تعیین اهداف ، اولین قدم برای تبدیل غیرقابل دید به قابل دید است - آنتونی رابینز - تعیین اهداف صحیح - مولتی من - چند برابر شوید - موفقیت و ثروت آفرینی
امروز بسیاری از مردم در جهان ، نمی دانند که واقعا برای انجام چه کاری یا مشارکت در چه هدفی به دنیا آمده اند. نتیجتاً زندگی ارزشمند خود را برای پیگیری اهدافی
اتلاف می کنند که توسط دیگران تعیین شده است.
اصل اول بسیار حیاتی است :
در یک عبارت تعریف می شود : خودآگاهی
از میان افرادی که تا کنون ملاقات کرده ایم ، تعداد بسیار کمی ، خودآگاهی را به مقدار زیادی در خود دارند.
هر هفته با افرادی صحبت می کنیم که می گویند چه چیزی می خواهند در حالی که از اینکه چه کسی هستند ، هیچ اطلاعاتی ندارند.
چگونه می توانید بدانید که دقیقا چه می خواهید زمانی که نمی دانید دقیقا چه کسی هستید؟
عدم خودآگاهی ، فجیع ترین علت عدم خشنودی و عدم تکامل است.
تعدادی از مثال های موجود :
– میخواهم یک بازاریاب شبکه ای بشوم
– میخواهم یک نویسنده و سخنران بشوم
– میخواهم یک کارآفرین بشوم
– میخواهم املاک بفروشم
چرا؟؟
چون :
– خیلی ها پول زیادی از آن به دست آورده اند
– خیلی مجلل و هیجان انگیز به نظر می رسد
و یا چون :
– دوست دارم به قدری راحت باشم که در خانه کار کنم و در اصل مجبور نباشم کار کنم.
– من را بسیار خوشحال و سرمست می کند
خب ، غلط است. اینطور نمی شود. وقتی شفافیتی از هدف واقعی در کار نباشد ذهن و تمام اهداف آن به پایین ترین خروجی معمول یعنی پول و شهرت ، تنزل پیدا می کند.
واقعیت تلخ در این باره این است که این افراد فکر می کنند این موارد را می خواهند چون از نظر ارزش های اجتماعی برنامه ریزی شده اند. اما در واقع این افراد فکر نمی کنند. در اصل یک برنامه اجتماعی را که مرتباً در موقعیت و باور آن قرار گرفته اند ، اجرا می کنند.
اندیشه صحیح ، اصیل و فوری است
موقعیت شما یکی از انگیزه های اولیه است ، اگر دلیل اولیه ناامیدی ، شکست نباشد.
بسیاری از افراد به دنبال رویاهایی هستند که توسط افراد دیگر برای آنها تعیین شده است ، نه رویاهایی که استعداد آن را دارند یا خود به دست آورده اند.
در دنیایی که جامعه بزرگی از مربیان توسعه فردی و معنوی می گویند : “تو می توانی هر چیزی که می خواهی داشته باشی” ، این حقیقت که “نمی توانید به دست بیاورید” کمی تلخ خواهد بود.
باور کنید چیزی به بیچارگی این نیست که اقدام به کاری بکنید که برای انجام آن به دنیا نیامده باشید. کاری که در واقع نه استعداد آن و نه توانایی آن در شما وجود دارد.
زمانی که در نظر می گیرید به سراغ اندیشه ای بروید که هدف واقعی شما نیست ، قطعا برای شما به شدت دردناک خواهد بود.
توجه داشته باشید :
مهم نیست که چقدر تمرین کنم ، هیچ وقت به اندازه مایکل جوردن پرش نخواهم داشت.
مهم نیست چقدر مطالعه کنم ، هیچ وقت مانند استاد فرشچیان نقاشی نخواهم کرد.
حتی بیشتر از ده هزار ساعت تمرین من را تبدیل به موتزارت نخواهد کرد.
متوجه هستید؟
جوردن ، فرشچیان ، موتزارت ، داوینچی ، علی دائی ، پروفسور سمیعی و تمام اسطوره های دیگر نبوغ خودشان را تشخیص داده اند. و فقط با استفاده از نبوغ بی همتای خودشان ، قصد خود را برای رسیدن به درجه استادی مشخص کرده اند.
انتخاب کنید که بی همتا باشید
اسطوره درونی خود را پیدا کنید
و آن را برای رسیدن به سطح استادی پرورش دهید.
جوردن هیچ وقت قرار نبود قانون نسبیت را کشف کند.
انیشتین هیچ وقت قرار نبود مانند “یویو ما” بنوازد.
بزرگترین چالش خودآگاهی ، تا زمانی که اهداف و مقاصد صحیح برای خود داشته باشید :
بعد از سالهای سال برنامه ریزی اجتماعی ، اغلب افراد ،با اندیشه اصلی به مشکل بر می خورند. این مورد بسیار سخت تر از چیزی که به نظر می رسد ، خواهد بود. بسیاری افراد خیال می کنند که “فکر” می کنند ، اما در اصل کاری که می کنند فقط گوش دادن به سخنگوی ماشینی داخل ذهنشان است.
و به همین ترتیب ، اگر هم به اندیشه اصیل دست پیدا کنند باز هم کنار گذاشتن اندیشه واهی درباره اهداف ، بطور دردناکی سخت خواهد بود.
نداشتن توانایی برای دست یافتن به اهدافی مشخص ، و نداشتن تصویر کلی از کاری که برای تکمیل آنها نیاز است ، باعث می شود بسیاری از این افراد زمانی به خود بیایند که متوجه شوند به دنبال رویایی هستند که هیچ وقت قرار نیست کامل شود.
زمانی که اهداف اشتباهی را برای خود پیگیر هستید
نا امید می شوید و تسلیم خواهید شد.
اما زمانی که استعداد ، نبوغ و هدف خود را
پیدا می کنید، هیچ وقت تسلیم نخواهید شد.
در آخر هر روز ، حتی اگر میلیون ها ریال از کاری که قرار نبوده انجام دهید درآمد داشته باشید ، نهایتاً احساس ناخوشایندی خواهید داشت که “من راضی نیستم”. و این دلیل عدم شادی و رضایت افرادی است که به نظر مرفه می آیند و همه به این فکر می کنند که چرا این شخص آرامش ندارد!
باور های محدود کننده ، شما را از عظمتتان دور نگه می دارد. نتیجتاً بسیاری از افراد راه های راحت بی نوری را انتخاب می کنند تا به اهدافی برسند که نه تنها شعله ای ، بلکه جرقه ای هم در خود ندارند.
روحیه انسان برای حد وسط بودن صرف نخواهد شد.
وظیفه شما این است که از آسایش و راحتی به دور باشید
و همیشه خود را پر هیجان نگه دارید.