سگ...صداي يك گربه كه داره ناز ميكنه...تير اندازي وخراب شدن چيزي

جالبه دو تاشون طوري بود كه صداي تيراندازي احساس ميشد......}
...
و شبیه این جور پاسخها را بقیۀ دوستان هم داده بودند
اما دوستان عزیز اینها فقط اصوات بی معنایی بودند که (( شما به همگی آنها معنا دادید )) دقت فرمودید شما به آنها معنا دادید ... دقت بفرمائید شماها به آنها معنا دادید.
بیائید با هم بررسی کنیم که چه اتفاقی در ذهن شما افتاد ؟
در واقع بخاطر اینکه صداها شبیه به صداهایی بودند که در زندگی خودتان شنیده بودید و به دلیل اینکه شما از پیش شرطی شده بودید برای خودتان داستان سرایی کردید.
در حالیکه آنها فقط و فقط صداهای موهوم و بی معنایی بودند که از یک منبعی به شما رسیده بود.
بسیار دقت بفرمائید (( مکالمات ذهنی )) یعنی همین ها ... شما در ذهنتان بسیار بسیار حرف می زنید
در واقع داستان سرایی هایتان همگی از خاصیت حرف زدن ذهنتان می باشد.
پس (( مکالمات درونی )) همین سخنانی هستند که شما با خودتان و درون ذهنتان انجام می دهید و اکثر مواقع این موضوع به زمینه ایی و یا تجاربی در گذشتۀ شما بر می گردد. حال انواع مکالمات درونی کدامند ؟
خوب مکالمات درونی بسیار زیاد هستند ولی می توان آنها را به گونه ای در چهار گروه دسته بندی کرد :
الف ) قضاوت ها
ب ) ارزشیابی ها
ج ) بایدها و نبایدها
د ) خوب و بد کردن
البته این دسته بندی ها قابل تعمیم و تغییر به یکدیگر هم هستند اما مهمترین مکالمات درونی ما در همین زمینه ها گنجانده می شوند. چند مثال می زنم احتمالاً شما با بقیه آشنا خواهید شد :
در طول روز در مورد چه چیزهایی (( قضاوت )) می کنید؟ هوا ، آدم ها ، وقایع ، شرایط مالی تان و ...
در طول روز چقدر (( ارزش یابی )) می کنید؟ این خانه متری مثلاً دو میلیون است نمی ارزد ، الآن بازار سکه خوبه و می ارزد که سکه بخریم و توی این زمینه سرمایه گذاری کنیم و ...
در طول روز چقدر (( باید و نباید )) می کنید؟ من امروز باید فلان کار را انجام دهم ، اون نباید بامن اینجوری برخورد می کرد، چرا باید من توی این خانواده باشم ؟ و ...
در طول روز چقدر (( خوب و بد )) می کنید؟ آقای x آدم خوبیه اما خانمy آدم بدیه و یا خانم n آدم خوبیه و آقای z آدم بدیه،
شهر تهران شهر خوبیه و نیویورک شهر بدیه و ...
ببیند دوستان اینها اغلب مکالمات مداوم درونی ماست و باعث می شود که در مورد همۀ چیزهایی که در اطرافمان بوجود می آید نظر بدهیم و ایده آل هایی را برای خودمان مطرح کنیم .
فکر می کنم به اندزۀ کافی با مکالمات درونی آشنا شدید...
اما هم اینک می خواهم که شما به نوع عملکرد مکالمات درونی آگاه شوید ... عملکرد مکالمات درونی بسیار ظریف و زیباست بطوریکه معمولاً آدمی متوجۀ آن نمی شود.
بگذارید ابتدا واژۀ (( شرطی شدن )) را با هم بشناسیم و سپس به مبحث نوع عملکرد مکالمات درونی بر می گردیم.
یک نوع یادگیری همخوان با تداعی است. در شرطی‌شدن کلاسیک جانور یاد می‌گیرد که بین یک محرک بی‌اثر، با یک پاداش یا تنبیه ارتباط برقرار کند.
اصطلاح شرطی‌شدن کلاسیک نخستین‌بار توسط ایوان پاولف، فیزیولوژیست روسی، پیشنهاد شد.
دوستان خوبم ، اما من الآن قصد ندارم به این موضوع به شیوۀ فیزیولوژیست روسی نگاه کنم ... فقط قصدم این بود که با این نوع تعریف هم آشنا شده باشید.
واژۀ (( شرطی شدن )) تقریباً به همان معنای بالاست اما اینک بگونه ای دیگر بیان میکنم تا شما هم با آن بهتر آشنا گردید.
در زندگی همگی ما اتفاقات و وقایع بسیاری رخ می دهد و هر کدام از ما از دریچۀ نگاه و نگرش خودمان به آنها می نگریم و این عمل باعث می گردد که ما نسبت به این اتفاقات و وقایع از نظر احساسی و عاطفی عکس العمل های متفاوتی نسبت به همدیگر داشته باشیم اما تمامی ما آنها را بخاطر خواهیم سپرد و آنها را در ذهنمان قرار می دهیم و بدین ترتیب رفتارهای از پیش شرط شده ای در درونمان متولد می شود و اینگونه است که نسبت به مطالبی که برایمان رخ میدهد معمولاً عکس العمل های از پیش تعیین شده ای را در ذهنمان پایه ریزی می کنیم و سپس به آن اتفاق و نظایر آن را با اینگونه از رفتار در ذهنمان پیوند می دهیم و از آن پس بگونه ای قابل پیش بینی برخورد خواهیم کرد.
به این نوع عملکرد، از این پس ((شرطی شدن )) میگوئیم.
بسیار خوب ، باز هم به مطلب (( نوع عملکرد مکالمات درونی )) باز می گردیم :
تا به اینجا متوجه شدیم ذهنمان همیشه در حال مکالمه کردن و سخن گفتن می باشد و با (( شزطی شدن )) نیز آشنا شدید لذا این دو مورد را باهم پیوند می دهیم که در واقع وقتی با مورد یا مواردی که از پیش بابت آنها شرطی شده ایم مواجه میشویم دست به انجام مواردی می شویم که از پیش در ذهنمان آنها را تعریف کرده ایم...
ببینید دوستان عزیز همگی شما در مورد آن اصوات موهوم داستان سرایی هایی نمودید و این موضوع نشانگر آنستکه شما در واقع تحت تأثیر مکالمات درونیتان قرار دارید ، شاید این موضوع کمی برایتان مقاومت در برابرش را ایجاد کند اما دقیقاً همینگونه است.
شما با شنیدن این اصوات موهوم داستانهایی ساختید حال نظر شما را به این مطلب جلب می کنم که با دیدن و شنیدن وقایع و اتفاقات اطراف زندگیتان هم همین کار را می کنید یعنی داستان سرایی های ذهنی تان ادامه وادامه و ادامه دارد.
پس اینگونه از رفتار از پیش تعیین شده باعث می گردد که شما خیلی از وقایع واتفاقات را آنگونه که باید ببینید ، نمی بینید و بسیار واضح است که وقتی چیزی را نمی توانید ببینید پس نمی توانید از آن استفاده کنید و این معضل بزرگی است.
اما نگران نباشید دوستان خوبم ، چون هم اینک این پیام را برایتان ارسال می کنم که شما به یک مرحلۀ آگاهی بالاتری هم اینک دست یافتید.
و در آیندۀ نزدیک در ادامۀ همین دوره خواهیدآموخت که چگونه بر این حالت غلبه کنید.
مطلبی که هم اینک در ادامۀ جلسه قصد تعریف آنرا دارم محدودیت ذهنی است :
وقتی شما بوسیلۀ مکالمات درونی تان و بوسیلۀ پیش شرطی شدنتان رفتاری را از خودتان بروز می دهید که درواقع از پیش تعیین شده است پس در واقع برای خودتان محدودیت هایی را آفریدید و دوستان عزیز این کار را خودتان با کمال میل انجام می دهید یعنی خودتان برای خودتان (( محدودیت ذهنی )) می آفرینید.
بگذارید به مثال آن نه نقطه برگردیم :
. . .
. . .
. . .

به جز بعضی ، بقیۀ دوستان نتوانستند این مسئله را حل کنند چرا که با پیش فرض های ذهنی خودشان روبرو بودند
در واقع شما خودتان را محدود کرده بودید و این کاری است که همیشه در روزمره با خودتان انجام می دهید
خط بالا را برای همگی دوستان گفتم چه آنهائیکه حل کرده بودند و چه آنهائیکه نتوانسته بودند.
پس (( محدودیت ذهنی )) وجود دارد و کاری است که ما با خود انجام می دهیم و ابزار بوجود آورندۀ آن مکالمات درونی و شرطی شدن میباشد.

تنها مطلبی که از این جلسه باقی ماند موضوع (( هویت کاذب )) می باشد که در طول دوره با آن آشنا خواهید شد
حق نگهدارتان باد

[mortezaq]

سلام
منظورتون از این دوره چیه ، مفهوم کاری که می کنید رو درک نمیکنم میشه توضیح برای من ارسال کنید در یک پیام خصوصی ..............؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!

[mansour1963]

[سلام
ساعات کلاس هستی شناسی را اگر اعلام فرمایید متشکر خواهم شد

[محسن دوستوندی]

با سلام.
به نظر من وقتی دو،دوتای ذهن چهارتا نمیشه،ذهن دچار محدودیت شده