+- سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران (http://forum.unc-co.ir)
+-- انجمن: بخش اعضای سایت (/forumdisplay.php?fid=105)
+--- انجمن: جلسات حضوری و آنلاین اعضای سایت (/forumdisplay.php?fid=30)
+--- موضوع: سفر گیلان ( انزلی-چمخاله) تابستان 92 (/showthread.php?tid=9419)
RE: سفرنامه گیلان ( انزلی-چمخاله) تابستان 92 - MARYAR - 09-02-2013 03:33 PM
(09-02-2013 03:24 PM)مهدی گل محمدی نوشته شده توسط:(09-02-2013 03:21 PM)mir abbas نوشته شده توسط:(09-02-2013 02:33 PM)ali mohammady نوشته شده توسط: محض اطلاع مهدی یک بال کامل هم از بنده دودر زد جلو چشم خودم با چنان ولعی خورد که نگو و نپرس لطفا رسیدگی کنیدمهدی در این سفر یک شیوه جدید جهت دودره کردن غذای دیگران ابداع کرد.
شاهد بودم که یک لقمه نون مینداخت داخل بشقاب دیگران و میگفت شرمنده نونم افتاد میشه بدین و از این روش کمی اب خورش دیگران رو به لقمه جذب میکرد بدون اینکه کوچکترین شکی در فرد دودره شده ایجاد شود.
وای تمام زندگی من در خطره.....
عباس چرا داری شگردهای من رو رو میکنی من کلی زحمت کشیدم بابت اینا
دوره رفته بودم..
آخه چرا؟؟؟
ای خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدا
وای از دست این مهدیییییییییییی با این روش های جدیدش.
مهدی شانس آوردی این مسافرت شوهر خواهرم نتونست مرخصی بگیره بیاد وگرنه یه حریف فوق قدر داشتیااااا
RE: سفرنامه گیلان ( انزلی-چمخاله) تابستان 92 - مهدی 1 - 09-02-2013 03:33 PM
این عکس مبتذل هم برای کسی نیست به جز دادا مهیار
دیگه شرمنده ، از این سالم تر نداشتم بقیه اش که دیگه خیلی مورد پورد داره
![[تصویر: 6034f1f36d9b8dc01.jpg]](http://upload.tehran98.com/upme/uploads/6034f1f36d9b8dc01.jpg)
(09-02-2013 03:21 PM)mir abbas نوشته شده توسط:(09-02-2013 02:33 PM)ali mohammady نوشته شده توسط: محض اطلاع مهدی یک بال کامل هم از بنده دودر زد جلو چشم خودم با چنان ولعی خورد که نگو و نپرس لطفا رسیدگی کنیدمهدی در این سفر یک شیوه جدید جهت دودره کردن غذای دیگران ابداع کرد.
شاهد بودم که یک لقمه نون مینداخت داخل بشقاب دیگران و میگفت شرمنده نونم افتاد میشه بدین و از این روش کمی اب خورش دیگران رو به لقمه جذب میکرد بدون اینکه کوچکترین شکی در فرد دودره شده ایجاد شود.
RE: سفرنامه گیلان ( انزلی-چمخاله) تابستان 92 - rad86 - 09-02-2013 03:42 PM
(09-02-2013 02:39 PM)MARYAR نوشته شده توسط:(09-02-2013 02:33 PM)jahanagahi نوشته شده توسط:
خیلی خیلی دوستت دارم رادین جان.rad68 بسیار با محبت و دوست داشتنی. البته کمی گوشه گیر.
البته من هم jahanagahi 29 هستم.
بله عمو جون واقعا
اقا رادین خیلی پسر خوب و ساکتی هستند که معدنی از تجربیات بودند.
![[تصویر: 7f11cbc8f5eac79b2.jpg]](http://upload.tehran98.com/upme/uploads/7f11cbc8f5eac79b2.jpg)
منم خیلی دوستتان دارم جناب قربانیان و معاون عزیز.
نظر لطفتان هست.
RE: سفرنامه گیلان ( انزلی-چمخاله) تابستان 92 - MARYAR - 09-02-2013 03:51 PM
خوبه حالا سفر دو روز و یه شب بوده تا حالا 15 صفحه و 150 تا پست گذاشتید ببینید اگه یه روز دیگه بیشتر می شد چی می شد دیگه
RE: سفرنامه گیلان ( انزلی-چمخاله) تابستان 92 - صدفی - 09-02-2013 04:04 PM
مهدی مسافرت بعدی میدونم باهات چیکار کنم
RE: سفرنامه گیلان ( انزلی-چمخاله) تابستان 92 - Fela.Want - 09-02-2013 04:08 PM
سفر مهیجی داشتید خوش بحالتون
امیدوارم همیشه خوش و خرم باشید دوستانم
به امید اون روز که بتونم همراه استادان باشم و از نزدیک زیارتتون کنم
RE: سفرنامه گیلان ( انزلی-چمخاله) تابستان 92 - Delta.H - 09-02-2013 04:22 PM
از همه عزیزانی که درباره بنده اظهار لطف کردند تشکر میکنم
سفر عالی بود و عالی تر از آن دیدار دوستان بود و آشنایی با چند عزیز دیگر
واقعاً از لحظه لحظه این سفر لذت بردم و احساس کردم همه اینها هدیه های بسیار با ارزش خداوند است دیدار مجدد استاد قربانیان با آن همه صمیمیت، مهربانی و عشق... آقای کاظمی این انسان بزرگوار و محجوب و نوعدوست، میرعباس و لبخندهای شیرینش و خانم خوش اخلاق ایشان، مهدی گل محمدی و یک دنیا صداقت و پاکی و شیطنت، مریم خانم که واقعاً سرشار از احساس و مهر و عطوفت و انرژی اند، خانم صدفی و آقای شهراسبی زوج موفق و عاشق که از مصاحبت با آنها لذت بردم، مهیار عزیز که واقعاً سنگ تمام گذاشت هم در تدارک هم در همراهی با ما، علی محمدی که در هر سفر معصومانه اسیر دسیسه های من و مهدی برای جشن پتو می شود، و همچنین دوستانی را برایبار اول دیدیم امیر عزیز و دوست داشتنی و خانم زاهدی که اشتیاق و مصمم بودنشان واقعاً احسین برانگیز بود خواهران عباسی با وقار و بسیار شاداب و خوش برخورد همراه با محمد نازنین که در روز اول من را با چند کلمه عربی سوپرایز کرد!
هدی خانم که که یا خواب بود یا عکس میگرفت یا اسیر حقه های مهدی برای از دست دادن سهمیه غذایش بود!، رادین جوان با شخصیتی که حجب و متانت خاص خود را داشت، لیلای میلیاردر و پرانگیزه، کیارش جان و آقا همید که از آشنایی با آنها بی نهایت خوشحالم
و و و ... و استاد و دوست بسیار عزیز و با تجربه مهدی1 که صراحتاً بیشتر از همه دوستان با ایشان صحبت می کردم و یکی از انگیزه های آمدن به این سفر دیدن ایشان از نزدیک بود و از دیدنشان فوق العاده مسرورم.
بیش از همه از خدای بزرگ متشکرم که این سعادت را نصیب من کرد و این هدیه های زیبا را به من داد چه دوستی با این عزیزان و چه خوشی ها و خاطرات زیبایی که قابل وصف نیست باور کنید قابل وصف نیست و به قول معروف شنیدن کی بود مانند دیدن؟
اما یک نکته دوستان
سفر شروع شد، خوش گذشت و تمام شد و از هم جدا شدیم بعضی دوستان می گویند از جدایی ناراحتند بعضی گریه کردند و بعضی دیگر با حسرت عکس ها و خاطرات را مرور می کنند من همه اینها را به فال نیک میگیرم و احساس شعف میکنم چون این ها همه نشانه است نشانه هایی از اینکه در پس این جدایی اشتیاق است پس ما همدیگر را دوست داریم نشانه ها می گویند هر کدام از ما ارزش این این را داریم که در دل انسانهای بزرگی وارد شویم و بمانیم و یک دوستی جاودانه بنا کنیم و در نهایت شوق دیدار مجدد را نوید می دهد پس خوشحال باشیم و لبخند رضایت بر لب بیاوریم چرا که زندگی زیباست عشق زیباست صفا و صمیمیت و شوق دیدار زیباست و این می شود همان لذت بردن از مسیر. مسیری که به دیدار دوباره منتهی خواهد شد و تجدید و تمدید و تشدید دوستی ها...
بیایید در امتداد هم، در موازات هم و با حمایت از هم حرکت کنیم بسوی موفقیت بسوی انسانیت و بسوی آباد کردن دنیای خود و دیگران تا مطمئن باشیم که در یک نقطه تلاقی دیگر باز هم جمع می شویم
و فصل نوینی از عشق و ابدیت را بخوانیم، بنویسیم و به تاریخ بسپاریم...
RE: سفرنامه گیلان ( انزلی-چمخاله) تابستان 92 - MARYAR - 09-02-2013 04:32 PM
(09-02-2013 04:22 PM)Delta.H نوشته شده توسط:
اما یک نکته دوستان
سفر شروع شد، خوش گذشت و تمام شد و از هم جدا شدیم بعضی دوستان می گویند از جدایی ناراحتند بعضی گریه کردند و بعضی دیگر با حسرت عکس ها و خاطرات را مرور می کنند من همه اینها را به فال نیک میگیرم و احساس شعف میکنم چون این ها همه نشانه است نشانه هایی از اینکه در پس این جدایی اشتیاق است پس ما همدیگر را دوست داریم نشانه ها می گویند هر کدام از ما ارزش این این را داریم که در دل انسانهای بزرگی وارد شویم و بمانیم و یک دوستی جاودانه بنا کنیم و در نهایت شوق دیدار مجدد را نوید می دهد پس خوشحال باشیم و لبخند رضایت بر لب بیاوریم چرا که زندگی زیباست عشق زیباست صفا و صمیمیت و شوق دیدار زیباست و این می شود همان لذت بردن از مسیر. مسیری که به دیدار دوباره منتهی خواهد شد و تجدید و تمدید و تشدید دوستی ها...
بیایید در امتداد هم، در موازات هم و با حمایت از هم حرکت کنیم بسوی موفقیت بسوی انسانیت و بسوی آباد کردن دنیای خود و دیگران تا مطمئن باشیم که در یک نقطه تلاقی دیگر باز هم جمع می شویم
و فصل نوینی از عشق و ابدیت را بخوانیم، بنویسیم و به تاریخ بسپاریم...
واییییییی واییییییییییییی چه نکته زیبایییی
چه نکته دقیقی چه نکته قشنگییییییی
این نکته خیلی عمیقههههههه بیشتر روش فکر کنیم.
این نکته واقعا یکی از عینیت های باشگاه زیبایی افکاره
RE: سفرنامه گیلان ( انزلی-چمخاله) تابستان 92 - sir-mahyar - 09-02-2013 04:42 PM
(09-02-2013 03:33 PM)مهدی 1 نوشته شده توسط: این عکس مبتذل هم برای کسی نیست به جز دادا مهیار
دیگه شرمنده ، از این سالم تر نداشتم بقیه اش که دیگه خیلی مورد پورد داره
(09-02-2013 03:21 PM)mir abbas نوشته شده توسط:(09-02-2013 02:33 PM)ali mohammady نوشته شده توسط: محض اطلاع مهدی یک بال کامل هم از بنده دودر زد جلو چشم خودم با چنان ولعی خورد که نگو و نپرس لطفا رسیدگی کنیدمهدی در این سفر یک شیوه جدید جهت دودره کردن غذای دیگران ابداع کرد.
شاهد بودم که یک لقمه نون مینداخت داخل بشقاب دیگران و میگفت شرمنده نونم افتاد میشه بدین و از این روش کمی اب خورش دیگران رو به لقمه جذب میکرد بدون اینکه کوچکترین شکی در فرد دودره شده ایجاد شود.
مهدی من هیچی اینو گذاشتی الان اینجارو فیل تر میکنن خدای نکرده
RE: سفرنامه گیلان ( انزلی-چمخاله) تابستان 92 - Delta.H - 09-02-2013 04:46 PM
از همه عزیزانی که درباره بنده اظهار لطف کردند تشکر میکنم
سفر عالی بود و عالی تر از آن دیدار دوستان بود و آشنایی با چند عزیز دیگر
واقعاً از لحظه لحظه این سفر لذت بردم و احساس کردم همه اینها هدیه های بسیار با ارزش خداوند است دیدار مجدد استاد قربانیان با آن همه صمیمیت، مهربانی و عشق... آقای کاظمی این انسان بزرگوار و محجوب و نوعدوست، میرعباس و لبخندهای شیرینش و خانم خوش اخلاق ایشان، مهدی گل محمدی و یک دنیا صداقت و پاکی و شیطنت، مریم خانم که واقعاً سرشار از احساس و مهر و عطوفت و انرژی اند، خانم صدفی و آقای شهراسبی زوج موفق و عاشق که از مصاحبت با آنها لذت بردم، مهیار عزیز که واقعاً سنگ تمام گذاشت هم در تدارک هم در همراهی با ما، علی محمدی که در هر سفر معصومانه اسیر دسیسه های من و مهدی برای جشن پتو می شود، و همچنین دوستانی را برای بار اول دیدیم امیر عزیز و دوست داشتنی و خانم زاهدی که اشتیاق و مصمم بودنشان واقعاً تحسین برانگیز بود خواهران عباسی با وقار و بسیار شاداب و خوش برخورد همراه با محمد نازنین که در روز اول من را با چند کلمه عربی سوپرایز کرد!
هدی خانم که که یا خواب بود یا عکس میگرفت یا اسیر حقه های مهدی برای از دست دادن سهمیه غذایش بود!، رادین جوان با شخصیتی که حجب و متانت خاص خود را داشت، لیلای میلیاردر و پرانگیزه، کیارش جان و آقا حمید که از آشنایی با آنها بی نهایت خوشحالم
و و و ... و استاد و دوست بسیار عزیز و با تجربه مهدی1 که صراحتاً بیشتر از همه دوستان با ایشان صحبت می کردم و یکی از انگیزه های آمدن به این سفر دیدن ایشان از نزدیک بود و از دیدنشان فوق العاده مسرورم.
بیش از همه از خدای بزرگ متشکرم که این سعادت را نصیب من کرد و این هدیه های زیبا را به من داد چه دوستی با این عزیزان و چه خوشی ها و خاطرات زیبایی که قابل وصف نیست باور کنید قابل وصف نیست و به قول معروف شنیدن کی بود مانند دیدن؟
اما یک نکته دوستان
سفر شروع شد، خوش گذشت و تمام شد و از هم جدا شدیم بعضی دوستان می گویند از جدایی ناراحتند بعضی گریه کردند و بعضی دیگر با حسرت عکس ها و خاطرات را مرور می کنند من همه اینها را به فال نیک میگیرم و احساس شعف میکنم چون این ها همه نشانه است نشانه هایی از اینکه در پس این جدایی اشتیاق است پس ما همدیگر را دوست داریم نشانه ها می گویند هر کدام از ما ارزش این این را داریم که در دل انسانهای بزرگی وارد شویم و بمانیم و یک دوستی جاودانه بنا کنیم و در نهایت شوق دیدار مجدد را نوید می دهد پس خوشحال باشیم و لبخند رضایت بر لب بیاوریم چرا که زندگی زیباست عشق زیباست صفا و صمیمیت و شوق دیدار زیباست و این می شود همان لذت بردن از مسیر. مسیری که به دیدار دوباره منتهی خواهد شد و تجدید و تمدید و تشدید دوستی ها...
بیایید در امتداد هم، در موازات هم و با حمایت از هم حرکت کنیم بسوی موفقیت بسوی انسانیت و بسوی آباد کردن دنیای خود و دیگران تا مطمئن باشیم که در یک نقطه تلاقی دیگر باز هم جمع می شویم
و فصل نوینی از عشق و ابدیت را بخوانیم، بنویسیم و به تاریخ بسپاریم...