سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران
نظریه های یک جادوگر ( کنترل قانون جذب ) - نسخه قابل چاپ

+- سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران (http://forum.unc-co.ir)
+-- انجمن: بخش اعضای سایت (/forumdisplay.php?fid=105)
+--- انجمن: مباحث داغ (چالش ها) (/forumdisplay.php?fid=142)
+--- موضوع: نظریه های یک جادوگر ( کنترل قانون جذب ) (/showthread.php?tid=7326)

صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7


RE: نظریه های یک جادوگر ( کنترل قانون جذب ) - بهداد - 03-11-2013 09:22 PM

(03-11-2013 06:21 PM)GreatNavid نوشته شده توسط:  ممنون جالب بود . اما شروعش خیلی شبیه وبلاگ دستنوشته های یک جادوگر بود .
ادامه بدید .

راستش سایت جادوگر را مطالعه کرده ام خیلی شبیه تحریرهای اون سایته اما داخلش حقایقی عمیق وجود داره


RE: نظریه های یک جادوگر ( کنترل قانون جذب ) - jahanagahi - 03-11-2013 09:29 PM

(03-11-2013 09:22 PM)بهداد نوشته شده توسط:  
(03-11-2013 06:21 PM)GreatNavid نوشته شده توسط:  ممنون جالب بود . اما شروعش خیلی شبیه وبلاگ دستنوشته های یک جادوگر بود .
ادامه بدید .

راستش سایت جادوگر را مطالعه کرده ام خیلی شبیه تحریرهای اون سایته اما داخلش حقایقی عمیق وجود داره
این وبلاگ مربوط به یکی از هنرپیشگان سینما است که حساسیت زیادی در رابطه با مطالب وبلاگش را دارد. ایشان عقیده دارند که اقتباس از نوشته هایش چه با ذکر منبع و چه غیر از آن درست نیست. البته برایشان توضیخ دادم با ذکر منبع نمی تواند مشکلی داشته باشد ولی همچنان بر عقیده خود پای بند است.



RE: نظریه های یک جادوگر ( کنترل قانون جذب ) - کیمیاگر - 03-11-2013 10:14 PM

(03-11-2013 02:26 AM)حمید سیدی زاده نوشته شده توسط:  با عرض سلام خدمت دوستان
راستش چند وقتی مطالب سایت رو مطالعه می کردم خیلی برام جالب بود ، خوب دیدم که بارذهنی بچه ها برای موارد تحقیقاتی من مناسب هست .
گفتم مواردی از تحقیقاتم رو خدمت شما دوستان عرض کنم شاید به دردتون بخوره خوب اول بگم چرا نظریه یک جادوگر! اصلا دوست دارید بدونید جادوگرها چه جوری به وجود اومدن ؟ می دونید یکی بود یکی نبود غیر از خدا میگن هیچ کس نبود، ولی من میگم بود ، آره عشم بود ، مگه نمی گن خدا عاشقه ، پس عشق و خدا باهم بودن . بذری از آسمون افتاد توی سرزمین فرشتگان ، خدا بهش بارون فرستاد بعد آفتاب داد تا بذر شروع به رشد کرد ، خیالتون راحت لوبیا سحر آمیز نبود ، بلکه مثله تموم فرشته ها دوتا چشم داشت دوتا گوش و ... ولی یک چیزی توی سینش داشت که بوم و بوم می کرد آخه فرشته ها توی سینشون همچین چیزی نداشتن ، فرشته ها با خودشون فکر کردن تا اسم این موجود رو چی بزارن ؟ به توافق رسیدن بزارن جادوگر . چادوگر قصه ما کارهای دیگری هم میکرد که فرشته ها نمی تونستد انجام بدن وقتی دل تنگ می شد اشک از کنار چشماش می اومد آخه فرشته ها دل تنگ یا دل گیر یا دلشون نمی شکست که اشکشون جاری بشه خلاصه سرتون رو درد نیارم جادوگر قصه ما تصمیم گرفت با باد رفیق بشه تا چیز های رو که می دونه با گوش بقیه برسونه . البته بگم فقط یک جادوگر وجود نداره ولی حالا چنتا هستن و کجا هستن باشه بعد .
. حرفای جادوگر ادامه دارد ...





فکر نمی کنم جادوگر دوست داشته باشه نوشته هاش با تحریف اینجا نوشته بشن.


RE: نظریه های یک جادوگر ( کنترل قانون جذب ) - حمید سیدی زاده - 03-12-2013 12:37 AM

جادگر دوباره برگشته
سلام به دوستان خیلی ، خیلی خوشحالم که دوستان مطالب من رو دنبال میکنند و نظرشون رو مینویسن . خوب چنتا مطلب دوستان نوشتند که دوست دارم جواب دوستان رو اگه بتونم بگم . اول که مطالب اول داستان بود که در واقع مراحل تولد یک جادگر را توضیح میداد خوب این واقعا مراحل به دنیا اومدن یک جادوگره خوب مگه من از شما میپرسم چرا شما مثله پسر همسایتون به دنیا اومدید . ببیند آدم ها با هم فرق میکنند ولی مراحل تولدشون فقط به یک صورته . خوب متاسفانه یا خوشبختانه جادوگر ها این طوری متولد میشن خوب بهتر ایشون هم بدونن که تنها جادوگر توی سرزمین فرشته ها نیستن . دوم به هیچ عنوان مطالب کپی نیست بلکه کاملا تجربی هستش و خوب این جانب مدرس مطالب این پست و دوتا کتابی که هم زمان مجوز چاپ گرفته هستم . سوما ببنید دوستان قانون جذب با توجه به قانون بودنش مثل تمومه قانون ها مثل قانون جاذبه و ... . از اول داستان آفرینش بوده و ربطی نه به جادگری و نه مال عصر جدید میشه . چهارم بهداد جان خیلی ممنون مطالب منو میخونی و جواب برام میگذاری ولی عزیزم اون مطلبی که اصول توکل رو در بحث قانون جذب میگن رو هم من شنیدم ولی صحبت من درباره فیلم راز یک بود . متاسفانه چرا دومین اصول اصلی قانون جذب رو در 3 عدد فیلم قانون جذب صحبت یا حتی اشاره نمی کنند و بعد از خیلی و اندی زمان اونم توی مطالبشون تازه یادشون می اید یکی از مهم تیرن اصول رو از قلم انداختند . ببیند دوستان حرفی جناب قربانیان در جلسه مشهد زد که من با تموم وجودم درکش کردم چون تجربش کرده بودم . ایشون فرمودند اگه تصور کنید سیلی از پول به سمت شما سرازیر بشه حتما سرازیر میشه ولی قبلش من توصیه می کنم حتما شنا بلد باشید . من قانون جذب رو درک کردم و شروع به امتحانش کردم جالب بود تصوراتم یکی بعد از دیگری به حقیقت می پیوست . ولی چون توکل رو کنارش نگذاشته بودم توی سیل پول غرق شدم . در عرض فقط 10 روز کلاه برداری از شرکت پخش کامپیوترم کردند یک تصادف سنگین داشتم و شرکت عمرانیم طی یک تصمیم دولتی برای یارانه ها از هم پاشید و من موندم 50میلیون بدهی ، فقط دارایی من 1 میلیون بود و اعتماد به نفس زیر صفر . چیزی فقط عرض 10 روز . خوب حالا من تنهای تنها نه پدری نه همراهی تنهای تنها . شب ها از شدت خستگی خوابم نمی برد فقط در روز 3 ساعت می خوابیدم اونم سه ساعت هم فقط کابوس . بهترین لحطات عمرم و10 شب به بعد بود چون دیگه طلب کاراها زنگ نمی زدند . چیزی تا اعتیاد به مواد مخدر نمونده بود که چادوگر فهمید تنها نیست . هنوز یک نفر مونده که میشه بهش اعتماد کنه . من توکل کردم و با خدا شریک شدم . گفتم اگه خطا کردم تو جلوی منو بگیر منم یک تسببح توی گردنم انداختم تا از شریکم یادم نره . البته بچه های تهران توی جلسه مشهد اگه یادشون باشه بهشون تسبیح توی گردنم رو نشون دادم . کیفم رو برداشتم با شریکم رفتیم تا یکی یکی مشکلات رو حل کنیم من فقط یک سال وقت داشتم تا حدود 50 میلیون رو برگردونم اول از طلب کارام مهلت گرفتم بعد از اول شروع کردیم یک شرکت تاسیساتی دیگه تاسیس کردیم به شرکت کامپیوتری طرح فروش تازه دادم و ماشینم رو تعمیر کردم البته بماند یکی از طلب کارانم یکم عجله داشت آشنا هم بود ماشینم رو براش فروختم تا منتظر نمونه ، خلاصه زندگیم تغییر کرد من خدا و قانون جذب دوباره جادو کردیم . هرموقع تنها میشم تسبیح توی گردنم رو محکم فشار میدم و با خدا حرف میزنم شکرش میکنم که تنهام نگذاشت منم یک قول هایی بهش دادم که شاید یک روزی ... حالا بماند . البته دوست نداشتم از این موارد منفی حرف بزنم بابا نا سلامتی میخوام از همدیگه چیزی یاد بگیریم ها . از امشب یکی از اصول موفقیت رو با هم مرور میکنیم خوشحال میشم اگه سوالی داشتید بپرسید منم اگه بتونم حتما جوابشو میدم . البته بگم خدا شاهد که این اصول همیشه جلوی چشمان ماست ولی انقدر نزدیک به ماست که نمی بینیمشون . بگذارین داستانی براتون تعریف کنم فقط خواهشن خوابتون نبره . یکی بود یکی نبود یک بنده خدایی بود که می دونست یک روزی توسط افرادی از نزدیکان قراره به قتل برسه . برای همین موضوع اسامی قاتلان را نوشت و جایی گذاشت که اگه به قتل رسید قاتلانش گیر قانون بی افتند . ولی حیف پلیسا اون اسامی رو پیدا نکردند ! می دونید چرا ؟ چون اون اسامی قاب شده بود چسبونده بودنش به دیوار . فکر کنم یکم زیاد شد منم سرتون رو درد آوردم . اولین اصول کنترل قانون جذب باشه فردا . جادوگر حتما برمیگرده ...


RE: نظریه های یک جادوگر ( کنترل قانون جذب ) - mohammadshamosi - 03-12-2013 01:12 AM

آقای سیدی زاده واقعا صحبت هاتون به دل میشینه
ممنونم
همچنان منتظر ادامه این مبحث هستیم


پ.ن: دوستان موفقیت صرفا مربوط به کسی نیست که بگیم این مطالب از جایی کپی شده یا نشده!
هر کس از دید و نظر خودش موفقیتش رو تحلیل میکنه


RE: نظریه های یک جادوگر ( کنترل قانون جذب ) - jahanagahi - 03-12-2013 01:18 AM

راه موفقیت مطالعه این تجربیات است و نه تئوری نوشتن .
ممنونم از مطالب خوبتان.



RE: نظریه های یک جادوگر ( کنترل قانون جذب ) - GreatNavid - 03-12-2013 01:23 AM

حمید آقا بنویس که خوب مینویسی .
شما بیشتر توضیح بدی سوالات ما هم سرازیر میشه ولی ایندفعه شنا باید بلد باشی Wink


RE: نظریه های یک جادوگر ( کنترل قانون جذب ) - HadiMahmoodi - 03-12-2013 01:47 AM

آقای سیدی زاده در جلسه طرقبه مشهد با حدود نیم ساعت سخنرانی فوق العاده شون در مورد قانون جذب همه رو از حجم اطلاعات و سخنوری و صاحب نظریشون سورپرایز کردند.
ایشون که همسرشون عضو سایت است همونجا قول دادند که خودشون هم عضو سایت بشند و مطلب بنویسند تا بیشتر استفاده کنیم.
از ایشان ممنونیم


RE: نظریه های یک جادوگر ( کنترل قانون جذب ) - حمید سیدی زاده - 03-12-2013 11:21 PM

امشب قرارهست جادوی کنیم
درود به دوستان امشب راستش یکی از جادوهای قدیمی رو با هم انجام بدیم
میخوام قبل از اینکه اصول قاون جذب رو مرور کنیم خودمون رو آماده این اصول کنیم . میدونید آمادگی خیلی مهمه، حتی اگه به چشم نیاد . خوب آماده جادوهستین .
بگذارین اول بازم یک داستان براتون تعریف کنم . روزی و روزه گاری توی شهری مهد کودکی بود . مهدکودک قصه ما یک مربی مهربون داشت . مربی مهربون قصه ما یک روز به بچه ها گفت : بچه ها فردا که تشریف اوردین به مهد کودک هرکس به میزان کینه ای که از دوستانش داره مثلا از تقی ، مراد ، جعفر ( البته این اسم دوستان منه ، اسم های اونها خیلی باکلاس تر بود ) .یک سیب بگذاره توی کیسه و با خودش بیاره . خوب روز بعد بچه ها شاد و خرم به میزان کینه ای که نسبت به دوستانشون داشتن سیب ها رو آوردن ، یکی یک سیب ، یکی دو سیب ، یکی پنج سیب خلاصه مربی قصه ما گفت : هرجا که میرین و هرکاری که میکنین این سیبها رو با خود ببرین . بچه ها هم اینکارو کردن تا روز بعد که بچه ها از حمل سیبها واقعا خسته شده بودن تازه سیب ها گندیده شده بودند و کلی بویه گند میدادند . البته اون بچه هایی که میزان کینشون بیشتر بود که نگو کلی سیب گندیده و سنگیین رو باید حمل می کردند . سه روز گذشت مربی بچه هارو جمع کرد گفت ببینین دوستان کینه آدم ها هم همین طوره ،چیزی جز صرف انرژی برای حمل این بار سنگین و گندیده نیست . میخوام همه با هم الان جادو کنیم ، به خدا می دونم سخته می دونم بخشیدن بعضی ها اینقدر راحت نیست ولی می خواهیم ببخشیم نه به خاطر طرف مقابل بلکه به خاطر خودمون که نمی خواهیم سیب های گندیده رو همیشه و همه جا حمل کنیم، ببخشیم تا آزاد بشیم بچه ها . همین حالا ، الان وقتشه همه اون هایی که با تو بد کردن ببخش و فقط بهشون لبخند بزن . منم یک شب وقتی تنها بودم با شریکم ( خدا )شروع کردم به یاد آوردن بدی دیگران با من انجام دادند و با لبخند به شریکم ، اون کلاه بردار رو که زندگی منو به خاک نشوند بخشیدم اون افرادی که توی بحران مالی منو تحت فشار گذاشتن که مبادا اتفاقی برای من بیفته و تنونم پولشون رو بهشون برگردونم رو بخشیدم و ... آره همشون رو بخشیدم . و آزاد شدم انگار دوباره متولد شدم . برای به کار بستن جادوی قانون جذب باید آزاد شد تا همه انرژی فقط صرف رسیدن به هدف بشه .
تولد دوبارتون رو بهتون تبریگ میگم . و خوشحالم دوستانی به بزرگواری شما دارم .
جادوگر حتما برمیگرده


RE: نظریه های یک جادوگر ( کنترل قانون جذب ) - mohammadshamosi - 03-13-2013 12:36 AM

آقای سیدی زاده باز هم جااااااااااادو کردید

روی من که خیلی تاثیر داشت
گاهی مواقع از خدا میخواستم یک فراموشی بهم بده ، تا قسمتی از ذهنم ، قسمتی از زندگیم که افراد در حقم نامردی کردن و بهم بی معرفتی کردن رو از یاد ببرم
چون همیشه ذهنم بهشون درگیر بود
ولی از روزی که توی این انجمن خودم رو کشف کردم ، دیدم که اصلا این چیزها ارزش نداره که بخوام انرژی و روانم رو روی اینها بذارم
دیگه به جای اینکه ذهنم رو درگیر یک دوره تلخ از زندگیم کنم و همش یادآوری برام بشه ، به گسترش فعالیت و تقویت روابطم با خانواده و مشتریانم فکر میکنم

باز هم ممنون