سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران

نسخه کامل: ايده قديمي ولي ميليوني
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه ها: 1 2 3 4
سلام
هميشه به يك چيز اعتقاد دارم هر ايده اي در زمان و مكان خودش قرار بگيره عالي ميشه.
اگر بيل گيتس توي افريقا متولد ميشد يا 200 سال پيش متولد ميشد ايا به اين اندازه مشهور و ثروتمند ميشد نظر من هرگز.
من دوستاني داشتم كه رياضي در حد خيلي عالي بلد بودند اما از نظر مالي مشكلات زيادي داشتن در جاهاي نامناسب استفاده ميكردن. يك از دوستام شيمي خيلي عالي بلد بود اگه بهش امكانات داده ميشد دانشمند بزرگي ميشد ولي 8 تا خواهر و يكي هم معلول ذهني بود و پدرمعلول داشت پدرش كارگر بود از بالاي ساختمون افتاده بود. مجبور بود نگهداري كنه.
خوب بگذريم ايده منم ايده عالي بود اما در اون زمان و مكان.
اما ايده من. سال 79 بود من با پولهايي كه جمع كرده بودم يك كلوپ بازيهاي سوني باز كردم با چند تا ايده عالي كلوپم اولين كلوپ بود من 6 تا دستگاه داشتم همشون هميشه پر بود اما بقيه كلوپ ها اخرين مدل سوني و بازيهاش داشتن خالي بودن.
هميشه ايده هاي زيادي توي سرم بود و به چيزهاي بزرگ فكر ميكردم. تابستون بود منم مسابقات فوتبال سوني برگزار كرده بودم خيلي شلوغ بود يك مرد خوشتيپ با پسرش وارد كلوپ شدن منم به خاطر احترام ازش خواستم صندلي من بشينه خودمم روي صندلي كناري نشستم بعد شروع به حرف زدن و تعريف از من و اينكه كارت عالي هست و بايد توسعه بدي و شعبه باز كني و... منم بهش گفتم ايده هاي ديگه توي ذهنم كه اونها عالي تر هستن خيلي حرف زديم بعد رفت فردا اونروز بازم اومد بهم گفت حاضر توي بهترين ايده من سرمايه گذاري كنه گفت انتخاب با خودت هست بهترين ايده من فروش لباس و لوازم ارايش بود. گفتم سرمايه اوليه 30 ميليون ميخوام قبول كرد اون زمان پوشاك چيني يا ترك نبود اكثرا ايراني بودن با اون سرمايه يك مغازه با زيرزمين و يك طبقه بالاي مغازه اجاره كرديم طرحم خيلي وقت بود كامل نوشته بودم با جزئيات.
پوشاك از توليديهاي تهران و لوازم ارايش از يكي اشناهام كه مستقيما از اروپا وارد ميكرد خريديم اما مغازه در خيابون فرعي بود اما پر تردد و با جاي پارك زياد بود اجاره كرديم. منطقه اداري و مدارس زيادي بود. بخاطر اينكه پوشاك تعداد بالا خريده بوديم قيمت پايينتر خريده بوديم.براي همين قيمت پايينتر از بقيه قروشگاهها ميفروختيم.
اما طرح اصلي. براي اينكه مردم به اين فروشگاه بيارم نياز به تبليغ گسترده داشتم كه قبلا فكرشو كرده بودم. يك ارايشگر فوق حرفه اي زنانه كه توي فرانسه اموزش ديده بود و توي تهران ارايشگاه باز كرده بود قبلا يكي از فاميلهام بهم گفته بود. پيشش رفتم و در مورد اينكه حاضر هست براي من كار بكنه اولش خيلي خنديد بعد متوجه شد من جدي هستم اونموقع براي عروس 25 و معمولي 15 هزارتومان ميگرفت به منم همين پيشنهاد داد منم بهش گفتم الان روزي چند تا مشتري داري گفت 1 يا 2 نفر . منم گفتم براي من كاري ميكني روزي 10 نفر . اخرش 7.5 راضي شد اما عروس نباشه توي شهر ما ارايش كامل 5 و عروس 7-8 هزار تومان بود. قرار ما با اين خانم اين شد كرايه خونش من بدم روزي 75 هزار تومان در مقابل ارايش 10 نفر بهش پرداخت كنم.
زيرمين مغازه براي اينكار بود طراحي ارايشگاه دختر يكي از فاميلهام انجام داد عالي شده بود. خانم ارايشگر هم خونه شو طبقه بالاي مغازه اورد. 4 فروشنده خانم و 2 نفر خانم كه قيمت ها رو به مشتري ها بگن قيمت ها رو به اجناس چسبونده بوديم اما نظر من اين بود اگه قيمت ها رو يكنفر بگه در حافظه خانمها بيشتر و بهتر ميمونه.
ديگه همه چيز اماده بود يك تبليغ كوچولو هم نوشتم و پخش شد. تبليغم اين بود: بانوان توجه كنيد براي اولين بار زيبا شويد براي اولين بار احساس زيبا بودن كنيد با ماهرترين فوق حرفه اي ترين ارايشگر ايران اموزش ديده فرانسه براي اولين بار رايگان ملكه زيبايي شويد.
هفته اول استقبال نشد اما از هفته دوم استقبال خيلي زيادي شد براي اينكه خانمها رو مجبور كنيم اونجا باشند طرح صبح و عصر گذاشتم. صبح 5 نفر كه توي صف بودند عصر از بين كسانيكه بودند قرعه كشي ميكرديم و 5 نفر انتخاب ميشد. ارايشگر هم چون سر قيمت با مشتري ها بحث نميكرد و لوازم ارايش رايگان بود به بهترين نحو ارايش ميكرد طوري كه همه مات و مبهوت ميموندن. بعضي ها چند شبانه روز اونجا توي صف منتظر ميموندند تا نوبتشون بشه.
پس اين وسط ما چطوري پول در مياورديم. چون اكثر خانم ها خانه دار بودن و بيكار براي همين هميشه 50-60 نفري داخل و جلوي مغازه بودن اينم يعني شلوغي. اون خيابون از نظر ماشين پر تردد بود. كسانيكه از اون خيابون رد ميشدن اونهمه زن اونجا ميديدن تعجب ميكردن و مياومدن ببينند چه خبر هست و وارد مغازه ميشدن كه اطلاعاتي در مورد ارايش بپرسند كه اون دو خانم كه قيمتها رو ميگفتن شروع ميكردن به گفتن قيمتها و ارزونتر از جاهاي ديگه هست وتبليغ اجناس و....
فروشمون هر روز بيشتر ميشد تعدادي هم خارج از نوبت ارايش ميكردن كه نفري 20 هزارتومان ميگرفتيم عروس هم 30 ميگرفتيم 15 مال ارايشگر بود تعدادي هم كارموز اومدن هر جلسه براي نگاه كردن 2500 تومان ميشد اگه ارايشگر بود ميخواست توي ارايش كمك كنه 7500 تومان بايد ميداد.
ماه اسفند بالاي 100 ميليون فروش كرديم عالي بود فكر كنم 23 يا 24 اسفند همه اجناس فروخته بوديم و ديگه چيزي نداشتيم بفروشيم. 30 ميليون سودمون شد 10 ميليون بهم داد جالب بدونيد قيمت كل اون مغازه 10 ميليون بود.
بعد از عيد مشكلات خيلي زيادي برامون از طرف مغازه دارها ايجاد شد و همين طور گروه .... كه نظرشون اين بود ما فساد وفحشا رواج ميديم چندين بار به مغازه حمله كردن و.....
خانم ارايشگر تهديد كرده بودن اونم ترسيده بود ازم معذزت خواست و به تهران برگشت سرمايه اون مرد بهش برگردوندم اما ديگه نذاشتن كار كنم براي همين ميگم طرح اگه در زمان و مكان خودش اجرا بشه با موفقيت تموم ميشه.
دوست عزیز سلام
پس از آن دیگر کاری را شروع نکردید؟
چرا كارهايي زيادي انجام دادم اما چون با بعضي اشخاص كه در سمتهاي ... بودن مشكل پيدا كرده بودم هميشه جلوم ميگرفتن و اذيتم ميكردن. چون مشكلات خانوادگي داشتم نميتونستم شهر ديگه برم بعد ها تهران رفتم اما موفق نشدم. ولي هميشه تلاشم بيشتر ميكنم و با يكر فكر نو وايده جديد كارم اغاز ميكنم و اميدوارم كه موفق بشم درسته خيلي شكست خوردم اما هنوز زنده ام.
ایده عالیست منظور اینه که اگر شغلی میخواهیم بزنیم خدمات رایگان در کنارش داشته باشیم که مکمل آن شغل باشه که میشه درآمد خوبی پیدا کرد
از نوشته های شما معلومه که ادمی با فکر و ایده های نو هستید.حتما" بازم روی یکی دیگه از ایده هاتون کار کنید.
ایده ی جالبی بود! البته خب سال 78 این کارا فساد و فحشا بود حالا هم شده کلاس و مد!! نه به اون تلخی و نه به این شیرینی!
سلام.ایده جالبی بوده ،البته دراین جور مواقع برای برخرد کردن با برچسبهایی از این قبیل باید ازقبل برنامه ریزی داشت ،برای همچین ایده هایی باید بستر مناسب رو ایجاد کنی ،ساده تر بگم باید دم بعضیها رو ببینی. امیدوارم برای ایده های جدیدت زیارتت کنیم
مشخصه شما ذهنی خلاق دارین و دارای ایده های ناب هستین.متاسفانه تو ایران اینجوریه دیگه این قضیه محدود به سال79 نمیشه الان هم اگه شما رابطه با بالا نداشته باشی و کارت بگیره مطمئن باش یا باچشم یا با دست نابودت میکنند.یکی از دوستان نظر خوبی داشت میگفت موفق کسیه که دیگرون ندونند چه کاری انجام میده.
سلام دیروز با دوستان حرف میزدم
تو مغازه گز فروشی کار میکرد
میگفت اگر کسی توبازار بخاد کار کنه نمیزارن
اگرم کار کرد و موفق شد بش ضرر میزنن مثلامغازشا اتیش میزنن
یه چیزاتعریف میکرد من مغزم سوت کشید
(10-26-2012 02:41 PM)alimardaniyan نوشته شده توسط: [ -> ]سلام دیروز با دوستان حرف میزدم
تو مغازه گز فروشی کار میکرد
میگفت اگر کسی توبازار بخاد کار کنه نمیزارن
اگرم کار کرد و موفق شد بش ضرر میزنن مثلامغازشا اتیش میزنن
یه چیزاتعریف میکرد من مغزم سوت کشید
پس اگه این طوری باشه که آدم اصلا کار نکنه بهتره.
صفحه ها: 1 2 3 4
لینک مرجع