سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران

نسخه کامل: موفقيت‌هاي من بعد از پيوستن به انجمن
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه ها: 1 2 3 4 5 6
آقا مهدي مشكله من همينه!!!
داشتم رو تخته مي نوشتم: زبان ماشين
پسره برگشته از ته كلاس داد مي زنه زبون چه ماشيني؟ پيكان؟فولكس؟پرايد؟
تو دلم گفتم الان برمي گردم اخراجش مي كنم، برگشتم نگاه خشني بهش كردم اونم قيافشو عينه گربه شرك مظلوم كرد منم خندم گرفت سرمو سريع برگردوندم طرف تخته كه نببينن من مي خندم.
بعد كلاس 3 نفر اومدن كه استاد ما سر كار مي ريم نمي تونيم بيام نمره كلاسي و حضود غياب را بديد. دلم سوخت واسشون گفتم باشه
استاد از اين دل رحم تر!!!!
بايد چند جلسه كلاس سنگ دلي برم!!!
بیخیال مریم جون استاد دل رحم با بچه های این دوره زمونه (آقای مهدی و سبحان جان) جور در نمی یاد .باید جدی باهاشو رفتار کنی.
آقا سبحان چقدر خوب شد شما استاد دانشگاه نشدید. Wink
چكار كنم آخه دلم نمياد جواب تيكه هاشون را با اخراج و نمره بد و... بدم.
مي گم با صبر و سعه صدر استاد، دانشجو بالاخره تغيير رويه مي ده
مي دوني من همش دارم به راه هاي مختلف توي تدريس فكر مي كنم تا دانشجوها را بيشتر ترغيب به درس خوندن بكنم.
مهتاب جون دانشجوها خيلي فرق كردن انگار از زور خانواده و براي فرار از سربازي و براي گذراندن اوقات فراقت ميان دانشگاه و هيچ اشتياقي به درس ندارن.
خيلي نگران آيندشون هسم.
آره تمام دوستانی که تدریس می کند این روزا متوجه تغییر دانشجو ها نسبت به زمان ما میشن.واقعا بده.
به هر حال مطمئنم مه تو موفق میشی عزیزم.
(10-07-2011 01:05 PM)arshad نوشته شده توسط: [ -> ]بیخیال مریم جون استاد دل رحم با بچه های این دوره زمونه (آقای مهدی و سبحان جان) جور در نمی یاد .باید جدی باهاشو رفتار کنی.
آقا سبحان چقدر خوب شد شما استاد دانشگاه نشدید. Wink

بعله دیگه ، بچه های این دور زمونه مگه چشونه Big Grin
انشالله تا چند سال دیگه که استاد دانشگاه شدم ، دستور میدم یه بیمارستان پایین دانشگاه بسازن .


(10-07-2011 01:40 PM)maryam_sh نوشته شده توسط: [ -> ]چكار كنم آخه دلم نمياد جواب تيكه هاشون را با اخراج و نمره بد و... بدم.
مي گم با صبر و سعه صدر استاد، دانشجو بالاخره تغيير رويه مي ده
مي دوني من همش دارم به راه هاي مختلف توي تدريس فكر مي كنم تا دانشجوها را بيشتر ترغيب به درس خوندن بكنم.
مهتاب جون دانشجوها خيلي فرق كردن انگار از زور خانواده و براي فرار از سربازي و براي گذراندن اوقات فراقت ميان دانشگاه و هيچ اشتياقي به درس ندارن.
خيلي نگران آيندشون هسم.

یه خبر بد دارم یه خبر خوب . البته این ها رو به عنوان یه پسر میگم بهتون ها . پس جدی بگیرید .
اول خبر بد رو میگم ، 99/9999 درصد پسر ها دلیل اصلیشون واسه دانشگاه گذارندن اوقات فراغته . دانش اموزای پسرت به هیچ وجه تغییر نمیکنن ، حتی اگه باهاشون جدی برخورد کنی . بری ژاپن هم دوره ببنی این جماعت رو نمیتونی رام کنی . OK ؟
حالا خبر خوب رو بهت میدم .
این ها گذری هست یعنی اگه تحملشون کنی و کار بکشی ازشون تا سنشون بالا بره درست میشن .
مثلا اگه ترغیب شن واسه فوق دیگه این بچه های الان نیستن .
الان میبینیم مثلا فلان اقای دکتر پدر فلان صنعت ما 30 سالشه ، بری از اساتیدش سوال کنی از شاگرد های شما بدتر بود یا اقای مهندس فلانی و ....
و این از اول تاریخ بوده و خواهد بود .
به نظر من نميشه سر كلاس همش جدي بود!چرا كه الان دوره زمونه ي قديم نيست كه كسي از كسي بترسه يا دلش واس نمره بسوزه خصوصا پسرا! بايد با دانش‌آموز و يا دانشجو مهربون بود و در عين حال از لحاظ نمره سخت گير تو اولين كوئيز ها اين مسئله رو دانشجو و دانش آموز متوجه مي شه..
روش من اينه كه با دانش اموزم دوست مي شم ولي كسي كه بخواد كلاس منو بهم بزنه يا تيكه بندازه شخصيتش ميره زير علامت سوال !!
واسه من كه اين روش بخوبي جواب داده
در ضمن خودمونيم اون كتك هايي كه با شوخي ميزنمشون هم بي تاثير نيستن!
بله درسته ولي حرف شما در مورد من به عنوان يك خانوم با شاگردهاي پسر صدق نمي كنه من با دخترها مشكل ندارم.
من اصولا آدم تيكه اندازي نيستم و نمي دونم تيكه را با چه جمله اي بايد برد زير سوال؟
تو پست ديگه اي كه زده بودين يه چيزايي گفتم. منظورم انتقال اين مفهوم به كلاسه كه ما همه براي يك هدف اينجائيم و اونم علم آموزي دانشجوست و لاغير ..
جوي در كلاس حاكم بشه كه دانشجو تيكه انداختن رو توهين به خودش بدونه و از جانب كلاس پشتيباني نشه..
عدم حمايت ساير دانش جويان از افراد خاطي رو مي تونين تو چند دقيقه صحبت كه بعد از يك متلك پراني انجام ميشه بدست بيارين و مطمئن باشين كه با توجه به فن بياني كه دارين موفق ميشين.
اين كه بخواين جواب تيكه هاشونو با تيكه بدين فقط جري تر ميشن يعني شما هم اين كار رو تائيد كردين.
ببینید سال اولتونه ، انشالله سال های اینده قشنگ می فهمید که چطور باید کنترل کنیدشون .
الان یه استرس خاصی ذهن نیمه هوشیارتون رو فرا گرفته و ذهن نیمه هشیارتون دچار یه برنامه ریزی جدید شده که اونو تو یه چند راهی قرار داده . یکم صبر کن ، همه چی درست میشه .
سلام بر همگی
راستش خود من از دانشجوهایی هستم که تیکه میندازم.... ولی تازگیا دارم متنبه میشم البته نه زیاد... مثلا آخرین بار تو کلاس شبکه بود.... اسم درسش مباحث ویژه هست وقراره شبکه یاد بگیریم... نباید درسهای عملی مثل همین شبکه را تئوری درس داد نه کارگاهی نه چیزی.... ما به استاد گفتیم نیاز به درسی داریم که بهمن ماه که فارغ التحصیل میشیم باهاش بشه نون درآورد و پول توش باشه... بسمونه این هم درس تئوری بی خود... حداقل یه چیز عملی باید یاد یگیریم تا رومون بشه بگیم مهندسیم... ما دانشگاه میریم تا چیزایی که تو اینترنت یا افراد دیگه نمیدونن از استادا یاد بگیریم یا یه سرخط بهمون بدن ... پس چرا میریم دانشگاه!؟؟؟
من چون دیدم از دانشگاه نمیشه چیزی یاد گرفت کارآموزی را توی یه شرکت که کارش شبکه هست برداشتم ولی اونجا هم به دلایلی نمیشه اون طور که میخوام چیز یاد بگیرم...
من به عنوان یه دانشجو دلیل تیکه انداختن خودمو این موارد می دونم:
1. من و بقیه همکلاسیام میخوایم درسهایی که میخونیم کاربردی باشه (البته تفصیر استادش نیست ولی بی تاثیر هم نیست.)
2. بعضی وقتها کلاس کسل کننده میشه و استاد هم خیلی خشکه.
3. خود استاد خوشش میاد ما هم بچه پررو
4. واقعا داریم نظر خودمونو راجع به یه مبحث میدیم ولی میگن تیکه میندازی
5. چون بقیه نظر نمیدن صدای ماها بیشتر میاد!
صفحه ها: 1 2 3 4 5 6
لینک مرجع