سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران

نسخه کامل: در جوانی ثروتمند بازنشسته شوید
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه ها: 1 2 3 4
(02-14-2013 11:19 PM)successman نوشته شده توسط: [ -> ]جناب آقاي رضايي بسيار متشكرم از بابت زحمتي كه نسبت به تايپ و قراردادن اين مطالب ارزشمند در انجمن مي نماييد.

موفقيت روز افزون شما بزرگوار آرزوي ماست .

از شما و ديگر دوستان هم كه پيگير مطالب و آموزه هاي مطرح شده هستند تشكر مي كنم . بايد آموزش هاي اصولي آنقدر در ذهن تكرار شوند كه جزئي از وجودمان گردند و با عمل به آنها به جهش در زندگي برسيم .

(02-15-2013 05:08 AM)Ariamehr نوشته شده توسط: [ -> ]سلام ميشه لطف كنيد اين مطالب خوب رو به صورت يه فايل ورد براي دانلود قرار بديد ممنون ميشيم

در انتهاي خلاصه شدن كتاب فايل pdf آنرا نيز براي خواندن راحت تر كتاب قرار خواهم داد ، گرچه تجربه نشان داده : براي آنچه زحمت بيشتري مي كشيم ارزش بيشتري قائل مي شويم .
واقعا عالیست لطف کنید ادامه بدید
روز دهــــــــــم : جمعه 27/11/1391

فصل پنجم:اهرم ذهن شما

لازم مي دانم از دوستان عزيز تقاضا كنم اين قسمت را نه يكبار بلكه چندين بار مطالعه كنند ، چون از كليدي ترين مراحل كسب موفقيت و كسب ثروت است .از اينكه نوشته ها طولاني خواهد شد عذر خواهي مي كنم .اين نوشته هاي جامع در دنياي اينترنت موجود نيستند و اولين بار است كه به پخش آنها مبادرت مي شود.

چرا برخي از مردم مي توانند و برخي نمي توانند ؟

اين درس با پدر پولدار ،‌پسرش و من آغاز مي شود كه با يكديگر در بخش از اراضي زيباي ساحل قدم مي زديم . پدر پولدار ايستاد ، به زمين ها اشاره كرد و گفت : « به تازگي اين زمين را خريده ام .»
پدر پولدارم مي خواست راز بزرگي را با ما در ميان بگذارد . اينكه چطور توانسته بود بدون اينكه پول كافي داشته باشد ، از عهده چنين سرمايه گذاري گرانقيمتي بر آيد . اين يكي از رازهاي ثروتمند شدنش بود .

يك واقعيت متفاوت

ساده بگويم ، پدر پولدار توانست با وجودي كه در آن زمان پول زيادي نداشت از عهده خريد چنين اراضي گرانقيمتي بر آيد ، به اين دليل كه « فراهم كردن پول آنرا » به بخشي از واقعيت خود تبديل كرده بود . اگر پدر فقيرم بود با اينكه در آن زمان پول بيشتري داشت ، مي گفت « من نمي توانم » زيرا فكر كردن به چنين زمين گرانقيمتي خارج ار واقعيت او بود .

آنچه كه فكر مي كنيد واقعي است ، واقعيت شماست

پدر پولدار كه مردي مذهبي بود ، اغلب قطعاتي را از عهد عتيق برايمان بازگو مي كرد، « و كلام به واقعيت تبديل شد» يعني هر آنچه كه فكر كنيد و بگوييد كه واقعيت دارد ، به واقعيت شما بدل مي شود » وقتي در كنار آن اراضي ساحل اقيانوسي زيبا راه مي رفت حاضر نبود كه بگويد « نمي توانم انجامش دهم » ،‌گرچه در آن زمان پول خريدن آنرا نداشت . در عوض ، ماه ها به برنامه ريزي در اين زمينه پرداخت كه چطور اين زمين را مي تواند بخرد . او سخت كار كرد تا آنچه را خارج از واقعيتش بود به بخشي از واقعيت خود تبديل كند .اين پول نبود كه پدر پولدارم را ثروتمند مي كرد .اين توانايي وسعت بخشيدن به ظرفيتش بود كه در نهايت او را پولدار و پولدارتر مي كرد .

فردي كه فكر مي كند سرمايه گذاري مخاطره آميز است ،‌اغلب با تمام همان واقعيتي مواجه خواهد شد كه مي خواهد به واقعيت بدل شود . اين فرد روزنامه را باز خواهد كرد و اخباري درباره كساني كه پول خود را در سرمايه گذاري از دست داده اند ، خواهد خواند . به عبارت ديگر ذهن اين قدرت را دارد كه هر آنچه واقعي مي پندارد را ببيند و از ديدن واقعيت ديگري خودداري كند .توانايي پدر پولدارم در تغيير دائمي واقعيتش بود كه او را پولدار كرد . پس از اينكه آن قطعه زمين را خريد ‌خيلي زود به دنبال قطعه زميني حتي بزرگتر بود تا واقعيت خود را روي آن محك بزند .

اهرم شماره يك

اهرم شماره يك اهرمي است كه در ذهن شماست ، زيرا همان جايي است كه واقعيت شما در آن شكل مي گيرند.امروز به افراد مي گويم « قدم اول براي پيشروي از درآمد 50 ميليون تومان در سال با كار زياد به 1 ميليارد تومان در سال با كار خيلي كم ، با تغيير در واقعيت برداشته مي شود.»

تغيير در واقعيت الزاماً به معناي بزرگتر يا بهتر نيست . تغيير در واقعيت مي تواند صرفاً تغيير در ديدگاه باشد . به طور مثال ،‌به جاي اينكه مثل بسياري از سرمايه گذاران بي تجربه بگوييم : « خيلي مخاطره آميز است » بپرسيم : « قبل از موفق شدن چند بار زيان خواهم كرد »، به جاي اينكه بگوييم « اين قطعه زمين خيلي گرانقيمت است » كتابي در باره فردي كه توانست چنين زميني را بخرد بخوانيد ، يا از كسي كه توانسته چنين زميني را بخرد ،‌بخواهيد كه برايتان شرح دهد چطور از عهده اين كار بر آمده است .نكته مهم نه زمين ، بلكه تغيير واقعيت شماست .


چرا يك پدر پولدار تر شد و پدر ديگر فقير تر

پدر پولدار اين توانايي را داشت كه پيوسته به تغيير ، كنترل و گسترش واقعيت خود بپردازد ، از سويي ديگر پدر بي پولم تصميم گرفت در حيطه واقعيت خويش زندگي كند . پدر بي پولم در دنيايي زندگي مي كرد كه آن را واقعي مي پنداشت و اين تنها واقعيت ممكن براي او بود . به همين دليل سخت تر و سخت تر كار كرد و در بازنشستگي بي پول شد . او يك واقعيت ثابت داشت و نمي دانست چطور آن را كنترل كند ، تغيير دهد يا وسعت بخشد . او به جاي اينكه واقعيت خود را تغيير دهد ، همواره چنين سخناني مي گفت « نمي توانم اين كار را انجام دهم » « من هرگز پولدار نخواهم شد » «من علاقه اي به پول ندارم » « وقتي بازنشسته شوم ، درآمدم كاهش خواهد يافت » حرف هاي او به واقعيت زندگي او بدل شد .

اگر مي خواهيد جوان و ثروتمند باز نشسته شويد ،‌بايد واقعيت خود را گسترش دهيد و اين كار ا به يك عادت تبديل كنيد . « افكار و گفتار شما به واقعيت تبديل مي شوند »


ما پس از آن شب سرد زمستاني در كوهستان كانادايي مجبور بوديم حداقل چهار سال با ايمان به باورهايمان زندگي كنيم تا كم كم نتايج محسوس را در واقعيت خود ببينيم . به عبارت ديگر ، چهار تا هشت سال طول كشيد تا توانستيم واقعيت هاي خودمان را به اهدافمان تبديل كنيم .

اگر قصد داريد واقعيت خود را گسترش دهيد ،‌شايد بخواهيد با كتاب خواندن يا گوش دادن به نوارهاي صوتي درباره كساني كه قبلاً آنچه كه شما مي خواهيد به دست بياوريد را به دست آورده اند ، شروع كنيد.
خیلی مفید و آموزنده بود، مرسی آقای رضایی
خدمت دوستان عزیزم عرض کنم، با توجه به اینکه بنده در حال همکاری با چند فرد میلیاردر هستم،
این موضوع را به عینه تجربه کردم، مثلاً ما فکر می کنیم برای به دست آوردن هر پولی باید خیلی تلاش کنیم،
ولی آنها به جای تلاش بیشتر به فکر و دانش بیشتر توأم با عمل سریع موافقند، یعنی خود را آلوده متن کار نمی کنند، نمی دانم منظورم را خوب گفتم یا نه؟
ولی از شما می خواهم هر طوری هست با تعدادی ثروتمند وقت بگذارید،
نگرش آنان زندگیتان را زیرو رو می کند، احساس می کنید که پول در یک قدمی شماست و دیگر برای به دست آوردن فقط پول تلاش نمی کنید،
ذهنتان باز می شود و آن موقع تصمیمات بهتر و سنجیده تری در رابطه با ادامه ی زندگیتان خواهید گرفت.
شیرینیشو هستم ولی چه جوری میخواید بدید استاد؟!!
سلام استاد رضایی
عرض کنم خدمتتون من تا قبل از شکست در کار بازاریابی به تلقین های مثبت اعتقاد داشتم ولی حالا برام سخته که دوباره از صفر شروع کنم،بنده فارغ التحصیل حقوقم و برج 6 عازمم به خدمت سربازی،یه جورایی انگیزه ای برام نمونده،شما پیشنهادتون چیه؟چه جوری به سوی موفقیت قدم بردارم؟
دوستان هم اگه میتونن با بازگو کردن خاطراتی که دارن کمکی برای من باشند لطفا دریغ نکنن
برا همه آرزوی موفقیت دارم
سلام دوباره به همه عزیزان

از شروع این پست چند سالی گذشته است و هیجان شروع موفقیت آمیز در شروع این تاپیک با جستجو و حرکت های عملی طی این مدت همراه بود .

خیلی خوشحال هستم که بازنویسی این مطالب در آن دوران باعث انگیزه بینظیری برای من گردید و توانستم به نزدیکی آرزوهای اصلی خودم طی این سالها برسم .

من در هنگام ورود به انجمن دارای حداقلی درآمدی بودم ،اما حضور در جمع دوستان و یادگیری مطالب عمیق موفقیت باعث شد تا در طی این سالها من میزان درآمدی خود را به دهها برابر ارتقا دهم .

رکود ساختمان فرصت خوبی بود تا بتوانم زمین هایی را که بعد از افت وحشتناک در دست فروشنده ها مانده بود را خریداری کنم و بعد از سالها یکی از این زمینها تبدیل به باغی خوب شده است که البته به جهت هزینه های زیاد آن بخشی را به افرادی دیگر واگذار کردم .


انشالله بزودی با رونق ساختمان بتوانم ساخت و ساز در این بخش را داشته باشم .

فعلا تمرکز من روی کسب وکارهای نقد شونده است که الحمدلله پیشرفت خوبی حاصل شده است .
صفحه ها: 1 2 3 4
لینک مرجع