سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران

نسخه کامل: آیات قران
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7 8
این مطلب را خوندم و برام جالب بود و اینجا برای اهل قران قرار دادم:

شفقنا(پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه)
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازیبه این پرسش که آیا کمک به فقیر نشانۀ لزوم فقر نیست؟ در آیات قرآن مجید و روایات اسلامى دستور داده شده که به افراد نیازمند و محروم کمک کنیم تا آن جا که دو قسمت از مصارف هشتگانه زکات، فقرا و مستمندان معرّفى شده اند، آیا تأکیدهاى مکرّر اسلام بر کمک به بینوایان دلیل بر این نیست که اسلام «فقر» را به عنوان یک موجود ثابت در بافت اجتماعى اسلام پذیرفته است؟این گونه پاسخ داده است:
پاسخ: اوّلا: در احادیثى که پیرامون مالیات هاى اسلامى مانند زکات وارد شده است به این حقیقت تصریح شده که اگر جامعه اسلامى جامعه سالمى باشد، هیچ فقیر و نیازمندى در سراسر آن پیدا نمى شود و اگر مردم حقوقى را که خداوند در اموال آنان براى این طبقه قرار داده است، بپردازند، اثر و نشانه اى از فقر در اجتماع باقى نمى ماند.
امام صادق(علیه السلام) مى فرماید:
«لَو اَنَّ النّاسَ ادَّوا زکاةَ اَمْوالِهِمْ ما بَقِىَ مُسْلِم فَقیراً مُحْتاجاً وَلاسْتَغْنى بِما فَرَض الله لَه وَ اَنَّ النّاسَ ما إفتقروا وَلا إحتاجُوا وَلا جاعُوا وَلاعَرُوا اِلاّ بِذُنوبِ الاَغْنِیاء; هرگاه مردم زکات اموال خود را مى پرداختند هرگز مسلمان نیازمندى در جامعه اسلامى پیدا نمى شود و در پرتو حقوقى که خداوند به نفع آنان در اموال ثروتمندان قرار داده است، بى نیاز مى شدند. اگر در اجتماع ما فقیر و محتاجى و یا گرسنه و برهنه اى دیده مى شود، به دلیل خوددارى ثروتمندان از پرداخت فرایض مالى است».(1)
با بررسى احادیثى که در این مورد وارد شده است، بخوبى استفاده مى شود که فقر اقتصادى فقط واکنش وظیفه نشناسى ثروتمندان و مظالم و ستم هاى اجتماعى گروهى از اغنیاست.
بنابراین، اسلام فقر را یک نوع بیمارى و انحراف و واکنش نامطلوب، به خاطر سالم نبودن دستگاه هاى اجتماع مى داند; نه این که آن را به عنوان یک ضرورت اجتماعى و یا پدیده طبیعى در بافت هاى اجتماع مى پذیرد.
ثانیاً: اسلام در آغاز کار در یک جامعه سالم پدید نیامد، بلکه در یک اجتماع به تمام معنا ناسالم و مملوّ از تبعیض ها و مظالم و تجاوزها و تعدّى ها به وجود آمد. قوانین تابناک آن در چنین محیطى پیاده گردید و رسالت آن این بود که جامعه آن چنانى را به سوى یک جامعه سالم و ایده آل اسلامى ببرد و مسلّماً براى رسیدن به این هدف مى بایست برنامه اى تهیّه کند که در آن فقر و گرسنگى تدریجاً ریشه کن گردد; زیرا فقر و محرومیّت چیزى بود که در بافت هاى اجتماع بشرى آن روز رخنه کرده بود و مى بایست با برنامه صحیح اسلامى از میان برود.
ثالثاً: در یک جامعه آزاد، سود جویان و سوء استفاده کنندگانى پیدا مى شوند که براى مردم و افراد جامعه ناراحتى هایى مى آفرینند. بطور مسلّم در برابر این گونه اشخاص باید طرح و برنامه اى باشد تا نتیجه اعمال بى رویّه آنها را بى اثر سازد.
مثلا ما مى بینیم در قوانین اسلام، قانون قصاص و حدود و کیفرهاى مربوط به سرقت و عمل منافى عفّت و انواع تجاوزها وجود دارد و نه تنها در اسلام، بلکه در تمام جامعه هاى متمدّن چنین قوانینى حکومت مى کند; آیا کسى مى تواند وجود این قوانین را گواه بر این بگیرد که باید در جامعه قتل و جنایت و عمل منافى عفّت وجود داشته باشد و الاّ وضع چنین قوانینى لغو به شمار مى رود; بطور مسلّم نه! بلکه هر فرد منصفى وجود چنین برنامه هایى را از این راه توجیه مى کند: جامعه اى که از افراد و انسانهاى گوناگون تشکیل یافته و سیستم اجبارى بر آن حکومت نمى کند، در گوشه و کنار آن ممکن است چنین متخلّفانى پیدا شوند و براى آنها باید مجازات هاى متناهى در نظر گرفته شود.
مثلا وجود پزشک و دارو دلیل بر این نیست که الزاماً در جامعه بیمار و معلول وجود داشته باشد; بلکه به خاطر این است که اگر چنین افرادى پیدا شدند از این طریق درمان گردند.
مسأله کمک به نیازمندان و فقیران نیز همین طور است و هدف از برنامه ریزى کمک به مستمندان این نیست که حتماً در جامعه فقیر و نیازمندى وجود داشته باشد; بلکه مفهوم آن این است که اگر چنین افرادى پیدا شدند و بر اثر اجحاف و تعدّى فردى یا دسته اى به چنین روزى افتادند، باید به یارى آنها شتافت و این اجتماع را هر چه زودتر درمان نمود.
علاوه بر این، در اجتماعات افرادى پیدا مى شوند که بر اثر ناتوانى و نارسایى، باید تحت الحمایه قرار گیرند مانند کودکان یتیم و بستگان سربازانى که در میدان جهاد شهید مى شوند و یا پیر مردان و پیر زنان از کار افتاده و... . آنان همه افرادى هستند که توانایى خود را از دست داده اند و قدرت بر ادامه زندگى ندارند و باید زندگى آنان از بیت المال و کمک افراد متمکّن تأمین گردد; زیرا همه آنان داراى اندوخته مالى نمى باشند و یا از حقوق بازنشستگى و مانند آنها استفاده نمى کنند.
مسلّماً سخن از کمک به نیازمندان در اسلام مربوط به این قسمت هاست... .

1. وسایل الشّیعه، ج 6، ص 4، باب وجوب زکات.
با تشکر از این مطلب و استفتائی که باز نشر دلدید.
امام خمینی رحمت الله علیه زمانی که نجف بودند میفرمودند:اگر کسبه ی بازار نجف (بازار آن روزِِنجف)مالیاتشان را بدهند در ممالک اسلامی هیچ فقیری نخواهد ماند.
واین جاست که تاثیر خمس را در میابیم کمک کردن پیشکش.
اینم مصاحبه تازه مسلمان مانکن هست که برای خود من بسیار جذاب بود:
جیمی مانکن آمریکایی است که چند ماه پیش به اسلام روی آورده است.
به گزارش سایت شبکه ایران، جیمی مانکن آمریکایی است که چند ماه پیش به اسلام روی آورده است.او پیش از تشرف به عنوان یک مانکن در مزون لباسی مشغول به کار بوده و به گفته خود او برای حفظ ظاهرش مجبور به مصرف مواد مخدر شده که به مدت پنج سال به آن اعتیاد شدید داشته است.اندکی در مورد علت مسلمان شدن او:

جیمی دلیل اصلی مسلمان شدنش را احترام اسلام به زنان عنوان کرد و گفت: «من در یک خانواده مسیحی به دنیا آمدم؛ ولی هیچ وقت جوابی برای سؤالاتم درباره خداوند پیدا نکردم و تا سن 31 سالگی نتوانستم خدا را احساس کنم.

دلیل این که به دین اسلام جذب شدم، همسر ایرانی ام بود. تحقیقات بسیاری درباره دین اسلام انجام دادم. در اخبار خشونت ها و ظلم و ستمی که به مسلمانان می شد را می دیدم و می خواستم دلیل اینکه مردم، از مسلمانان بیزارند را بدانم. بنابراین تصمیم گرفتم تا اسلام را بهتر بشناسم و بدانم که چطور دینی است!

هر چه بیشتر درباره اسلام تحقیق می کردم، بیشتر به آن علاقه مند می شدم و دلیل اصلی این علاقه، احترامی بود که اسلام برای زنان قائل می شد.»

هرگز تصور نمی کردم که روزی مسلمان شوم، اکنون متوجه می شوم که تصویر ذهنی بسیار بدی که از مسلمانان داشتم کاملاً اشتباه بود؛ و علت این طرز تفکرم رسانه ها بودند. چون آن زمان هر آنچه که رسانه ها می گفتند را باور می کردم. هرگز تصور نمی کردم که من نیز جزیی از جامعه مسلمانان شوم؛ اما اکنون به مسلمان بودن خود افتخار می کنم و از این بابت بسیار خوشحالم.

جیمی که پس از تشرف به دین اسلام از حجاب اسلامی نیز در خارج از منزل استفاده می کند، معتقد است اسلام برای او نه تنها مانعی برای انجام فعالیتهای اجتماعی اش نیست بلکه او همچون سابق به کارهای مورد علاقه اش چون ساز زدن و ورزشهایی چون اسنوبورد و اسکی روی آب ادامه می دهد.

قبل از این که مسلمان شوم، رویای هالیوود را در سر داشتم؛ اما وقتی شهادتین را گفتم تمام این رویاها برایم رنگ باخت. من در آن زمان مشروب می خوردم، مواد مصرف می کردم؛ اما حالا اصلاً نمی خواهم که هیچ کدام از آن کارها را انجام دهم. از این که مسلمانم در قلبم احساس آرامش می کنم.

قبل از این که مسلمان شوم هیچ هدفی در زندگی ام نداشتم. زنده بودن و ادامه زندگی برایم هیچ معنا و مفهومی نداشت. اما اسلام به من حس آرامش و امنیت داد و به زندگی ام رنگ و بوی تازه ای بخشید.
یأس و نومیدی از رحمت و مغفرت الهی از بزرگترین گناهان است؛ زیرا آنچه سبب یأس از رحمت و مغفرت پرودگار عالم می شود، ضعف اعتقاد به قدرت و کرم و رحمت بی پایان اوست و قرآن مجید آن را از صفات کفار قرارداده است و می فرماید:

(وَ لا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللّهِ إِنَّهُ لا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکافِرُونَ، و از رحمت خدا مأیوس نشوید؛ که تنها گروه کافران، از رحمت خدا مأیوس می‏شوند!)[i]

هر شخصی که مرتکب گناهی می شود تا وقتی مأیوس نباشد در صدد توبه بر آمده و با استغفار آمرزیده می­شود ولی شخص مأیوس آمرزیده شدنی نیست زیرا امیدی به آمرزش و مغفرت الهی ندارد تا توبه نماید.

خداوند تبارک و تعالی خودش را در قرآن به قبول کننده توبه توصیف می­فرماید: (وَ هُوَ الَّذی یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ یَعْفُوا عَنِ السَّیِّئاتِ وَ یَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ، او کسی است که توبه را از بندگانش می‏پذیرد و بدیها را می‏بخشد، و آنچه را انجام می‏دهید می‏داند.)[ii]

و اسماء شریفه تواب، غفار، غفور، غافرالذنب، قابل التوب را از اسماء خود قرار داده است و به طور عموم گناهکاران را به سوی خود دعوت فرموده و آنها را امر به توبه کرده و برای علاج یأس در این مورد تامل در مفاد این آیه شریفه کافی است که فرمود: (قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلی‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ، بگو: ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده‏اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را می‏آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است)[iii]

در این آیه شریفه چند نکته ظریف وجود دارد که بسیار قابل توجه می­باشد:

خداوند فرمود: (یا عِبادِیَ) که متضمن لطف خطاب است و نفرمود ( یا ایها العصاة) ای گناهکاران، فرمود (أَسْرَفُوا) که مشتمل بر رفق در خطاب است و نفرمود (اخطئوا)

فرمود (لا تَقْنَطُوا) که صریحاً دلالت بر نهی از نومیدی و حرام بودن یأس از آمرزش دارد.

جمله قبل را به جمله (إِنَّ اللّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ) مؤکد فرمود که عمومیت داده آمرزش خود را به تمام گناهان فرمود (جَمیعًا) یعنی همه گناهان و آن را مخصوص به بعضی نکرد و موکد فرموده آن را به جمله (إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ) که خدا بخشاینده و مهربان است.

در خاتمه توجه شما را به حدیثی در این زمینه جلب می نمائیم:
(جابر نقل می­کند که زنی خدمت رسول خدا(ص) آمد، عرض کرد: زنی بچه خود را به دست خود کشته، آیا برای او توبه است؟ فرمود قسم به خدائی که جان محمد (ص) در قبضه قدرت اوست، اگر آن زن هفتاد پیغمبر را کشته باشد و پشیمان شود و توبه نماید و خدای تعالی صدق او را بداند که دیگر به هیچ گناهی رجوع نمی­نماید توبه­اش را قبول می­فرماید و گناهانش را عفو می­کند به درستی که توبه کننده از گناه مثل کسی است که گناه نکرده است.)

[i]- سوره یوسف آیه 87 .

[ii]-سوره شورا آیه 25.

[iii]-سوره زمر آیه 53.
خوب دوستان میلیاردر من از امروز برای تغییر نگرشمون نسبت به پول و ثروتمند شدن تصمیم گرفتیم هر کس آیه ای را که خداوند در قران راجع به موضوعات ثروتمند شدن، دوری از فقر، کارآفرینی و روزی و... را به نظظرش می رسه در این تاپیک قرار بده تا بتونیم گنجینه ارزشمندی از این موضوع مربوط به موضوع سایتمون از قران و کلام خدا داشته باشیم.
انشاله که بتونیم با صحبت با ناشر این مبحث را به چاپ هم برسونیم. فقط خواهشا با دلیل قرانی و تفسیر آیات را انتخاب کنید
در تحقیقاتی دیدم که نوشته است بالای 90% آیات قرآن دربارة زندگی، کار وظایف آدمی، دانش اندوزی، تدبیر، عمل نیک و سیاست زندگی است. 10% و حتی کمتر از آن دربارة جهاد، مبارزه و مسائل دیگر است. به قول بعضی از دوستان، اتفاقاً همان 10% هم در مورد زندگی است. حتی داستان های قرآن که می گویند قرآن هزار داستان دارد.

فرمول قرآن هم شش تا قاعده برای آن قائل هستند:

خداجویی تا مردم گرایی، قاعدة لطف؛ «لَطِیفٌ بِعِبَادِهِ»، قاعدة بسط؛ «یَبْسُطُ الرِّزْقَ»، قاعدة تسخیر؛«سَخَّرَ لَکُمْ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأرْضِ»، قاعدة تبشیر؛ «بَشِّرُ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا کَبِیرًا»(برخی در تفسیر کلمة صالحات می گویند این فقط عمل عبادی نیست؛ بلکه خود کار که مساوی جهاد است، جزء برترین کار و عمل نیک است.)، قاعدة خلق؛ «أَوَلَمْ یَرَوْا أَنَّا خَلَقْنَا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَیْدِینَا»، قاعدة کنترل؛ «أَفَمَنْ هُوَ قَائِمٌ عَلَی کُلِّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ»
انواع کار و کارآفرینی در کلام امام علی(ع)
1. شخصی که با دستور و اختیار دیگری کار بکند اسیر است یعنی وابسته، کم اختیار و تحت امر است.

2. شخصی که برای دیگری کار کند اجیر است یعنی تحت اختیار، فرمان گیر و تابع است.

3. شخصی که با دیگری کار بکند شریک است یعنی اختیار متوسط، خلاقیت متوسط و تفکر نسبی دارد.

4. شخصی که برای خود کار بکند خبیر است یعنی خودآغازگری، می تواند در کنار دیگران هم نوآور باشد. یعنی آغازگر، خلاق و ریسک پذیر است. این از بهترین روایت های کارآفرینی است که ما به آن مباهات می کنیم.
کارآفرین با الهام از دیدگاه امام علی(ع)
ویژگی های روحی: سخت کوش، خوداتکا، کمال جو، مردم گرا.

ویژگی های جسمی: سستی گریز، سحرخیز(بکور)، پرکار، کوشا و پرتلاش.

ویژگی های اقتصادی: احتکارگریز، متعادل، تجربه گرا، دوراندیش، ابزارشناس.

ویژگی های روانی: فرصت شناس، ریسک پذیر، وقت شناس، تشویش گریز، روشمند.

ویژگی های روحی کارآفرین از دیدگاه امام علی(ع)

سخت کوشی: «البقاء علی العمل أشد من العمل؛ مداومت برکار سخت تر از خود کار است.» ما باید این را به جوان و کارآفرین یاد بدهیم که کاری که شروع کردی ناتمام رها نکن.

خود اتکایی: «الیاس عما فی أیدی الناس؛ خوداتکایی و بی نیازی از دارایی های مردم»

کمال جویی: «طوبی لمن ذل فی نفسه و طاب کسبه؛ خوشا به حال کسی که پیش خود ناکامل و کار او رو به سامان است.»

مردم گرا: «أفضل الناس أنفعهم للناس؛ با فضیلت ترین مردم مفیدترین آنان نسبت به مردمند.»
درود بر دوست میلیاردر من.
سپاسگزارم از شما برای این مطلب دوست داشتنی.
یک سؤال:
من چگونه شماره عضویتم را پیدا کنم؟

سپاسگزارم
صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7 8
لینک مرجع