سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران

نسخه کامل: کارگاه مجازی اموزش داستان نویسی
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه ها: 1 2 3
با سلام خدمت دوستان علاقمند به داستان نويسي.
امروز براي شما اين كارگاه رو ايجاد ميكنم تا به كاري كه علاقمند هستيد بپردازيد.داستان نويسي يكي از كارهايي هست كه همه ما انسان ها به ان علاقمند هستيم.
يادش بخير كلاس هاي دبستان زنگ انشا......Shy
[تصویر: kpe8vjp03pee0unfgdgz.jpg]
کارگاه مجازی آموزش فنون داستان نویسی (جلسه اول)
تاریخچه داستان
اگر چه پیدایش داستان امروزی را به قرن 18 و 19 میلادی نسبت می‌دهند، برای ریشه یابی داستان و داستان نویسی باید به گذشته‌ها رجوع کرد. برای مثال در کشور خودمان، شیخ اجل، سعدی شیرازی، داستان‌های بسیاری را در قالب حکایت‌های گلستان یا مثنوی‌های بوستان روایت کرده است. در همان قرن مولوی داستان‌های فلسفی را در قالب نظم می‌سرود. پیش از آنها نیز عطار نیشابوری داستان‌های زیبای اخلاقی و عاشفانه را به نظم می‌گفته است. پنج گنج نظامی معروف‌تر از آن است که نیاز به معرفی داشته باشد و شاهنامه‌ی فردوسی که پیش از اینها سروده شده بود نیز داستان‌های حماسی و عشقی بسیاری در خود دارد. اما قدمت داستان سرایی از این نیز بیشتر است. قرآن، انجیل، و تورات هر کدام حاوی قصه‌هایی هستند که جدای از قداست برای پیروان ادیانشان، نوعی داستان به شمار می‌روند. ولی بی‌شک پیدایش داستان به گذشته‌هایی دورتر در تمدن بابل، یونان، مصر و چین باز می‌گردد که در قالب افسانه و اسطوره نسل به نسل و سینه به سینه بازگو شده است. بعضی معتقدند نقاشی‌های به دست آمده از انسان‌های غارنشین نیز، نوعی روایت نقال گونه بوده است.
قطعا‌ آنچه امروزه به عنوان «داستان» مطرح می‌شود، تفاوت‌های بسیاری چه از نظر ساختار و چه از نظر ظاهر و محتوا با قصه‌ها و افسانه‌ها و مانند آنها دارد، اما نمی‌توان داستان مدرن را ـ با وجود تمامی این تفاوت‌ها ـ قالبی جدا از اسلاف خود خواند. آنچه مسلم است آنکه نقالی انسان‌های غارنشین در کنار آتش و کوه، افسانه پردازی‌های انسان‌های ما قبل تاریخ، اسطوره‌های ملل مختلف، حکایت‌های اخلاقی، منظومه‌های حماسی، عشقی، اخلاقی، قصه‌های مادربزرگ‌ها برای خواب کردن کودکان، وغیره و غیره همگی از یک منشا ـ که همانا فطرت حقیقتجو و تمثیل‌گرای انسان است ـ برخاسته اند و سیر آنها در طول هزاران سال در نهایت منجر به داستان امروزی با اسلوب و اساس کنونی شده است.
تعریف داستان و تفاوت آن با دیگر قالب‌ها
اصطلاح‌های مختلفی در مورد داستان در زبان فارسی وجود دارد که گاه بعضی را معادل یکی از اصطلاح‌های فرنگی گرفته اند، اصطلاح‌هایی همچون داستان (Story)، قصه (Tale)، افسانه (Legend)، اسطوره (Myth)، حکایت، سمر، سرگذشت، خاطره، ماجرا، مثل، متل، حدیث، انگاره، خرافه، و.... فرهنگ نویسان و ادیبان وجه افتراقی برای هر کدام از این اصطلاح‌ها در نظر گرفته‌اند، گر چه تفکیک کامل و بی‌شبهه‌ی آنها از یکدیگر امکان پذیر نیست. همه‌ی این اصطلاح‌ها در کل به آثاری گفته می‌شود که که جنبه‌ی خلاقانه‌ی آنها بر جنبه‌های دیگرشان می‌چربد. (2)
بیان تشابه‌ها و تفاوت‌های داستان یا دیگر اطلاح‌های گفته شده از حوصله‌ی این گفتار خارج است، در اینجا تنها سعی می‌کنیم که ابعاد و حدود کلی داستان را، آن طور که امروزه مصطلح است و در ادامه‌ی مطالب نیز منظور نظر نویسنده است، بیان کنیم.
«داستان، خلق شخصیت‌های باور کردنی، تشریح روابط آن شخصیت‌ها، و مواجه کردن آنها با وقایع و حوادث، در نثری خلاقانه و
برامده از تجربه و نوآوری نویسنده است.»

این تعریف شاید مورد توافق همگان نباشد، اما به هر حال ابعاد کلی داستان امروزی را نشان می‌دهد. طبق این تعریف شخصیت‌های افسانه‌ای، به قول قدیمی‌ها «از ما بهترون»، پری‌ها، دیوها، و مانند آنها در داستان امروزه جایی ندارند. شخصیت‌ها باید باور کردنی و مانند انسان‌های کنونی باشند. طوری که خواننده احساس کند خود یا هر کس دیگر را می‌تواند جای آنها بگذارد. بنا بر این شخصیت‌های تمثیلی قصه‌ها در داستان امروزی جایی ندارند.
همچنین طبق این تعریف، داستان امروزی در بستر روابط شخصیت‌ها و تعامل آنها با حوادث و اتفاقات پیرامونشان روایت می‌شود. بنا بر این اتفاقات بی ربط و صرفاً معجزه‌گونه که در بعضی اساطیر و افسانه‌ها گره‌گشای مشکلات شخصیت‌ها بود و اکثراً از طرف رب النوعان و خدایان اعطا می‌شود، در داستان امروز وجود ندارد.
تعریف داستان و تفاوت آن با دیگر قالب‌ها ـ به ویژه قصه ـ را در همین حد می‌پذیریم تا بحث به درازا نکشد. برای مطالعه‌ی بیشتر در این زمینه می‌توانید به کتاب «قصه چیست؟» نوشته مهدی حجوانی (3) و «عوامل داستان» نوشته الهه بهشتی (4) مراجعه کنید.

انواع داستان
از آنجایی که کارگاه مجازی آموزش فنون داستان نویسی مختص داستان کوتاه است، موارد و نکاتی که در گفتارهای بعدی می‌آید نیز در مورد داستان کوتاه خواهد بود. اما در پایان این گفتار بد نیست که مروری سریع بر انواع داستان داشته باشیم.
داستان را به انواع زیر تقسیم می‌کنند:
• رمان (ناول)
• داستان بلند
• داستان نیمه بلند (ناولت)
• داستان کوتاه (نوول)
• داستانک (داستان کوتاه کوتاه)
رمان (Novel)، یکی از معروف‌ترین انواع داستان است که همگی با آن و با بسیاری از آثار ادبی کلاسیک جهان ـ که در این قالب نوشته شده است ـ آشنا هستیم. رمان، داستانی بلند و معمولا بیشتر از چهارصد صفحه است و ممکن است از ده هزار صفحه نیز فراتر رود. رمان دارای شخصیت‌های بسیار است که هر کدام پیچیدگی‌ها و ابعاد مختلفی دارند. در رمان سلسله‌ای از حوادث بزرگ و کوچک وجود دارد و غالبا چند ماجرا یا خط طرح موازی رمان را به پیش می‌راند. توصیف و توضیح کامل رمان قطعا نیازمند کارگاه و مجالی جداگانه است و در اینجا به همین مختصر بسنده می‌کنیم.
داستان بلند نیز ـ همان طور که از نام او مشخص است ـ داستان بلندی است اما معمولاً پیچیدگی‌های رمان را ندارد. اصولاً وجه تمیز رمان و داستان بلند آن قدر کم است که بعضی نویسندگان این دو قالب را یکی دانسته اند.
داستان نیمه بلند داستانی ما بین داستان کوتاه و داستان بلند است و به جز حجم آن (که غالباً بیشتر از 50 صفحه است) خصوصیات کلی داستان کوتاه را دارد.
داستان کوتاه (فرانسه: Nouvelle، انگلیسی: Short story) را به تفصیل در گفتار بعد توضیح خواهیم داد.
داستانک (داستان کوتاه کوتاه) در مقاله «مینی مال چیست؟» نوشته‌ی محمود بلالی شرح داده شده است. (5)

تمرین
این گفتار تمرینی ندارد.

ادامه دارد....
بايد جالب باشه مخصوصا كه خود من ژانر ترسناك ايده زياد دارم اگر ميشد كار بشه روش ميگفتم منتظر كارهات هستم سجاد جان
جناب آقای سجاد عزیز
با خواندن مطلب بسیار مفیدتان در مورد فیلم نامه و سپس داستان نویسی، پی بردم که در این موارد دارای مطالعه و بینش بسیار هستید اما ناچارم در مواردی مجددا با شما مخالفت کنم و صمیمانه امیدوارم عذر مرا بپذیرید و توضیحاتم را نه ادعای فضل، بلکه از روی دلسوزی نسبت به خوانندگان جوانی که این نوشته را مطالعه می کنند، بدانید. سجاد جان! برخلاف گفته شما قصه و داستان نویسی هر دو در یک حوزه قرار دارند؛ فیلم نامه نویسی دارای اصول و قواعدی است که حتما حتما باید آنها را رعایت کرد (مثل مشخص کردن میزانسن، دیالگوها و ...) که به جا در تعریف فیلم نامه نویسی از آنها یاد کرده بودید. در مقابل، در داستان نویسی هیچگونه اصول و قواعدی وجود ندارد و شاید تنها حوزه ای باشد که صرف داشتن قریحه و ذوق نوشتن در آن کافی است. در مطالعه کتب و داستان های گوناگون از نویسندگان زن و مرد کشورها و جامعه های گوناگون و در قرون و اعصار مختلف، مشخص میشود که انسان ها صرفا بر بال خیال شخصیت ها را می سازند، آنها را پر و بال میدهند و یا به ژرفای چاه ویل می فرستند. گاه پیش میاید یک شخصیت از زمان حال، بدون هیچ قاعده ای پا به دنیای گذشته یا آینده میگذارد. برخلاف گفته شما، شخصیت ها حتی گاه سر از تاریخ و دنیای پریان درمیاورند و بسته به کلک خیال نویسنده، شاید هم با اوضاع کنونی دست و پنجه نرم کنند. اما به هر حال نه در زمان حال میشود به نویسنده تحمیل کرد که از گذشته و جن و پری ننویسد و نه اصولا قدمای این رشته در چهارچوب جن و پری و افسانه می نوشته اند؛ دنیایی است بی اندازه شگرف و زیبا که تو میتوانی در آن آرزوها، امیدها و یا ناکامی هایت را به سرعت برق و باد به دستان معجزه گر یک پری دود کنی و به هوا بفرستی یا حرف های چون بغض فروخفته در گلویت را از شرق جهان به دهان پیرزنی در غرب عالم فریاد بزنی.میتوانی نقبی به تاریخ بزنی یا سراسر از ذهن و تخیل خود بهره بگیری.
این مطلب حتما بسیار گسترده تر از این نوشتار من میباشد و بیشتر گفتن را به وقتی دیگر می سپارم.
با آرزوی توفیق برای تو دوست گرامی
این بخش واقعا برای من قابل استفاده است چون من خودم قبلا هم داستان مینوشتم و هم مقالات اصول داستان نویسی ام در جراید منتشر میشد بنابرین از سجاد جان بخاطر شروع این بحث و همچنین ازعموقناد بواسطه مطالب خوب و آموزنده شان در این حوزه کمال تشکر را دارم و منتظر ادامه این بحث شیرین و جذاب و همکاری بقیه اساتید فن در این زمینه هستم
خانوم قناد من مطالب رو ارسال ميكنم در هر جاي كه احتياج به نقد كردن يا پيشنهاد دادن داشت شما دريغ نفرماييد.مطالب مفيد خودتان را ارائه بديد.اينطوري خيلي بهتر خواهد بود.مطالبي كه از نظرها پنهان ميماند اشكار ميشود.
ممنونم از اينكه در اين انجمن عضو هستيد.
و يك خواهش ديگر.در اخر هر گفتار و جلسه يك تمرين اورده ميشود.از شما درخواست معرفي كتاب هاي متناسب با مطالبا ارائه شده دارم.تا دوستان براي اشنايي بيشتر با مطالب هر جلسه تمرين هاي مورد نظر را انجام دهند.
توجه:در اين كارگاه قصد معرفي يا بازاريابي كتابي را نداريم.
گفتار 2
داستان کوتاه

مقدمه
داستان کوتاه ترجمه‌ی کلمه‌ی Short story انگلیسی و مترادف با نوول (Nouvelle) فرانسوی است (بنا بر این به کار بردن «نوول» به جای «ناول (Novel)»، «ناولت (Novelette)»، یا «رمان» در فارسی صحیح نیست). (1)
داستان کوتاه به شکل امروزی در قرن نوزدهم ظهور کرد. «ادگار آلن پو» و «گوگول» را می‌توان پدران داستان کوتاه دانست. پو در سال 1842 اصول انتقادی و فنی خاصی ارایه داد که تفاوت میان شکل‌های کوتاه و بلند داستان نویسی را مشخص می‌کرد، گر چه بسیاری از آن اصول همچنان در داستان کوتاه نویسی تقض می‌شد. اما اصلاح «داستان کوتاه (Short story)» اولین بار توسط منتقدی به نام براندر ماتیوز در سال 1885 مطرح شد.
از قرن نوزده تا هم اینک در قرن 21 تغییرات، تحولات، و به عبارتی سیر تکاملی سریعی در داستان کوتاه رخ داده است که مدیون نویسندگان بزرگ داستان کوتاه است؛ نویسندگانی چون: ایوان تورگه‌نف، گوستاو فلوبر، لو تولستوی، گی‌دومو پاسان، آنتوان چخوف، هنری جیمز، جوزف کنراد، او هنری، ماکسیم گورکی، جک لندن، شروود اندرسن، استفن کرین، دی اچ لارنس، فرانتس کافکا، جیمز جویس، کاترین منسفیلد، رینگ لاردنر، ویلیام سامرست موام، ویلیام سارویان، ارنست همینگوی، ویلیام فاکنر، فرانک تو کانر، آلبر کامو، جیمز تربر، جی دی سالینجر، و ... (2)
تعریف داستان کوتاه
گمان نمی‌کنم کسی بتواند ادعا کند که تعریف کامل و جامعی از داستان کوتاه ارایه کرده است. زیرا تعریف یعنی مشخص کردن حدود و داشته‌ها و نداشته‌ها. و داستان کوتاه که نوعی هنر نگارشی است آن قدر وسیع، متنوع، و استثنا پذیر است که در بند کردن آن با یک تعریف، بسیار سخت می‌نماید.
داستان کوتاه، تخیلات ذهنی نوشته شده در چند صفحه از یک نویسنده است که در آن، برهه‏ای از زندگی شخصیت یا شخصیت‏های ساخته‌ی ذهن نویسنده و حادثه‏ای برای آنان روایت شده است.
شاید تعریف بالا کاملترین و جامع‌ترین تعریف برای داستان کوتاه نباشد، زیرا همان طور که گفته شد اصولاً نمی‌توان داستان کوتاه را با تمام ظرایف و نکاتش در یک یا چند جمله تعریف نمود یا چارچوب مشخص و محدودی برای آن متصور شد. در حقیقت به نظر می‌رسد داستان کوتاه یک تعریف تجربی است و نویسنده‌ی تازه‌کار با اندوختن تجربه و مطالعه‌ی داستان‌های نویسندگان معروف می‌تواند به صورت معرفتی به این تعریف دست یابد. برای مثال تا کنون فکر کرده اید که چه تعریفی می‌توان از نقاشی ارایه کرد؟ با این همه روش نقاشی، ابزار متفاوت، و سبک‌های مختلف، چه تعریفی می‌توان ارایه داد که هم آثار ونگوک را در بر بگیرد و هم آثار پیکاسو را؟ هم سبک کلاسیک را و هم شیوه‌ی کوبیسم را؟ اما اگر کسی به یک موزه نقاشی سده‌های مختلف برود، و نقاشی‌های قرن 16 تا 21 را ببیند، شاید مفهموم هنر نقاشی را تا حدی درک کند و دیگر نیازی به تعریف کلامی این هنر نداشته باشد.
از ویژگی‌های داستان کوتاه می‌توان به حجم اندک آن در مقابل «رمان»، «داستان بلند» و «داستان نیمه بلند» اشاره کرد. محدوده‌ی معمول داستان کوتاه بین 5 تا 15 صفحه‌ی کتابی است و بندرت ممکن است تا مرز 49 صفحه تجاوز کند. همچنین داستان کوتاه در اغلب موارد تنها دارای یک شخصیت اصلی است و تعداد شخصیت‌های فرعی داستان از سه تا چهار نفر فراتر نمی‌رود (در مورد شخصیت‌های داستان کوتاه به تفصیل در جلسه‌ی چهارم سخن خواهیم گفت). داستان کوتاه همیشه تنها یک حادثه‌ی اصلی دارد و خط طرح داستان مستقیم و یک بعدی است؛ یعنی مسیر داستان شاخ و برگ اضافه ندارد و در جهت رسیدن به حادثه‌ی اصلی است (در مورد مفهوم حادثه در جلسه‌ی پنجم و در مورد «خط طرح» در جلسه‌ی دوم صحبت خواهیم کرد). این ویژگی‌ها «داستان کوتاه» را از «رمان» متمایز می‌کند. (3)
ارزش واقعی داستان کوتاه ـ که آن را بصورت یکی از تکان دهنده‌ترین ابزارهای مؤثر بر گروه‌های مختلف جامعه در آورده است ـ پیام رسانی سریع، همدردی با مردم جامعه، و انتقاد هنرمندانه از وضعیت موجود است.
همان طور که در گفتار قبل نیز گفته شد، تعریف و منظور ما از «داستان کوتاه»، تعریف خاصی است و منظور نوشته‌ای برخاسته از خلاقیات و نوآوری ذهن هوشیار یک نویسنده است و با مقولاتی مانند «اسطوره»، «قصه»، «حکایت»، «روایت»، «خاطره» و... کاملاً متفاوت است. «داستان کوتاه» اگر چه ساخته‌ی ذهن و خیال نویسنده است، اما مانند آیینه‌ای از زندگی واقعی بشری است و شخصیت‌های آن باید انسان‌هایی باشند که خواننده بتواند آنها را باور کند.

آموزش داستان کوتاه
کارشناسان آموزشی و تربیت، آموزش را مترادف با ایجاد تغییر رفتار در فراگیر دانسته‌اند. بنا بر این هنگامی که بحث از آموزش به میان می‌آید، خواسته یا ناخواسته صحبت از بایدها و نبایدهاست و از طرف دیگر بایدها و نبایدها یعنی ایجاد قانون، قید، بند، حدود، و مرز؛ و صد البته آموزش داستان نویسی نیز از این سخن مستثنی نیست، اما...
اما چگونه می‌توان چیزی را که از جنس هنر است و به همین دلیل ماهیتی نوآور و ساختار شکن دارد در چارچوبی مشخص و محدود قرارداد؟ چگونه می‌توان داستان را با تمامی شیوه‌های نگارش و سبک‌هایی که متأثر از قرن‌ها تجربه و تلاش و نوآوری است، در بند چندین و چند قانون و قاعده‌ی خشک به نام «فنون داستان نویسی» اسیر کرد؟ و چگونه می‌توان از نویسنده‌ی داستان انتظار نوآوری داشت حال آنکه در زندان قواعد از پیش تعیین شده اسیر شده است؟
پاسخ این است که این قواعد و قوانینی ـ که با نام فنون داستان نویسی ارایه می‌شوند ـ هیچ کدام وحی منزل و حکم به لا بدیل نیستند. این فنون تنها قواعد کلی و اصول اولیه داستان نویسی و سبک و شیوه‌ای که امروزه رایج است را بیان می‌کنند و تخطی از آنها لزوماً به معنی خروج از مکتب داستان نویسی نیست. بسیاری از نویسندگان بزرگ و صاحبان سبک نیز قواعدی از این دست را زیر پا گذاشته اند و سبک یا مکتب جدیدی بنیان نهاده اند. برای مثال ثبات زاویه دید در طول نگارش داستان، یکی از اصول اولیه و بنیادی داستان نویسی سنتی بود (زاویه دید در جلسه سوم تدریس خواهد شد). اما بعضی از نویسندگان با زیرپا گذاشتن این اصل و ایجاد شیوه‌ی جدیدی از نگارش داستان، نه تنها سبک جدید در زاویه دید داستان به وجود آوردند، جوایز ارزنده‌ای از جمله جایزه‌ی نوبل ادبی را نیز به خود اختصاص دادند.
ولی باید به این نکته توجه داشت که ساختار شکنی و نوآوری در هر هنری، اگر با دید باز و روش صحیح انجام نشود، به از بین رفتن آن هنر می‌انجامد. «برای شکستن هر قابی باید حدود و زوایای آن را به کمال شناخت». اگر نیما یوشیج قالب شکنی کرد و شعر نو را در مقابل (یا بهتر است بگوییم در کنار) شعر سنتی (کلاسیک) معرفی نمود، به این معنی نیست که او از شعر سنتی بی‌اطلاع یا بیزار بوده است. مطالعات و تسلط نیما در ادبیات فارسی و بیش از ده قرن شعر سنتی بی‌شک پی و اساس شعر نوی او را تشکیل می‌دهد و او برای شکستن محدودیت‌های شعر سنتی ناگزیر از شناخت کامل آن بود. همین مطلب را می‌توان به هنرهای دیگر مانند نقاشی، داستان نویسی، نمایش و سینما، و... بسط داد. هیچ نوآوری یا سبک جدیدی بدون پشتوانه‌ی تجربه‌ها قدیم و تسلط بر آنها به وجود نمی‌آید.
کوتاه سخن اینکه هیچ کدام از مطالب و فنون نوشته شده در این کارگاه مجازی آموزش فنون داستان نویسی، مطلق نیست و قطعاً مطالب و نظرات ضد آن حتی در آثار بزرگان وجود دارد. حتا بعضی از این مطالب ممکن است جزء اصول یک مکتب نگارشی باشند، در عین اینکه در سبک دیگر ناپسند و نگوهیده است. اما از شما انتظار می‌رود که مطالب آموزش داده شده را به عنوان کلیات داستان نویسی قبول کنید و تمرین‌ها را بر پایه‌ی آنها انجام دهید.


اولین گام در نوشتن داستان کوتاه
بی شک اولین گام برای ورود به جمع نویسندگان داستان کوتاه، «خواندن» است! خواندن داستان‌های کوتاه خوب از نویسندگان موفق موجب تجربه اندوزی و آموزش دیدن نویسنده‌ی تازه‌کار خواهد شد و نگرش او به داستان کوتاه و ارکان و عناصر آن را تصحیح می‌کند. البته باید مد نظر داشت که هر نویسنده شیوه و سبک خاصی برای نوشتن داستان کوتاه دارد و خود مقوله‌ی «نوشتن» نیز دست نویسندگان را در نوآوری شیوه‌های جدید باز گذاشته است؛ با این حال می‌توان اصولی کلی را یافت که در بیشتر داستان‌ها و نوشته‌های نویسندگان بزرگ رعایت می‌شود و با تکیه بر آنها، نکاتی را به عنوان اصول و ارکان داستان کوتاه تعریف نمود.
در کارگاه مجازی آموزش فنون داستان نویسی نیز سعی بر این است که آشنایی با داستان کوتاه و اصول داستان نویسی بیشتر با خواندن داستان کوتاه و نقد آنها آموزش داده شود.

تمرین
دو داستان زیر را بخوانید:
خانوم قناد معرفي خواهد كرد.
برگفته از سايت خانه انديشه و تعالي اسلامي
ادامه دارد.....
من در صدد نوشتن مجموعه داستان هاي كوتاه بودم كه آموزش هاي شما براي من خيلي كارآمد هستش بسيار سپاسگذار از تلاش بي وقفه تون
من در تایید سخنان سجاد عزیز باز تاکید میکنم اول بدنبال استعداد نوشتن در خود باشید سپس هرچه میتوانید کتاب بخوانید ازنویسندگان متالم ومتاخر ازامریکا تا اسیا ووووو بعدکه جریان سیال ذهن براه افتد غنای فکر ودایره واژگان هرچه گستر ده تر بهتر .نکته دیگر اینکه داستان کوتاه برامده اززندگی ماشینی عصر حاضر است که کمتر حوصله و وقت برای مطالعه اثار هزار ودوهزار جلدی دارد ونویسنده بلطبع با روی اوردن به داستان کوتاه به این سلیقه احترام میگذارد .بهرحال من در پیروی از جناب سجاد این اثار را توصیه میکنم:سبک شناسی :محمدتقی بهار -گنج سخن:ذبیح الله صفا-در پیرامون ادبیات:احمد کسروی - رئالیسم وضد رئالیسم، نقد ادبی :دکتر زرین گوب ،هنر چیست:تولستوی وهمچنین اثاری چون:کلیه اثار گابریل گارسیا مارکز که متاسفانه انس با اثار او برای من بسیار مشکل است ،اثار استاد عزیزم محمود دولت ابادی ،کتابهای قلعه حیوانات و1984 جورج اورول ،برباد رفته :مارگرت میچل،کتاب مسخ:کافکا ،کتاب زیبای کوری ،بادبادک باز خالد حسینی وکتاب ارزشمند در بهشت پنج نفر منتطر شما هستند .در پایان از شما خواهش میکنم بدنبال کتابهایی باشید که ارزش مطالعه داشته باشد در غیر اینصورت از جامعه اطراف بسی بیش از کتابهای سطحی خواهید اموخت.
گفتار 3
ایده یا فکر اولیه

مقدمه
از گوشه ی خیابان که راه می روید لحظه ای چشمتان به یک لنگه چکمه می افتد که غلت غلتان توی جوی آب می رود. نیم نگاهی به آن می اندازید و به آرامی از کنار آن می گذرید. این موضوع آنقدر بی اهمیت است که لحظه ای بعد این تصویر نیز زیرصدها تصویری ـ که بعد از آن در پی می آیند ـ دفن می‌شود. یکی دو دقیقه بعد هم هیچ اثری از تصویر آن چکمه در ذهنتان نمانده است.
از گوشه‌ی خیابان که راه می روید لحظه ای چشمتان به یک لنگه چکمه می افتد که غلت غلتان توی جوی آب می‌رود. نیم نگاهی به آن می اندازید و به آرامی از کنار آن می‌گذرید اما ناگهان بر می گردید و با دقت به چکمه خیره می‌شوید. گویا مساله‌ی مهمی ذهن شما را به خود مشغول کرده است! چکمه همان طور که لابه لای سایر آت وآشغال‌های توی جوی، غلت زنان از شما دور می شود، نگرانی عجیبی در شما ایجاد می کند! دلتان به حال چکمه می سوزد! از خود می پرسید سرنوشت این چکمه چه خواهد شد؟! این چکمه از کجا آمده؟ متعلق به چه کسی بوده؟ پس آن یکی لنگه اش کجاست؟ نکند مال یک بچه بوده که از پایش افتاده؟ الان آن بچه کجاست؟ نکند دنبال چکمه اش می گردد؟ چکمه چگونه از پایش در آمده؟ اگر بچه از خانواده‌ی فقیری باشد و در این هوای سرد به چکمه اش نیاز د اشته باشد چه؟ چگونه ممکن است دوباره به چکمه برسد؟! و ده‌ها پرسش دیگر که ذهن شما را رها نمی کند و چه بسا تا ماه‌ها در گوشه‌ی ذهنتان به دنبال یافتن پاسخی قانع کننده برای این پرسش‌ها باشید.
حتماً تا الان متوجه منظور من شده اید. تفاوت این نوع نگاه منجر به ساخت یک داستان خواهد شد. حتماً می‌دانید بر اساس همین پرسش‌ها داستان بسیار معروفی نوشته شده است به نام «چکمه» از آقای هوشنگ مرادی کرمانی. البته ما نمی‌دانیم به درستی ایده‌ی این داستان چگونه شکل گرفته اما بهتر است این گونه خیال کنیم که این داستان خواندنی، با دیدن چنین تصویری آغاز شده است. یعنی دیدن چکمه‌ای که در جوی آبی غلت می‌خورد! من بعد از خواندن این داستان نسبت به تمام لنگه کفش‌هایی که در گوشه و کنار خیابان می‌بینم حساس شده‌ام!
صفحه ها: 1 2 3
لینک مرجع