عزیزانم راه موفقیت برای هر کسی در گرو شناخت خود و نسخه های شخصی است
شناخت خود یعنی پیروزی
آخرین باری که باخودت درد و دل کردی کی بود؟
چقدر خودت را می شناسی؟
خلوت کن با خودت, نیم ساعت در روز را به فکر کردن در مورد خودت اختصاص بده
اگر آروز داری در جایی باشی و نیستی, صادقانه به این سوال جواب بده:
چرا من اینجا هستم؟
تا کی می خواهم بر روی خواسته هایم, نام "آرزو" را بگذارم و در آروزی یک معجزه بنشینم؟
یک جمله اینجا و در این تاپیک, بدون خجالت به خودت بگو!
شاید یک تلنگر, شاید هم تشکر
مثل این که اولین منم
صادقانه بگم،پشتکارم اونقدری که باید باشه نیست.
ولی همونطوری که باید باشه روزانه که هیچ،ساعتی هم نه بلکه ثانیه به ثانیه به فکر تلاش و پشتکار بیشتر هستم.
این هم تلنگر هست هم تشکر چون میدونم تا حدی که خودم رو شناختم دست از تلاش نکشیدم.
یا علی
زيبا و قابل تامل بود.
تلنگر خوبيه براي هرکس تا واقعا به دور از هرگونه قضاوت تعريف و تمجيد انتقاد و کلي حرف و حديثاي اطرافش ببينه کجاست و خودش ميخواد کجا باشه و چطوري ميتونه اونجا باشه.
اگر ما نباشيم هيچ چيز نميتونه براي ما باشه،پس بايد ما اول اونجايي باشيم که بايد،اوني باشيم که بايد تا چيزهايي رو داشته باشيم که مناسب اون جايگاه و اون شخصيته..
با خودمون به خودمون فکر کنيم اين موثرترين دارو براي درمان و البته پيشگيري از رکوده..
مرسي..
قرار نیست کس دیگری به آرزوهای من تحقق ببخشه.باید روی پای خودم بایستم و فقط روی خودم و خدا حساب کنم.
پسر خوب با خودتم (یعنی خودمم!)
صبر داشته باش برای چیزهایی که میخواهی
این چند ماه رو هم تحمل کن که الان در حال دورخیز هستی برای فردایی بسیار درخشان!
میدانم که گاهی تمرکزت را از دست میدهی ولی خاصیت تو همین بوده است که در مجموع بهتر عمل کرده ای !
پس بدان:
"تو میتوانی "
----
ما همه میتوانیم
تا کی می خواهم بر روی خواسته هایم, نام "آرزو" را بگذارم و در آروزی یک معجزه بنشینم؟
واقعا تا کی ؟؟؟؟ تا کی؟؟؟ تا وقتی که به ای کاش ای کاش بیفتیم؟؟؟؟ به خدا حیفه یکم به خودت فکر کن به آینده...(منظور خودمم).
آخرین باری که باخودت درد و دل کردی کی بود؟
چقدر خودت را می شناسی؟
منم واقعا اون جایی که باید باشم نیستم...
ناشکری نمی کنما اما گاهی وقتا احساس می کنم زمان رو دارم از دست می دم
الان با اینکه تو چندتا کار مشغولم و صب تا شب کار میکنم اما دوست دارم کاری که می کنم واقعا من رو جلو ببره
فردا روز نگم ایکاش اینکارو می کردم اونکارو می کردم
من باید بیشتر فکر کنم و بیشتر ریسک کنم
درخت آرزو با صبر به ثمر دست میده
اندکی صبر کن سحر نزدیکه
پسرم عجله نکن ... قدم به قدم ... به همون خدا همه چیز درست میشه
صبر داشته باش ، دلتنگی نکن
وعده دیدار نزدیکه !
انشاالله با دست پر ...
امروز از دفتر راهکار که به سمت خانه می آمدم سوار تاکسی شدم ...
سوار که شدم, راننده آنقدر صمیمی با همه سلام و احوال پرسی میکرد که شک کردم ... "اینجا کجاست؟!"
ظهر تابستان و وسط این گرما, کولر روشن بود, یک پدیده عجیب!
از همان ابتدای مسیر, راننده با همه خوش و بش کرد
متوجه شدم که گویا این راننده عزیز, حسابی هم بین مسافرهایی که چند سال است می شناسندش محبوب است
حرف های جالبی میزد
میگفت : "عاشق کارم هستم, عاشق مسافرهایم هستم, لبخند مسافرهایم خستگی ام را بیرون میکند"
میگفت: "مسافر ناراحت داشته ام که آنقدر به او محبت کردم که مسافر خشمگین هم به قولی کم آورده و لبخند زده است"
میگفت: "عشقم این است که پسرم میگوید چون پدرم با زحمت پول در می آورد پس من هم سمت کار خلاف نمی روم"
میگفت: "محبت میکنم و ایمان دارم که یک روزی همه این محبت ها به سمت من بر میگردد"
میگفت: "شاد کردن دیگران برایم عبادت است"
مطالعه زیاد میکنم و مینویسم, اما این ده دقیقه شاید به اندازه ده ها کتاب برایم ارزش داشت
چقدر خوب, خدایا شکرت که مردمی به این خوبی داریم
به فکر فرو رفتم, کاش ماهم عاشق شویم, عاشق کار خود و محبت کردن