سبک موسيقيت سلطانه!!!
استاد حمزه همه نکات رو فرمودن.لطفا بيشتر دقت کنيد هر جمله از ايشون يه کلاس درسه!لايک داره به خدا..
و تاکيد ميکنم سبکت سالاره..روي کاراي وارک ويکرنس هم کار کن!!
موفق باشيد داداش سيروس عزيز..
(09-12-2013 11:11 PM)Delta.H نوشته شده توسط: [ -> ]هر کس منتظر فرصتی است که در زمان مناسب در مکان مناسب قرار بگیرد در اشتباه به سر می برد
آفرین همون چیزیه که جمله ی طلایی کل صحبتات بود.
منم باهاش موافقم.آدم باید خودش شرایط رو جور کنه.
راجع به خرج سفر هم بگم که من از اینکه بخوام امریکا برم اصلا هیچ نگرانی ای ندارم و عموی من الان 23 ساله که لس آنجلس زندگی میکنه اسمش خشایار حسنی و اونجا معماره.
بحث اصلی من اینه که نمیدونم باید کدوم راهو برم.راه عقلم یا راه دلم.
البته بودن کسانیکه راه دلشونو رفتن و نهایتا موفق شدن.
نمونش Lars Ulrich تشکیل دهنده ی گروه متالیکا که در 16 سالگی از دانمارک میکوبه میاد امریکا و گروه متالیکا رو تشکیل میده.این آدم در ابتدای کارش و برای اینکه مخارج زندگیشو تامین کنه حتی یه مدت مجبور میشه به عنوان مامور پمپ بنزین,برای ماشینها بنزین بزنه و....و در نهایت دیگه میره راه دلش رو که همون موسیقیه دنبال میکنه و صاحب یکی از پر طرفدارترین گروه های موسیقی دنیا میشه.
(09-13-2013 12:18 AM)Elixir نوشته شده توسط: [ -> ]سبک موسيقيت سلطانه!!!
استاد حمزه همه نکات رو فرمودن.لطفا بيشتر دقت کنيد هر جمله از ايشون يه کلاس درسه!لايک داره به خدا..
و تاکيد ميکنم سبکت سالاره..روي کاراي وارک ويکرنس هم کار کن!!
موفق باشيد داداش سيروس عزيز..
سلام برادر.
من زیاد کارای Black metal رو دوست ندارم.(مثل slip knot,marylin,..) یا همین burzum که میگی.
علاقه ی اصلی من موسیقی راک ملودیک هستش.سبک موسیقی grunge را هم که گروه هایی مثل نروانا دارن رو هم دوست دارم.
من الان باور کن که استاد مسلم موسیقی راک هستم و در عین گیتار زدن میتونم همزمان بخونم.حتی میتونم توی "بازخوانی" اهنگای گروهی مثل متالیکا , ادای صدای جیمز هتفیلد رو با دقت زیاد شبیه به خودش بخونم.
من الان یه حسی توی وجود داره بهم میگه که فقط برم سمت موسیقی و برم امریکا گروه بزنم.(اونم گروهی که امریکایی بخونه نه ایرانی).
دلم میخواد تمام درسهایی که خوندم به عنوان مهندس عمران رو به انضمام تمام مدرکایی که دارم مثل "مدرک لیسانس عمرانم" ,"مدرک نرم افزار طراحی سازه Etabs ,safe,sap ,..." همه رو بسوزونم.
ولی بازم از فقط یه چیز میترسم اونم ینه که نکنه "کارم به عنوان یه موزیسین توی امریکا نگیره"
آهان راستی یه چیزی یادم رفت اونم اینه که بر خلاف تصور عموم مردم که فکر میکنن این گروه های موسیقی خیلی درآمدشون بالاست باید عرض کنم که بنده اطلاع دارم که چیزی بین 50 تا 75 درصد از پول بلیط فروشی های کنسرت های اونا نصیب صاحب اون ورزشگاه یا استادیومی میشه که اون گروه اومده توش اجرا داشته و حدود 20 درصد از این پول بلیط فروشی هم نصیب نورپردازها ,فیلمبردارها,صدا بردارها,رانندگان کامیونت هایی که وسایل یا در اصطلاح Music gears یا music instrument های اون گروه رو آوردن به محل اجرا میشه و همچنین پول سفر و هتل اون گروه به اون کشور.فقط یه چیزی حدود 5 درصد پول بلیط فروشی مال خودشون میشه که اگه اعضای گروه 5 نفر باشن ,همین 5 درصد هم بینشون تقسیم میشه.
حتی من یه مصاحبه ای دیدم از یه خواننده معروف امریکایی توی یوتیوب که میگفت(حالا ترجمشو میگم براتون):
"توی این زمان خیلی سخته که یه گروه موسیقی حتی مثل ما بتونن پول روزمرگی های خودشون را از این شغل موسیقی در بیارن.ما فقط امیدوار به آلبوم های موسیقی خودمان هستیم تا پر فروش بشوند و اونها هم البته کپی غیر قانونی میشن"
من خودم که موسیقی رو و مشهور شدن رو به پول ترجیح میدم.
اشکال نداره داداش راک کلا سالاره موسیقیه بلک بزن ترش بزن..
راستی ارشاد به راک مجوز میده؟؟
هر كاري خوبه به شرط اينكه تو خيلي خوب تر انجامش بدي
آقا سیروس :
اگر از عمق وجود خواهان پیشرفت بدون هیچ پیش داوری منفی نسبت به هر چیز چون پول - ثروتمندان - انسانهای موفق - شرایط نامعلوم آینده - احتمالات شکست و معادلات ذهنی دیگر باشی ، باید با هدفگزاری ، به تجسم خلاق بپردازی و تصویرهای ذهنی خود را تصحیح کنی .
علاقه - مثبت اندیشی - عمل و پشتکار بزرگترین شاخصه های موفقیتند .
خب فکر می کنم به مهمترین علاقه زندگی ات رسیده ای .
اما بعد از علاقه الگوهای موفقیتت را پیدا کن و دنباله رو کسانی باش که در دسترس ترند .
من در عالم موسیقی افرادی را ترجیح می دهم که دانشمندان موسیقیایی باشند ، همچنانکه همیشه فوتبالیست های تحصیل کرده را موفق تر می بینم .
مثالی برایت می زنم از دنبال کردن علاقه و هدف گزاری روی علاقه مفرط :
دختر خواهری دارم که در رشته برق دانشگاه مشهد قبول شد و دوسالی از تحصیلش را با هوش بالای ریاضی خود طی کرد ، نمراتش همیشه بالا بود و از نخبه ها ، اما علاقه و استعداد عجیبش در شعر او را به وادی ترانه سرایی کشاند .
او مانند شما در طی دوران نوجوانی تا دانشگاه شعر می سرود و به هنر علاقه داشت .
با کشف استعدادش که می توانست برایش پول به ارمغان آورد ، با عضویت در سایتهای موازی هنرش ، مانند انجمن موسیقی ایران وگروه های ترانه سرایی ف/ی/س/ب/و/ک با دیگر ترانه سرایان آشنا شد و ترانه هایش گل کرد .
ابتدا ترانه هایش را به قیمت های پایین تر می خریدند ولی اکنون برای هر ترانه بالای 2 میلیون دریافت می کند و حتی با صدا و سیما قرارداد 4 ترانه را منعقد کرده و آرام آرام مسیر پیشرفت به رویش باز شده .
اما علاقه و پشتکار عجیبش را از نزدیک من شاهد بوده ام که در همایش های مختلف بهمراه پدر و مادرش که در شهرهای مختلف برگزار می شود ، شرکت می کند و حتی گارهی روزها روی کارش تمرکز دارد .
مهمترین قسمت ، تعیین هدف زندگی تان می باشد . شما بخواهید و راه های بیشماری خداوند جلوی پایتان قرار می دهد که شگفت زده می شوید ،البته همچنانکه جناب حمزه عزیز گفتند راه پر از سنگلاخ و پر زحمت است ، باید تا آخر جاده موفقیت از فکر و هدفتان دست نکشید و همواره خود را در باشکوهترین نقطه هدفتان ببینید و تصور کنید .
اراده کنید و جستجو گر راه های موفقیتتان باشید .
دوستان اجازه بدید بزنم زیر خنده

عنوان تاپیک رو نگاه کنید بعد ببینید بحث سنگین و تخصصی موسیقی اینجارو چقد جالب شد این بحث مغازه زدن آقا سیروس
