سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران
بیست و یکمین صندلی داغ(فروش لباس، حسابداری، مهندسی عمران)با حضور محمد جواد دهقانی - نسخه قابل چاپ

+- سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران (http://forum.unc-co.ir)
+-- انجمن: بخش اعضای سایت (/forumdisplay.php?fid=105)
+--- انجمن: صندلی داغ (برای نخستین بار در ایران) (/forumdisplay.php?fid=80)
+--- موضوع: بیست و یکمین صندلی داغ(فروش لباس، حسابداری، مهندسی عمران)با حضور محمد جواد دهقانی (/showthread.php?tid=9187)

صفحه ها: 1 2 3 4 5


RE: بیست و یکمین صندلی داغ(فروش لباس، حسابداری، مهندسی عمران)با حضور محمد جواد دهقانی - mjdehghani - 07-31-2013 10:14 AM

(07-30-2013 08:05 PM)maral 777 نوشته شده توسط:  اجناستون رو چه جوری تهیه می کنید؟از بازاریاب هایی که به مغازه می ان یا مستقیم از تولید کننده یا عمده فروش خریداری می کنید؟ چه نکاتی هنگام خرید براتون مهمه؟
مستقیم از تولید کننده
توی خرید جنسی رو می خرم که بتونم ضمانت کنم، اطمینان دادن به مشتری موجبات افزایش فروش رو فراهم می کنه . من اجناس رو ضمانت می کنم و به اون پایبندم .


RE: بیست و یکمین صندلی داغ(فروش لباس، حسابداری، مهندسی عمران)با حضور محمد جواد دهقانی - Elixir - 07-31-2013 10:41 AM

(07-28-2013 02:10 PM)Elixir نوشته شده توسط:  سلام؛
از حضور و وقتی که گزاشتید متشکرم..
1.شما چقدر به این جمله که تا شکست نخوری نمی تونی پیروز بشی اعتقاد دارید؟
1.2.به نظر شما چقدر احتمال داره یه نفر بدون شکست خوردن پیروز بشه و چه عواملی باعث این میشه؟؟

آقای دهقانی عزیز جواب من!! 46 جواب من!! 46


RE: بیست و یکمین صندلی داغ(فروش لباس، حسابداری، مهندسی عمران)با حضور محمد جواد دهقانی - mjdehghani - 07-31-2013 10:53 AM

(07-30-2013 09:08 PM)jahanagahi نوشته شده توسط:  سلام بر جناب دهقانی عزیز :
1- خصلتهای خوب شما؟
2- دیوار ذهنی چیست؟چگونه می شود این دیوار را خرد کرد؟
3- اصول کار در بازار برای رسیدن به موفقیت هرچه بیشتر؟
4- اگر عزیزی بخواهد حرکت کاری بکند چه پیشنهادی برای موفقیت وی دارید؟
5- تا چه انداز ه به نوشتن اهداف ایمان دارید؟
6- رفتار شما در منزل چگونه است؟
موفقتر باشید.
سلام به استاد عزیزم .
این بر می گرده به تاپیک من و من کردن ؟
من خیلی دیر عصبانی می شم و این خیلی جاها به کارم اومده .
خندیدن : اگه بگم 60% اوقات می خندم (30% خوابم ، 10% بقیشم دیگه نمی شه)
2- استاد اینارو از خود شما یاد گرفتیم . اما به نظر من دیوار ذهنی یه جور مانع ساخته شده از افکار منفیه که مثل یه دژ دور انسان رو گرفته ، این دژ خود ساخته به اشتباه برای حفاظت تلقی می شه ولی در اصل مانعیه برای دیدن دوردست ها و رسید به آرزوهای بزرگ . کسایی که توی این دژ هستند نمی تونند دنیا و زیباییهاش رو ببینند .
شکستن این دیوار ها به یک باره نمی شه . بعضیا چند لایه دیوار چیدن دور خودشون بعضیا هم یه دیوار رو قطور کردن . سریعترین حالت هدف قرار دادن پی دیوار هست که یعنی همون مبانی . اصلی ترینش ترسه که خوب صورت چند وجهی داره
3- اولین اصل توی کار صداقته ، که راحت می شه گفت تو 90% مواقع رعایت نمی شه
دومیش لیاقته که این هم تو خیلی مواقع رعایت نمی شه
سومیش سیاسته که همیشه باید رعایت کرد تا موفق بود . تو ایران داشتن سیاسته کاری بزرگترین اصل و عامل موفقیته
4- تا اونجا که امکانش هست از میزان سرمایه نقدی اولیه کم کنه . چون وجود پول در اول کار یه اطمینان کاذب به آدم میده که فکر کنه همیشه این پول باقی می مونه . موفقیت رو برای خودش تصور کنه . ایمان داشته باشه که موفق می شه . در این صورت با وجود شکستهایی در مسیر به سوی موفقیت گام بر می داره . ضمناً همیشه سحر خیز باشه
5- نوشتن هدف یعنی مشخص شدن چیزی که شما می خواین . مثلاً شما نون می خواین پس باید برین نونوایی و مسیر رو تا نونوایی طی می کنین . در صورتی که اگه نون نخواین تا نونوایی نمی رین . پس اگه هدف مشخص نباشه مسیری هم مشخص نمی شه . نوشتن اهداف واجبه و مرور اون در ط.ل روز واجب تر ( البته به نظر من ) چون ذهن ما فراره و احتیاج به تاکید داره تا براش جابیفته
6- سعی می کنم آروم باشم . بالاخره یک سری اختلافات بین دو دیدگاه همیشه وجود داره . اما زندگی یعنی تفاهم و تفاهم یعنی درک متقابل . من نمی تونم دیدگاه خودم رو به زور به کسی تحمیل کنم و در مقابل هم همینطور . بنابر این سعی می کنم با درک موقعیت تصمیم صحیح رو بگیرم . ولی شخصی جنجال طلبی نیستم و میل به آرامش تو زندگی من حرف اول رو می زنه


RE: بیست و یکمین صندلی داغ(فروش لباس، حسابداری، مهندسی عمران)با حضور محمد جواد دهقانی - mjdehghani - 07-31-2013 02:48 PM

(07-31-2013 10:41 AM)Elixir نوشته شده توسط:  
(07-28-2013 02:10 PM)Elixir نوشته شده توسط:  سلام؛
از حضور و وقتی که گزاشتید متشکرم..
1.شما چقدر به این جمله که تا شکست نخوری نمی تونی پیروز بشی اعتقاد دارید؟
1.2.به نظر شما چقدر احتمال داره یه نفر بدون شکست خوردن پیروز بشه و چه عواملی باعث این میشه؟؟

آقای دهقانی عزیز جواب من!! 46 جواب من!! 46
سلام و عرض معذرت
1- معنی این جمله همون کسب تجربه هست . می تونیم از تجربیات دیگران استفاده کنیم ولی متاسفانه چون یک مقدار لجباز هستیم . حرف های دیگران رو کمتر می پذیریم و باید راه اشتباه رو بریم تا خودمون تجربه کسب کنیم ، به خاطر همین امر وقتی رو که می تونستیم تو اوج باشیم صرف کسب تجربه ای می کنیم که قبلاً در قالب یک جمله یه نفر بهمون گفته بوده. به صورت نسبی قبول دارم .
2- امکانش هست ولی خیلی خیلی ضعیفه ، چون ما تو انتخاب هامون دچار مشکل می شیم ( ه دلیل عدم تجربه ) و اشتباه اغلب منجر به شکست می شه. ولی داشتن هدف و نگارش اونها تا حد زیادی تو پیمودن مسیر و رسیدن به اهداف کمک می کنه . پس باید نوشت . آزاد و بدون هیچ قید و بندی . اولین موجودیت اهداف رو با قلم روی یک کاغذ رقم بزنید.اگر یه ویلا میخواهید باید یادداشت کنی و تصورش کنی . چیزی که انسان ازش تصور ذهنی نداشته باشه و به اون فکر نکنه اصلاً محقق نمی شه .


RE: بیست و یکمین صندلی داغ(فروش لباس، حسابداری، مهندسی عمران)با حضور محمد جواد دهقانی - Delta.H - 08-03-2013 03:22 AM

دوستان گرامی توجه داشته باشید که یک روز به پایان برنامه صندلی داغ آقای دهقانی مانده است.


RE: بیست و یکمین صندلی داغ(فروش لباس، حسابداری، مهندسی عمران)با حضور محمد جواد دهقانی - everything - 08-03-2013 01:17 PM

سلام
جناب دهقانی عزیز
1-به نظر شما میزان پیشرفت در شغل شما در کلان شهرها بیشتر است یا در شهرهای به نسبت کم جمعیت تر؟
2-شما سرمایه اولیه جهت کار رو از چه طریقی کسب کردید؟(لطفا با جزئیات)

متشکر


RE: بیست و یکمین صندلی داغ(فروش لباس، حسابداری، مهندسی عمران)با حضور محمد جواد دهقانی - mjdehghani - 08-03-2013 02:45 PM

(08-03-2013 01:17 PM)everything نوشته شده توسط:  سلام
جناب دهقانی عزیز
1-به نظر شما میزان پیشرفت در شغل شما در کلان شهرها بیشتر است یا در شهرهای به نسبت کم جمعیت تر؟
2-شما سرمایه اولیه جهت کار رو از چه طریقی کسب کردید؟(لطفا با جزئیات)

متشکر
در کلان شهرها ولی من عاشق شهرم هستم
من برای شروع به کارم سرمایه ای نداشتم و چون در چند سال قبل برای یک شخص کارهای کار پردازی و حساب و کتابهای جزیی انجام می دادم . توانسته بودم اعتماد سازی کنم و سرمایه اولیه از ایشان بود آما به صورت قرض .


RE: بیست و یکمین صندلی داغ(فروش لباس، حسابداری، مهندسی عمران)با حضور محمد جواد دهقانی - mardin-b - 08-03-2013 08:17 PM

سلام آقای دهقانی گرامی
آفرین به روحیه و همتتان
اگر من سرمایه داشته باشم و بخام فروشگاهی چون لباس فروشی شما
و یا سوپر مارکت دایر کنم و اداره و کنترل آن را به کسان دیگری( دوستان و فامیل و یا از طریق استخدام)
واگذار کنم در عین حال هیچگونه سو استفاده ای از آن نشود و تا اندازه ای هم فروش خوب داشته باشد. جنابعالی چه پیشنهادی دارید؟ از چه نرم افزاری استفاده شود و کلا" چکار کنم؟ آیا نمونه ای اینچنین سراغ دارید. آیا خودتان تمام وقت در مغازه هستی یا فروشنده دارید؟
خود شما به چه علت این نوع خرید و فروش (لباس) را پسندیدی چرا سراغ فروش مواد عذایی و یا لوکس اتوموبیل رایانه یا موبایل نرفتی ؟


RE: بیست و یکمین صندلی داغ(فروش لباس، حسابداری، مهندسی عمران)با حضور محمد جواد دهقانی - mjdehghani - 08-03-2013 10:44 PM

(08-03-2013 08:17 PM)mardin-b نوشته شده توسط:  سلام آقای دهقانی گرامی
آفرین به روحیه و همتتان
اگر من سرمایه داشته باشم و بخام فروشگاهی چون لباس فروشی شما
و یا سوپر مارکت دایر کنم و اداره و کنترل آن را به کسان دیگری( دوستان و فامیل و یا از طریق استخدام)
واگذار کنم در عین حال هیچگونه سو استفاده ای از آن نشود و تا اندازه ای هم فروش خوب داشته باشد. جنابعالی چه پیشنهادی دارید؟ از چه نرم افزاری استفاده شود و کلا" چکار کنم؟ آیا نمونه ای اینچنین سراغ دارید. آیا خودتان تمام وقت در مغازه هستی یا فروشنده دارید؟
خود شما به چه علت این نوع خرید و فروش (لباس) را پسندیدی چرا سراغ فروش مواد عذایی و یا لوکس اتوموبیل رایانه یا موبایل نرفتی ؟
باید قوه مدیریت خوبی داشته باشید . در ضمن باید افراد مورد اطمینان رو در راس امور قرار بدید . یه مدیر خوب چندین تا کار رو با هم انجام میده و می تونه از همه اونا منفعت ببره ولی یه کارگر خوب ورزیده نهایت بتونه تو روز 16 ساعت کار کنه و دو تا حقوق بگیره .
من به فروشندگی علاقه دارم . در تماس بودن با مردم . گوش دادن به انتقادات و پیشنهاداتشون ، درد دلاشون خیلی راه گشاست . مردم تو این رشته مجاناً تجربیاتشون رو در اختیار شما می ذارن . یعنی اگر تولید کننده توی ایران . نیمی از سرمایه خودش رو صرف روابط عمومی و مراوده مستقیم با مشتریهاش بذاره ( توی همین ایران و با این وضعیت اقتصادی ) فروشش دو برابر اون شرکتیه که همون جنس رو با دوبرابر سرمایه داره تولید می کنه .
مواد غذایی و اتومبیل رو دوست دارم ولی پوشاک رو بیشتر از همه کارها.


RE: بیست و یکمین صندلی داغ(فروش لباس، حسابداری، مهندسی عمران)با حضور محمد جواد دهقانی - jahanagahi - 08-04-2013 01:04 AM

(07-31-2013 10:53 AM)mjdehghani نوشته شده توسط:  
(07-30-2013 09:08 PM)jahanagahi نوشته شده توسط:  سلام بر جناب دهقانی عزیز :
1- خصلتهای خوب شما؟
2- دیوار ذهنی چیست؟چگونه می شود این دیوار را خرد کرد؟
3- اصول کار در بازار برای رسیدن به موفقیت هرچه بیشتر؟
4- اگر عزیزی بخواهد حرکت کاری بکند چه پیشنهادی برای موفقیت وی دارید؟
5- تا چه انداز ه به نوشتن اهداف ایمان دارید؟
6- رفتار شما در منزل چگونه است؟
موفقتر باشید.
سلام به استاد عزیزم .
این بر می گرده به تاپیک من و من کردن ؟
من خیلی دیر عصبانی می شم و این خیلی جاها به کارم اومده .
خندیدن : اگه بگم 60% اوقات می خندم (30% خوابم ، 10% بقیشم دیگه نمی شه)
2- استاد اینارو از خود شما یاد گرفتیم . اما به نظر من دیوار ذهنی یه جور مانع ساخته شده از افکار منفیه که مثل یه دژ دور انسان رو گرفته ، این دژ خود ساخته به اشتباه برای حفاظت تلقی می شه ولی در اصل مانعیه برای دیدن دوردست ها و رسید به آرزوهای بزرگ . کسایی که توی این دژ هستند نمی تونند دنیا و زیباییهاش رو ببینند .
شکستن این دیوار ها به یک باره نمی شه . بعضیا چند لایه دیوار چیدن دور خودشون بعضیا هم یه دیوار رو قطور کردن . سریعترین حالت هدف قرار دادن پی دیوار هست که یعنی همون مبانی . اصلی ترینش ترسه که خوب صورت چند وجهی داره
3- اولین اصل توی کار صداقته ، که راحت می شه گفت تو 90% مواقع رعایت نمی شه
دومیش لیاقته که این هم تو خیلی مواقع رعایت نمی شه
سومیش سیاسته که همیشه باید رعایت کرد تا موفق بود . تو ایران داشتن سیاسته کاری بزرگترین اصل و عامل موفقیته
4- تا اونجا که امکانش هست از میزان سرمایه نقدی اولیه کم کنه . چون وجود پول در اول کار یه اطمینان کاذب به آدم میده که فکر کنه همیشه این پول باقی می مونه . موفقیت رو برای خودش تصور کنه . ایمان داشته باشه که موفق می شه . در این صورت با وجود شکستهایی در مسیر به سوی موفقیت گام بر می داره . ضمناً همیشه سحر خیز باشه
5- نوشتن هدف یعنی مشخص شدن چیزی که شما می خواین . مثلاً شما نون می خواین پس باید برین نونوایی و مسیر رو تا نونوایی طی می کنین . در صورتی که اگه نون نخواین تا نونوایی نمی رین . پس اگه هدف مشخص نباشه مسیری هم مشخص نمی شه . نوشتن اهداف واجبه و مرور اون در ط.ل روز واجب تر ( البته به نظر من ) چون ذهن ما فراره و احتیاج به تاکید داره تا براش جابیفته
6- سعی می کنم آروم باشم . بالاخره یک سری اختلافات بین دو دیدگاه همیشه وجود داره . اما زندگی یعنی تفاهم و تفاهم یعنی درک متقابل . من نمی تونم دیدگاه خودم رو به زور به کسی تحمیل کنم و در مقابل هم همینطور . بنابر این سعی می کنم با درک موقعیت تصمیم صحیح رو بگیرم . ولی شخصی جنجال طلبی نیستم و میل به آرامش تو زندگی من حرف اول رو می زنه

با تشکر از جواب استادانه شما.