با توجه به اينکه من تازه متوجه شدم شما چقدر جوان هستيد، چندتا سوال ديگه هم ميپرسم:
4.قبل از شروع فعاليتاي جديتون باتوجه به اينکه قطعا با مشکلات سختي هايي روبرو بوديد به اين فکر نکرديد که شروع اين کارها براتون زوده و اين مشکلات باعث ميشه از درس و مشق بيفتيد؟
5.من با اينکه انگيزه فوق العاده اي براي کسب و کار دارم،اما بخاطر اينکه در حال تحصيلم از اينکه پا توي ميدون بزارم و وقتم براي درس خوندن گرفته بشه خيلي ميترسم.شما چطور با اين قضيه کنار اومديد؟
(08-07-2013 11:42 PM)saeed.abdollahi نوشته شده توسط: [ -> ]درود
اگر بخوای برای 4سال اینده پیش بینی بکنید
4سال دیگه به کجا برسی و به چه چیزایی میرسی مهدی جان?
چهار سال آینده بخشی از مهم ترین قسمت کاری من هستش.
در چهار سال آینده انشالله به تمامی اهدافی که از سه قبل و هم اکنون نوشتم میرسم و باور رسیدن بهشون رو با این روند پیشرفت دارم.
آقاي گل محمدي خوشحال شدم واقعا ديدم انقدر فعال و موفقين در سن 21 سالگي و متحيرم از اين همه تلاشتون.
سؤالام يكم فرق ميكنه با سؤالاي ديگرون، لطف ميكني جواب بدي:
1- چي تو خودت ديدي شروع كردي؟
2- با خونه و پدر و مادرت چه جوري تا كردي؟ يعني اونا راضي بودن فقط، تشويقت ميكردن، ميترسوندنت، ضعيفت ميكردن يا اصن دخالت نمي كردن؟
3- با چقدر سرمايه شروع كردي و اون سرمايه رو از كجا آوردي؟
4- چقدر تو فضاي مجازي فعاليت كردي براي هر قسمت از كارت مثل بازاريابي؟
5- آشنايي تو اين كارا داشتي؟
ممنون كه جواب ميدي
(08-08-2013 12:31 AM)Elixir نوشته شده توسط: [ -> ]با سلام و تشکر از حضورتون.
1.چه انگيزه يا محرکي باعث شد شما سمت کسب و کار بيايد؟
2.به نظرتون نقطه ي نهايي دنياتون کجاست؟يعني به کجا به چي برسيد حس ميکنيد که واقعا به هرچي که خواستيد رسيديد؟
2.1.به نظرتون چند سال ديگه به اين نقطه ميرسيد؟
3.تا حالا شده از چيزي فرار کنيد؟از چي؟
*اگر فکر ميکنيد سوال آخرم زرده بهش جواب نديد.*
متشکرم!
سلام
1-فرار از راکد شدن و راکد موندن در مسیری از زندگی که باعث فرسایش کامل انسان میشه و ساختن زندگی ای که لایق یک انسان که اشرف مخلوقات هست.
2-نقطه نهایی باید دست نیافتنی باشه.تا وقتی انسان به اون نقطه رسید فکر نکنه دیگه همه چی تموم شد.یعنی باید آرزوهامون سقف نداشته باشه.هدف هایی رو برا خودمون مشخص کنیم و وقتی که با قدرت ذهن و برنامه ریزی به اونها رسیدیم بریم سراغ هدف بعدی.اینکه فرمودید به کجا برسم احساس میکنم که به همه چی رسیدم اونجایی هستش که رفتارم با خودم با خانوادم ،با دوستانم و... خوب باشه و بتونم براحتی با اونها ارتباط برقرا کنم و همیشه مهر و محبت و صمیمت در رفتار هامون موج بزنه و همیشه لب هامون خندون باشه.وقتی انسان ذهن آرومی داشته باشه احساس آرامش و خوشبختی میکنه این مربوط میشه به اهداف زندگیم.برا اهداف مالی هم بیشتر مد نظر کارآفرینی هستش.من وقتی احساس میکنم در این زمینه به همه چی رسیدم که چند کارخونه و چندین هزار کارگر و کارمند داشته باشم.
1.2- خدارو شاکرم که تو این سن به اون احساس آرامش فکری و خوشبختی ای که لایقم هست رسیدم و تمام تلاشم رو میکنم که به تمام رویاهایی که تو ذهنم هستش برسم.
3- از این ها فراری هستم:
ترس ، تنبلی و...
(08-08-2013 12:33 AM)صدفی نوشته شده توسط: [ -> ]واسه هم سن و سال های خودت چه حرفی داری بزنی مهدی جان؟
به نظرت دلایل عدم موفقیت جوون هامون چیه؟
توصیه من به همه هم سن و سال ها و جوانان این کشورم اینه :
-خواهشا با مشورت گرفتن از بزرگتر ها و افراد دانا و با تجربه وارد دنیای کسب و کار بشن -هرگز در شروع کارهاشون سعی نکن که از همون لحظه شروع قدم های بزرگ بردارند
-شاید در شروع کار نیاز باشه برای کسی کار کنند تا تجربه کسب کنند پس از این مورد به راحتی نگذرند.
-با اعتماد بنفس بالا کسب و کار خودشون رو شروع کنند تا دلسرد نشن.
-وقتی که کاری رو شروع کردن تا نهایت رسیدن به موفقیت به کارشون ادامه بدن و هرگز از کارشون دلسرد نشن(به غیر از وقتی که بفهمن کار اشتباهی رو انجام میدن.)
-احساسی و جوگیرانه رفتار نکنند.
و در انتها این رو بدونند که هیچ کاری سود ده نیست و اونها هستند که باید کارشون رو به سود برسونند پس به دنبال کارهایی که دیگران انجام داده اند و سود برده اند نباشند و راه خودشون رو برای کسب درآمد انتخاب کنند.
(08-08-2013 12:43 AM)jahanagahi نوشته شده توسط: [ -> ]1- شکست چیست؟
2- باور چیست؟
3- بهترین جمله ای که شنیدید و باعث تحرک کاری شما شد.
4- من از نزدیک افتخار همکاری با شما را دارم و دقیقا موفقیت روزانه ات را لمس میکنم .سئوال اینست که زمانی که اهدافت را نوشتی و شروع به حرکت کردید , رسیدن به اهدافت را باور داشتی ؟
5- باور می کردید این انجمن بتواند در شما و عزیزان انجمن انگیزه موفقیت ایجاد کند؟
6- روز اول حرکت کاری چه خواسته ای داشتی؟ به آن رسیدی؟
7- چه پیش بینی برای 1 سال بعد راهکار را داری؟
8- اصل مهم شراکت چیست؟
9- نقطه ضعفت در کار چیست؟
10- نقطه قوتت در کار چیست؟
موفق هستی , موفقتر باشی.
1-شکست در معنای کلمه چیزی که وجود ندارد و معنای اصلی آن "راه را اشتباه رفتن است."
2-باور همان اعتقاد و ایمان قلبی برای رسیدن به موفقیت و اهدافی است که نوشته و مکتوب کرده ایم.باور همان اعتماد به نفسی است که برای طی کردن مسیر اهداف به آن نیاز داریم.
3-بهترین جمله ای که شنیده ام از جانب شما بوده که فرمودید در کارمان باید به جایی برسیم که بگوئیم "الان من باید چه کاری انجام دهم"
4-اهداف من از سه سال قبل مکتوب شده بود و آنها را رها کرده بودم و به خدا سپرده بودم.امروز که در موقعیت کنونی قرار گرفته ام میبینم که اهداف دقیقا همانطور که نوشته بودم پس سه سال خود به خود مرا در مسیر رسیدن به خود قرار داده.
5-با تمام توضیحاتی که در سوال 2 خدتتون عرض کردم بله.من باور و ایمان داشتم که از دل این انجمن و با کمک اعضای خوب آن حرکتهای خوبی را آغاز خواهم کرد.
6-وقتی که کار را شروع کردم یکی از خواسته هایم این بود که تمامی مشتریانم من را بشناسند و از طرفی بنده بتوانم به راحتی اجناسم را بخرم و بفروشم و هر وقت مشتری ام به هر مبلغی جنس خواست براحتی هرچه تمام برایش آماده کنم که این امر از طریق راه شگفت خدا انجام شد.
7-همانطور که برنامه ریزی شده راهکار در یکسال آینده مجموعه فوق العاده قوی در زمینه پخش مواد غذایی خواهد بود از طرفی کارگاه های تحت نظر مستقیم آن شروع به کار خواهد کرد و اکثریت افراد انجمن در آن مشارکت خواهند داشت.
8-مهمترین اصل در شراکت"در کار همچون غریبه و در دوستی بهترین دوست بودن"
9-ضعف من این است که هنوز هم نیاز به یاد گیری و کسب تجربه دارم و تا زمانی که زنده هستم باید یاد بگیرم و یاد دهم.
10-مدیر موفقی در کارم هستم-روابط عمومی بالایی دارم-ذهن قدرتمندی دارم-به انچه که میخواهم باید برسم.
ممنون استاد عزیزم
ردیف 9 . ضعف شما نیست بلکه برعکس نقطه قوت شماست
مهدی جان وقتی صحبت شد که استاد عزیزم جناب Delta.H شما را برای نشستن روی صندلی داغ دعوت کردند گفتم الحق انتخاب شایسته ای است. چون از 3 سال قبل توانائیهای شما را حدس زده بودم و در جریان موفقیت و شکستهایت بودم .
اینک می خواهم محبت فرمائید برای عزیزان انجمن بفرمائید ,که توانائیهای شما چی بود که من و جناب مهندس کاظمی و جناب خالدی شما را به همکاری دعوت کردیم؟
اینک به همکاری شما با خود احساس رضایت میکنیم.
آقاي گل محمدي منم تقريبا يک سوال همسو با سوال استاد داشتم:
شما چطور تونستيد نظر استاد قربانيان آقاي کاظمي و بقيه افرادي که باهاشون همکاري کنيد رو جلب کنيد؟چطور خودتون رو به ايشان ثابت کرديد؟
2.در ابتداي فعاليتتون کسي سعي نکرد -از خانواده- جلوي شما رو بگيره؟همه با فعاليت اقتصادي شما تو اين سن موافق بودن؟
3.چرا استاد قربانيان اينقدر شما رو دوست داره؟"ما حسوديمون ميشه"
در کار بازاریابی پوشاک چه نکته هایی حائز اهمیته؟
الگوی شما در زندگی کیست؟
بهترین کتابی که خوندین چی بوده؟
(08-08-2013 01:35 AM)Elixir نوشته شده توسط: [ -> ]با توجه به اينکه من تازه متوجه شدم شما چقدر جوان هستيد، چندتا سوال ديگه هم ميپرسم:
یعنی میگید داداش ما اینقدر پیر شده تو بازار
--------------------
ببخشید از شوخی گذشته:
1-دلیل کمبود گلاسه 300 گرم در بازار چیه؟
2- چرا نامکو وان؟البته راهکار یه چیز دیگه است.
3-یه چندتا از نکات ناب بازاریابی؟و مهمترینش رو اگر ممکنه ذکر کن؟
فعلا همین بود

ممنون
سلام داش میتی ، خوبی ؟
اولین روزهایی که شروع به بازاریابی کردی از هر 10 مغازه میتونستی مخ چندتاشونو تیلیت کنی که مشتریت بشند ؟
به نظرت چه اجناسی ارزش بازاریابی دارند ؟ از اونهایی که به قول معروف جنست روی زمین نمیمونه ؟