سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران
نظریه های یک جادوگر ( کنترل قانون جذب ) - نسخه قابل چاپ

+- سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران (http://forum.unc-co.ir)
+-- انجمن: بخش اعضای سایت (/forumdisplay.php?fid=105)
+--- انجمن: مباحث داغ (چالش ها) (/forumdisplay.php?fid=142)
+--- موضوع: نظریه های یک جادوگر ( کنترل قانون جذب ) (/showthread.php?tid=7326)

صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7


RE: نظریه های یک جادوگر ( کنترل قانون جذب ) - jahanagahi - 03-13-2013 12:42 AM

ضمن تشکر از مطلب بسیار زیبای شما.
انسانها هنوز متوجه نشده اند که با کینه زندگی کردن تمام انرژی های منفی را برای خود به ارمغان می آورند و دچار بیماریهای جسمی و روحی می شوند.
اصولا اگر از فردی کینه به دل بگیریم باید بدانیم که آن فرد اصلا در جریان نیست و زندگی خود را بخوبی ادامه می دهد و حتی ممکن است از نظر وی موضوع مربوط به این کینه خنده دار هم باشد.



RE: نظریه های یک جادوگر ( کنترل قانون جذب ) - GreatNavid - 03-13-2013 01:30 AM

حمید آقا امیدوارم این پست رو به چشم یک پیشنهاد دوستانه ببینید نه چیزی غرض ورزانه . این مطلبی که فرمودید و داستانی که نوشتید رو قبلا من خوانده بودم ، میخواستم پیشنهاد کنم موضوعات جدیدی رو خودتون خلق کنید که ما بیشتر از قلم زیباتون مستفیض بشیم .


RE: نظریه های یک جادوگر ( کنترل قانون جذب ) - حمید سیدی زاده - 03-14-2013 01:20 AM

درود به دوستان عزیزم
بازم شب شد . اول که خیلی ممنون بازم به خاطر پیام های خصوصی و پست های دوستان عزیزم . حالا که شما دوباره متولد شدید و توکل هم کنار داستانمون گذاشتیم وقتشه اولین اصول کنترل قانون جذب رو با هم مرور کنیم . ببنید دوستان میخوام یک پریدن از روی مانع با هم داشته باشیم ، بله شما در 10 متری یک مانع 30 سانتی قرار دارید و میخواهید از روی مانع بپرید . 1،2،3 حرکت . حالا شروع به دویدن میکنید تا 5 متری مانع رسیدید سرعت شما زیاد میشه ، حالا 2 متری ، حالا 1 متری و پریدید از روی مانع و اون طرف مانع آروم فرود اومدید . پریدن خوبی بود ، . شما یک پریدن داشتید، به سرعت به مانع نزدیک و سپس از روی مانع پریدید . یک سوال از شما دارم؟ وقتی به مانع نزدیک شدید شما وقت پریدن را برای بدنتون تمرکز کردید؟ شما انتخاب کردید اول کدام پا بلند بشه؟ یا حرکت تعادلی بدنتون رو شما کنترل کردید ؟. طبیعتا هیچ کدوم از این کارهارو با اراده خود انجام نداده اید . بلکه فقط شما خواستید .اولین اصول قانون جذب خواستن است .
خواستن و قصد کردم اولین اصول و مهترین اصول قانون جذب به حساب میاد. وقتی قصد یا میخواهید کاری رو انجام بدید ذهن شما شروع به تصویر سازی و تجسم اون خواسته میکنه و به ضمیر ناخودآگاه باتوجه به تجربیات و اطلاعت ثبت شده ذهنی شما شروع به جستجوی اون خواسته میکنه بدون اراده شما .
ببیند دوستان بگذارید یک فرمول کلی بگم بعد باهم روی همین فرمول و مراحل آن کار میکنیم . وقتی شما قصد یا خواسته ای دارید ذهن شما نسبت به اون خواسته ارزش گذاری میکنه ، مثلا اگه شما ماشین BMW بخواهید ذهن شما فورا مبلغ حدودی یا ارزش آن را محاسبه کرده مثلا 100 میلیون تومان و اولین سوالی که توی ذهن شما به وجود میاد اینه که ( من چه باید بکنم تا این قدر پول به دست بیاورم تا اون ماشین رو داشته باشم )
اونجاست که ذهن شما آمادگی انجام کاری رو داره و حتی دنبال کاری میگرده با ارزش همون مبلغ ، صبح و شب حتی وقتی شما خوابید و کاملا بدون اراده شما .
اونجاست که شما باید به هر ایده ای که به ذهنتون میرسه اعتماد کنید و به قول استاد عزیزم آقای قربانیان ایده رو سریع به مرحله عمل برسونید . چون این ایده همیشه بوده ولی ذهن شما ایده رو نمی دید ولی الان ذهن شما بعد از خواسته شما مانند یک رد یاب فقط به دنبال نشانه هایی برای براورده کردن خواسته شما میگرده .
جالبه قبلا من فکر میکردم علت تجسم خواسته ها با جزئیات فقط به خاطر ایجاد انگیزه هست ولی بعد از تحقیقاتم متوجه شدم وقتی شما با جزئیات اهداف تون رو تجسم میکنید ذهن شما هم با همون جزئیات ارزش گذاری میکنه و دنبال ایده ای با همون ارزش ریالی میگرده . مثلا اگه شما BMW رینگ اسپرت بخواهید ذهن شما مبلغ رو بالامیره و دنبال یک ایده با درامد بالاتر میگرده .
پس خواستن و قصد کردن خیلی مهمه و اولین اصول کنترل قاون جذب حساب میشه .
تا اینجا باشه
یک زحمت دیگه هم براتون داشتم که زحمت بکشیدیک دفترچه چه تهیه کنید و تمامی اهدافتون با جزئیات دقیق داخل اون بنویسید ( فقط جونه من نگید که تکراریه و ما انجام دادیم و ... )
به قدرت کلمات روی کاغذ ایمان بیارید می دونید وقتی شما رویا و خواسته ها تون رو روی کاغذ می نویسید اولین اتفاقی می افته اینکه اون رویا از ذهن شما به روی کاغذ انتقال پیدا کرده و قابل لمس شده . بگذاریم یک داستانی براتون تعریف کنم ، یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون فقط عشق بود ، یک بنده خدایی بود که خیلی دوست داشت زندگیش ، عوض بشه و وضع مالی خوبی رو هم داشته باشه برای همین موضوع رفت پیش یکی از اساتید مرموز داستان، توی یک باغ دور افتاده یکم هم ترستاک بود خلاصه داستان اشنایی اون با استاد خیلی طولانیه که شاید بعدا براتون تعریف کردم بنده خدای داستان ما با استاد توی اتاق وسط باغ نشسته بودند که استاد گفت اگه اهدافتو روی کاغذ بنویسی اون نوشته ها تورو به خواستت میرسونن بنده خدای قصه ما کلی خندید و گفت یک نوشته روی کاغذچطور میتونه منو به خواستم برسونه ، توی همین حال بود که استاد ما از در رو به رو رفت بیرون و بنده خدای ما تنها شد ، سکوتی حکم فرما بود، خلاصه یک دفعه پرینتر توی اتاق شروع به پرینت گرفتن کرد و کاغذ ها یکی بعد از دیگری از پرینتر خارج می شدند که روی کاغذ ها نوشته بودند میکشمت ، بنده خدای قصه ما رنگ و روش رو باخت و به سمت در ورودی رفت ،ای بابا اینکه قفله ! ای بابا گفتم این یک تله بود ها ، ناگهان مردی با پالتو و کلاهی بلند در حال نزدیک شدن به اتاق بود بنده خدای قصه ما هی به پرینت و نوشته ها نگاه میکرد و یک نگاه به اون مرد که در حال اومدن بود از ترس داشت می مرد، خودش رو باخته بود که مرد قفل اتاق رو باز کرد نوشته رو برداشت و کلاهش رو کنارداد .ای بابا اینکه استاد خودمونه . استاد یک لبخندی زد و گفت شما که گفتی این نوشته نمی تونه کاری بکنه ؟ چرا رنگ و رو تو باختی خوبه که تازه مخاطب این نوشته شما نیستی فقط نوشته میکشمت . پاشو پاشو .

خوب تخمه و آجیل ها رو جمع کنید که جادوگر برگشته فیلم هم تموم شد .
اولین اصول کنترل قانون جذب خواستن ، قصد کردن ، تصمیم گرفتن یا هرچی که شما اسمشو میگذارید ، چون شما قراره تصمیم بگیرید [/b] .
فعلا . تا فردا شب با جادوگر ...


RE: نظریه های یک جادوگر ( کنترل قانون جذب ) - mir abbas - 03-14-2013 03:52 PM

عالی بود جناب سیدی زاده ،امروز این تاپیک شما رو با حوصله خوندم واقعا تاثیر عمیقی بر انسان میگذارد و انسان را به وجد می اورد جهت شروع حرکتهای طوفانی.
لطفا ادامه بدید.


RE: نظریه های یک جادوگر ( کنترل قانون جذب ) - GreatNavid - 03-14-2013 07:41 PM

(03-14-2013 01:20 AM)حمید سیدی زاده نوشته شده توسط:  به قدرت کلمات روی کاغذ ایمان بیارید می دونید وقتی شما رویا و خواسته ها تون رو روی کاغذ می نویسید اولین اتفاقی می افته اینکه اون رویا از ذهن شما به روی کاغذ انتقال پیدا کرده و قابل لمس شده . بگذاریم یک داستانی براتون تعریف کنم ، یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون فقط عشق بود ، یک بنده خدایی بود که خیلی دوست داشت زندگیش ، عوض بشه و وضع مالی خوبی رو هم داشته باشه برای همین موضوع رفت پیش یکی از اساتید مرموز داستان، توی یک باغ دور افتاده یکم هم ترستاک بود خلاصه داستان اشنایی اون با استاد خیلی طولانیه که شاید بعدا براتون تعریف کردم بنده خدای داستان ما با استاد توی اتاق وسط باغ نشسته بودند که استاد گفت اگه اهدافتو روی کاغذ بنویسی اون نوشته ها تورو به خواستت میرسونن بنده خدای قصه ما کلی خندید و گفت یک نوشته روی کاغذچطور میتونه منو به خواستم برسونه ، توی همین حال بود که استاد ما از در رو به رو رفت بیرون و بنده خدای ما تنها شد ، سکوتی حکم فرما بود، خلاصه یک دفعه پرینتر توی اتاق شروع به پرینت گرفتن کرد و کاغذ ها یکی بعد از دیگری از پرینتر خارج می شدند که روی کاغذ ها نوشته بودند میکشمت ، بنده خدای قصه ما رنگ و روش رو باخت و به سمت در ورودی رفت ،ای بابا اینکه قفله ! ای بابا گفتم این یک تله بود ها ، ناگهان مردی با پالتو و کلاهی بلند در حال نزدیک شدن به اتاق بود بنده خدای قصه ما هی به پرینت و نوشته ها نگاه میکرد و یک نگاه به اون مرد که در حال اومدن بود از ترس داشت می مرد، خودش رو باخته بود که مرد قفل اتاق رو باز کرد نوشته رو برداشت و کلاهش رو کنارداد .ای بابا اینکه استاد خودمونه . استاد یک لبخندی زد و گفت شما که گفتی این نوشته نمی تونه کاری بکنه ؟ چرا رنگ و رو تو باختی خوبه که تازه مخاطب این نوشته شما نیستی فقط نوشته میکشمت . پاشو پاشو .
ممنون از نوشته زیباتون .
دوستان داستان کامل رو میتونید تو کتاب مارک فیشر بخونید . حدس میزنم معبد میلیونر ها باشه .


RE: نظریه های یک جادوگر ( کنترل قانون جذب ) - حمید سیدی زاده - 03-15-2013 01:41 AM

با سلام خدمت دوستان عزیز
خوب دیشب با یکی از اصول اولیه کنترل قانون جذب آشناشدیم و قدرت کلمات روی کاغذ .
برای کامل کردن بحث دیشب ؛ ببنید دوستان وقتی شما یک کالا رو به عنوان رویا در نظر میگیرید و تصمیم و میخواهید اون کالارا داشته باشید ذهن شما مبلغ ریالی اون کالا رو ارزش گذاری میکنه و درون ذهن شما یک بستر ایجاد میشه که یک سوال مهم داره( من چه باید بکنم تا این قدر پول به دست بیاورم تا اون کالا را داشته باشم ) بعد ایده ها با میزان درامد به همون اندازه برای خرید کالا به سراغتون میاد که باید به ایده ها اعتماد کنید و زود به مرحله عمل برسونید .جالبه که شما هیچ کدوم از این کارها رو انجام نمیدید و فقط تصمیم و خواستن که البته مهم ترین مرحله داستان است شما انجام میدید و مابقی به عهده ذهن و ضمیر ناخودآگاه شماست همانند پریدن دیشب شما . یک سوالی از شما دارم چرا نیوتون قاون جاذبه رو کشف کرد؟ مگه قبل از نیوتون سیب از درخت نیوفتاده بود ؟ بعد از نیوتون هم خیلی سیب از درخت افتاد زمین . چرا کسی دیگر این قانون رو کشف نکرد . بگذارین جوابشو خودم بدم . چون ذهن نیوتون دنبال کشف این قانون و دلیل چرا اجسام به طرف زمین می افتند بود . ذهن دیگران اینطور نبود . نیوتون خواست که دلیلش رو بدونه ذهن و ضمیر ناخودآگاه نیوتون هم فقط به دنبال جواب بود و بستری در ذهن نیوتون تشکیل شد که ایده فرود سیب جواب دلیل جاذبه شد .

خوب بحث دیشب رو ببنیدم و بحث امشب خودمون
می دونید دوستان بهتره یکم مسیر موفقیت رو سخت نگیرم تا سخت نشه ،توی یک داستانی خیلی زیبا در قران وجود داره . داستان از این قراره که جوانی به دست پسر عمویش به قتل میرسه و جوان قاتل جسد پسر عمویش را در محله ای شبانه میگذاره و میره فردای آن روز پسر عموی قاتل کنار جسد پسر عموی خود گریه و زاری راه میندازه و تقاضای خون بها میکنه و میگه اگه قاتل پیدا نشه اون محله را با خاک یکسان میکنه خلاصه قبیله پیش موسی میره چاره جویی . موسی هم پیشه خدا برای چاره جویی . و خدا فرمود گاو ماده ای ذبح کنن و قسمتی از بدن گاو را به مقتول بزنند سپس خوب مقتول بیدار میشه و قاتل رو معرفی میکنه . اینجا بود که قبیله کار خودش رو دشوار کرد و گفت بگو گاو چه طور باشد ؟ موسی باز رفت پیش خدا و گفت چه جور گاوی باشد ؟خدا فرمود : نه جوان باشه و نه پیر و از کار افتاده . باز قوم بنی اسرائل گفتند : چه رنگی باشه و از سمت خدا جواب اومد رنگی باشد که مردم با دیدنش شاد بشن، خلاصه ،هی اونا مشخصات میخواستن و خدا مشخصات دقیق تری میداد . خلاصه خودتون مابقی داستان رو میدونید .
نتیجه ای از این داستان میشه گرفت اینکه اگه قوم بنی اسرائیل همون اول یک گاو ماده میکشتن ، مشکلشون حل بود ولی خودشون چون موضوع رو سخت گرفتند کارشون سخت شد .
ببنید دوستان یک درخت توی باغچتون نگاه کنید . خودش رشد کرده و تنومند شده برگدار شده و میوه دار و چقدر کامل از تکاملش لذت میبره . چون همون مسیری رو که خدا براش درنظر گرفته رو داره طی میکنه واون هیچ زجری نمیکشه سختی در کار نیست و زندگیش رو میکنه چون مراحل رشد رو ساده گرفته . فرق اون درخت با ما در قدرت انتخابه ولی ما وقتی متولد میشیم و یکم با این قدرت آشنا میشیم فکر میکنیم قدرت مطلقیم ، دانای عالمیم ، و ازهمه حتی از خدا بیشتر میدونیم . و اون چیزی رو که درک کنیم بهش میگیم واقعیت و مابقی دروغه .
ببنید دوستان منظورم اینکه بعضی وقت ها ثروتمند شدن فقط به دره مغازه یا کارخونه برنمیگرده . بلکه به مواردی دیگه هستش که اصلا هیچ ربطی ( البته به ظاهر) به ثروت نداره ولی بانی اصلی ثروت و پیش رفت فقط همونا هستند .
مثائلی که ما خیلی سر سری میگیریم و فقط فکرمیکنیم اگه شرکت بزنیم و از صبح تا شب کار نکیم به ثروت میرسیم .
من یک استادی در دانشگاه داشتم به نام دکتر سهامیان ایشان اون موقع رئیس بیمه ایران در استان خراسان بودند که الان رئیس کل بیمه ایران در کشور هستند .
فوق العاده آدم آرام با پتانسیل انرژی مثبت و موفق یک شخصیتی مانند استاد خودم آقای قربانیان تنها فرقی که با هم داشتند آقای قربانیان جوک پراید رو بلد بودند آقای سهامیان بلد نبودند . خلاصه این همه آرامش و موفقیت با این زمان کمی ایشان برای کار در روز میگذاشتند برای من سوال بود . که یک روز وقتی کلاس تموم شد به قول ما مشهدی ها استاد رو خفت کردیم نگذاشتم از دستم فرار کنه . گفتم استاد دلیل این همه آرامش و موفقیت با این زمان کمی که شما برای کار میگذارین چیه ؟ جوابی داد که اصلا فکرشو نمی کردم و واقعا برای چند لحظه زمان برای من ایستاد و مسیر زندگی منو عوض کرد . ایشان گفت دلیل موفقیت من در صبح های من خلاصه میشه من هرروز صبح که از خواب بیدار میشم و میخوام به محل کارم بیام وقتی حتی مادرم خواب باشه پاهای مادرم را میبوسم بعد به محل کارم میام جالب بود استاد من رئیس بیمه ایران یک مرد کارآفرین با سمت های مختلف چی میگه !
درسته دوستان خیلی از کارهای که خیلی ساده هستش و واقعا ( البته به ظاهر) هیچ ربطی به ثروت نداره ولی با انجام اونها میشه ثروتی به دست آورد که تضمین شده است .

تورو خدا قدر پدر و مادر هاتون رو بدونید نمی خوام نصیحتون بکنم چون از نصیحت متنفرم ، توی کتابم رابطه دعا و نفرین پدر مادرها با ثروت و موفقیت فرزندان را تجربی مطرح کردم که اگه قسمت شد در شب های بعد دربارشون مینوسم .
یک روزی در جمعی حضرت محمد ( ص) در حال سخنرانی بود که فرمودند : اگه پدری یا مادری از فرزندی راضی نباشند ، تا رضایت گرفته نشه به بهشت نمی روند . پس از سخنرانی جوانی خدمت حضرت رسید گفت : من پدر و مادرم رو از دست دادم و من نمی دونم اونها از من راضی بودند یا نه ؟ حضرت فرمود یاد قدیم کن وقتی اونها زنده بودند از تو راضی بودن یا نه ؟ جوان گفت : من اصلا انهارا ندیده ام وقتی به دنیا امدم اون ها از دنیا رفتند و من حتی آنها را یادم نمی اید . حضرت فرمود . برو دربیابان دوتا سنگ قبر بگذار و با یاد مادر و پدرت و انقدر گریه و خواهش بکن تا اونها از تو راضی باشند .
خوش به حال اونهایی که پدر و مادر دارن و هنوز وقت دارن که خودشون رو نجات بدن بازم میگم قدرشون رو بدونید . قدرشون رو بدونید .
شب خوش .



RE: نظریه های یک جادوگر ( کنترل قانون جذب ) - 200 - 03-15-2013 09:39 AM

ممنون از موضوعی که بحثش رو راه انداختید.
هر کدوم از این سرفصل هایی که جناب سیدی زاده به عنوان اصول می فرمایند ، جزئیاتی دارند که باید بطور دقیق در موردشون فکر و بحث بشه.چه بسا من تو خیالاتم دارم درست عمل میکنم ولی در واقع نه.Huh
به امید موفقیت به همراه زندگی شاد برای همه عزیزان.
====================================
www.echarge4u.ir


RE: نظریه های یک جادوگر ( کنترل قانون جذب ) - Delta.H - 03-15-2013 12:35 PM

(03-13-2013 01:30 AM)GreatNavid نوشته شده توسط:  حمید آقا امیدوارم این پست رو به چشم یک پیشنهاد دوستانه ببینید نه چیزی غرض ورزانه . این مطلبی که فرمودید و داستانی که نوشتید رو قبلا من خوانده بودم ، میخواستم پیشنهاد کنم موضوعات جدیدی رو خودتون خلق کنید که ما بیشتر از قلم زیباتون مستفیض بشیم .

با تشکر از جناب سیدی زاده عزیز به خاطر این مطالب زیبا
این جریان به اشکال مختلف در کتب متعددی ذکر شده از جمله کتاب حکایت دولت و فرزانگی اثر مارک فیشر
اما نوید جان خلاصه نویسی و اقتباس مطالب از منابع مختلف عین نویسندگی است و یک نویسنده لزوماً تراوشات ذهنی خود را نمی نگارد بلکه ممکن است برداشت ها، اقتباس ها، استنتاج و استخراج های خود از کتب و مقالاتی که مطالعه میکند را به تحریر درآورد که این هم بدون شک نیاز به مهارت و موهبت نویسندگی دارد.
آقای سیدی زاده زحمت کشیده و مطالبی که ترکیبی از تجارب، تحقیقات و مطالعات ایشان است را در اینجا می نویسند و اگر کسی علاقه بیشتری به پیگیری موضوعات دارد می تواند به منابع اصلی مراجعه کند.
متشکرم


RE: نظریه های یک جادوگر ( کنترل قانون جذب ) - mir abbas - 03-15-2013 01:10 PM

دلیل موفقیت من در صبح های من خلاصه میشه من هرروز صبح که از خواب بیدار میشم و میخوام به محل کارم بیام وقتی حتی مادرم خواب باشه پاهای مادرم را میبوسم بعد به محل کارم میام .
من شخصا اعتقاد راسخ دارم که رضایت پدر و مادر میتواند انسان را ثروتمند و سرافراز کند.


RE: نظریه های یک جادوگر ( کنترل قانون جذب ) - بهداد - 03-15-2013 05:32 PM

(03-12-2013 12:37 AM)حمید سیدی زاده نوشته شده توسط:  چهارم بهداد جان خیلی ممنون مطالب منو میخونی و جواب برام میگذاری ولی عزیزم اون مطلبی که اصول توکل رو در بحث قانون جذب میگن رو هم من شنیدم ولی صحبت من درباره فیلم راز یک بود . متاسفانه چرا دومین اصول اصلی قانون جذب رو در 3 عدد فیلم قانون جذب صحبت یا حتی اشاره نمی کنند و بعد از خیلی و اندی زمان اونم توی مطالبشون تازه یادشون می اید یکی از مهم تیرن اصول رو از قلم انداختند
درود بر عزیز بزرگوار
خواهش میکنم . هر کجا در دنیا بحثی از قانون جذب است من هم آنرا مطالعه خواهم کرد و من عاشق این مبحثم . کاملا نوشته های شما را درک میکنم و پذیرا هستم و لذت می برم . حمید جان فیلمهای راز پخش شده در جهان به تنهایی برای بیننده درکش مشکل است . همان مشکلی که من اوایل باهاش داشتم و الان خیلی از عزیزان در کشور دارند . چند مسئله ی مهم که به شخص من ضربه زده و مرا از هدفم دور کرده بود را مینویسم :

1 - آنزمان که شروع به تحقیق کردم خیلی سردرگم شدم چون خیلی مسائل مجهول بود . نگران بودم که چرا چیزی خلق نمیشود . بعدها متوجه شدم هر سی دی راز یک پیام را منتشر میکند و خود فیلم اصلا اهمیت نداره بلکه تفسیرهای پشت آن در مقالات تیم راز مهم هستند که مطالب را باز میکنند .
2 - حمید جان اگر من و شما اشتباها مطلبی را منتشر کنیم افراد را به سردرگمی و دور شدن از خواسته هایشان مشغول کرده ایم . من اصلا دوست ندارم تجارب اشتباهی که داشتم را دیگران دوباره تکرار کنند و بخاطر همین اینجا هستم .
3 - فکر کنم برخی موضوعات قانون جذب نیاز مبرم به درک پایه ای و ابتدایی یکسری موارد مهم دارد .

در تمام مطالبی که تا به امروز منتشر شده است من پا از خط قرمز مغزی نفرات جلوتر نگذاشتم چون میدانم چه اتفاقی رخ خواهد داد . البته نباید هم مینوشتم چون به مشکلات عدیده ای بر می خوردم . چند نفر از دوستان که گفتند : چرا دیگر در مورد جذب نمینویسم دلیلش این است که اصلا علاقه ای به تکرار مطالب ندارم و تا اعضاء با این همین موارد به نتیجه ای نرسند نوشتن مطلب جدید اشتباه محض است .

من نوشته های جناب سیدی زاده رو مطالعه خواهم کرد و بگذاریم هر انچیزی که ایشان تجربه کرده اند را تحریر کنند . فقط از ایشان خالصانه خواهش میکنم که با مطالعه ی تاپیکها از تکرار مطالب تکراری پرهیز کنند . مشکلی که اینجا مدتهاست در اعضا مشاهده کرده ام اینکه قوانین طبیعی را با مذهب و دین یکسان میدانند . اعتقادات هر شخص به خود شخص ربط دارد و تحمیل اینگونه موارد به دیگران کار اشتباهی است . کل موارد اسلوبی قانون جذب یکسری موارد ساده ی تست شده برای رسیدن بهتر به موفقیت است نه ترویج خرافات یا دین گریزی یا خوابنما کردن یا علوم غریبه بازی و .... .
مشکل ما تفسیر و تحلیل کتبهاست نه وجود خود کتابها . ما کسی را به اجبار و زور نگفته ایم که این موارد را مطالعه کنند . خیلی ها این مسائل را قبول ندارند چه رسد به انجامشان و درک کردنشان و وظیفه ی ما احترام به تصمیمشان است نه اینکه بگوییم حرفی که ما میزنیم کاملا درسته و برای شما اشتباه . این یعنی خودخواهی محض ما . فکر کنم باید بیاموزیم که برای اطلاعاتمان نباید تعصبی داشته باشیم .

با سپاس از همه ی اندیشمندان انجمن 10_004