سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران

نسخه کامل: میزان موفقیتتان در نیم سال اول سال چه مقدار بود.
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه ها: 1 2
با عرض سلام خدمت شما دوستان گرامی
پیش خودم داشتم فکر میکردم که در شش ماه اول سال چه مقدار به برنامه و اهداف خودم رسیدم،گفتم بیایم و این بحث را همگانی کنم ببینم نظر دوستان چیست.لطفا هر کی میزان موفقیت های خودش را در شش ماه اول سال بگوید ،آیا به هدف هایی که داشته رسیده یا نه.این بحث را شروع کردم تا بتونیم با هم فکری هم نیم سال دوم را بهتر پشت سر بگذاریم.
اول از خودم شروع کنم که بگویم نتونستم اون چیزی را که میخواستم به دست بیاورمAngry اونم فقط به خاطر تنبلی و ترس بود که بالاخره تونستم توی این ماه آخری شکستشون بدم35 و تازه شروع کنم.امیدوارم که در شش ماه دوم سال بهتر عمل کنم.
حالا هر کی خواست تجربه خودش را بگه تا بقیه از اون برای شش ماه بعدی استفاده کنه
با تشکر ازهمه12_002
دوستی من را نصیحت کرد که اگر میخواهی شاد زندگی کنی گذشته و آینده را فراموش کن و به الان فکر کن.
من خندیدم .می دانید چرا چون این جمله را در اکثر کتابهای روانشناسی دیده و خوانده بودم.
عقیده من اینست:
گذشته را همیشه بیاد داشته باش و از آن درس بگیر.در زمان حال از زندگی لذت ببر و هدفهای 6 ماهه و یکساله و 5 ساله و 10ساله و حتی 15 ساله خود را مکتوب کن.به آینده فکر کن که باید موفق باشی و به تمام اهداف و آرزویت برسی.

ضمن اعلام نظر خود نسبت به سئوال تایپیک در این زمینه هم اظهار نظر فرمائید.

من شخصا اگر اهدافی برای شش ماهه اول داشتم به آن رسیدم.اصولا نمی ترسم چون می دانم که راه مبارزه با ترس روبرو شدن با ترس است. اعتماد بنفس بالائی دارم چون نمی خواهم در زمان پیری حاد به خودم بخندم که چرا اعتماد بنفس نداشتم و چرا خجالت کشیدم و چرا خود را از دیگران کوچکتر حس کردم.من اهدافم را مکتوب میکنم.نمی توانم و نمی شود را از واژه های ذهنیم خارج کرده ام .برنامه روزانه را شب می نویسم و فردا فقط در چارچوب برنامه کارم را انجام داده و بقیه زمان را برای استراحت و تفریح در نظر میگیرم.اگر این مسائل را می نویسم می خواهم تمام تجربیاتم را در اختیار عزیزان جوان بگذارم و آنرا با خود به آن دنیا نبرم.
دقیقا شب اول عید بود که با خودم به تصمیم عجیب گرفتم اینکه سر رسیدی بردارم و هر روز امسال رو دقیقا بنویسم چی کاری کردم و چه کاری نکردم
دوست داشتم 30اسفند 91 یک سل گذشتم رو با این سررسید مرور کنم که چی کار کردم و نکردم
و از اینکه در این 6 ماه هر روز این کارو کردم خوشحالم
اما وقتی هر ماه و این 6 ماه رو بررسی کردم به شدت از خودم ناراضی هستم
در راستای اهدافم حرکت هایی کردم اما بیشتر از اون چییکه فکرش رو میکردم مسیر حرکتم کند هست
وقتی نگاه میکنم به این دفتر میبینم چقدر زمان های پرت داشتم و چقدر کارهای بیهوده انجام دادم
و دوباره خودم رو اماده کردم که 6 ماه دوم سال خیلی خیلی بهتر و سریع تر به پیش برم
امیدوارم آخر سال با نگاه کردن این سر رسیدم خشنود و راضی باشم
ممنون بابت تایپیک مناسب و به جا
طبق گفته آقاي قربانيان بايد گذشته رو فراموش كرد ودر زمان حال براي آينده برنامه ريزي كرد
ولي توي شش ماه اول مرگبار ترين اتفاق ها برام افتاد كه چيزي ازم نمونده
ولي اون مال شش ماه اول سال بود شش ماه دوم وكلي سال هاي ديگر مونده كه بايد شاد وسرحال باشم
من در این شش ماه کار جدیدی شروع نکردم
یعنی برنامه هایی داشتم اما بدلایلی که اکثرا شخصی و ناشی از ترس و احتیاط بود شروع نکردم از ابتدای تیر ماه که وارد این انجمن پر برکت شدم برکت زندگیم بیشتر شد!
باور کنید همان کار قبلیم که از درآمدش راضی نبودم اکنون چندبرابر شده! و این را مدیون انجمن و دوستان عزیزی میدانم که به من انرژی و امید تازه ای دادند که طی سالها مطالعه و کار و تجربه دست نیاورده بودم.
اولین کتاب انگیزشی (عظمت خود را دریابید اثر وین دایر) در سال 76 خواندم و پس از آن صدها کتاب و مجله و فیلم.
اولین سمینار استاد حلت را در سال 1382 حضور پیدا کردم .
اینها تأثیر زیادی بر زندگیم گذاشتند و انسان متفاوتی شدم اما...
اما باید بسیار بهتر از اینها میشدم
به جرأت میتوانم بگویم این سه ماه دوم سال 91 که با عزیزان این انجمن آشنا شدم از پربارترین سالهای زندگیم بود و مطمئناً روزهای زیباتری در با همراهی شما عزیزان در پیش داریم.
پیش به سوی نیمه دوم سال 91 همراه با تیم میلیاردرهای آینده ایران.
من 3 ماه اول 6 ماه اول عالی بود ، 3 ماه دوم هم که رسما استراحت بودم و رو طرح های توجیهی و امثال اون کار میکردم و مسافرت رفتم و خستگی این 7-8 ماه رو در اوردم .
خدا رو شکر امسال عالـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی بود برای من ...
به لطف خدا این شش ماه برای منم خوب بود.
اون اهدافی که تو ذهنم داشتم و قرار بود تو شش ماه اول سال بهش برسم خیلی سریع رسیدم.
خدا روشکر برای من این شش ماه عالی بود و الان دارم برای شش ماه دوم برنامه ریزی میکنم.
اگر تعبیر به خوب کنم که دلم می گوید نه ؟ اما فکر کنم خداوند مصلحت بندگانش رو بهتر از همه می داند و حتماً این روزهای گذشته برایم خوب بوده است . خدا را شکـــــر ....

چون اتفاقات ناخوشایند و غیر پیش بینی نشده زیادی رخ داده که از لحاظ مالی ضرر کردم . مثلاً تصادف شدیدی که ماشینم از بین رفت و 10 میلیون ضرر کردم و لی خوب تو اون تصادف شدید هیچ اتفاقی نه برای من و نه برای همسر و فرزند عزیزم رخ نداد حتی یه قطره خون .....

با اینحال من بعد یه وقفه کوتاه دنبال اهدافم هستم چون اهداف کوتاه مدت من 1 ساله است مطمئنم که در پایان یک سال حتماً به آن می رسم .

از لحاظ مالی رشد نداشتم اما از لحاظ برنامه ریزی برای اهدافم و رشد فزاینده معلومات تخصصی و رشد اجتماعی و یافت دوستان کاری جدید در رابطه با اهدافم و همچنین رشد تمرکز و برنامه ریزی پیشرفت داشتم .

این شعر حافظ رو به خاطر میآورم :

تکیـــه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف
مگر اسباب بــــزرگی همه آماده کنی
اگه بگم باورتون نمیشه از بیستم فروردین تا این روز که دوم مهر ماهه دنبال معافیت پزشکیم هستم اونقدر به کمسیون و دکتر رفتم که نتونستم حتی به اهداف کوتاه مدتم فکر کنم ولی شش ماهه دوم را با تمرکز و جدیت شروع میکنم.
درود بی پایان.12_002
در شیش ماه اول پیشرفت زیادی نداشتم
اما انشااا... در نیم سال دوم موفق خواهم بود
صفحه ها: 1 2
لینک مرجع