(08-08-2013 01:35 AM)Elixir نوشته شده توسط: [ -> ]با توجه به اينکه من تازه متوجه شدم شما چقدر جوان هستيد، چندتا سوال ديگه هم ميپرسم:
4.قبل از شروع فعاليتاي جديتون باتوجه به اينکه قطعا با مشکلات سختي هايي روبرو بوديد به اين فکر نکرديد که شروع اين کارها براتون زوده و اين مشکلات باعث ميشه از درس و مشق بيفتيد؟
5.من با اينکه انگيزه فوق العاده اي براي کسب و کار دارم،اما بخاطر اينکه در حال تحصيلم از اينکه پا توي ميدون بزارم و وقتم براي درس خوندن گرفته بشه خيلي ميترسم.شما چطور با اين قضيه کنار اومديد؟
4-خوشبختانه بنده یاد گرفتم که برای کارهام برنامه ریزی کنم.
درس خوندن جای خودش و کارکردن هم جای خودش.ما در روز 24 ساعت وقت داریم.که این 24 ساعت مدت زمان کمی نیست.
5-برای رسیدن به هر چیز باید از یک چیزی بگذرید.
من سعی کردم که درسها رو خودم بخونم و کمتر سر کلاس میرفتم و خوشبختانه موفق هم بودم.و در این بین به کارهای مهمتر که آینده من رو قراره رقم بزنه میرسیدم.
(08-08-2013 12:21 PM)آقا محسن نوشته شده توسط: [ -> ]آقاي گل محمدي خوشحال شدم واقعا ديدم انقدر فعال و موفقين در سن 21 سالگي و متحيرم از اين همه تلاشتون.
سؤالام يكم فرق ميكنه با سؤالاي ديگرون، لطف ميكني جواب بدي:
1- چي تو خودت ديدي شروع كردي؟
2- با خونه و پدر و مادرت چه جوري تا كردي؟ يعني اونا راضي بودن فقط، تشويقت ميكردن، ميترسوندنت، ضعيفت ميكردن يا اصن دخالت نمي كردن؟
3- با چقدر سرمايه شروع كردي و اون سرمايه رو از كجا آوردي؟
4- چقدر تو فضاي مجازي فعاليت كردي براي هر قسمت از كارت مثل بازاريابي؟
5- آشنايي تو اين كارا داشتي؟
ممنون كه جواب ميدي
1-اعتماد به نفس قوی،اراده،توکل به خدا،تلاش و فکر و ذهن عالی داشتم که دیدم نیازه که شروع کنم.
2-خداروشکر من رفتارم در خانواده جوری هست که تا الان تونستم اعتمادشون رو نسبت به خودم جلب کنم و هیچ کاری رو بدون اجازه پدر و مادرم انجام نمیدم،اونها هم خداروشکر اونقدر فهیم هستند که آینده مو سپردن دست خودم و انتظار دارند که فرد مفید و موفقی بشم.
3-من با سرمایه 1میلیون و 300 هزار تومانی که از یکی آشنایان قرض گرفته بودم شروع کردم(کار چاپ رو)و پخش مواد غذایی رو هم با 1 میلیون تومان شروع کردم.
4-من بیشتر از مطالب انجمن استفاده میکردم و گاهی هم از سایت های مختلف مطالب متفاوتی رو میخوندم.
5-آشنا که نه....بیشتر به خاطر علاقم بود.
(08-08-2013 10:46 PM)jahanagahi نوشته شده توسط: [ -> ]مهدی جان وقتی صحبت شد که استاد عزیزم جناب Delta.H شما را برای نشستن روی صندلی داغ دعوت کردند گفتم الحق انتخاب شایسته ای است. چون از 3 سال قبل توانائیهای شما را حدس زده بودم و در جریان موفقیت و شکستهایت بودم .
اینک می خواهم محبت فرمائید برای عزیزان انجمن بفرمائید ,که توانائیهای شما چی بود که من و جناب مهندس کاظمی و جناب خالدی شما را به همکاری دعوت کردیم؟
اینک به همکاری شما با خود احساس رضایت میکنیم.
برای بنده باعث افتخاره که در کنار اساتیدی چون شما،کامیار جان و میر عباس عزیز هستم.
1-روابط عمومی عالی
2-عاشق کار بودن
3-شوخ طبع بودن

4-جوان بودن

5-تشنه بودن(تشنه کار کردن و کسب درآمد و کارآفرینی)
6-یاد گیری خوب و درس پس دادن نزد شما.
(08-08-2013 11:05 PM)Elixir نوشته شده توسط: [ -> ]آقاي گل محمدي منم تقريبا يک سوال همسو با سوال استاد داشتم:
شما چطور تونستيد نظر استاد قربانيان آقاي کاظمي و بقيه افرادي که باهاشون همکاري کنيد رو جلب کنيد؟چطور خودتون رو به ايشان ثابت کرديد؟
2.در ابتداي فعاليتتون کسي سعي نکرد -از خانواده- جلوي شما رو بگيره؟همه با فعاليت اقتصادي شما تو اين سن موافق بودن؟
3.چرا استاد قربانيان اينقدر شما رو دوست داره؟"ما حسوديمون ميشه"
1-در بالا قید کردم
2-خدارو شکر خیر.تازه از طرف خونواده تشویق هم میشدم برای شروع.بله همه موافق بودن و مشوق
3-این سوال خیلی دلیلش واضحه چون من تو دلشون جا شدم(استاد خودش خوب میدونه)
(08-09-2013 01:29 AM)maral 777 نوشته شده توسط: [ -> ]در کار بازاریابی پوشاک چه نکته هایی حائز اهمیته؟
الگوی شما در زندگی کیست؟
بهترین کتابی که خوندین چی بوده؟
در کار بازاریابی پوشاک مهمترین رکن کیفیت محصولات و در درجه دوم قیمت مناسب هست که باعث میشه راحت تر فروش داشت.خلاقیت در تولید هم باعث از بین رفتن موارد بالا میشه و شما میتونید با کیفیت خوب و قیمت بالا به راحتی جنستون رو بفروشید.
الگوی من در زندگی،حضرت علی (ع) هستش.و بعد از اون استاد قربانیان که واقعا درس های بزرگی چه در کار و چه در زندگی و روابط روزمره از ایشون یاد گرفتم.
کتاب" استاد عشق" که زندگینامه دکتر محمود حسابی از زبان فرزند بزرگوارشون هستش.
(08-09-2013 04:51 AM)zxchdb نوشته شده توسط: [ -> ] (08-08-2013 01:35 AM)Elixir نوشته شده توسط: [ -> ]با توجه به اينکه من تازه متوجه شدم شما چقدر جوان هستيد، چندتا سوال ديگه هم ميپرسم:
یعنی میگید داداش ما اینقدر پیر شده تو بازار
--------------------
ببخشید از شوخی گذشته:
1-دلیل کمبود گلاسه 300 گرم در بازار چیه؟
2- چرا نامکو وان؟البته راهکار یه چیز دیگه است.
3-یه چندتا از نکات ناب بازاریابی؟و مهمترینش رو اگر ممکنه ذکر کن؟
فعلا همین بود

ممنون
1-دلیل این امر نبود تولید داخل هستش و چون این نوع کاغذ از کانادا وارد ایران میشه متاسفانه جز کالای تحریم شده هستش.
2-نامکو وان منظورتون نام وبلاگ بنده هست؟؟؟؟
هدف من از انتخاب این اسم بریا ثبت شرکتم بود.من میخواستم شرکتی با نام نوین اندیشه ماندگار ثبت کنم که با ترکیب حروف ابتدایی شون کلمه نام ایجاد شد و بعد کلمه "کو "برگرفته از اول کلمه کمپانی به معنای شرکت هستش.و چون این اسم قبلا وجود داشته مکن عدد 1 رو جلو و پشت کلمه اضافه کردم.
3-راحت ارتباط برقرار کردن با مشتری
-داشتن ظاهر مرتب و سنگین(متناسب با نوع مشتری)
-مسلط به اطلاعات کامل درباره محصول(نظیر قیمت،تعداد در کارتن،کیفیت،نوع و...)
-عاشق محصول بودن
-ایجاد رابطه عمیق دوستانه با مشتری
(08-09-2013 01:45 PM)jujushow نوشته شده توسط: [ -> ]سلام داش میتی ، خوبی ؟
اولین روزهایی که شروع به بازاریابی کردی از هر 10 مغازه میتونستی مخ چندتاشونو تیلیت کنی که مشتریت بشند ؟
به نظرت چه اجناسی ارزش بازاریابی دارند ؟ از اونهایی که به قول معروف جنست روی زمین نمیمونه ؟
سلام
قربانت
اوایل بازاریابی تقریبا از هر 10 مغازه 3 مغازه رو میتونستم ازشون سفارش بگیرم.یعنی تصاحب 30 درصد بازار
اجناسی که بیشتر مصرفی هستند و بین مردم جتا افتاده اند.
توصیه اکید میکنم اگر یک بازایاب تازه کار هستید هرگز یک محصول جدید که هنوز بازا اون رو نمیشناسه رو بازاریابی نکنید.
(08-09-2013 02:00 PM)mir abbas نوشته شده توسط: [ -> ]اقا مهدی عزیز از اینکه در راهکار با شما همکار هستم خیلی خوشحالم چون با سن و سال کمی که داری 
خیلی مواقع درسهای بزرگی به بنده دادی.
سوالی که از جنابعالی دارم شاید سوال خیلی از جوانهای تازه کار باشه و کمکی برای رفع شکشان جهت شروع فعالیتشان باشد.
سوالم اینه که با توجه به اینکه شما هنوز سربازی نرفته ای و خیلیها سربازی رو مانع شروع فعالیتشون قبل خدمت میدونند چه انگیزه ای باعث شد که حاضر نشی چند ماه مانده به خدمت سربازی رو از دست بدی و بیدرنگ کارت رو چه با راهکار و چه شخصا شروع کنی؟
انگیزه به کار و پیشرفت در وجودت شعله میکشد، دلیل اینهمه انگیزه و انرژی چی میتونه باشه؟
متشکرم
نظر لطف شماست عباس جان.من هم واقعا از شما درس های بزرگی گرفتم که خیلی کمکم کرده.
همه جوون ها به خدمت به عنوان یک قیچی برش بین زندگی گذشته و آینده نگاه میکنند و این باعث ایجاد ذهینت بدی میشه.
معمولا جوانان قبل از خدمت سربازی مشغول تحصیل هستند و کمتر به کار فکر میکنند.به طور معمول در دوران دانشجویی بیشتر جوانان به صورت پاره وقت فعالیت میکنند.خب اگر میخواهند میلیاردر شوند این گونه فعالیت کردن لازم است ولی کافی نیست و باید هر روزی که میگذرد از تجربیات بزرگان استفاده کنند تا در زمینه کاری که میخواهند بعد ها فعالیت کنند محکم قدم بردارند.
خدمت سربازی گذراست و به قولی در یک چشم بهم زدن میگذرد.به نظر من قبل از این دوران باید بیشتر کارهایی همانند بازاریابی ،خرید و فروش و یا فعالیت پاره وقت در رشته ای که دوست دارند جهت کسب تجربه انجام دهند.تا برسند به زمان خدمت سربازی در این مدت باید با یک فکر اصول برای کار خود سیستم تشکیل دهند تا که خود نقشی در آن فعالیت نداشته باشند.به این شکل میتوان در دوران خدمت سربازی هم کسب درآمد کر.
دلیل این انگیزه و انرژی بیشتر علاقه مند بودن به انتخاب مسیر درست و هدفمند برای آینده خود و فرار از زندگی یکنواخت و ساکن است که موجب مرگ تدریجی ام میشود،بوده است.