تو یکی از پستها آقای قربانیان فرموده بودند، احترام به پدر مادر بخصوص در دوران سالمندی آنها باعث برکت و ثروت می شه، گفتم حیفه یه پست جداگانه به این موضوع اختصاص ندم. اگه عزیزان در این رابطه، موردی رو بین دوست و آشناهاشون دیدن تعریف کنن تا ببینیم وافعا صحت داره یا نه؟
مادرم در مورد یکی از برادراش می گه که پدر بزرگمو رو دوشش میذاشت و از روستا تا شهر می برد دکتر و خلاصه خیلی بهش می رسید و محبت می کرد. الان این دایی من تقریبا ثروتمندترین شخص روستامون هست.
سلام
نمونه بارز این امر پدر مادر خودم هستند که از زمان ازدواج تا 4 سال پیش مادربزرگم که افتاده بودن را پذیرایی کردند....و زوج موفق فامیل هستند از هرلحاظ
چیزهایی که من دیدم قابل وصف نیست
و مادربزرگم تنها مادر پدرم نبود....مثل مادر خودم عزیز و محترم بود....
این چیزیست که مادرم به من آموخت....
و یاد عزیز از دست رفته ام بغض سنگین گلویم میشود.
باتشکر از باز کردن این تاپیکِ مفید
از هر دستی که بدی از همون دست میگیری این برا من هزاران بار ثبت شده، پدر و مادر هرچه که باشن (قبول کنین پدر مادر هایی هستن تو این دنیا که کرشن را به نحو احسن انجام ندادن و نمیدان) حقی به گردن ما دران که بزرگ. تا وقتی که هستن باید دورشون بگردیم (حتا اگه فکر کنیم لیاقتشو ندرن)
وقتی که رفتن، تا روزی که ما هستیم باید برای روحشون دعا کنیم و به بچه همون یاد بدیم که اینکارو بکنن، چون
وقتی ما رفتیم
این وظیفه بچهِ هامون میشه که رفتگانشن را دعا کنن (
اون موقع البته ما خودمون هم رفتیم دیگه)
مادر زنم 4 سال فلج کامل بود و خانمم از او در منزل پذیرائی میکرد.بعضی وقتها با شوخی میگفتم مادر کیست ؟ و فرزند کیست؟
بحدی خوب و زیبا از او نگهداری کرد که هنوز فضای خانه پر از برکت مادر زنم شده است.
خدا رحمتش کند, فوت شد.
سلام
یکی از آشناهای نزدیک ما علیرغم اینکه زن و بچه هم داشت به دلیل کهولت سن و تغییرات رفتاری متاثر از اون به هیچ عنوان احترام مادرش رو حفظ نمی کرد و علنا بهش پرخاشگری می کرد
الان چندین ساله که مادرش فوت شده ، این بابا هم چند تا خونه داره
ولی هر روز دعوا و مرافه با خودش و خانوادش داره و کلا داغون شده ( بنده خدا خونوادش که باس تحملش کنن)
دعای خیر پدر و مادر تاثیر بسزایی تو زندگی آدم داره
داییم خیلی خیلی پسر خوبی واسه مادر بزرگم بود همیشه وقتی میخواست دعاش کنه میگفت مادر الهی دست به خاک میزنی طلا شه و واقعا هم کل زندگیش جواهر شده به جای طلا
تایپیک با ارزشی است.
این مطالب عزیزان , آموزشی است برای نوشتن اهداف معنوی خود.
بعضی وقتا لازمه که به حرف پدر و مادرت گوش ندی
سه سال پیش که اولین فروشگاه اینترنتی خودمو زدم ( به خاطر استعفا از محل کارم و علاقه شدید به تجارت الکترونیک ) چند ماه اول درآمد چندانی نداشت و پدر و مادرم بهم می گفتن از این کار دستبکش برو تو یه شرکت واسه خودت کار پیدا کن. من هم به حرفشون گوش نمی کردم و هر روز بیشتر مطالعه می کردم و چیزای جدیدی یاد می گرفتم تا اینکه 6 یا 7 ماه از شروع کارم گذشت و من هم تغییرات زیادی در وبسایتم داده بودم و استراتژی های مشتری مداری خاص خودمو توشون پیاده کرده بودم. تقریبا روزی 200 الی 300 هزار تومن فروش داشتم و چند نفر هم واسه من کار می کردن. الان هم پدر و مادر و برادرام همشون حسودیشون میشه میبینن من صبح تا شب تو خونه می شینم و دست به سیاه و سفید نمی زنم و پول در میارم دیگه کار به جایی رسیده که پدرم واسه فروشش ماشینش تو سایت های نیازمندی و این باما آگهی می ده.
(12-03-2012 10:03 PM)amirE5Ey نوشته شده توسط: [ -> ]بعضی وقتا لازمه که به حرف پدر و مادرت گوش ندی
سه سال پیش که اولین فروشگاه اینترنتی خودمو زدم ( به خاطر استعفا از محل کارم و علاقه شدید به تجارت الکترونیک ) چند ماه اول درآمد چندانی نداشت و پدر و مادرم بهم می گفتن از این کار دستبکش برو تو یه شرکت واسه خودت کار پیدا کن. من هم به حرفشون گوش نمی کردم و هر روز بیشتر مطالعه می کردم و چیزای جدیدی یاد می گرفتم تا اینکه 6 یا 7 ماه از شروع کارم گذشت و من هم تغییرات زیادی در وبسایتم داده بودم و استراتژی های مشتری مداری خاص خودمو توشون پیاده کرده بودم. تقریبا روزی 200 الی 300 هزار تومن فروش داشتم و چند نفر هم واسه من کار می کردن. الان هم پدر و مادر و برادرام همشون حسودیشون میشه میبینن من صبح تا شب تو خونه می شینم و دست به سیاه و سفید نمی زنم و پول در میارم دیگه کار به جایی رسیده که پدرم واسه فروشش ماشینش تو سایت های نیازمندی و این باما آگهی می ده.
در چنین مواردی باید پدر و مادر را در نهایت احترام و با دلائل قانع کرد. چون هدف اونها هم موفقیت فرزندانشون هست، پس پافشاری روی عقیده وهدف به معنی گوش ندادن به پدر و مادر نیست. انشالله که روز به روز موفقتر باشید،
(12-03-2012 10:03 PM)amirE5Ey نوشته شده توسط: [ -> ]بعضی وقتا لازمه که به حرف پدر و مادرت گوش ندی
سه سال پیش که اولین فروشگاه اینترنتی خودمو زدم ( به خاطر استعفا از محل کارم و علاقه شدید به تجارت الکترونیک ) چند ماه اول درآمد چندانی نداشت و پدر و مادرم بهم می گفتن از این کار دستبکش برو تو یه شرکت واسه خودت کار پیدا کن. من هم به حرفشون گوش نمی کردم و هر روز بیشتر مطالعه می کردم و چیزای جدیدی یاد می گرفتم تا اینکه 6 یا 7 ماه از شروع کارم گذشت و من هم تغییرات زیادی در وبسایتم داده بودم و استراتژی های مشتری مداری خاص خودمو توشون پیاده کرده بودم. تقریبا روزی 200 الی 300 هزار تومن فروش داشتم و چند نفر هم واسه من کار می کردن. الان هم پدر و مادر و برادرام همشون حسودیشون میشه میبینن من صبح تا شب تو خونه می شینم و دست به سیاه و سفید نمی زنم و پول در میارم دیگه کار به جایی رسیده که پدرم واسه فروشش ماشینش تو سایت های نیازمندی و این باما آگهی می ده.
امیر جان هیچ پدر و مادری حسادت نمیکنند. یک مشکلی وجود دارد.لطفا با درایت خود آن مشکل را پیدا کنید. موفقتر باشید