سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران
چهارمین صندلی داغ - تقریبا همه مشاغل !!! - نسخه قابل چاپ

+- سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران (http://forum.unc-co.ir)
+-- انجمن: بخش اعضای سایت (/forumdisplay.php?fid=105)
+--- انجمن: صندلی داغ (برای نخستین بار در ایران) (/forumdisplay.php?fid=80)
+--- موضوع: چهارمین صندلی داغ - تقریبا همه مشاغل !!! (/showthread.php?tid=766)

صفحه ها: 1 2 3


RE: چهارمین صندلی داغ - تقریبا همه مشاغل !!! - kimyya - 09-12-2011 02:18 AM

از پتانسیل کرمان خبر دارید؟
به عنوان پدر کار افرین به دخترتون چه فعالیتی پیشنهاد میکنید؟
تولد دوبارتون با ذهن خلاق و... کی بود؟ از چه سنی با چه سرعتی و چه هدفی بعد از این دارین؟
ممنونم


RE: چهارمین صندلی داغ - تقریبا همه مشاغل !!! - 3ObHaN - 09-12-2011 02:43 AM

شما وجدانا اگه سرمایه ای راکد داشته باشید و بخواید سرمایه بکنیدش ، مثلا 50 میلیون تومن ، کاری انجام میدید که سود بیشتری داشته باشه ( مثل بازار سکه ) یا کاری که سود کمتر اما کار افرینی بیشتری داشته باشه ( مثل تجارت یا مرکز خرید ) ؟


RE: چهارمین صندلی داغ - تقریبا همه مشاغل !!! - کامیار کاظمی - 09-12-2011 02:57 AM

بزرگترین هدف در زندگی شما که به آن رسیدید و بزرگترین هدف که هنوز به آن نرسیده اید چیست؟
برای کسب درآمد چه چیز را فدا میکنید؟ و از چه چیز خود مایه میگذارید؟
از میان شغل هایی که انجام داده اید به کدام بیشتر علاقه داشتید؟وکدام شغل بوده که دوست داشتید انجام دهید و انجام ندادید؟


RE: چهارمین صندلی داغ - تقریبا همه مشاغل !!! - jahanagahi - 09-14-2011 12:00 AM

چون 5 شنبه عازم تهران هستم از امشب جواب سئوالات عزیزان را می نویسم. لطفا برای اینکه وقفه ای ایجاد نشود سئوال دیگری مطرح نفرمائید. ممنون.
مهتاب خانم گل:
من پیشنهاد می کنم شما چندتا صندلی هم برای حضار سفارش بدین با این همه فعالیت (ماشاالله) فکر کنم جلسه چند ماهی طول بکشه.یک صندلی کافی است.
آقا اجازه هست ما یک سوال بپرسیم در مورد مددکار اجتماعی؟بفرمائید.
من عاشق این کارم چه جوری میشه بدون اینکه مدرک داشت این کاررو کرد؟از طریق هلال احمر و کمیته امداد و بهزیستی بعنوان داوطلب.

در مورد پیمانکاری چه کار کنیم که بتونیم کارای اول رو بگیریم؟باید گرید داشته باشید.
حالا کلی سوال دیگه هم هست لیست می کنم مزاحم میشم. در خدمتم

مهتاب خانم گل :
اموزش رانندگی که بود؟Huh - بله
کار پر درآمدی باید باشه .آقای قربانیان درسته؟ بله درسته ولی درد سر زیاد دارد.

من باید سوالام رو تو یه کتاب بنویسم بعد منتشر کنم ، شما هم تو یه کتاب بنویسید جواب ها رو منتشر کنید :
فکر کنم سخنگو جان ، حتما باید صندلی مخصوص + پماد ضد سوختگی براتون بیاره Big Grin

- سخنگوی عزیز بقول خود وفا نکرد. نه صندلی آورد و نه پماد.
قسمت اول سوالات :
یه سوال فنی، چند نفر رو بردید سر کار ( کارافرینی ) تو این 63 سال ، روز به روز میزان کارافرینیتون صعودی بوده یا نزولی ؟به اندازه موهای سرم (البته سرم کمی کچل است.)

سلام ، خوبید ؟ خونواده خوبن ؟ بچه ها خوبن ؟ اقا زاده چطور هستن ؟ممنون. همه خوبند.
اقا هوشنگ چرا مهندسی زمین شناسی ؟ ایا الان به ها رو تشویق به خوندن این رشته میکنید ؟ از بازار کارش خبر دارید ؟ چرا بعد گرفتن مدرک تو رشته تحصیلیتون کار نکردید ؟
- سال 48-49 پزشکی اصفهان قبول شدم نرفتم (علاقه نداشتم). سال بعد از ترس سربازی مجبور شدم. نه من کسی را تشویق به خواندن این رشته نمیکنم.از بازار کارش خبر ندارم.چون علاقه نداشتم و رفتم دنبال تحصیل مددکاری و موفق هم شدم.
شما که 45 سالگی به قدرت تغییر رسیدید ، موقع فارغ التحصلی هم اعتقاد داشتید پول بهتر از علمه ؟ اصلا پول بهتره یا علم ؟نه اصلا معنی پول را نمی دانستم وزیاد درموردش فکر نمیکرددم.

چرا مددکار اجتماعی شدید ؟ چطور مددکار اجتماعی شدید ؟ اصلا مددکار اجتماعی یعنی چه ؟ در امد و بازار کارش چطوره ؟ رشته تحصیلی خاصی میخواد ؟ از اون کار راضی بودید ؟ تا چند سالگی مددکار بودید ؟بعلت علاقه.مددکار اجتماعی یعنی توانمند کردن مددجو تا بقول معروف روی پای خودش بیاستد و درآمد کسب کند.آن موقع در مورد درآمدش فکری نمیکردم چون عاشق کارش بودم. بخاطر این مسئله چه رژیم طاغوت و چه در این دوره پستهای بالائی داشتم.هدفم خدمت بود.بله دانشگده مددکاری دانشجویان زیادی دارد که در دو رشته حمایتی و توانبخشی کار میکنند.راضی راضی بودم. جزو کارشناسان ارشدی بودم که دستوالعملها را بروز میکردیم.فکر کنم 30سالگی و بعد خسته شدم آمدم بیرون.

در مورد کاخونه قند حبه ای اطلاعات دارم ، ولی شما بعد از بلوغ خلاق ( 45 سالگی ) کارخونه قند زدید یا بعدش ؟ اسم کارخونتون چی بود ؟ ایا بعد کارخونه رو جمع کردید یا دارید هنوز ؟ بازار کارش چطور بود ؟ الان چطوره ؟ به جوون ها در مورد زدن کارخونه ( کلا ) چه نصیحتی میکنید ؟
بعد از 45 سالگی- پانیذ لیا - نه هست . برادر زاده ام فرمودند که بعد از فوت بابا عمو سهمش را بما داده و من نتوانستم حرفی بزنم.خوب بود.کارخانه زدن سیکل خاصی دارد. اول مشتری - مواد اولیه - دستگاه - محل کار .متاسفانه آنانی که دچار مشکل می شوند برعکس کار میکنند.
از کجا چینی میخریدید ؟ چطور این ایده به ذهنتون رسید ؟ بازار کارتون چه طور بود ؟ چطور اینکار رو انجام میدادی ؟ به صرفه بود ؟ به صرفه هست ؟ رقبای خارجی داشتید ؟ به نظرتون میشه اینکار رو به عنوان کاری صادراتی شروع کرد ؟ طرح نقوش رو از چی الهام میگرفتید ؟ طراح داشتید ؟ بسته بندی رو چیکار میکردید ؟
از کارخانجات تولید چینی از جمله چینی مرجان -با برادرم این ایده بنظرمان رسید.نه رقیب خارجی نداشتیم.چینی درجه 2 می گرفتیم و به قیمت پائین می دادیم.خیر برای صادرات بازاری ندارد-نقوش آماده بود و از تهران میدان شوش میخریدیم.کارگز بسته بندی میکرد.

چرا قطار سیمرغ ؟ تو مزایده برنده شده بودید ؟ در امد چطور بود ؟ پول نقد بود ؟ بسته بندی خاصی میکردید ؟ بایت اینکار چقدر سود کسب کردید ؟ الان اینکار شدنیه ؟ واسه گرفتن اینجور کارهای پیمانکاری چیکار باید کرد ؟دوستم خدا رحمتش کند مدیر عامل قطار سیمرغ بود و من پیشنهاد دادم و نمونه نشان دادم استقبال کردند.مدتها است اطلاعی ندارم.

اموزشگاه رانندگی چرا ؟ خودرو ها مال خودتون بود ؟ این ایده چطور به ذهنتون رسید ؟ این کار می صرفه ؟ الان چی صرفه داره ؟ تجربه ی خاصی میخواد ؟ خودتون هم اموزش میدادی ؟ یه سوال بی ربط : نظرتون در مورد اینکه چند وقتی گواهی نامه ها رو اموزشگاه ها میدهند چیست ؟ مسلما نظارت راهنمایی و رانندگی کم شده و راننده های بی تجربه زیاد شده اند . یه تحلیل بکنید .
یک روز دیدم طرفداران زیادی دارد پیشقدم شدم و از اداره راهنمائی مجوز گزفتم و شروع کردم.در هدفهایم 5 خودرو داشتم که خریدم.حرکت خوبیه. نه آموزش نمی دادم ولی چون تجربه زیادی داشتم و خودم هم پایه یک داشتم نظارت میکردم.با نظارت کامل راهنمائی گواهینامه توسط افسران ارشد بازنشسته صورت میگیرد.فرهنگ رانندگی را باید بالا برد. من حدود 12سال قبل وبلاگی داشتم و دارم بنام آموزش فرهنگ رانندگی که پیجرنگ3 گوگل را دارد چون بلاگر مشکل پیدا کرده مشکل بالا می آد.
http://www.rahnama1378.blogspot.com
سوپری زدن ، چه میوه چه مغازه ، فوت و فن میخواد ؟ حداقل هزینه ی اینکار چقدر بوده ؟ الان چقدر هست ؟ صرفه اقتصادی داشت و الان داره ؟ الان دارید مغازه رو ؟ مغازه مال خودتون بود ؟ اجناس چطور وارد میشد ؟ کارگر داشتید ؟ الان پیشنهاد میدید به نسل جوون ؟مغازه اجاره ای بود ولی دکور قشنگی داشت در خیابان گلستان تهران. کارگزان روپوش سفید داشتند .صندلی و میز و بشقاب و کارد داشت که هنگام خرید از آنان پذیرائی میشد.مدتها است از درآمد آن خبر ندارمو دور شده ام.

شراکتتون چطور بود ؟ اصلا نظرتون در مورد شریک چیه ؟ چرا بازار میوه ؟ چطور با اینکار اشنا شدید ؟ طبق معمول هزینه ی شروع کار و در امد اینکار در گذشته و حال چقدر بود ؟ از این شراکت راضی بودید ؟ تفاوت تیم ورک و شراکت به نظرتون چیه ؟
شراکتمان حقه بازی و کلاهبرداری. از هرچه اسم شریک است متنفرم.تیم ورک طوفان مغزی است و شراکت طوفان حقه بازی.

بیلیارد رو چطور شروع کردید ؟ در چند سالگی ؟ چطور اشنا شدید ؟ بازیتون چطوره ؟ در مورد برخی کارهایی که جوون ها در اینجور ورزشگاه ها میکنند و جاش تو عبرت نامه هست چه نظری دارید ؟ چطور کنترل کردید ؟ مجوز چطور گرفتید ؟ صرفه و در امد در گذشته و حال چطور بود ؟ چقد هزینه واسه شروع میخواد ؟ پیشنهاد میدید به جوون ها ؟ خودتون اونجا بودید یا مدیر داشت ؟
به بیلیارد علاقه عجیبی داشتم. بعد از 45 سالگی . بیشتر افراد تحصیلکرده می آمدند و من خودم هم بازی میکردم و آخر شب درآمد را در جیبم می ریختم. مدیر داشتم. مجوز را از تربیت بدنی گرفته بودم و مالیات دارائی نداشت چون بعنوان ورزش می شناختند.

ادامه دارد ....
آخی . بی زحمت یک کم آب یخ.





RE: چهارمین صندلی داغ - تقریبا همه مشاغل !!! - MARYAR - 09-14-2011 12:40 AM

1-شما فوت و فن موفقيت خود را درشغل‌هاي کارخانه تولید قند حبه ای، خرید چینی و گل زدن روی آن، بسته بندی قند برای قطار سیمرغ، آموزشگاه رانندگی، سوپر میوه، شراکت در حجره خرید و فروش میوه در میدان میوه و تره بار تهران فاز 2، باشگاه بیلیارد، مغازه کله پاچه ای، پخش لوازم بهداشتی عمده در شهر قزوین به داروخانه ها و فروشگاه های بزرگ، تولید پوشاک، فروشگاه زنجیره ای فروش پوشاک در چند شهر، صادرات مواد غذائی به باکو، خرید و فروش پت(ظرفهای یکبار مصرف نوشابه و آب معدنی)، غذا پزی و پخش به شرکتها، ساخت و ساز،پیمانکاری را در چه مي دانيد؟
2- اگر بخواهيم با كسي شريك شويم( دوست نه فاميل) شما چه نصيحتي به ما مي كنيد كه از او ضربه نخوريم؟
3- اگر كسي به شما در مسايل كاري و حرفه اي شروع به ضربه زدن بكند ولي جلو ديگران خود را مصلح شما بداند با او چگونه رفتار مي كنيد تا ديگران از شما روي بر مگردانند؟
4- اگر بخواهم زميني بخريم و شروع به ساخت كنيم و اگر بودجه كم باشد چگونه مي توان هم به ساخت پرداخت و زمين را راكد باقي نگذاشت و هم به سود دهي رسيد؟


RE: چهارمین صندلی داغ - تقریبا همه مشاغل !!! - jahanagahi - 09-14-2011 12:50 AM

بعد از یک استراحت کوتاه ، سری دوم سوالات Big Grin
بفرمائید.

خودتون که طبخ نمیکردید ؟ چرا طباخی ؟ فروشتون چطور بود ؟ چطور اینکار رو کردید ؟ به نظرتون نسل جوون چرا به این کارها وری نمی اره ؟ پیشنهادتون برای جوون ها چطور ؟ لوازم کار و حداقل هزینه رو توضیح بدید ؟ کارگر داشتید ؟ مغازه مال خودتون بود ؟ چه منطقه ای از شهر قرار داشت ( خوب - متوسط - بد )
خیر آشپز داشتم.به کله پاچه علاقه داشتم.خوب بود.دیدم در خیابان شهیدبابائی قزوین نیست بفکرم رسید در آنجا شروع کنم.بخاطر درآمد و خوردن مغز و زبان و گوشت.فقط نیاز به استخدام آشپز داشت و یک محل اجاره ای. با کمترین سرمایه.(آنموقع چون مشکل داشتم با سرمایه کم این کار را شروع کردم.)

لوازم بهداشتی چی ها بودند ؟ خودتون وارد میکردید یا تولید میکردید ؟ چرا به فروشگاه های بزرگ میفروختید ؟ میزان فروششتون چقدر بود ؟ به صرفه بود ؟ برای شروع چه هزینه ای لازمه ؟ دنگ و فنگ های کار چیه ؟ هنوزم انجام میدید اینکار رو ؟ توصیه میکنید به ما نسل جوون ؟ چقدر در امد داره ؟ در امد نقده یا مدت داره ؟ فروشنده عمده رو از کجا پیدا کردید /
بانه رفته بودم این ایده به مغزم خطور کرد که بدون سرمایه این حرکت را شروع کنم. کالا را می فرستادند و من عمده ای توسط ویزیتورهایم پخش میکردم و پول طرف را می فرستادم و سودش را در گاوصندوق می گذاشتم. خوش حیاب بودم و بمن اعتماد میکردند.درآمدش خوب بود و من نقدی می دادم البته باسود کم می فروختم و همیشه سرم شلوغ بود.با رفتن به بانه.

این ایده چطور به ذهنتون رسید ؟؟ چه پوشاکی تولید میکردید ؟ چطور میفروختید ؟ میزان در امدتون چقدر بود ؟ مستقیم میفروختید ؟ کیفیت اجناس چطور بود ؟ کسی به ایرانی بودن اجناس گیر نمیداد ؟ این کار به صرفه هست ؟ خیلی ها رو دیدم ورشکست شدن ، دلیلش به نظرتون چی بود ؟ هنوزم انجام میدید ؟ هزینه و وسایل اولیه چی هست ؟ کار سختی هست برای جوون ها ؟
برادر خانمم و باجناقم در کار پوشاک بودند و من هم شروع کردم ولی به دلایلی نتوانستم من موفق شوم و آنها آنزمان میلیاردر شدند.خصوصا سال 61 پوشاک بازار خوبی داشت. کیفیت خوب بود و گیر نمی دادند.اگر تجربه باشد با 10میلیون تومان.

چطور زنجیری کردینش ؟ تو چه شهرهایی سرمایه گذاری میکردید ؟ شهر ها چه ویژگی هایی داشتن ؟ مغازه کرایه میکردید ؟ میزان کرایه چقدر بود ؟ میزان فروش چقدر بود ؟ کالا ها تولید خودتون بود ؟ الان بازم انجام میدید ؟ چقدر درامد داشتید ؟ چقدر هزینه ی اولیه داشت ؟ چطور باید فروشگاه رو زنجیری کرد ؟ شریک داشتید ؟
بفکرم رسید این حرکت را انجام دهم.تهران-کرج- تاکستان و مهاباد.اجناس را ارزان می خریدم و ارزان می فروختم و بعضی وقتها تولیدات خودم را عرضه میکردم.شریک نداشتم. باید از یک مغازه شروع کرد و بتدریج گسترش داد. یک حسابدار قوی نیاز دارد و یک مامور خرید قابل اطمینان.

چرا باکو ؟ چقدر باکو رو دوست دارید ؟ چند بار رفتید باکو ؟ جمهوری خواه هم هستید Smile ؟ چقدر سود کردید از اینکار ؟
چه موادی صادر میکردید ؟ کارت بازرگانی هم داشتید ؟چطور گرفته بودید ؟ سخت بود ؟ استقبال برادرامون تو اذربایجان شمالی چطور بود ؟ چطور این فکر به ذهنتون خطور کرد ؟ میزان صادراتتون چقدر بود ؟ اونجا چطور میفروختید اجناس رو ؟
یکی از دوستان پیشنهاد داد.باکو شهر زیبائی است. خیلی زیاد .خوب بود..
مواد خوراکی : ماکارونی - رب - آبمیوه - کبریت و...خوب بود . سیاست کاری من این بود : سود کم و فروش بالا.در ماه 8 تریلی 20 تنی.

چرا فروش پت رو ادامه ندادید ؟ چطور مشتری پیدا میکردید ؟ میزان در امد چقدر بود ؟ بازار کار اشباح شده هست ؟ توصیه خاصی دارید ؟
خسته شده بودم.من را می شناختند و مراجعه میکردند.خوب بود.میشه این حرکت را ادامه داد.
در مورد اشپزخونه هم اطلاعات کافی دارم ، ولی کیفیت غذاتون چقدر بود ؟ به چه ارگان هایی غذا میدادی ؟ درصد رضایت ازتون چقدر بود ؟ منو داشتید یا برنامه هفتگی ؟
کیفیت عالی و قیمت پائین . بیشتر شرکتهای ساختمانی و کارخانجات مشتری ما بودند.
برنامه هفتگی . زضایت عالی.

بحث ساخت و ساز و پیمانکاری هم چون شغل اینده ی منه ، انشالله تو جلسه حضوری ازتون میپرسم ، ولی چون صندلی داغ تو نمایشگاه نیست و نمایشگاه هم نمایشگاه نان هست ، مسلما تنور هم پیدا میشه با یه صندلی فلزی ! میشینید به سوالام جواب میدید SmileSmileSmile
آخی . یک لیوان آب یخ.
ممنون سبحان جان.
سلام اقای قربانیان اول از همه اینکه از دست شما ناراحتم چون به ایمیل خصوصی من جواب نداید///بعد هم
سوالم هم فقط اینه که درباره صادرات مواد غذایی یه توضیح کامل و بی نقصی بدید که به همه سوالامون برسیم
متشکرم


سعید جان قسم میخورم ایمیلت را متوجه نشدم چون ایمیل زیادی دارم واگر فردی برایم آشنا نباشد جواب نمی دهم. معذرت می خواهم.
برای صادرات باید کارت بازرگانی داشته باشی. شرط درخواست داشتن محل اداری است که باید یا سند بنام خودت باشد و یا اجاره نامه محضری داشته باشی.سپس انتخاب نوع صادرات . باید در کشور مقصد بازاریابی کنی. یعنی به محل مورد نظر مسافرت کرده و تحقیق و پرس و جو کنی. در تهران هم شرکتهائی هستند که در پیدا کردن مشتری کمکتان میکنند و درصدی میگیرند. (البته باید کمی مواظب باشی.) ترخیص کالا هم شرکتهائی در ایران و یا کشور مقصد هست که کمک میکنند.



RE: چهارمین صندلی داغ - تقریبا همه مشاغل !!! - jahanagahi - 09-14-2011 01:02 AM

(09-12-2011 02:18 AM)kimyya نوشته شده توسط:  از پتانسیل کرمان خبر دارید؟
به عنوان پدر کار افرین به دخترتون چه فعالیتی پیشنهاد میکنید؟
تولد دوبارتون با ذهن خلاق و... کی بود؟ از چه سنی با چه سرعتی و چه هدفی بعد از این دارین؟
ممنونم

نه متاسفانه خبر ندارم.
دخترم مهندس عمران است و با من و برادرش کار خواهد کرد.
در سن 45 سالگی .از 45سالگی شروع کردم و باسرعت باد.هدف مادی ندارم.معنی دیدن عروسی بچه هام و نوه هام.و موفقیت تک به تک شما عزیزان. الان هدفهای کوتاه مددتم را برای بهتر شدن انجمن (البته با یاری ادمین عزیزم)می نویسم.واولین هدفم که از دوماه پیش در نظر گرفته بودم به مرحله اجرا رسید.


آقا اجازه : من هم می توانم در جلسه جمعه شرکت کنم.
بله که می توانی. خودت صاحبخانه ای.

(09-12-2011 02:43 AM)3ObHaN نوشته شده توسط:  شما وجدانا اگه سرمایه ای راکد داشته باشید و بخواید سرمایه بکنیدش ، مثلا 50 میلیون تومن ، کاری انجام میدید که سود بیشتری داشته باشه ( مثل بازار سکه ) یا کاری که سود کمتر اما کار افرینی بیشتری داشته باشه ( مثل تجارت یا مرکز خرید ) ؟

سبحان جان فعلا با یکدهمش شروع کردم.بعد متوجه این سئوال خواهید شد.



RE: چهارمین صندلی داغ - تقریبا همه مشاغل !!! - MARYAR - 09-14-2011 01:13 AM

آقاي قربانيان عزيز واقعا با وجود كتابچه سوالات آقا سبحان خسته نباشيد خدا قوت!
واقعا از پاسخ‌هاي تحسين بر انگيزتان متشكريم.
به اميد موفقيت‌هاي روز افزون شما در سال‌هاي آتي


RE: چهارمین صندلی داغ - تقریبا همه مشاغل !!! - jahanagahi - 09-14-2011 01:14 AM

(09-12-2011 02:57 AM)کامیار کاظمی نوشته شده توسط:  بزرگترین هدف در زندگی شما که به آن رسیدید و بزرگترین هدف که هنوز به آن نرسیده اید چیست؟
برای کسب درآمد چه چیز را فدا میکنید؟ و از چه چیز خود مایه میگذارید؟
از میان شغل هایی که انجام داده اید به کدام بیشتر علاقه داشتید؟وکدام شغل بوده که دوست داشتید انجام دهید و انجام ندادید؟

سلام بر عزیزی که بنیانگذار این چنین سایتی است که نه در ایران بلکه در دنیا نظیرش نیست. ممنونم.
بزرگترین هدفم رسیدن به رفاه از نظر مالی و معنوی بود که رسیدم. نه هدف شخصی ندارم.
و اکنون بزرگترین هدفم تشکیل صندوق عطیم سرمایه گذاری است در این انجمن.برنامه یکساله و سه ساله و (SmileSmileSmile5ساله. البته برای آخری اگر رفتم خدمت خدا شما پیگیری خواهید کرد.)
هیچ جیز را فدا نمیکنم. برای رسیدن به درآمد با خنده و شوخی و دوستی حرکت میکنم.چرا فدا کردن؟ من عاشق مسیر رسیدن به درآمد هستم. برای خودم و دور وبرم.
همه شغلها را دوست داشتم . و عاشق تک تک آنها بودم.
آخی : آب یخ. نیست؟برم از یخچال بردارم و خدمت برسم.



اگر در جلسه شرکت نکنید , پشیمانی داره. نگذارید پشیمان شوید.

مریم خانم , معاونت گل انجمن .
1-شما فوت و فن موفقيت خود را درشغل‌هاي کارخانه تولید قند حبه ای، خرید چینی و گل زدن روی آن، بسته بندی قند برای قطار سیمرغ، آموزشگاه رانندگی، سوپر میوه، شراکت در حجره خرید و فروش میوه در میدان میوه و تره بار تهران فاز 2، باشگاه بیلیارد، مغازه کله پاچه ای، پخش لوازم بهداشتی عمده در شهر قزوین به داروخانه ها و فروشگاه های بزرگ، تولید پوشاک، فروشگاه زنجیره ای فروش پوشاک در چند شهر، صادرات مواد غذائی به باکو، خرید و فروش پت(ظرفهای یکبار مصرف نوشابه و آب معدنی)، غذا پزی و پخش به شرکتها، ساخت و ساز،پیمانکاری را در چه مي دانيد؟
2- اگر بخواهيم با كسي شريك شويم( دوست نه فاميل) شما چه نصيحتي به ما مي كنيد كه از او ضربه نخوريم؟
3- اگر كسي به شما در مسايل كاري و حرفه اي شروع به ضربه زدن بكند ولي جلو ديگران خود را مصلح شما بداند با او چگونه رفتار مي كنيد تا ديگران از شما روي بر مگردانند؟
4- اگر بخواهم زميني بخريم و شروع به ساخت كنيم و اگر بودجه كم باشد چگونه مي توان هم به ساخت پرداخت و زمين را راكد باقي نگذاشت و هم به سود دهي رسيد؟

جواب 1- روابط عمومی بسیار بالا. صداقت- خوش حسابی - جدی بودن در کار - عاشق کار بودن - وزرنگی و سماجت.
جواب 2- باید مسلط به حسابداری باشید (راستی یادم افتاد : من با کار حسابداری هم پول درآوردم. دو جلد کتاب اصول حسابداری آقای عزیز نبوی را خریدم و خواندم و شدم حسابدار حرفه ای و در آمد کسب کردم).
باید در کارجدی باشید حتی به قیمت اینکه شریکت ناراحت باشد. جون اگر ضرر باشد او هم ضرر میکند.
جواب 3- باهاش 100در100برخورد میکنم.درکار جدیت باعث موفقیت است.
جواب 4- وقتی زمینی می خرید نیازی به سرمایه گذاری شما نیست. مشارکتی می سازید. زمین از شما و ساخت از طرف مقابل. به مشکل مالی هم نمی خورید.
ممنون.آخی آب یخ. نبود. برم از یخچال بردارم.


RE: چهارمین صندلی داغ - تقریبا همه مشاغل !!! - سخنگوی دولت - 09-14-2011 12:27 PM

به: جناب آقای jahanagahi که فرموده بودند:
- سخنگوی عزیز بقول خود وفا نکرد. نه صندلی آورد و نه پماد.


سلام استاد عزیز.
دوستان به جای ما سوال کردند و ما خاندیم و بهره مند شدیم و لذت بردیم.
پماد سوختگی برای امثال من نیاز است و نه شما.

اما در مورد صندلی. صندلی شما باید بزرگ باشه از اون مدل مدیر عاملی ها که متاسفانه سایز شما را نداشتم.